عرفان های نوظهور: درباره اکنکار (۱) /

تخمین زمان مطالعه: 29 دقیقه

دلهای پریشان وناآرام مردم سرزمینهای دور و نزدیک به دنبال آرامش ونشاط اند ، به دنبال گمشده ای می گردند ، تشنگانی که له له زنان به هوای آب در پی هرسرابی می دوند ، اما پس از اندکی آنچه حاصل می شود تشنگی بیشتر است . مردمان غرب مدت مدیدی است از معنویات دور نگه داشته شده اند .واکنون مانند گرسنگانی که روزهای متعدد از غذا دور مانده باشند به هر آنچه که نشانی از معنویت داشته باشد چنگ می زنند . توسط تبلیغات گسترده به آنها باورانده اند که میوه های باغهای معنوی ما بسیار شیرین وگواراست؛غافل از این که درختان آن باغ (شجر من زقوم )هستند که انسانهای فریفته از آن( فمالئون منها البطون) می گردند.


دلهای پریشان وناآرام مردم سرزمینهای دور و نزدیک به دنبال آرامش ونشاط اند ، به دنبال گمشده ای می گردند ، تشنگانی که له له زنان به هوای آب در پی هرسرابی می دوند ، اما پس از اندکی آنچه حاصل می شود تشنگی بیشتر است . مردمان غرب مدت مدیدی است از معنویات دور نگه داشته شده اند .واکنون مانند گرسنگانی که روزهای متعدد از غذا دور مانده باشند به هر آنچه که نشانی از معنویت داشته باشد چنگ می زنند . توسط تبلیغات گسترده به آنها باورانده اند که میوه های باغهای معنوی ما بسیار شیرین وگواراست؛غافل از این که درختان آن باغ (شجر من زقوم )هستند که انسانهای فریفته از آن( فمالئون منها البطون) می گردند. داستان ازآنجا آغاز شد که غرب تمام اعتقادات مذهبی و دینی را کنار گذاشت و از طرفی زندگی این چنینی پاسخگوی نیازهای اساسی انسان نیست؛ و فریاد فطرت را بر می انگیزد. با کنار گذاشتن دین بنیاد غرب دچار تزلزل شد . و ناهنجاریهای اخلاقی به اوج خود رسید ؛ و از طرفی جنبش های دانشجویی در دهه های 1960 و 1970 آمریکا و اروپا را فرا گرفت. غرب ورشکسته که می خواست همه چیز را در عالم ماده خلاصه کند و ماوراء را از زندگی حذف و معنویت را به فراموشی بسپارد، غرب مجروح باید اقدام به ترمیم خود می کرد و این قحطی معنویت را جبران می نمود. لذا برآن شد تا تشنگی ها را فرو نشانده ، مبادا تبدیل به جنبش های فراگیر اجتماعی شود . باید تکه نانهایی به این گرسنگان بدهد. باید چیزی باشد که مردم غرب را آرام کند و آنها را سرگرم سازد و منافع سرمایه داری و نیروهای مسلط دنیا را به خطر نیاندازد . غرب اکنون خوب به خاطر دارد زمانی را که می پنداشت با سه شعار ( عقل ) ، (طبیعت) و (پیشرفت ) می تواند بهشت موعود را در زمین بنا کند و زمانی را نیز به خاطر دارد که فریاد استغناء از دین و معنویت را سر می داد واکنون زمانی راتجربه می کند که علم ، تکنولوژی و اصالت دادن به عقل دنیا اندیش و طبیعت گرایی افراطی و ... پاسخگو نیست . زندگی تلخ بنا کنندگان بهشت موعود ورق می خورد، غرب می کوشد درمان ناکامی ها و جبران شکست های خود را درمیراث کهن از جمله معنویات جستجو کند. لذا انسان مدرن که دور مانده از معنویات بود و در تمدنی زندگی می کرد که غیر از جهان مادی برای چیز دیگری ارزش قائل نبود. حریص، عجول ، و عنان گسیخته به معنویات روی آورده. سنت های کهن و عرفانی و معنوی رابرگرفته ، هر کس تکه یا تکه هایی از مکاتب مختلف را چنگ زده و می کوشد که روح تشنه اش را با آن سیراب کند . (میلتون پرکارترین محقق در حوزه جامعه شناسی ادیان نو پدید می نویسد : « بیش از دو هزار فرقه معنویت گرا در امریکا و بیش از دو هزار جریان معنویت جویی در اروپا است و درصد کمی از آنها مشترکند . » در حقیقت با گذشت حدود چهل سال، قریب به چهار هزار مکتب و فرقه عرفانی و معنوی در جهان غرب شکل گرفته است. این جریانهای معنویت گرا، طیف بسیار متنوعی را شامل می شوند که از عرفان ادیان ابراهیمی تا استفاده از مواد مخدر و روابط جنسی آزاد را در بر می گیرد. در واقع، هر چیز که به نوعی فرصت رهایی از چارچوب های جامعه مدرن و روگردانی از هنجارهای تمدن مادی و سرمایه داری را فراهم کند ، معنویت شناخته می شود و مسلم این که چنین معنویت های نو ظهور و من درآوردی پاسخگوی فطرت نیست. معنویت های نوظهور در راستای تمنای فطری انسان هستند؛ ولی پاسخی مسخ شده به آن می دهند . فطرت، شیفته عاشق شدن و دل بستن است. اما معنویت های نوظهور نظیر« اشو » و« کوئیلو» عشقی هوسناک و شهوت آلود را پیشنهاد می کنند، فطرت ما تشنه مشاهده عظمت، شکوه و جلال الهی تجربه و هیبت و خشیت در