ترس از مرگ /

تخمین زمان مطالعه: 21 دقیقه

با سلام. در مجلس مولودی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشسته بودم که روحانی واعظ می گفت از امام صادق علیه السلام سوال شد که شهدای کربلا چقدر درد کشیدن تا شهید شدند، امام صادق علیه السلام دوانگشت مبارک خود را مانند قیچی کردند و گفتند به اندازه باز و بستن این.( عبارت دقیق در ذهنم نیس اما مضمون همین بود). بنده پسری هستم ۳۵ ساله که از امام رضا و امام حسین خواسته ام که حکیم شهید از دنیا بروم. اما از درد شهادت خوف دارم.مثلا خمپاره بهم بخوره یا با ار پی جی بزننم یا شیمیایی بشم ودرد جانبازی رو تحمل کنم و بعد هم شهید شم. از طرفی هم چون گناهکارم و سرای باقی برام مجهول الهویه هست بسیار خوف دارم که خداوند با من چه برخوردی خواهد داشت. یک زمانی هم در سازمان هوافضا بودم و برادران سپاهی به من می گفتند که نور بالا میزنی. یعنی سیمایم طوری بود که شهادت منو میدیدند. چطور با مساله مرگ کنار بیام؟؟ الان گناه رو گذاشتم کنار. با تشکر


بیشتر مردم از نام مرگ می ترسند ، از مظاهر آن می گریزند ، از نام گورستان متنفرند و با زرق و برق دادن قبرها می کوشند ماهیت اصلی آن را به فراموشی بسپارند . و حتی برای فرار دادن افراد از هر چیز خطرناک و یا غیر خطر ناکی که می خواهند کسی آن را دستکاری و خراب نکند، می نویسد: (خطر مرگ !) .آثار وحشتناک بودن مرگ برای انسان در ادبیات مختلف دنیادیده میشود؛تغییراتی ازقبیل:هیولای مرگ،سیلی اجل،چنگال موت،گرگ اجل،ودههاتغییراتی مانندآن،همه اینها نشانه وحشت واضطراب انسان از مرگ است. داستان معروف رؤیای هارون الرشید(که درخواب دیده بودهمه دندانهای اوریخته است)وتعبیرخواب کردن آن دونفرکه یکی گفت:(آشنایان و کسان تو زودتر از تو می میرند)و دیگری گفت: (عُمرِخلیفه ازهمه بستگانش طولانی ترخواهد بود) و واکنش هارون دربرابر دوتعبیرکننده که به دومی،صدلیره داد و به اولی دستوردادصدتازیانه بزنند. نیز،دلیل دیگری براین حقیقت است؛زیراهردویک مطلب راگفته بودند؛اماآنکه نام مرگ کسان خلیفه را بر زبان جاری کرده بود،صد تازیانه نوش جان کردوکسی که مرگ آنهارا درقالب طول عمرخلیفه،اداء نمود،صد لیره پاداش گرفت. « معاد ،آقای مکارم، ص 22» مرگ یکى از رخ دادهاى زندگى و از سنت هاى قطعى در نظام آفرینش است به رغم عمومیّت این پدیده، مواجهه با مرگ خود یا عزیزان براى بیشتر افراد، بسیار دردناک و منزجر کننده است .مهم ترین عاملى که مرگ را اضطراب آور و التهاب زا کرده، تنفر از نابودى و گرایش به بقا است بنابراین اگر افراد نگرش خود را نسبت به مرگ اصلاح کنند و این حقیقت را در یابند که مرگ فنا و نابودى نیست، بلکه بقا و استمرار حیات واقعى است؛ این نگرانى ها و وحشت زدگى ها، برطرف مى شود. مرگ مرگ، نخستین منزل برزخ است. همه موجودات امکانى، داراى اجل معیّنى هستند که با مرگ فرا مى رسد. منظور از اجل، «فنا و نیستى» نیست؛ بلکه زمان و موعدى است که موجودات به آن منتهى مى شوند. به عبارت روشن تر، زمانى است که موجودات سفر خود را به سوى خداوند متعال - پس از اندکى درنگ در دنیا آغاز مى کنند تا در آن مقام جاى گیرند و استقرار یابند. پس مرگ نخستین منزلگاه سفر طولانى ما است: «ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ» عبس (80)، آیه 21. ؛ «سپس او را مى میراند و در قبر پنهان مى کند». مرگ پلى است که بین دنیا و آخرت زده شده فقال لهم الحسین علیه السلام: «صبراً بنى الکرام فما الموت إلا قنطرة یعبر بکم عن البؤس و الضراء إلى الجنان الواسطة و النعیم الدائمة فأیکم یکره أن ینتقل من سجن إلى قصر و ما هو لأعدائکم إلا کمن ینتقل من قصر إلى سجن و عذاب. إن أبى حدثنى عن رسول الله صلى الله علیه وآله أن الدنیا سجن المؤمن و جنة الکافر و الموت جسر هؤلاء إلى جنانهم و جسر هؤلاء إلى جحیمهم» ؛ «امام حسین علیه السلام در روز عاشوراء خطاب به یاران خود فرمود: اى فرزندان بزرگوارى! صبر پیشه کنید، زیرا مرگ جزء پلى نیست که شما را از رنج و سختى به بهشت برگزیده و نعمت همیشگى عبور مى دهد. کدامین از شما گذر از زندان به قصر را نکوهیده مى دارد؟ اما مرگ براى دشمنان شما جز انتقال از قصر به زندان و عذاب نیست! بدانید که پدر من از جدم پیامبر خداصلى الله علیه وآله نقل کرد که فرمود: دنیا زندان مومن و بهشت کافر است. و مرگ پلى است که آنها را به بهشتشان رهنمون مى شود و اینها را آتششان مى کشاند»: بحارالأنوار، ج 6، ص 154. و انسان ها را از خانه دنیا - که خانه فنا و گذر و عمل است به خانه بقا و ابدیت مى برد و هیچ کس از آن گریزى ندارد. همگان فرستاده پروردگار را دیدار مى کنند و مرگ آنان را در مى یابد و سکرات موت و جان کندن، از عقبه هاى سخت و دشوار مرگ است. قرآن مرگ را چنین توصیف مى کند: «فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ» واقعه (56)، آیات 83 - 85. ؛ «پس چرا هنگامى که جان به گلوگاه مى رسد و شما در این حال نظاره مى کنید [ کارى از دستتان ساخته نیست؟ ]و ما از شما به او نزدیک تریم، ولى نمى بینید». یعنى، هنگامى که مرگ کسى - که همان اجل و زمان رجوع و سفر او به سوى خداوند است فرا مى رسد، شما حالت او را مى بینید و نظاره مى کنید؛ اما هیچ کارى از دستتان بر نمى آید و نمى توانید، او را به دنیا برگردانید. دلیل آن روشن است؛زیرا آن، سکرات مرگ است و حقیقتى است که شما از آن تنفر دارید. اما چون از جانب خدا است، کسى را در آن دخالتى نیست. ق (50)، آیه 19. «کَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِىَ وَ قِیلَ مَنْ راقٍ وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ إِلى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ» قیامة (75)، آیات 26 - 31. «چنین نیست؛ تا موقعى که جان به گلوگاهش رسد و گفته مى شود: آیا کسى است که او را از مرگ نجات دهد و [ در این هنگام ]به جدایى از دنیا یقین کند و ساق پاها [ از سختى جان دادن ] به هم پیچد. در آن روز مسیر همه به سوى پروردگارت خواهد بود». آرى مرگ پرواز روح از جسد خاکى به سوى پرودگار جهانیان است و مردمان در این پرواز دو گروه هستند: یا پاک و طاهرند که در وصفشان فرمود: «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» نحل (16)، آیه 32. ؛ «کسانى که فرشتگان روحشان را مى گیرند، در حالى که پاک و پاکیزه اند؛ به آنها مى گویند: سلام بر شما! وارد بهشت شوید، به جهت اعمالى که انجام مى دادید». اما کسانى که دنیاى خود را با گناه آلوده کرده اند، مرگ برایشان بسیار سخت است! آرى جدا شدن از دنیا و همسر، فرزندان، دوستان و آنچه در طول زندگانى خود جمع کرده اند، بسیار سخت است و چه بسا موجب بى ایمانى و بدعاقبتى شود! قرآن در وصف مرگ این گروه مى فرماید: «وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ فِى غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِکَةُ باسِطُوا أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ» انعام (6)، آیه 93. ؛ «اگر ببینى هنگامى که ظالمان در شداید مرگ فرو رفته اند؛ و فرشتگان دست ها را گشوده، به آنان مى گویند: جان خود را خارج سازید! امروز در برابر دروغ هایى که به خدا بستید و نسبت به آیات او تکبر