آداب معاشرت با غیر مسلمانان /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

می خواستم بپرسم اصول اخلاقی زندگی با غیر مسلمانان از دیدگاه قران کدام اند؟لطفا به طور مفصل توضیح دهیدبا تشکر


اصول اخلاقی زندگی نوعا موضوعاتی  اجتماعی است ومربوط به ارتباط یک انسان با دیگران است ، مانند رحم ،مروت عدالت ، صداقت ، انصاف... که در تمامی آنها این اصول ثابت است وتفاوتی نمی کند که دیگران مسلمان باشند یا غیر مسلمان، یعنی  هرانسانی نسبت به دیگران باید رحیم ، کریم ، عادل ، صادق ومنصف باشد ! ولی بعضی دیگر از اصول اخلاقی هست که راجع به معاشرت مسلمان با غیر مسلمان است و در قرآن نسبت به آنها تذکر داده شده؛ ومابعضی از آن را در اینجا آورده ایم ؛ توجه نمایید: یکم-   مائده/51 «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ....» ؛ کلمه: لا تَتَّخِذُوا که نهى است براى همیشه نهى میکند. یعنى از دوستى نمودن با یهودیان و مسیحیان تا به قیامت جلوگیرى میکند. سبب اینکه این آیه فقط از دوستى با یهودیان و مسیحیان جلوگیرى مینماید این است که کفار دیگر نظیر اهل کتاب، با مسلمین محشور نبودند. و الا فرقى بین اهل کتاب و کفار در این باره نخواهد بود. معناى کلمه أَوْلِیاءَ در اینجا: محبت و مودت و دوستى قلبى با کفار است. و این معنا منافات ندارد با اینکه مسلمین با کفار تجارت و ایاب و ذهاب کنند. زیرا مى توان تجارت کرد ولى محبت قلبى در کار نباشد. هنگامیکه دوستى قلبى با غیر مسلمان جایز نباشد بطریق اولى در تحت سر پرستى آنان قرار گرفتن هرگز مجاز نخواهد بود. از جمله اخباریکه دوستى با کفار را حرام میداند حدیث ذیل است:   حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام میفرماید: «من احب کافرا فقد ابغض اللّه، و من ابغض کافرا فقد احب اللّه.»یعنى کسیکه حب کافرى را داشته باشد بغض خدا داشته و شخصى که بغض کافرى را داشته باشد حب خدا را داشته است. منظور از جمله: (بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ) که ترجمه شد این است که بعضى از افراد ملت یهود با بعض دیگر و بعضى از افراد ملت مسیحى با بعض دیگر دوست میباشند. نه اینکه بین افراد این دو ملت دوستى واقعى بر قرار باشد. زیرا افراد این دو ملت تا قیامت دوست واقعى یکدیگر نخواهند شد. چنانکه در آیه 14 همین سوره که ترجمه و تفسیر شد میفرماید: فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ. چون تردیدى نیست که کفار دشمن خدا بوده و میباشند و آیات و اخبار در این باره فراوانند لذا هر مسلمانى که با کفار دوستى واقعى داشته باشد تردیدى نیست که از خود آنان میباشد. و باید به همان چشمى به وى نگریست که به کفار مینگرند. و معناى جمله: (وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ) که ترجمه شد همین است که گفتیم. و حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام هم در این باره میفرماید: صدیق عدو اللّه عدو اللّه. یعنى دوست دشمن خدا هم دشمن خدا است. و چون افراد کافر ظالم هم میباشند. و هر کسى آنان را بعنوان دوستى بر گزیند چنانکه گفته شد از خود آنان خواهد بود و خدا هم افراد کافر و ظالم را مادامى که کافر و ظالم باشند بعلت کفر و ظلمشان هدایت نمیکند لذا در باره عموم آنان میفرماید: (إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ)!   