برابر آن است: اما « مرلین منسون » پاسخ آن را با کلیپ ها و موسیقی هولناک بلک متال می دهد . ما شیدای پرستیدن هستیم. ولی « سای بابا » خود را خدای پرستیدن و خالق هستی معرفی می کند.) اکنون این جریان های متنوع که نام معنویت، عرفان و دین بر آن نهاده شده وبا سبک تبلیغات کالاهای اقتصادی به ترویج آنها پرداخته اند و شبکه های گسترده نشر و پخش و رسانه ها و سرمایه های عظیم به حمایت از آنها به کار افتاده اند. به عنوان معنویت راستین به خورد بشر می دهند. از طرفی این جریانهای معنویت گرای نو ظهور به نام ادیان عصر جدید شناخته می شوند. همانطور که ما در دانشگاههای خود چند واحد معارف و اخلاق داریم، دو واحد ادیان عصر جدید در برنامه واحد های عمومی دانشگاههای معتبر دنیا تدریس می شوند تا دانشجویان برای ارضای امیال و انگیزه های معنوی خود از آن استفاده کنند . متأسفانه چنین عرفانهایی در کشور ما نیزرسوخ کرده است و جوانان از طریق اینترنت و یا از طریق کتاب هایی که در این زمینه ها نوشته شده جذب گروههای مختلف این نوع عرفانها می شوند. ( دلایل رواج این عرفانها متعدد است؛ از مهمترین دلایل این است که ما مدل زندگی خود را از غرب وارد می کنیم. از استفاده از تکنولوژی گرفته تا نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. خوب نبودن این امر برای نخبگان ما محرز است؛ لذا پژوهشگاه هایی داریم که با جدیت تمام در جست و جوی نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اسلام هستند، اما به هر حال از نحوه شهر سازی گرفته تا نرم افزارهای حکومتی و اجرایی و مدیریتی جامعه را از غرب می گیریم و علتش این است که ساماندهی زندگی نیاز به دانش دارد و دانشی که ما داریم کاملاً دانش غربی است ؛ و آنها هم در راستای ارزشهای خودشان این دانش را تولید کرده اند. بنابراین چون مدل زندگی ما غربی است، در معنویت هم نسبت به معنویت غربی پذیراتر هستیم؛ زیرا انسجام ساحت های مختلف زندگی را در راستای ارزش های غربی حفظ می کند. لذا اکنون ما به راحتی معنویت غرب را می پذیریم. و این معنویت با سایر نهادهای اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی غرب تعریف شده و سازگار است. و از طرفی ما هیچ وقت تأثیرات عرفان را در شاد زیستن بیان نکردیم. به همین دلیل عرفان های دروغین توانسته اند جای عرفان راستین را در برقراری ارتباط با مردم بگیرند. ما می توانیم مباحثی را مثل اخلاق خلاقیت، اخلاق شاد زیستن و اخلاق موفقیت را مطرح کنیم. زیرا ظرفیت های بالایی در منابع عرفانی خود در این زمینه داریم . مثلاً امیرالمؤمنین می فرماید:« من اخلص بلغ الآمال» کسی که اخلاص بورزد به آروزهایش می رسد. ( غرر الحکم حدیث 7675 ) ما در اخلاق و معنویت و عرفانی که تاکنون داشته ایم کمتر نگاه و رویکرد پیامدگرایانه داشته ایم؛ به این معنا که بیاییم و پیامدهای مثبت اخلاقی زیستن، معنوی زیستن و حتی دینی زندگی کردن را معرفی کنیم . بیشتر نگاهمان وظیفه گروانه وتکلیف گروانه بوده است . در بخش عرفان نظری هم بسیار پیچیده و پر اصطلاح گفته ایم و کمتر توانسته ایم در قالب رمان و متون ساده تر برای سطوح مختلف سنی محصولات فرهنگی تولید کنیم. گذشته از این که اساساً نگاهمان به عرفان یک نگاه رازدارانه و با سرمشق « آهسته بگو تا کسی نشنود » بوده است. در حالی که امروز روزگار عوض شده است. می توان عرفان را فریاد زد و همه عالم را به سوی آن فرخواند و ابعاد عمیق و معنوی اسلام را ترویج داد. و دنیا تشنه این معانی و حقایق است و اگر به اصل دست نیابد به بدلی پناهنده می شود ». « اکنون در کشور ما بیش از پنج هزار عنوان کتاب فرقه های مختلف به زبان فارسی چاپ شده است، حدود پنج هزار سایت در این حوزه فعالیت داشته و محافلی را برپا می کنند. با توجه به انحرافات و کاستی ها و آسیب هایی که برای این جریانات ذکر شده برماست که با بررسی ضعف ها و کاستی های این فرق روشنفکری در مورد آن ها و شناخت دقیق عرفان اسلامی با یکی دیگر از ابعاد تهاجم فرهنگی مبارزه کنیم » اک، اکنکار و تی اس ام اصلا لازم نیست اعضای این فرقه را در مهمانی یا جلسه ای ببینید یا یکی از سی و چند کتاب اک را بخرید کافی است در یکی از موتورهای جستجو نام فرقه اکنکار را تایپ و از هزاران موردی که پیدا می شود یکی را انتخاب کنید . در این صورت پس از خواندن نوشته های اکیست هایی که ماهرانه فکرهایشان را با نام عشق به خداوند