ورزیدید، مجازات خوارکننده اى خواهید دید». روشن است از مرگ گریزى نیست؛ اما از سختى آن مى توان گریخت و مرگ را به مثابه بوییدن گلى خوشبو تبدیل کرد. ایمان و عمل صالح - به ویژه دوستى اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و مواظبت بر نمازهاى اول وقت و احترام و نیکى به پدر و مادر و عمل به دستورات الهى، باعث خواهد شد که ما منزل اول سفر خود را به سلامت طى کنیم. درمان ترس از مرگ:1. اصلاح نگرش نسبت به مرگ: از دیدگاه همه ادیان الهى - از جمله دین مبین اسلام - مرگ نابودى نیست. قرآن این تفّکر را که انسان با مرگ نابود مى شود، به شدت رد مى کند و آن را ناشى از جهل مى داند! قرآن کلمه «توفّى» - که به معناى «بازستاندن کامل» است - در مورد مرگ به کار مى برد، یعنى، که انسان علاوه بر این بعد جسمانى، واقعیت دیگرى دارد که هنگام مرگ، خداوند این واقعیت را پس مى گیرد. اعتقاد به این حقیقت قرآنى، گرایش ذاتى انسان به بقا را در معرض خطر قرار نمى دهد.2. توجه به زیبایى ها و جلوه هاى زندگى پس از مرگ: انسان ها علاقه مند به زیبایى ها، راحتى ها و دلبستگى هاى میان فردى هستند و فکر مى کنند مرگ بر همه این امور خوشایند خط بطلان مى کشد؛ اما آموزه هاى دینى افراد را به این حقیقت متوجه مى سازد که زیبایى ها و دلبستگى هاى این دنیا، قابل مقایسه با جلوه هاى زیباى زندگى بعد از مرگ نیست و زندگى دنیا در برابر حیات اخروى، بسیار محدود و زود گذر است.قرآن در این باره مى فرماید: «وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» عنکبوت (29)، آیه 64. «زندگى دنیا چیزى جز بازى و سرگرمى نیست و زندگى واقعى در سراى دیگر است. (اقتباس از ام رابین دیماتئو، روان شناس سلامت، ترجمه سید مهدى موسوى اصل و همکاران، ج 2، انتشارات سمت، چاپ اول، زمستان 1378.) 3. رضایت به مقدرات الهى: این امر باعث مى شود که فرد هنگام مرگ، کمتر دچار برخى تجارب ناخوشایند روانى و بیمار گونه گردد. در فرهنگ غرب، به انسان و آزادى او اصالت داده و در همه جنبه هاى زندگى به او اختیار تام مى دهند و در واقع او را مالک اصل خود مى دانند؛ ولى در دیدگاه اسلام، انسان کامل، بنده خدا و مملوک او است و کمال انسان در بندگى و اطاعت از خداوند است. این بندگى با احساس محبت نسبت به خداوند همراه است. خداوند نیز هنگامى که خطابى محبت آمیز به انسان ها دارد، آنان را با عنوان «بندگان من» مى خواند و مى فرماید:«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً. فَادْخُلِی فِی عِبادِی. وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» فجر (89)، آیات 27 - 30. «اى نفس هاى مطمئن و آرام به سوى پروردگار خویش باز گردید، در حالى که خداوند از شما راضى و شما نیز از خداوند راضى هستید، وارد بندگان من شوید، وارد بهشت من شوید».اگر این اعتقاد براى انسان درونى شود، در مقابل مرگ حالت تسلیم و رضا در پیش مى گیرد و نگرانى از وجودش رخت مى بندند. البته رضایت نسبت به مرگ، بدین معنا نیست که انسان بدون جهت و با دست خود، خویشتن را به کام مرگ بیندازد! قرآن در این زمینه مى فرماید: «لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ» بقره (2)، آیه 195؛ «خود را با دست خویش به وادى هلاکت نیفکنید».