پیامبر اعظم / سريه قتل کعب بن اشرف /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

منظور از سريه قتل کعب بن اشرف چیست؟


سريه[1] قتل کعب بن اشرفکعب بن اشرف از قبيله طي و از خاندان بني نهبان و مادرش از يهود بني نضير بود او مرد شاعري بود که مردمان را بر ضد حضرت محمّد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تحريک مي کرد. پس از شنيدن خبر پيروزي مسلمانان در جنگ بدر از مدينه به مکّه رفت و در منزل يکي از مشرکان به نام مطلب بن ابي و داعه به تحريک قريش عليه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پرداخت او در وصف کشته شدگان بدر شعر سرود و در سوگواري براي آنها گريست، در وصف زنان مسلمان غزل سرايي کرد و با اظهار عشق به آن ها پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و مسلمانان را آزرده خاطر ساخت.[2]پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند آيا کسي هست که شرّ کعب را از سر من کوتاه کند؟ محمّد ابن مسلمه داوطلب شد و گفت: اي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ من اين کار را انجام مي دهم و او را خواهم کشت امّا ناچاريم براي جلب اعتماد کعب به او دروغ بگوئيم (يعني به شما نسبت هاي ناروا بدهيم) پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند براي اين کار از جانب من مانعي نيست.محمد بن مسلمه و ابو نائله سلکان بن سلامه که برادر رضاعي[3] کعب بودند و عباد بن بشير، ابن عبس بن جبر و حارث بن اوس تصميم گرفتند تا کعب را به قتل برساند.[4]ابو نائله که برادر رضاعي کعب بود به کعب گفت: ما از مسلمانان ناخشنوديم و آمدن اين مرد رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي ما بد و شوم است به گونه اي که با آمدن او حتّي چارپايان ما دچار سختي هستند و به خاطر شومي او، مشکلات به سوي ما سرازير و راه ها به روي ما بسته شده. او به کعب گفت که به همراه عده اي آمده تا مقداري خرما و خواروبار نسيّه از او بگيرند و در عوض آن مقداري اسلحه گرو بگذارند.[5] هدف مسلمانان از گرو گذاشتن اسلحه اين بود که وقتي که با اسلحه بر کعب وارد شدند او شک نکند و نترسد زيرا کشتن او کار ساده اي نبود زيرا کعب سخت مراقب خود بود و در خانه قلعه مانند خود و در ميان يهوديان بني نضير زندگي مي کرد بنابراين براي کشتن او لازم بود او را از خانه اش خارج کنند و به دور از هياهو و سرو صدا او را به قتل برسانند.شبانگاه مسلمانان به راه افتادند و رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تا بقيع بدرقه شان نمود و براي آن ها دعا کرد و بعد به خانه خود بازگشت. مسلمانان وقتي به خانه کعب رسيدند او را صدا زدند. کعب خواست که بيرون آيد امّا همسرش مانع او شد و گفت تو مردي هستي که با اعمال و اشعار خود به مسلمانان اعلام جنگ داده اي و براي تو در اين وقت شب بيرون رفتن از خانه خطرناک است امّا کعب اعتنايي نکرد و بيرون آمد ساعتي با ابو نائله و همراهانش صحبت کرد. مسلمانان به او پيشنهاد دادند تا به «شعب العجوز» بروند و با هم قدم بزنند و صحبت کنند.[6] کعب همراهي با آنها را پذيرفت ابو نائله در راه براي جلب اعتماد و اطمينان کعب دست به موهاي کعب کشيده و از عطري که بر سرش زده بود تعريف کرد و براي بار دوم نيز دست به سر کعب کشيد و گفت چه بوي خوشي تا امروز هرگز چنين عطري استشمام نکرده بودم براي بار سوم موهاي بلند او را در دستتش پيچيد، او را زمين زد و به ديگران گفت تا او را بکشند پس از آن به سرعت از محله بني نضير گريختند و به سوي مسجد آمدند، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با شنيدن صداي تکبير آنان بيرون آمده از ايشان استقبال کرد.[7]عباد بن بشير در مورد قتل کعب بن اشرف اشعاري سروده که ترجمه آن چنين است.«او را صدا زدم نخست اعتنايي نکرد و فقط از بالاي ديوار سر خود را نشان داد، دوباره صدا زدم گف: کيست که مرا صدا مي کند، گفتم: برادرت عباد بن بشر بيا اين زره هاي ما را براي يک ماه يا پانزده روز گرو بگير، گفت: آري، گروهي که درمانده اند و گرسنه شده اند در عين حال که ثروت را از دست نداده اند و فقير هم نيستند، به سوي ما روي آورد و شتابان مي آمد و گفت:مثل اينکه براي کاري آمده ايد، آري در دست هاي راست ما شمشير سپيد برّان بود که آزموده بود و دشمنان را با آن مدهوش مي ساختيم، محمد بن مسلمه که کافران به دست او خوارو زبون مي شوند چون شير ژيان بر او حمله برد و با شمشير خود بر او ضربه هاي سخت زد و ابو عبس بن جبر او را از پاي در آورد، خداوند ششمين نفر ما بوده و ما به بهترين نعمت و گرامي ترين نصرت دست يافتيم، اشخاص گران مايه سر او را آوردند، بزرگواراني که به تو خبر مي دهند از راستي و نيکوکاري».[8]نتيجه گيري:گناه کعب بن اشرف اين بود که مشرکان را بر عليه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تشويق مي کرد و نام زنان مسلمان را در اشعار خود مي آورد در حالي که يهوديان متعهده شده بودند که هيچ گونه مراوده اي با قريش نداشته باشند و اگر ظلمي يا خطايي مرتکب شوند پيامبر حق دارد آنها را مجازات کند او عهد شکني کرد و رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و مسلمانان را با اشعار خود تحقير و در واقع جنگ فرهنگي و تبليغ ـ عليه السلام ـ و مسلمانان مي کرد و ديگران را بر عليه مسلمانان تحريک مي نمود. از اين روي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دستور کشتن او را صادر فرمود.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. فروغ ابديت نوشته آيت الله جعفر سبحاني2. کتاب تاريخ پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نوشته ابراهيم آيتي مراجعه فرمائيد.پی نوشتها:[1]. معمولا لشکرکشي هايي که با شرکت پيامبر اکرم(ص) صورت گرفته است غزوه ناميده مي شود و آنهايي که بدون حضور ايشان اتفاق افتاده است، سريّه مي نامند و تعداد سريّه هاي پيامبر حدود شصت سريه است.[2]. نويري، شهاب الدين، احمد نهاية الارب، ترجمه مهدوي دامغاني، تهران، امير کبير، چاپ اول، 1365ش، ج2، ص71 و 72.[3]. برادر شيري، به کسي گفته مي شود که از يک مادر شير خورده باشند.[4]. طبري، محمد ابن جرير، تاريخ الرسل و الملوک، ترجمه پاينده، ابوالقاسم، تهران، انتشارات اساطير، چاپ چهارم، 1368ش، ج3، ص1004 و 1003.[5]. ابن اثير، الکامل في التاريخ، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، چاپ اول، 1408ق، 1989م، ج1، ص545 ـ 543.[6]. شهاب الدين احمد نويري، همان، ص74.[7]. جعفريان، رسول، سيره رسول خدا(ص)، قم، انتشارات دليل ما، چاپ دوم، 1382ش، ص499 و 498.[8]. شهاب الدين احمد نويري، همان، ص75.منبع: اندیشه قم .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image