به خوردتان می دهند شکار می شوید و دیر یا زود اگر اعتقاد دینی به اندازه کافی عمیقی نداشته باشید یا از چم و خم فرقه گرائی بی اطلاع باشید به اکنکار معتقد می شوید و سپس اکیستها انواع باورهای شرک آمیز را , از سفر معراج یکی از نظامیان آمریکایی گرفته تا وجود خدایان متعدد در آسمانها , به مغزتان تزریق کنند . اکنکار بر اساس تعریف یکی از همین سایتها , دانش باستانی سفر روح است و طریقتی معنوی , سری و انفرادی برای رسیدن به خدا معرفی شده است که رویا و سفر روح از ابزارش به شمار می آیند . اما حقیقت این است که این فرقه باستانی نیست , بلکه یکی از هزاران فرقه معنوی تصنعی در سراسر جهان محسوب می شود که به واسطه شباهتش به بودیسم , هندوئیسم و دیگر کیشهای باستانی شرق آسیا و تاکید بر اعتقادات عشق محور , پیروان فراوانی را در برخی کشورها به دست آورده است و پزوهش درمورد شیوه زندگی انها , نکته ای را ثابت می کند : باورهای بسیاری از اکیستها به آئین های الهی پس از مدتی کمرنگ شده است و تقریبا همه آنها به اکنکار , به عنوان تنها راه رسیدن به خوشبختی وابسته شده اند . عرفان های نوظهور: درباره اکنکار (1) این فرقه دارای گرایشهای شرک آلودی است . آنها به وجود خدایان متعددی در جهان و تناسخ ( از کالبدی به کالبد دیگر ) اعتقاد دارند . در حالی که به جز هندوها و فرقه های وابسته , ادیان الهی به تناسخ اعتقادی ندارند . یکی دیگر از ادعاهای آنان همراهی اک ها با بزرگان دین و شخصیت های برجسته تاریخ مانند حضرت موسی (ع) , حضرت عیسی (ع) , کریستوف کلمب , مولانا , جیمز اول پادشاه انگلستان و کنفسیوس است !!! . آنها سقط جنین , طلاق یا همجنس بازی را امری شخصی میدانند و درباره آنها نظری نمی دهند . راه نزدیکی به خداوند از دیدگاه این فرقه میزان دارایی هایی است که یک اکیست باید برای حق عضویتش بپردازد . این پول در کشورهای توسعه یافته برای یک شخص 130 دلار و برای خانواده 160 دلار و در کشورهای در حال توسعه برای یک شخص 50 دلار و برای خانواده 70 دلار است . اکیست ها در ایران سالهاست مشغول به کارند . آنها به انرژی درمانی می پردازند یا با تعبیر خوابهای خود ادعاهای عجیب می کنند به عنوان مثال در بهمن 86 گروهی چند نفره از ارومیه به تهران آمد و فرد اول آنها تحت تاثیر ماهانتا «هارولد کلمپ» با طرح اینکه روح امام دوازدهم در او حلول کرده خود را منجی عالم بشریت خواند !!!. « اکنکار از کلمه سانسکریت إک به معنی هوشیاری پیوسته با حق گرفته شده وتوسط فردی آمریکایی به نام پال توئیچل طراحی شده است.» در کتاب اکنکار آمده است : « هوشیاری الهی جریان پیوسته ایست که صاحب طبیعت خاص نیست و ماهیت هم ندارد؛ اما نشانه هایش با ماهیت صوت قابل تمثیل است. برای جسم و سایر کالبد ها قابل شنیدن در صورت اصلی اش نیست. روح این صوت را می شنود این هوشیاری از مجراها یا دریچه هایی در جهان مادی ظهورمی کند. این دریچه ها را به عنوان روح می شناسیم نزدیکترین کلمه ای که در زبان فارسی بر این هوشیاری پیوسته الهی دلالت دارد، کلمه حق است. حق بی شکل است . روح ویژگی های آن را به ظهور می رساند. در زبان سانسکریت این جریان پیوسته را إک می گویند . إک یا حق خود منشأ تمامی ماهیت هایست که از این دریچه های مستقل هوشیاری یعنی ازروحها به جهان ماده راه پیدا می کنند » مشخصات نام‌: اکنکار (Eckankar) پایه‌گذار: پال‌ توئیچل تاریخ‌ تولد: زمان‌ تولد توئیچل‌ را 1908، 1910، 1920 و تاریخ‌ فوت‌ وی‌ را 1971 ضبط‌ کرده‌اند. مکان‌ تولد: پادوکاه‌ کنتوکی‌ 5. سال‌ پایه‌گذاری‌: 1965 متون‌ مقدس‌ یا متون‌ مورد احترام‌: متن‌ مـقـدس‌ اصــلـی‌ ایـن‌ آیین‌ سریعت‌ـ‌کی‌‌ـ‌ســوگماند (Shariyat-ki-Sugmand) است‌ که‌ در کنار آن،‌ آثار پال‌ توئیچل‌، کلید جهان‌های‌ سر‌ی‌ و درآمدی‌ بر اکنکار و آثاری‌ از هارولد کلمپ‌، رهبر نوازنده‌ این‌ آیین‌، نظیر «هنر رؤیابینی‌ روحانی»‌ نیز از احترام‌ خاصی‌ برخوردار است‌. شمار اعضای‌ این‌ آیین‌: مطابق‌ آن‌چه‌ در سایت‌ رسمی‌ این‌ آیین‌ آمده،‌ تعداد اعضای‌ آن‌ که در یکصد کشور دنیا پراکنده‌اند، تقریباً هشتادهزار نفر است‌. « هدف اکنکار» در یکی از کتابهای اکنکار در رابطه با هدف اکنکار آمده است : « هدف اصلی ما قادر ساختن روح است به ترک کالبد و سفر آن به دنیاهای معنوی ماوراء و عاقبت رسیدن به هدف غائی (آنامی لوک ) که نامی است برای سرزمینی بدون نام، یا بهشت حقیقی، جائی