تعالیم اسلامى سعى دارد حالت رضا را در انسان تقویت کند. بشارت خداوند به شکیبایانى است که در هنگام بروز حوادث، ناگوار مى گوید: «ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم» بقره (2)، آیه 156. و روایات اسلامى مرگ را رحمتى از جانب خداوند براى بندگان مؤمن مى دانند و مى کوشند که در افراد نگرش مثبت نسبت به مرگ ایجاد کنند. امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید : یاد مرگ خواهش های نفس را می میراند و رویشگاه های غفلت را ریشه کن می کند و دل را با وعده های خدا نیرو می بخشد و طبع را نازک می سازد و پرچم های هوس را درهم می شکند و آتش آزمندی را خاموش می سازد و دنیا را در نظر کوچک می کند بطور مسلم چنین کسی با چنین اعمالی مرگی راحت خواهد داشت 4. توجه به عمومیّت مرگ: انسان باید به این واقعیت توجه کند که مرگ یک سنت و قانون قطعى و خلل ناپذیر حاکم بر نظام آفرینش است و همه موجودات - به جز خالق یکتا - با چنین پدیده اى مواجه مى شوند؛ چنان که قرآن در این باره مى فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» آل عمران (3)، آیه 185 ؛ «هر نفس طعم مرگ را مى چشد». خود این فکر موجب تسکین مى شود.5. یاد مرگ: در فرهنگ اسلامى توصیه شده که مسلمانان نباید از مرگ غافل باشند.پیامبر(ص) مى فرماید: «اکیس الناس من کان اشدّ ذکرأ للموت» (بحار الانوار، ج 6، ص 130 )؛ «زیرک ترین مردم کسى است که بیشتر به یاد مرگ باشد».این امر باعث مى شود انسان خودش را آماده مرگ کند و براى به دست آوردن این آمادگى، از محرمات بپرهیزد. وقتى فرد مرگ خود را از قبل تصور و پیش بینى کند، با فراهم آوردن شرایط و فضاى روانى مناسب، خود را آماده مواجهه با آن مى کند و از تنیدگى او کاسته مى شود و با این پدیده سازگارى بهترى خواهد داشت همان. مرگ عبارت است از نوشیدن عصاره ی حیات که برای مؤمنان بسیار گوارا لذت بخش و نشاط آور است و برای کافران رنج آور و اسف بار و اندوهناک . اما جریان مردن مؤمنان به این وضع است که هنگام مرگ آنان فرشتگان الهی نازل و پیامبر و پیشوایان معصوم ( علیهم السلام ) برای اینان متمثل می شوند و به آنان می گویند : ما دوستان شما در دنیا و آخرت خواهیم بود و هیچ خوف و ترسی نداشته باشید ؛ نوید باد شما را به بهشت که هر آنچه خواستید در آن است .... اما جریان مردن کافران به این وضع است که شربت مرگ برای آنان سخت ناگوار تلخ و استقبال فرشتگان عذاب از آنها با گرزهای آتشین است. 1عواملی که باعث می شود انسان مرگ آسانی داشته باشد : 1 – اطاعت از اوامر و نواهی حضرت حق تعالی انسان به هر میزان که در ترک محرمات و انجام واجبات کوشا باشد , هنگام جان دادن آسوده خواهد بود . امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) می فرمایند : « هر کس اهل طاعت باشد فرشتگان رحمت , متولی قبض روح او می گردند و هر کس اهل نافرمانی و معصیت باشد فرشتگان عذاب روح او را می گیرند . فرشته ی مرگ یارانی از فرشتگان رحمت و عذاب زیر فرمان خود دارد : فمن کان من اهل الطاعة تولت قبض روحه ملائکة الرحمة و من کان من اهل المعصیة تولت قبض روحه ملائکة النقمه والملک الموت اعوان من ملائکة الرحمة و النقمة » 2بنابراین مومنی که در دنیا اهل عبودیت خدای سبحان است , فرشتگان رحمت ذات اقدس الهی مأموریت گرفتن جان او را دارند و در روایات آمده که مرگ برای مؤمن به منزله ی بوییدن بهترین گلهاست امام صادق ( علیه السلام ) می فرمایند : .... وقتی بنده مؤمن به قبر در آمد قبر گوید : خوش آمدی . به خدا سوگند وقتی به تو بر پشتم راه می رفتی دوستت می داشتم , چه رسد به اکنون که در درونم جا گرفته ای . خواهی دید . سپس (قبر)به اندازه ی دید چشم بر او گشوده و گسترده می شود و دری به بهشت باز می گردد که جایگاهش را در بهشت خواهد نگریست . در این هنگام مرد زیبا چهره و نیکو اندامی از قبر خارج می شود که مانند او را هرگز ندیده به او گوید : ای بنده خدا , من زیبا تر از تو ندیده ام چه کسی هستی ؟ گوید : من عقیده ی نیکوی تو هستم من کردار شایسته تو هستم . سپس روح او گرفته آن گاه در بهشت در همان جایی که دیده بود نهاده می شود و به او گفته می شود , راحت بخواب و از بهشت نسیمی بر جسد او می وزد که لذت و بوی خوش آن را تا هنگام قیامت می یابد .اما کافر هنگامی که داخل قبر گردد قبر گوید : خوش نیامدی به خدا سوگند تو وقتی بر پشتم راه می رفتی دشمنت می داشتم چه رسد به اکنون که در درونم جا گرفته ای . خواهی دید . آنگاه او را چنان می فشارد که خردو نابود گرداند . سپس به همان حال بر می گردد و دری به آتش به او گشوده می شود که جایگاهش را در آن مشاهده کند . سپس فرمود : مردی زشت رو که قبیح تر از او هرگز دیده نشده از قبر خارج شود و گوید : ای بنده ی خدا تو کیستی که من زشت تر از تو ندیده ام , در پاسخ گوید : من کردار زشت تو و عقاید بد تو هستم . سپس روح او گرفته و در همان جایگاه آتش نهاده می شود و نسیم آتشین بر جسد او می وزد که درد و گرمی آن تا روز قیامت پیوسته است و بر روح او 99 افعی گزنده مسلط خواهند شد و او را نیش می زنند . هر یک از آن افعی ها هر گاه به زمین بدمد دیگر گیاهی نخواهد رست 3با اندکی تأمل در این روایت روشن می شود که آنچه همواره در همه مواقف ( سکرات موت و جان دادن برزخ قیامت و ... ) همراه انسان است وهرگز از او جدا نیست عمل و کردار اوست. 2 – صله رحم امام صادق ( علیه السلام ) می فرمایند : ( هر که خواهد که حق تعالی بر او آسان کند سکرات مرگ را پس باید صله ی ارحام با خویشان خود کند و به پدر و مادر خود نیکی و احسان نماید ؛ پس هر گاه چنین کند خداوند بر او آسان کند دشواریهای مرگ را و ... ) 4 پس مؤمن باید در رفع گرفتاری اقوام و نزدیکان بکوشد و با آنان مهربانی کند و از قطع ارتباط با آنان جداً بپرهیزد . 3 – نیکی و احسان به والدیناین مورد اثرات زیادی در سعادت انسان دارد . روایت شده که حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله ) حاضر شد نزد جوانی در وقت وفات او پس به او فرمود : بگو : لا اله الا الله . سپس بسته شد زبان آن جوان و نتوانست بگوید , و هر چه حضرت مکرر کرد او نتوانست بگوید ؛ سپس حضرت فرمود : به آن زنی که بالا سر آن جوان بود که آیا این جوان مادر دارد ؟ عرض کرد : بلی , من مادر او می باشم . فرمود آیا تو خشمناکی بر او ؟ گفت : بلی و الان شش سال است که با او تکلم نکرده ام حضرت فرمود که راضی شو از او . آن زن گفت : خدا به رضایت تو از او خشنود و راضی باشد و چون این کلمه را که مشعر بر رضایت او بود از پسرش گفت زبان آن جوان باز شد . حضرت به او فرمود : بگو لا اله الا الله , گفت : لا اله الا الله .... 5 با دقت در این روایت و احادیث مشابه می بینیم که رضایت والدین جدای از برکات فراوان دنیوی و اخروی عاملی مؤثر در راحت جان دادن مؤمن می باشد . یکی از نشانه های مؤمن اینست که وقتی هنگام تلاوت قرآن به آیات عذاب می رسد , به خدا پناه برده و از خدا بخواهد او را از عذاب نجات دهد و وقتی به آیات بهشتی و نعمتهای آن می رسد, از خداوند طلب رسیدن به آن نعمتها را بنماید 4 – کم کردن تعلقات دنیایی به هر میزان که حب دنیا در دل انسان باشد هنگام جان دادن سختی بیشتری خواهد کشید . امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : هر که بیشتر به دنیا بچسبد هنگام جدایی از آن بیشتر افسوس خورد . عدم حب به دنیا به معنای عدم استفاده ی از دنیا نیست بلکه به این معناست که از نعمتهای دنیا در جهت خشنودی الهی استفاده کرده و از جمع آوری مال و عدم رسیدگی به نیازمندان و اجتناب از پرداخت خمس و زکات و آنچه شرعاً به مال ما تعلق می گیرد جداً پرهیز کنیم . 