سرانجام بهشتیان وجهنمیان /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

سوال دوبخش دارد وآن این است که: اهل بهشت ویا جهنم؛ اولا :تا چه زمانی در بهشت ویا جهنم، خواهند بود؟ وثانیا: بالاخره چه می شود؟اما بخش اول سوال: اهل بهشت ویا جهنم، اولا؛تا چه زمانی در بهشت ویا جهنم، خواهند بود؟


سوال دوبخش دارد وآن این است که: اهل بهشت ویا جهنم؛ اولا :تا چه زمانی در بهشت ویا جهنم، خواهند بود؟ وثانیا: بالاخره چه می شود؟اما بخش اول سوال: اهل بهشت ویا جهنم، اولا؛تا چه زمانی در بهشت ویا جهنم، خواهند بود؟ قبل از بیان هر چیزی این موضوع باید روشن باشد که بهشت وجهنم نتیجه عمل و نیت خود ما می باشد،در نتیجه مقدار زمان ماندن ما بستگی به دو چیز دارد : عمل و نیت ؛ در احادیث، راجع به جاودان بودن بعضی از افراد در بهشت ویا جهنم سخن به میان آورده است از جمله: َ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْخُلُودِ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقَالَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِی النَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا لَوْ بَقُوا أَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ أَبَداً مَا بَقُوا فَالنِّیَّاتُ تُخَلِّدُ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ قَالَ عَلَى نِیَّتِهِ می گوید:« سوال کردم از امام صادق علیه السلام از دلیل جاودانگی در بهشت ویا جهنم ؛ فرمودند اهل آتش در آن جاودانه اند چون نیت ایشان در دنیا چنین بود که اگر در دنیا جاودانه بودند بر همان معصیت خود باقی باشند؛ و اهل بهشت نیز در آن جاودانه اند چون نیت ایشان در دنیا چنین بود که اگر در دنیا جاودانه بودند برطاعت خود باقی باشند. پس نیت؛هر دو گروه را جاودانه کرد.»از این حدیث به طور اجمال جاودانه بودن بعضی را در بهشت ویا جهنم می فهمیم.ناگفته نماند که؛ گناهان متفاوت است بنابر روایات، بعضى از آن ها مانند شرک و کفر و نفاق موجب عذاب ابدى است و این در صورتى است که صاحب آن بدون توبه واقعى بمیرد. بعضى دیگر از گناهان براى مدت مشخصى موجب عذاب مى باشد و بعد با شفاعت اولیاء یا لطف و فضل خداى متعال مورد بخشش واقع مى شود.پس چندین دسته در جهنم جاوید مى مانند که پاره اى آنها عبارتند از:1. کسى که مؤمنى را عمدا به قتل رساند، (ر.ک: سوره نساء، آیه 93).2. کسى که با خدا و رسولش به مبارزه بر مى خیزد، (ر.ک: سوره توبه، آیه ى 63).3. کسى که خدا و رسولش را نافرمانى کند و به حدود و احکام الهى تجاوز کند، (ر.ک: سوره نساء، آیه 14).4. کافران و تکذیب کنندگان آیات الهى، (ر.ک: سوره بقره، آیه 39).5. مرتکبین گناه که آثار گناه سراسر وجودشان را گرفته باشد، (ر.ک: سوره بقره، آیه 81).6. مرتدى که کافر از دنیا برود، (ر.ک: سوره بقره، آیه 217).در این باره رجوع کنید به کتاب «گناهان کبیره» اثر شهید دستغیب.با وجود این که براى این گونه گناهان جاودانگى در جهنم مقرّر شده است ولى در توبه باز است و مرتکبین آن در ارتباط فردى خود با خداى رحمان، به وسیله ى توبه مى توانند کاملاً پاک شوند و از عذاب نجات پیدا کنند. اما بخش دوم سوال : که بالاخره چه می شود؟اولا: از حدیث فوق الذکر راجع به اهل بهشت و جهنم معلوم شدکه بهشت و عذاب جاودانه است. اما راجع به اهل بهشت؛ بهشتیان بسته به مراتب معرفتشان، در درجات مختلف هستند ، و ، شوق به برتری یافتن وپیشرفت در مراتب ورسیدن به کمالات بالاتر هرگز متوقف نمی شود. این سوال مطرح است که آیا ممکن است روزی به یک نواختی برسند !؟ در پاسخ به سؤال، نظر سه تن از عالمان برجسته را ارائه مى کنیم:1. شهید مرتضى مطهرى: براى پاسخ به این سؤال، ذکر مقدمه اى لازم است. انسان همیشه دنبال دارا شدن است و این که انسان دنبال چیزى مى رود و بعد که آن را واجد شد، شوقش کاهش مى یابد و بلکه حالت تنفر و دلزدگى پیدا مى کند، دلیل آن است که، آنچه انسان در عمق دلش مى خواسته آن چیز نبوده است؛ خیال مى کرده آن بوده ولى در اصل دنبال چیز برتر یعنى کمال مطلق بوده است. انسان طالب کمال است آن هم کمال نامحدود، چون از محدودیت که نقص و عدم است، تنفر دارد. به هر کمالى که مى رسد، اول همان بارقه کمال نامحدود او را به سوى این کمال محدود مى کشاند، خیال مى کند مطلوب و گمشده اش این است. دنبال یک اتومبیل یا خانه یا فلان مُد مى رود و تصورش این است که گمشده واقعى اش این است. وقتى که مى رسد و آن را کمتر از آنچه مى خواست مى بیند، باز دنبال چیز دیگر مى رود به آن هم که رسید چون اشباع نمى شود، مجددا از آن دلزده شده و دنبال دیگرى مى رود و... حال اگر این انسان به چیزى یا جایى رسید که کمال مطلق است (یعنى به آنچه که در نهادش قرار داده شده است)برسد، در آنجا آرام مى گیرد، دلزدگى هم دیگر پیدا نمى کند، طالب تحول هم نیست. درست مانند رود خروشانى که به اقیانوس مى رسد و یکمرتبه از خروش مى افتد. با ذکر این مقدمه در پاسخ به سؤال فوق باید گفت: اگر آنچه که در بهشت هست از نوع آن چیزهایى بود، که در دنیاست، مطلب از همین قرار است که در سؤال آمده یعنى آنجا هم انسان دچار دلزدگى و خستگى خواهد شد. امّا در بهشت انسان به چیزى مى رسد که عین خواسته نهایى اوست و آن کمال مطلق است. بعد از آن کمال نیست، که انسان دچار خستگى و دلزدگى شود و در آرزوى مافوق آن باشد. قرآن هم ظاهرا براى همین نکته بوده است که این تعبیر را درباره بهشت مى کند: سوره کهف، آیه 108 «لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً » در بهشت به دنبال دگرگونی نیستند؛ یعنى بر عکس نعمت هاى دنیا که وقتى داشته باشد خسته و طالب تحول و تجدد مى شود. اگر به انسان چیزى بدهیم که ماوراى آن چیزى نیست و آن «همه چیز» باشد دیگر خستگى معنا ندارد. اینجاست که عرفا نظرى پیدا کرده اند. آنها روى همین حساب، صد در صد معتقدند که مطلوب واقعى انسان یعنى آنچه که در آرزوى انسان است، غیر از غریزه هاست. غریزه حساب دیگرى است، یک نیروى تقریبا مادّى و حیوانى است که انسان را مى کشاند. آن چیزى که به صورت هدف و ایده و کمال آرزو در انسان واقعا وجود دارد، غیر از خدا هیچ چیز نیست. حافظ مى گوید: روشن از پرتو رویت نظرى نیست که نیست     منت خاک درت بر بصرى نیست که نیست ناظر روى تو صاحب نظرانند آرى      سرّ گیسوى تو در هیچ سرى نیست که نیست یا سعدى مى گوید: به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست      عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست نه فلک راست مسلّم نه ملک را حاصل      آنچه در سرّ سویداى بنى آدم از اوست آنچه که در سّر سویداى بنى آدم مى دانند همین است که او جز با خداى خودش با هیچ جا پیوند واقعى ندارد؛ با هر چه پیوند داشته باشد پیوندى است موقتى و مجازى، و روزى این پیوند را خواهد برید (معاد، استاد شهید مرتضى مطهرى، ص 172 ـ 170). 2. آیت اللّه جوادى آملى: ما اگر معناى ثبات را از سکون جدا کنیم و براى ما روشن شود که به دارالقرار مى رسیم این سؤال براى ما مطرح نیست. ما یک ساکن داریم و یک ثابت. مثلاً درختى اینجا ساکن است، امّا بالاخره از بین مى رود. امّا معادلات ریاضى ثابت هستند و زمان ندارند. نه در مکان خاصى و نه در زمان خاصى قرار دارند. قضایاى ریاضى نه در مکانى هستند که بشوند متمکّن و نه تاریخ و زمان دارند که بشوند متزّمن. اگر چیزى نه زمان دار بود و نه مکان دار، ثابت است و نه ساکن. آیا قانون علیت خسته مى شود؟ این ها ثابت اند نه ساکن، انسان هم به دار ثبات و دارالقرار مى رسد. خستگى مال بدن است و روح هم چون متعلق به آن است خسته مى شود. وگرنه یک موجود مجرد ثابت است، آنجا روح همراه بدن نیست بلکه بدن همراه روح است. پس مرگ و زوال هم در آن نیست. ما از این موجودات ثابت زیاد داریم فرشتگان و عالم مثال ثابت هستند. 