که خدا ( سوگماد) بسر می برد ». تاریخچه بنیانگذار اکنکار یک آمریکایی به‌نام «پال‌ توئیچل» است که این فرقه را در سال 1965 میلادی پایه‌گذاری کرد. ‌‌او که از یک ارتباط نامشروع به دنیا آمده، ‌‌به افراط در نوشیدن مشروب به ویژه در دوران سربازی شهرت دارد. ‌‌از دیگر سرگرمی‌های «پال‌ توئیچل» زیاده روی در برپایی مهمانی و پارتی‌ بوده است. ‌‌او مدتی هم در کسوت یک خبرنگار، ‌‌در حوزه سفرهای دینی مشغول به کار بوده و پس از اخراج از روزنامه، ‌‌به استخدام کلیسا در‌آمد. ‌‌ اکنکار در زمان‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ در دهه‌ 1960، زمانی‌ که‌ فرهنگ‌ جدید، مشوق‌ حکمت‌ رازورانه‌ باستانی‌ شد، پدید آمد. اکنکار از ریشه‌های‌ قــوی‌ تــاریـخی‌ برخوردار است‌. آن‌چه‌ پال‌ تـوئـیـچـل‌ انجام‌ داد، روزآمد کردن تعالیم‌ باستانی‌ با توجه‌ به‌ جهان‌ جدید بود. دانشمندان‌ معتقدند که‌ اکنکار صورت‌بندی‌ جدیدی‌ از عــقـــایـــد و اعــمـــال‌ بـــاســتـــانـــی‌ ســنــت‌ راداسوامی‌ (Radhasoami) با واژه‌ جدید اک‌ (Ech) است‌. این‌ ترکیب‌ جالب‌ حکمت‌ بـاسـتـانـی‌ و واژه‌پـردازی‌ جـدیـد، مـا را به‌ مقایسه‌ اکنکار با حکمت‌ الهی‌ (Theosophy) مادام‌ بلاواتسکی‌ (Blavatsky) فرامی‌خواند. بر اساس‌ گزارش‌های‌ گوناگونی‌ که‌ دوستان‌، خانواده‌ و طرف‌داران‌ پال‌ توئیچل‌ ارائه‌ داده‌اند و نیز آن‌چه‌ به‌ نظر تلاش‌ آگاهانه‌ پال‌ توئیچل‌ بـرای‌ پـرده‌ بـرداشـتـن‌ از جـزئـیـات‌ زندگی‌ خــصـوصـی‌اش‌ است‌، این‌ جزئیات‌ در نظر هواداران‌ اکنکار و هم‌چنین‌ دانشمندان‌ رازآلود پنداشته‌ می‌شود. حتی‌ رهبر اکنکار، هارولد کمپ‌ نیز با بیان‌ این‌ که‌ «توئیچل‌ عاشق‌ زندگی‌ خصوصی‌اش‌ بود» تصدیق‌ می‌کند که‌ توئیچل‌ با بیان‌ زندگی‌ خصوصی‌اش‌ سعی‌ کرده‌ آن‌هایی‌ را که‌ به‌ مطالعه‌ زندگی‌ وی‌ می‌پردازند، به‌ بیراهه‌ ببرد. توئیچل‌ در دوران‌ جوانی‌ به‌ فعالیت‌های‌ گوناگونی‌ پرداخته‌ اما تلاش‌ کرده‌ تا از آن‌ به‌ عنوان‌ ابزاری‌ برای‌ بیان‌ واقعیت‌های‌ زندگی‌اش‌ استفاده‌ کند. از این‌ رو، وی‌ آثاری‌ از خود برجای‌ نهاد که‌ به‌ دلیل‌ ابهامات‌ موجود در آن‌، سال‌ها طول‌ می‌کشد تا تاریخ‌دانان‌ از آنها سر درآورند. عمده‌ترین‌ سردرگمی‌، مربوط‌ به‌ تعیین‌ زمان‌، مکان‌ و طبیعت‌ تولد توئیچل‌ و نیز ویژگی‌های‌ مربوط‌ به‌ اوایل‌ زندگی‌ وی‌ است‌. پال‌ توئیچل‌ در سال‌ 1942 وارد نیروی‌ دریایی‌ شد و در همین‌ سال‌ با کامیل‌ بالو (Camil Balloew) ازدواج‌ کرد. در این‌ ایام‌، زندگی‌ اش‌ را با روزنامه‌نگاری‌ شروع‌ کرد و با نام‌های‌ مختلف‌ برای‌ نشریات‌ دوره‌ای‌ گوناگون‌ قلم‌ می‌زد. در همین‌ زمان‌ بود که‌ به‌ توضیح‌ و تبیین‌ گروه‌های‌ گوناگون‌ دینی‌ پرداخت‌. در سال‌ 1950 به‌ همراه‌ همسرش‌ به‌ عضویت‌ کلیسای‌ خودشناسی‌ مونیـسم‌ مـطلق‌ (Church of Self Monism-Revelation of Absolute) و زیرشاخه‌ دنبالـه‌روی‌ از خودشناسی‌ (Self-Realization Fellowship) در واشنگتن‌ درآمد. رهـبـری‌ ایـن‌ گـروه‌ را سـوامـی‌ پریماناندا (Swami Premananda) به‌ عهده‌ داشت‌ که‌ در نوشته‌های‌ آخر توئیچل‌ از او به‌ سودار سینق‌ (Sudar Singh) نیز یاد شده‌ است‌. به‌ دنبال‌ جدایی‌ از این‌ گروه،‌ در سال‌ 1955، پال‌ توئیچل‌ و همسرش‌ نیز از هم‌ جدا شدند. وی‌ سپس‌ به‌ کیرپال‌ سینق‌ (Kirpal Singh) پایه‌گذار روحانی‌ ساتسانگ‌ (Ruhani Satsang) شاخه‌ای‌ از سنت‌ راداسوامی‌ پیوست‌. وی‌ علاوه‌ بر شاگردی‌ نزد کرپال‌ سینق،‌ تحت‌ تأثیر ران‌ هوبارد (L.Ron Hobbard) به‌ جنبش‌ علم‌شناسی‌ (Scientology) ملحق‌ شد و به‌ مقام‌ «روشن‌» (Clear) نایل‌ آمد. در ادامه‌ پال‌ توئیچل‌ به‌ سبب‌ نزاعی‌ که‌ روی‌ نسخه‌ خطی‌ کتابش‌ با عنوان‌ دندان‌ نیش‌ ببر، میان‌ او و فرقه‌ ساسانگ‌ کیرپال‌ سینق‌ پدید آمد، پیوندش‌ را با آنها قطع‌ کرد. اندکی‌ پس‌ از قطع‌ روابط‌ با کرپال‌ سینق‌ به‌ ارایه‌ سمینارهایی‌ در سان‌دیاگو کالیفرنیا درباره‌ هنر طی‌الارض‌ (Bilocation) یا آن‌چه‌ بعدها آن‌ را «سفر روح‌» نامید، پرداخت‌. وی‌ از طرق‌ نوشته‌هایش‌ در نشریات‌ دوره‌ای‌ گوناگون‌ و نامه‌هایش‌ به‌ مردم‌، از جمله‌ همسر دومش‌، گیل‌ آتکینسون‌ (Gail Atkinson) به‌ معرفی‌ اکنکار به‌ دنیا پرداخت‌ و خود را به‌ عنوان‌ نهصد و یکمین‌ استاد اک‌ معرفی‌ کرد. او مدعی‌ شـد کـه‌ تـعـالیمی‌ از اساتید وایراگی‌ اک‌ (Vairagi