5 – کوتاه کردن آمال و آرزوها من اطال الامال اساء العمل کسی که آرزوهایش طولانی است کردارش ناپسند است 6 قبلاً اشاره کردیم که اعمال انسان ارتباط مستقیمی با نحوه مرگ انسان دارد . بنابراین کسی که آمال و آرزوهای طولانی رادر ذهن می پروراند از حسنات باز می ماند و لذا خدای ناکرده ممکن است با سوء عاقبت از دنیا برود . مرگ فی نفسه وحشتناک نیست چرا که انتقال از سرایی به سرای دیگر است . دلیل ترس ما اینست که عمری دنبال خواسته های هوای نفس و شیطان بوده ایم و توشه ای برای سرای دیگر نیندوخته ایم . آری با این وضع منتقل شدن ترس دارد ؛ انسانی که دنیایش را آباد و آخرتش را خراب کرده از مرگ هول و هراس دارد و مولا امیر المؤمنین ( علیه السلام ) از این دسته افراد اظهار تعجب می کنند ( عجبت لعامر دارالفناء و تارک دارالبقاء در شگفتم از آن کس که خانه ی نابود شدنی را آباد می کند اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است ) . 76 – یاد مرگ اگر انسان در طول زندگی از یاد مرگی که بزودی به سراغ او خواهد آمد غافل باشد بطور طبیعی نه تنها آمادگی برای مردن نخواهد داشت بلکه از روبرو شدن ناگهانی با مرگ بسیار هراسناک خواهد شد . امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید : یاد مرگ خواهشهای نفس را می میراند و رویشگاه های غفلت را ریشه کن می کند و دل را با وعده های خدا نیرو می بخشد و طبع را نازک می سازد و پرچم های هوس را درهم می شکند و آتش آزمندی را خاموش می سازد و دنیا را در نظر کوچک می کند 8 بطور مسلم چنین کسی با چنین اعمالی مرگی راحت خواهد داشت . رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : بهترین زهد به دنیا یاد مرگ است و برترین عبادت اندیشیدن است . پس هر که یاد مرگ وجودش را پر کند گور خود را باغی از باغهای بهشت بیابد .9 از حضرت سؤال شد : آیا کسی با شهداء محشور می شود ؟ فرمود : آری کسی که شبانه روز بیست مرتبه مرگ را یاد کند . 7 – اشتیاق به نعمتهای بهشت یکی از نشانه های مؤمن اینست که وقتی هنگام تلاوت قرآن به آیات عذاب می رسد , به خدا پناه برده و از خدا بخواهد او را از عذاب نجات دهد و وقتی به آیات بهشتی و نعمتهای آن می رسد , از خداوند طلب رسیدن به آن نعمتها را بنماید . تفکر در آیات الهی بویژه نعمتهای بهشتی و شوق رسیدن به آنها ( و در نتیجه عمل کردن به فرامین الهی و پرهیز از نواهی حضرت حق ) مرگ را برای انسان آسان می کند . امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : « جانهایتان را مشتاق نعمت بهشت گردانید تا این که مرگ را دوست داشته باشید و زنده ماندن را دشمن .» 10مطالعه کتابهای زیر به شما کمک خواهد کرد چرا که مباحث مبسوطی در این زمینه مطرح کرده اند : 1 – منازل الاخرة نوشته ی شیخ عباس قمی ( رحمة الله علیه ) 2 – تفسیر موضوعی قرآن کریم جلدهای 4 و 5 نوشته علامه جوادی آملی ( حفظه الله تعالی علیه ) پی نوشت ها : (1) علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 4 / ص 199(2) علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 4 / ص 212(3) علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 4 / ص 202(4) شیخ عباس قمی / منازل الاخرة / ص 14(5) شیخ عباس قمی / منازل الاخرة / ص 14(6) نهج البلاغة / حکمت 36(7) نهج البلاغة / حکمت 126(8) میزان الحکمه / ج 12 / ص 5681(9) میزان الحکمه / ج 12 / ص 5681(10) میزان الحکمه / ج 12 / ص 5699 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image