دوم -   سوره ممتحنه /7 و8 است که مى فرماید :«لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ - إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ». (این فرمان تنها مربوط به کفاریست که شما را بیرون کردند و با شما جنگیدند) و اما آنهایى که چنین نکردند خدا شما را از احسان به آنان و رفتار عادلانه با ایشان نهى نکرده زیرا خدا عدالت کاران را دوست مى دارد - خدا تنها از دوستى کسانى نهى کرده که با شما سر جنگ دارند و تنها بر سر مساله دین با شما جنگیدند و شما را از دیارتان بیرون کردند و در بیرون کردنتان پشت به پشت هم دادند خدا شما را از اینکه آنان را دوست بدارید نهى فرموده و هر کس دوستشان بدارد پس آنها ستمکارندحاصل معنى آنکه خدا باز نمیدارد شما را و نهى نمى کند از اینکه نسبت بکفّاریکه با شما بستیز بر نخاسته اند نیکى کنید، بلکه منع میکند از نیکى نمودن بآن دسته از کفّاریکه با شما بدشمنى پرداخته اند. سوم-    درسوره عنکبوت / 46 می فرماید : « وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُم ...» با اهل کتاب جز به روشى که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانى که از آنها مرتکب ظلم و ستم شدند... 1.    گفتگو با غیر مسلمان نیز باید با بهترین شیوه باشد. 2.    جدالى مورد پذیرش است که محتواى آن و شیوه و الفاظش احسن باشد. 3.    «بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»  تبادل نظر و گفتگوى صحیح میان مکتب ها، فرهنگ ها و امّت ها مورد قبول اسلام است. 4.    «بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»  مخاطبانِ خود را بشناسیم و با هر دسته به نوعى مناسب برخورد کنیم. زیرا براى ستمگران، منطق، گفتگو و نرمش کارساز نیست. 5.    «إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا»  همه ى مخالفان اسلام، ستمگر نیستند. 6.    «إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ» در گفتگوها، قبل از اظهار عقیده و نظر، آنچه را که مورد اتفاق است مطرح کنیم. 7.    «إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ»  ایمان به تنهایى کافى نیست، تسلیم و اطاعت نیز لازم است. «آمَنَّا ... نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» چهارم -  در سوره مائده/ 1 راجع به لزوم وفا به عهد و پیمان، می فرماید :« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُود...» بطورى که از روایات اسلامى و سخنان مفسران بزرگ استفاده مى شود، این سوره آخرین سوره (و یا از آخرین سوره هایى) است که بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نازل شده است. در این سوره- به خاطر همین موقعیت خاص- تأکید روى یک سلسله مفاهیم اسلامى و آخرین برنامه هاى دینى و مسأله رهبرى امت و جانشینى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شده است و شاید به همین جهت است که با مسأله لزوم وفاى به عهد و پیمان، شروع شده، و در نخستین جمله مى فرماید: «اى افراد با ایمان به عهد و پیمان خود وفا کنید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ). تا به این وسیله افراد با ایمان را ملزم به پیمانهایى که در گذشته با خدا بسته اند و یا در این سوره به آن اشاره شده است بنماید. جمله فوق دلیل بر وجوب وفا به تمام پیمانهایى است که میان افراد انسان با یکدیگر، و یا افراد انسان با خدا، بطور محکم بسته مى شود، و به این ترتیب تمام پیمانهاى الهى و انسانى و پیمانهاى سیاسى و اقتصادى و اجتماعى و تجارى و زناشویى و مانند آن را در بر مى گیرد و یک مفهوم کاملا وسیع دارد، حتى عهد و پیمانهایى را که مسلمانان با غیر مسلمانان مى بندند نیز شامل مى شود. در اهمیت وفاى به عهد در نهج البلاغه در فرمان مالک اشتر چنین مى خوانیم:   «در میان واجبات الهى هیچ موضوعى همانند وفاى به عهد در میان مردم جهان- با تمام اختلافاتى که دارند- مورد اتفاق نیست به همین جهت بت پرستان زمان جاهلیت نیز پیمانها را در میان خود محترم مى شمردند زیرا عواقب دردناک پیمان شکنى را