Exk Masters) دریافت‌ کرده‌ که‌ از جمله‌ آن‌ها یک‌ راهب‌ (Monk) تبتی‌ به‌ نام‌ ربازار تارز (Rebazar Tarz) بود. اکنکار به‌طور رسمی‌ در 22 اکتبر 1965 در سان‌دیاگو کالیفرنیا به‌ صورت‌ یک‌ سازمان‌ غیرانتفاعی‌ تأسیس‌ شد. در سال‌ 1971 پال‌ توئیچل‌ درگذشت‌. داروین‌ گراس‌ (Darwin Grass) بــه‌ عـنــوان‌ نهصد و هفتاد و دومین‌ استاد اک‌ جانشین‌ او شد. پال‌ توئیچل‌ در زمان‌ حیات‌ بیش‌ از شصت عنوان‌ کتاب‌ نوشت‌ و افراد زیادی‌ را به‌ دین‌ اکنکار درآورد. گراس‌ باعث‌ نزاع‌های‌ زیادی‌ درباره‌ اکنکار شد؛ چراکه‌ بسیاری‌ از طرفداران‌ این‌ آیین،‌ وی‌ را ‌ـ‌با این‌که‌ از سوی‌ هیئتی‌ از اعضای‌ اکنکار، از جمله‌ همسر پال‌ توئیچل‌ به‌ این‌ سمت‌ انتخاب‌ شده‌ بـود‌‌ـ شـایسـته‌ جانشینی‌ استاد پیشین‌ نمی‌دانستند. سرانجام‌ گراس‌ تمامی‌ اختیارات‌ و مسئولیت‌هایش‌ را که‌ به‌ استاد زنده‌ اک‌ مربوط‌ می‌شد، از دست‌ داد و هارولد کلمپ‌ به‌ عنوان‌ نهصد و هفتاد و سومین‌ استاد زنده‌ اک‌ جانشین‌ وی‌ شد. همچنین‌ دعاوی‌ حقوقی‌ چندی‌ میان‌ گراس‌ و اکنکار مبنی‌ بر استفاده‌ گراس‌ از واژه‌هایی‌ که‌ حق‌ تألیف‌ آن‌ با اکنکار بوده‌ است‌، مطرح‌ شد. هارولد کلمپ‌ با تأکید بر ایدئولوژی‌ غربی‌ به‌ جای‌ سنت‌ راداسوامی‌ شرقی،‌ تغییرات‌ زیادی‌ در اکنکار پدید آورد. این‌ تغییر باعث‌ ایجاد پل‌ ارتباطی‌ میان‌ اکیست‌ و فرهنگ‌ امریکایی‌ شد. او از هواداران‌ اکنکار خواست‌ به‌ جای‌ آن‌که‌ همکاران‌ خوب‌ خدا باشند، به‌ جامعه‌ خدمت‌ کنند. «هارولد کلمپ» رهبر فعلی اکنکار را که در آمریکا ‌‌مستقر است همگان به عنوان یک دائم‌الخمر می‌شناسند که در اثر زیاده‌روی در نوشیدن مشروبات الکلی، ‌‌بیشتر اوقات بالا می‌آورد. ‌‌برگزاری جلسات مشترک زن- مرد و دختر- پسر، ‌‌ساده و اثرگذارترین تکنیک این فرقه برای افزایش هواداران است. ‌ یکی از شگردها و تکنیک‌هایی که رهبران اکنکار برای جذب افراد به این شبکه از آن بهره می‌گیرند، «پرونده‌سازی اکیستی برای استوانه‌ها و شاخص‌های اجتماعی، ‌‌فرهنگی و ادبی ملت‌ها» است؛ به این شیوه که در یک سرقت تاریخی، ‌‌شخصیت‌های ملی و محبوب هر کشوری را یا به عنوان یکی از رهبران اکنکار معرفی می‌کنند و یا آنها را پیرو این اندیشه جلوه می‌دهند. ‌‌این اقدام که نوعی «جعل شناسنامه اعتقادی» برای مشاهیر و بزرگان به شمار می‌آید، در جذب افراد به ویژه کسانی که نگرش‌های ناسیونالیستی و ملی‌گرایانه در روحیات آنها پررنگ است، ‌‌اقدامی نتیجه بخش ارزیابی می‌شود. ‌ ماهیت اکنکار پیروان این طریقت معتقدند که اکنکار دانش باستانی سفر روح است؛ مقوله ای درباره انعکاس درونی که از میان وضعیت های تحتانی به وضعیت های شعفناک و نشئه آور الهی سفر می کند . این عمل از طریق دسته ای از تمرینات معنوی انجام می گیرد که پیروان این علم از آن آگاهند. اکنکار بر ارزش تجربیات معنوی به عنوان طبیعی ترین راه بازگشت به سوی خداوند تأکید دارد. این مکتب مدعی است که می آموزد چگونه انسان برای افزایش آگاهی و لذت بردن معنوی به درون خویش بنگرد و گوش فرا دهد. و همچنین در این مکتب آمده است: « توسط آموزشها و تمرینات معنوی اکنکار خواهید توانست یک زندگی شاد، پر ثمر و متعادل داشته باشید و همچنین به اکتشافات جهانهای معنوی خداوند بپردازید . آموزشهای اکنکار بر دو ویژگی روح مقدس یعنی نور و صوت تأکید دارد وتوسط این آموزشها خواهیم توانست با نور و صوت خداوند ارتباط برقرار کنیم و آن را ببینیم و بشنویم .با بهره بردن از آموزشهای اکنکار و تمرینات معنوی آن خواهیم توانست حضور روح مقدس را در زندگیمان تشخیص دهیم و می آموزیم که ما روح هستیم با رقه ای از خداوند که برای کسب تجربیات معنوی به این دنیا فرستاده شده ایم و همینطور که شکوفایی معنوی حاصل می کنیم، می آموزیم که عشق خداوند را از طریق خدمت به دیگران بیان کنیم . » معنی برخی لغات رایج در اکنکار معابد خرد زرین : دسته ای از معابد میباشد که در هر یک از طبقات از فیزیکی گرفته تا بالاترین آنها وجود دارد در سیارهء زمین سه معبد در سیارهء زهره یکی و در هر یک از طبقات بالاتر از طبقهء فیزیکی نیز یک معبد خرد زرین قرار دارد. سوگماد : نام بالاترین مقام متعال در سرزمینهای دور ماهانتا : وضعیتی از آگاهی الهی است که در مصدر امور آموزش به روحهایی است که درمسیر تکامل معنوی خود به درجه ای نایل آمده باشند که آمادگی لازم را جهترها شدن از