3. آیت الله حسن زاده آملى: به فرموده خداى متعالى: لَهُم ما یَشاؤون فیها/(در بهشت) براى آنان هر چه بخواهند حاضر است(ق(50): 35). این آیه و آیات مشابه دلالت مى کند که خواسته هاى نفس در عالم آخرت به انشاء (ایجاد) اوست بلکه همه لذّت ها و رنج هاى او در آن عالَم از مقوله فعل اند نه اِنفعال. لذّت هاى دنیوى همه از قبیل انفعال اند یعنى از خارج بر نفس وارد مى شوند و در وى اثر مى کنند به خلاف لذت هاى آخرت که از باب فعل و تأثیر و انشاء نفس اند. در روایت آمده است که فرشتگان باید از اهل بهشت اجازه بگیرند تا برآنان وارد شوند و بالاترین سلطنت ها همین است که اهل بهشت هر چه اراده کننده بشود. و آن چه ملالت و خستگى را به دنبال دارد انفعال نفسانى است نه فعل و تأثیر و انشاء نفس و لذا در عالم آخرت هیچگونه خستگى و مَلالتى وجود ندارد. (هزار و یک نکته، حسن زاده آملى، نکات 796 و 923). اما راجع به آفرینش جهنم :در نظام حکیمانه الهى همان طور که وجود بهشت در کل نظام هستى، ضرورى و سودمند است؛ وجود دوزخ نیز لازم و فایده مند است. وقتى خداوند متعال نعمت هاى خود بر بندگان را بر مى شمارد، جهنم و عذاب هاى آن را در ردیف نعمت ها قرار داده، مى گوید: «... هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ»(1)؛ «این است همان جهنمى که تبه کاران آن را دروغ مى خواندند؛ میان آتش و آب جوشان مى گردند. پس کدام یک از نعمت هاى پروردگارتان را منکرید؟» یکى از فواید دوزخ، این است که بسیارى از مردم را از بدى، انحراف و کج روى باز مى دارد. چه بسیار کسانى که از خوف جهنم، به سعادت و شرافت جاودانه نایل آمده اند. اگر خداوند حکیم دوزخ را در شمار نعمت ها آورده است، واقعاً نعمت بزرگى را تذکر داده؛ چرا که بدون آن بیشتر انسان ها اهل بندگى و حرکت در جهت تکامل نیستند. راز جهنم : متکلمان، فیلسوفان و عارفان الهى به گونه هاى مختلف پرده از راز وجود جهنم برگرفته، بر آن استدلال کرده اند. برخى تا یازده دلیل بر این مطلب شمرده اند که به جهت اختصار به ذکر یکى از آنها بسنده مى شود:(2) دوزخ چیزى جز تجسّم عینى کردار انسان نیست. کیفر اخروى مانند کیفرهاى دنیوى، امرى قراردادى و اعتبارى نیست؛ بلکه حقیقتى تکوینى و قهرى است که از ناحیه خود انسان دامنگیر او شده و او شعله هاى آن را برمى افروزد. کیفرهاى اعتبارى قابل وضع و رفع است، اما کیفر تکوینى باطن خود عمل است و عمل و کیفر دو روى یک سکه اند. در چنین رابطه اى وجود عمل سوء، مساوى با وجود کیفر است و بین آن دو فاصله اى نیست. از این رو قرآن مى فرماید: «وَ مَن جاءَ بِالسَّیئه فَکُبَت وُجوُههم فِى النّار هَل تُجزون إِلاّ ما کُنتم تَعمَلون»(3)؛ «آنان که کردار بد همراه خویش بیاورند، به رو در آتش افکنده مى شوند. آیا پاداشى جز آنچه عمل مى کردید خواهید داشت؟» در آیه دیگر آمده است: «یا أَیُّها الَّذِین کَفَروُا لا تَعْتَذِروُا الیَوم إِنَّما تُجْزُون ما کُنتم تَعمَلون»(4)؛ «اى کسانى که کافر شده اید! امروز پوزش نخواهید. همانا پاداش کردارتان را مى بینید». [خداوند براى آنان ابزار سوخت و سوزى غیر از اعمال شان فراهم نکرده است؛ بلکه وجود ستمگر خود هیزم و ماده آتش زاى جهنم است: «وَ أَما القاسِطُون فَکانُوا لِجَهنَّم حَطَبا»(5). این بشر ملحد و ستمگر است که آتش جهنم را مى افروزد و تنورش را گرم مى سازد. بنابراین، باید از خدا در رابطه با چنین آتشى پروا داشت: «فَاتَّقوا النّار الَّتى وَقوُدها النّاس و الحِجارَة»(6). قرآن به حقیقت و بدون ارتکاب مجاز و استعاره مى فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً»(7)؛ «در حقیقت کسانى که اموال یتیمان را از سر ظلم و ستم مى خورند، جز این نیست که در شکم هاى خود آتش مى خورند».1) الرحمن (55)، آیه 43 و 44.2) جهت آگاهى بیشتر بنگرید: محمد حسن قدردان ملکى، جهنم چرا؟، قم: بوستان کتاب.3) نمل (27)، آیه 90.4) تحریم (66)، آیه 7.5) جن (72)، آیه 15.6) بقره (2)، آیه 24.7) نساء4)، آیه .8) جهت آگاهى بیشتر بنگرید: الف. معادشناسى (مجموعه چلچراغ حکمت)، حمیدرضا شاکرین، تهران، کانون اندیشه جوان. ب. معادشناسى، محمد حسن قدردان قراملکى .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image