دریافته بودند». پنجم-   ودر سوره بقره / 220و221 «وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ...» وبا زنان مشرک، ازدواج نکنید تا ایمان آورند و قطعاً کنیز با ایمان از زن (آزاد) مشرک بهتر است، اگرچه (زیبایى یا ثروت یا موقعیّت او) شما را به شگفتى درآورد. و به مردان مشرک، زن ندهید تا ایمان آورند و قطعاً برده با ایمان از مرد (آزاد) مشرک بهتر است، هر چند (زیبایى و موقعیّت و ثروت او) شما را به شگفتى وادارد. آن مشرکان (شما را) به سوى آتش دعوت مى کنند، در حالى که خداوند با فرمان و دستورات خود، شما را به بهشت و آمرزش فرا مى خواند و آیات خویش را براى مردم روشن مى کند تا شاید متذکّر شوند. بنابر این: -      ازدواج با همسران غیر مؤمن، مى تواند تأثیر منفى بر تربیت فرزندان و نسل آینده انسان بگذارد، چنان که ممکن است آنها عامل جاسوسى براى بیگانه باشند. گرچه آیه درباره ى ازدواج با غیر مسلمانان است، ولى هر نوع معاشرتى که ایمان انسان را در معرض خطر قرار دهد ممنوع است. 1.    مسلمانان، حقّ پیوند خانوادگى با کفّار را ندارند. «وَ لا تَنْکِحُوا» 2.    دفع خطر، مهم تر از کسب منفعت است. در ازدواج با مشرک دو احتمال در پیش است: یکى آنکه مشرک ایمان آورد. دیگر آنکه مؤمن مشرک شود. از آنجایى که خطر مشرک شدن مؤمن مهم تر است، لذا اسلام ازدواج قبل از ایمان را نهى نموده است. «لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ» 3.      در انتخاب همسر، ایمان اصالت دارد و ازدواج با کفّار ممنوع است. «وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ» 4.    در ازدواج، فریب جمال، ثروت و موقعیّت دیگران را نخورید. «وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ») ( «وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ» 5.    مقام و مال و جمال، جاى ایمان را پر نمى کند. «وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ» 6.    به ضعیفان و محرومان با ایمان بها داده و با آنان ازدواج کنید. «لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ») ( «لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ» 7.    ازدواج مى تواند وسیله اى براى دعوت به مکتب باشد. «حَتَّى یُؤْمِنُوا» 8.    غرائز باید در مسیر مکتب کنترل شود. «حَتَّى یُؤْمِنَّ») ( «حَتَّى یُؤْمِنُوا» 9.      ایمان مایه ى ارزش است، گرچه در بنده و کنیز باشد و شرک رمز سقوط است، گرچه در حر و آزاد باشد. «لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ» 10.  پدر، حقّ ولایت بر ازدواج دخترش دارد. در مسئله داماد گرفتن، به پدر خطاب مى کند که دختر خود را به مشرکان ندهید. «لا تَنْکِحُوا» 11 اوّل ایمان، بعد ازدواج. فکر نکنید شاید بعد از ازدواج ایمان بیاورند. «حَتَّى یُؤْمِنَّ») ( «حَتَّى یُؤْمِنُوا» 11.  از نفوذ عوامل مشرک در تار و پود زندگى مسلمانان، جلوگیرى کنید و توجّه به خطرات مختلف این نوع ازدواج ها داشته باشید. «أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» 12.  همسر بد، زمینه ساز جهنّم است. «یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» 13.  عمل به دستورات الهى، راه رسیدن به بهشت است. «وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ» 14.  مغفرت، با توفیق و اذن الهى است. بر خلاف مسیحیّت که آمرزش را بدست بزرگان خود مى دانند. «وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ»  انسان، واقعیات را به طور فطرى در مى یابد. بیان احکام فقط براى یادآورى است. «لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ» .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image