چرخهء کارما و بازگشت مجدد به جهان پایین کسب نموده اند. این وضعیت آگاهی در قالب انسانی به صورت استاد حق در قید حیات متجلی میشود که بالاترین مقام معنوی در کاءنات محسوب میگردد. توزا : در فرهنگ اکنکار به معنای روح است آتماساروپ : یعنی کالبد معنوی یا همان هییبتی که روح مستقل از جسم و سایر ارکان تحتانی در آن ضاهر میشود. ساچ خاند : نخستین مرتبه از طبقات خالص معنوی استادان اک : کسانی هستند که به سلسله نظام وایراگی تعلق دارند و به ارادهء خود کالبد فیزیکی شان را ترک گفته در قالب آتماساروپ (کالبد معنوی) به سرزمینهای دورسفر میکنند. طبقهء اثیری: (یا گرد ستاره ای یا عاطفی یا اختری یا لطیف) این طبقه بلافاصله بعد از جهان فیزیکی قرار دارد و اولین از طبقات درون محسوب میشود. کل : قطب منفی هستی و فرمانروای جهانهای ذهنی به پایین (ذهن کل یا هستهء تمرکز نیروهای منفی کیهان است) جریان اک : سیلان پیوسته ای است که به معنای روح الهی یا حق میباشد و زمان و مکان همجزءی از تجلی آن است.(این جریان همهء هستی را در خویش دارد.) طبقهء علی : یعنی منسوب به علت. علتها سازندهء الگوی تقدیری یا کارما میباشند. مدارزمان در این جهان بسته میشود و همهء بایگانیهای ثبت شده در حافظه که همان کالبد علی باشد به کالبد ذهنی منتقل میشود. کارما : قانون علت و معلول (کیفر و پاداش) آدهارما : یعنی کارمای بد (منفی) یا تبهکاری تخیل الهی : در واقع سرمنشاء تمامی هستی است. جهانهای روانی : سه مرتبهء اثیری علی و ذهنی است که بترتیب از عنصر معنوی بیشتر و بیشتری برخوردارند. اختلاف عمدهء آنها با مرتبهء خاکی در بالاتر بودن طیف نوسانی اتم هایآنهاست و به این علت یکدیگر را حس نمیکنند و بدون اینکه اصطکاکی بین آنهاباشد در میان یکدیگر روانند. منطبق با هر یک از این جهانهای کالبدی هست کهروح برتن میکند تا نهایتا در کالبد ماده نسخ میگیرد. اک: روح حق و جریان صوتی حیات وایراگ : یعنی عدم وابستگی رهایی ذهنی از اشیاء مادی و پدیده های جهانهای تحتانی بنی (بانی) : یعنی همان جریان صوتی قابل شنیدن حیات و واژهء دیگری است برای نوای بهشتی که در گفتار بعضی صوفیان بکار میرفته است. سمدهی : یعنی خلسهء عمیقی که در اثر مراقبه حاصل میشود. اعتقادات اصلی اکنکار (( روح ابدی و هویت حقیقی فرد است . ـ روح در سفری برای شناخت خود و خداست . ـ به دلیل عشق خداوند با روح است که روح وجود دارد . ـ تجربه و آزادی معنوی در این زندگی برای همه میسر است . ـ شکوفایی معنوی می تواند با تماس آگاهانه با اک ، روح مقدس تسریع شود. این تماس می تواند در طی تمرینات اک و با راهنمایی استاد در قید حیات اک حاصل شود . ـ ماهانتا، استاد در قید حیات اک، رهبر معنوی اکنکار است . ـ شما می توانید به طور فعالانه جهانهای معنوی را از طریق سفر روح، رؤیاها و روشهای دیگر مورد بررسی قرار دهید.)) از جمله اعتقادات اکنکار قائل شدن به تناسخ است. پوشیده نیست که اثر بلافصل اعتقاد به تناسخ، انکار وجود بهشت و جهنم در دنیای دیگر است. بر اساس تمام مرامها، دینها و طریقت هایی که تناسخ در آنها یک مبنای عقیدتی به شمارمی آید، پاداش و جزای افراد در روابط بین انسانها، در همین دنیا تسویه می شود. بهشت و جهنم و عذاب و عقابی و معادی وجود ندارد. این در حالی است که در آیات گوناگون قرآن کریم با این عقیده مخالفت صریح شده و آیات قران کریم آن را رد می کند . قوانین اکنکار طریقت اکنکار مشتمل بر قوانینی است که برخی از آنها جنبه اجتماعی داشته و برخی دیگرجنبه فردی و درونی دارد. برای بررسی این فرقه، باید بدانیم به چه چیزهایی معتقد هستند از جمله قوانین اکنکار، موارد زیر می باشد: قانون عدم وابستگی : «این قانون به معنی رها شدن از تمایلات قوی نسبت به محیط پیرامون و تعلقات آن است به گونه ای که انسان اصرار بر عدم ارتباط یا جدا شدن از آنها نداشته باشد؛ بلکه رهایی ذهن است از عشق به دنیا و تمامی خواسته های دنیوی . آنها معتقدند که حواس آدمی به دلیل عشق به اشیاء، برای او خواسته می آفریند، از خواسته های او خشم بر می انگیزد، از خشم فریفتگی ناشی می شود و فریفتگی خاطرات و احساسات پیچیده ای را به جریان می اندازد و همین جریان، عشق به خدا را نابود می کند. در نتیجه انسان انحطاط می یابد. ولی هنگامی که فرد منضبط است و عشق خود را معطوف ماهانتا می سازد، در ورای توجه حواسش به چیزهای خارجی و رها از رنج و لذت های ناشی از آن