کلام /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

اگر خداوند افراد غیر مسلمان را به خاطر ارتکاب گناهان به جهنم ببرد، بر خلاف عدل و انصاف است؛ زیرا بسیار از گناهان در دین آنان گناه حساب نمی‌شود؛ اگر آنان را به بهشت ببرد، در این صورت چرا ما صرفا به خاطر به دنیا آمدن در محیط اسلامی و شیعی، مجبور باشیم بسیاری از تقیدات دینی را تحمل نماییم؟


يكي از پرسشهاي مطرح در حوزه مباحث كلام كه داراي پيشينه‌اي بسيار طولاني است سوال از نقش ايمان و كفر در سعادت و شقاوت ابدي انسان و رابطه‌ي ميان ايمان و عمل صالح است كه از ديرباز بخشي از مباحث كلامي را به خود اختصاص داده است. اين مساله در طول تاريخ علم كلام اسلام هراز چند گاهي در قالبي نو و با عنوان جديد و با مجموعه‌اي از پرسش هاي متفاوت و متناسب با ويژگي‌هاي عصر خود جلوه نمايي كرده است. بايد توجه داشت كه دين حق تنها يكي است و مصداق آن نيز در اين زمان اسلام است و اين‌گونه نيست كه همه اديان حق بوده و پيروي از آن‌ها بتواند انسان را سعادتمند نمايد، آري اديان آسماني و توحيدي هر يك در زمان خود و پيش از نسخ به وسيله آيين آسماني بعدي حق بوده و تنها مسير وصول به سعادت به شمار مي‌آمدند. از اين رو پيروان راستين انبياء عليهم السلام در زمان مربوط به خود، اهل نجات و رستگاري هستند و محاسبه اعمال آن ها در قيامت با توجه به دين مربوط به زمان خودشان محاسبه مي‌شود. قرآن كريم مي‌فرمايد: إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ مؤمنان و يهوديان و مسيحيان و صابئين و كساني كه به خداوند و روز واپسين ايمان آورده‌ و نيكوكاري كرده باشد، پاداش شان نزد پروردگارشان است و نه بيمي بر آنهاست و نه اندوهگين مي‌شوند. امّا پس از بعثت پيامبراسلام(ص) تمام اديان گذشته نسخ شد، تنها از رهگذر عمل به فرمان جديد الهي است كه سعادت انسان تامين مي‌شود و خداوند متعال به همين حقيقت تصريح كرده و مي‌فرمايد: وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ؛ و هر كس غير از اسلام ديني بجويد هرگز از او پذيرفته نمي‌شود و او در سراي ديگر از زيانكاران است. پس روشن شد كه دين حق منحصر در اسلام است. اينك اين پرسش به وجود مي‌آيد اگر ايمان صحيح شرط حتمي قبول عمل است به طوري كه هيچ كار نيكي از غير مسلمان و بلكه از غير شيعه پذيرفته نيست ولو اين که آن ها معتقد به حقانيت و درستی راه و روش خود و بی خبر از حقانيت دين اسلام و مذهب شيعه باشند، چگونه افرادی که عمل شان منطبق با عقايدی بوده اند که آن را صحيح می پنداشته و دين حق هم با آموزه های صحيحش به آن ها نرسيده است، در آخرت مورد مواخذه و عقاب قرار می گيرند ؟ در پاسخ اين پرسش ناگزيريم توضيحی بين جاهل قاصر و مقصر و به عبارتي بين شخص مستضعف و غير مستضعف بدهيم : امير المؤمنين علي _ عليه السلام _ مي فرمايند که: «عنوان استضعاف بر کسي صادق است که حجت خدا به گوش او نرسيده باشد و گوش او آن را نشنيده و عقلش آن را درک نکرده باشد» خداوند متعال در آياتي از سوره مبارکه نساء به اين مطلب پرداخته اند از جمله آيه إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً؛ مگر ناتوان شمرده‏شدگان از مردان و زنان و كودكانى كه چاره‏اى ندارند و راهى- براى هجرت- نيابند. خداوند متعال جهل به دين و هر نوع ممنوعيت از اقامه شعائر ديني را ظلم مي داند، ظلمي که عفو الهي شامل آن نمي شود آنگاه از اين قانون كلي و عمومي مستضعفين را استثناء نموده است و به عبارت ديگر جهل اين افراد به دو گونه قابل تصور است يا جهل او ناشي از کوتاهي خود او بوده و مي توانسته دنبال فهم حقيقت برود؛ ولي چنين