حرکت می کند و پیش از همه ازافراط کاری ها رهایی می یابد. قانون عشق « عشق اصلی است که به فک، نیروی جنبشی ارتباط با شیء مورد نظرش را می دهد. بنابراین منجر به تسلط بر تمامی تجربیات مقابلش می گردد، عشق احساساتی است که به فکر حیات می بخشد. احساس همانا خواسته است و خواسته ها همان عشق است » . درادامه قانون عشق آمده است : « راههای زیادی هستند که ما می توانیم توسط آنها به سوی خداوند برویم. خداوند، راهها و مقاصد مختلفی را برای ما مستقر ساخته است به گونه ای که برای همه، مسیری وجود دارد حتی برای ملحدان.» یک ملحد می تواند بیش از یک نفر که مسیحی متولد شده و انجیل را همیشه به همراه دارد، به خداوند نزدیک تر باشد ؛ زیرا او می تواند ادراک بهتری از قانون عشق داشته باشد » . در اینجا سؤالی مطرح می شود و آن این که: چرا یک فرد ملحد می تواند ادارک بهتری از قانون عشق داشته باشد؟ آیا این مکتب ( اکنکار ) ترویج بی دینی و لا مذهبی را به همراه ندارد؟ حتی فرد ملحد را به خداوند نزدیک تر می داند ؟ !!... « قانون عدم مداخله » بر اساس قانون عدم مداخله، یک موجود معنوی نمی تواند فضای دیگران را بیاشوبد؛ هر کسی که هر نوع تغییر یا تأثیری در ذهن دیگری بگذارد( حتی دعا) یکی از قوانین آگاهی معنوی را برآشفته است .» قوانین دیگری نیز وجود دارند مثل قانون سکوت ، وصل ، سفر روح که مجال سخن گفتن از انها نیست. « برخی ادعاهای اکنکار» اکنکار مدعی است که مستقیم ترین مسیر به سوی خداوند است و مدعی است که استاد زنده (اک) توسط سوگماد (خداوند) انتخاب می شود و هر استاد زنده اک، جانشین خود را تربیت می کند. یکی از شگردهای اکنکار این است که برخلاف سایرمکاتب ومذاهب قید و بندی در مکتب خود ایجاد نکرده است . به این پرسش که از اکنکار شد توجه کنید « آیا اکنکار با سقط جنین یا همجنس بازی مخالفت می کند ؟ جواب: اکنکار می آموزد که روح ابدی و فنا پذیر است و اینکه روح بر روی زمین است تا تجربه کسب کند .اکنکار موضوعاتی از قبیل سقط جنین، طلاق، یا گرایش جنسی را به عنوان تصمیماتی شخصی در نظر گرفته و به عنوان یک سازمان نظر نمی دهد .» آری این مکتب اصلاً نمی پسندد که قید و بندی ایجاد کند تا از هر گروهی و حتی از هر مذهبی بتوانند به این مکتب گرایش پیدا کنند .در متن اکنکار، مذهب به عنوان چیزی دست و پاگیر برای رسیدن به کمال معرفی شده است. مثلاً در کتاب اکنکار کلید جهان های اسرار آمده است :« کمال از طریق اعتقادات مذهبی قابل دستیابی نیست زیرا که ادیان محدودند و کمال حد و حدودی ندارد، نه می تواند موقتی باشد و نه قابل تغییر» . و در جایی دیگر دین را محصول خود پرستی می داند و می گوید: « او ( یعنی خود پرستی ) به تأسیس و بنیان گذاری کیش و عقاید مذهبی کمک می کند، سپس از روی خود پرستی چنین می پندارد که بهترین راه برای کسب حقیقت رابه دست آورده است» و بسیاری دیگر از این مطالب که می توانید به این کتاب مراجعه کنید. نفی ظهور امام زمان (عج) حتی این مکتب پس از نفی ادیان به سراغ موعود آخر الزمان می رود تا با نفی او شخص یا اشخاص دیگری را به عنوان جانشین معرفی کند: شاید هیچ یک از مکاتب انحرافی این گونه وقیحانه با این مسأله برخورد نکرده باشند. « این نقطه عطف مسامحه است ، انتظار برای چیزی که قرار است ظهور کند . پیامبر موعودی که تمام بار را از روی دوش ما بر می دارد و البته هیچ وقت نخواهد آمد . » و البته وقاحت بیشترآن جایی است که تمام خصوصیاتی را که یک موعود باید داشته باشد را به فردی نسبت می دهند که از او به عنوان استاد حق در قید حیات یا ماهانتا نام می برد. ( « ماهانتا او به معنی معلم بزرگ و نور دهنده است و در حقیقت به این مفهوم اشاره دارد که شما منتظر کسی نباشید ، او اینجاست . او[ ( استاد حق )] همکاری برای خداوند اعلی است که در امور مربوطه به این جهان او را یاری می دهد .) چنانکه در توصیف ماهانتا می گویند: « ذهن ماهانتا بسیار تیز، باهوش و دارای قدرت قضاوتی بی نقص است. او در بالاترین مرتبه یک انسان متمدن است زیرا که او تمام فضایل لازم برای انسان را در بالاترین مرتبه تکاملش دارا می باشد. » « اساتید حق و اولیای اکنکار اگر چه تفاوت چندانی با مردم عادی ندارند.ولی برای رسیدن به هدف غائی و بالاترین بهشت ها (جایی که خداوند عالمیان به سر می برد) راهنمای انسان هستند. « اگر چه او یک سیستم مذهبی را آموزش نمی دهد اما انسان را به طرف کاملترین و شادترین تجربه مذهبی سوق می دهد .» « طبقات الهی » مکتب اکنکار نظام عالم را براساس اعتقادات خود به طبقاتی تقسیم بندی کرده است. در نگاه این مکتب یک اکیست باید تمامی طبقات را گذرانده و به طبقه نهایی که به عنوان هدف در این مکتب بوده و روح نام دارد، نائل شود.بطور کلی و جامع طبقات الهی به دو بخش تقسیم شده است: طبقات تحتانی و طبقات فوقانی.طبقات پایین از اقلیم مادی زمان، ماده ،مکان و انرژی ساخته شده است وطبقات فوقانی طبقاتی هستند که مقصد معنوی مارا تشکیل می دهند. جهانهای حقیقی خداوند، نخست طبقه فیزیکی نام دارد که همان دنیای مادی است.طبقه دوم طبقه اثیری نام داشته ومربوط به عالم خواب است.سومین جهان از بخش تحتانی، طبقه علی می باشد این جهان معدن خاطره هاست و پیشینه تمامی زندگی ها ی افراد در روی طبقات فیزیکی و اثیری درآن بایگانی شده است. طبقه علی، محل خاطره ها و تالار پیشینه هاست.یک رویاگر می تواند ازماهانتا، استاد رویا تقاضا کند که او را به آنجا برده و چشم اندازی از زندگی های گذشته را به او نشان دهند.چهارمین طبقه، طبقه ذهنی است. مسافرین اغلب این طبقه را به عنوان جهان رنگهای آبی می شناسند.علتش این است که در این جا ماهانتا در نظر رویاگر مسافر، درقالب نورآبی ظاهر می شود که یکی ازنشانه های طبقه ذهنی می باشد.طبقه پنجم، طبقه روح است: این ناحیه یکی از بزرگترین نقاط عطف در زندگی فرد را موجب می شود. این طبقه اولین مرحله ازجهان های حقیقی معنوی است و رسیدن به این سطح از آگاهی باید نخستین هدف ما درطریقت اک باشد. اینجا طبقه نائل آمدن به(خود شناسی) است. در این طبقه به وضعیت خودشناسی دست می یابیم. در طبقه پنجم و ماوراء آن، نور و صوت خالص خدا می تواند قلب شما را هرچه سریعتراوج داده وبه آن قوام بخشد. همه کسانی که به خدا عشق داشته باشند روزی به این طبقه خواهند رسید و کلمه ای که برای این طبقه زمزمه می کنیم سوگماد است. وضعیت رؤیاها و استاد رؤیاها رویاها در طریقت اکنکار از اهمیت بسیاری بر خوردارند و کتاب های بسیاری از اساتید اک به این مساله اختصاص یافته است.« بطور کلی رؤیاها بیان کننده آن دسته از آرزوهائی است که در پشت ذهن ناخود آگاه پنهان شده اند. بسیاری از آنها نتیجه ظهور یک انگیزه و یا یک تمایل اند. بسیاری دیگر نتیجه انعکاس سایر کالبدهای انسانی (از قبیل اثیری، علی، ذهنی و روحی) به درون جهان های دیگرند. نوع دیگری از رؤیاها وجود دارد که برای دانشجوی(چلا) اک از کمال اهمیت برخوردار است و دربرگیرنده استهلاک کارمای مربوط به گذشته و حال او در هنگام خواب است. این بیشتر در مورد کسانی مصداق دارد که پیرو اکنکارند به ویژه پس از این که چلاها، واصل اک می شوند . استاد حق در قید حیات به واصل کلمه رندی اعطا می کند که تنها به او اختصاص دارد. این ذکر نباید توسط دیگری مورد استفاده قرار گیرد. با استفاده از این ذکر است که چلا استهلاک کارمای خویش را با سرعت آغاز می کند و آن را در وضعیت رؤیا به انجام می رساند. استاد رؤیا کنترل تقدیر بسیاری از مردم را در وضعیت رؤیا در دست دارد و قادر است خط سیر ملت ها، تاریخ و سرنوشت آنها را تغییر دهد. استاد حق یکی از بزرگترین دوستانی است که می توانیم در عالم رؤیا ملاقات کنیم. در إک می آموزیم هر گاه با خطری روبرو شویم که بیش از حد ترسناک است و یا به دلایلی قادر به مقابله یا پیروز شدن برآن نیستیم می توانیم استاد حق را به یاری بطلبیم و او فوراً به کمک ما می آید .» منابع: خبرگزاری فارس سایت اطلاع رسانی جوان سایت خبری تحلیلی خدمت khabaronline.ir وب سایت خبری آینده روشن باشگاه اندیشه bashgah.net هفته نامه - پگاه حوزه - 1388 - شماره 272 سراب , ضمیمه جام جم دیگر منابع: کتاب آشنایی با ادیان بزرگ نوشته حسین توفیقی الیاده، میرچا، اسطوره، رویا، راز، ترجمه رویا منجم الیاده، میرچا، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستارى الیاده، میرچا (ویراستار)، فرهنگ و دین حکمت، على اصغر، تاریخ ادیان زرین کوب، عبدالحسین، در قلمرو وجدان، تهران کریشنان، رادا، ادیان شرق و فکر غرب، ترجمه رضازاده شفق کریشنان، رادها، مذهب در شرق و غرب، ترجمه فریدون گرگانى گئر، جوزف، حکمت ادیان، ترجمه و تاءلیف محمد حجازى گئر، جوزف، سرگذشت دینهاى بزرگ، ترجمه ایرج پزشک نیا مصطفوى، على اصغر، اسطوره قربانى ناس، جان بى.، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image