نكرد گنه کار و مسئوول است و اميدي به نجات و دخول وي به بهشت نيست. اما گاهي جهل از خود شخص نيست واين شخص بر خلاف حالت قبل ترک وظيفه ننموده و گنه کار نخواهد بود يعنی بر اساس آن چه عقيده داشته و درست پنداشته و برای دست يابی به حقيقت هم کوتاهی نکرده. اين افراد مشمول آيه شده و استضعاف بر آنها صادق مي باشد؛ لذا چنين افرادي با توجه به اينکه عالم به خوب و بد نبوده امرشان محوّل به خداست، خداوند در آيه مبارکه سوره نساء مي فرمايند که فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً‏؛ اينانند كه اميد است خدا از آنان درگذرد، و خدا درگذرنده و آمرزگار است. خداوند این گروه را یا شامل عفو خود قرار مي دهد و يا آنها را مورد غفران قرار نخواهد داد. چنانچه امام صادق _ عليه السلام _ مي فرمايند که: «هر کسي که ما را نه بشناسد و نه انکار کند و اگر بر همين امر از دنيا برود امرش محول به خداست و هر طور که خدا بخواهد در مورد وي انجام خواهد داد». اما در پاسخ به اين سوال که چگونه با عدل خدای متعال سازگار است که در قيامت هيچ تفاوتی ميان مومنی که در دنيا تعب همه واجبات و محرمات را تحمل نموده و از همه لذات های حرام چشم پوشی کرده و ميان آن شخص مستضعف وجاهل قاصری که به خاطر قصورش در دنيا مرتکب خيلی از امور ناشايسته گرديده، نمی گذارد؟ هرگز چنين پنداری درست نيست زيرا بر اساس منطق قرآن کريم ميان عالم و جاهل و عمل عالمانه و جاهلانه از زمين تا آسمان فرق است. قرآن کريم از روش مقايسه كه روش شناخته شده قرآن براى تفهيم مسائل مختلف است استفاده كرده مى‏گويد:" آيا چنين كسى (فرد کافر و گمراه و گناهکار اگرچه قاصر باشد) شايسته و با ارزش است يا كسى كه (حقيقت را يافته و به آن با پشتکار و عالمانه عمل می کند و ) در ساعات شب به عبادت پروردگار و سجده و قيام مشغول است، با او راز و نياز مى‏كند، از عذاب آخرت مى‏ترسد و به رحمت پروردگارش اميد داردأَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ. آن انسان مشرك و فراموشكار و گمراه و گمراه كننده (اگرچه از سر قصور) كجا و اين انسان بيدار دل و نورانى و با صفا كه در دل شب كه چشم غافلان در خواب است پيشانى بر درگاه دوست گذارده، و با خوف و رجاء او را مى‏خواند، كجا؟! آنها نه به هنگام نعمت از مجازات و كيفر او خود را در امان مى‏دانند، و نه به هنگام بلا از رحمتش قطع اميد مى‏كنند. در دنباله آيه پيامبر را مخاطب ساخته مى‏فرمايد:قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ بگو آيا كسانى كه مى‏دانند با كسانى كه نمى‏دانند يكسانند"؟!.نه يكسان نيستند" تنها صاحبان فكر و مغز متذكر مى‏شوند." گر چه سؤال فوق سؤالى است وسيع و گسترده، اما در هر حال مقايسه‏اى است آشكار ميان آگاهان و ناآگاهان، و عالمان و جاهلان، و عملکرد و ارزش اعمال آن ها، و لذا اين جمله كه با استفهام انكارى شروع شده، و جزء شعارهاى اساسى اسلام است عظمت مقام علم و عالمان را در برابر جاهلان روشن مى‏سازد، و از آنجا كه اين نابرابرى به صورت مطلق ذكر شده، معلوم مى‏شود اين دو گروه نه در پيشگاه خدا يكسانند، و نه در نظر خلق آگاه، نه در دنيا در يك صف قرار دارند، و نه در آخرت، نه در ظاهر يكسانند و نه در باطن. بنا بر اين آن چه از ادله استفاده می شود اين است که جاهل قاصر و مستضعف مورد عقاب و عذاب قرار نمی گيرد اما اين که در قيامت و يا حتی در دنيا با مومن معتقدی که در تمام عمرش مشغول بندگی خدا بوده از نظر مرتبت مساوی باشد و در يک جايگاه قرار داشته باشد ، نه کسی ادعا کرده و نه دليلی بر آن وجود دارد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image