ترجمه سوره کوثر /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

ترجمه سوره کوثر چیست؟


توجه شما را به ترجمه و شان نزول و تفسیر سوره مبارکه کوثر جلب می نماییم : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ (1) فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ (2) إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ (3) ترجمه: بنام خداوند بخشنده مهربان 1- ما به تو کوثر (خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. 2- اکنون که چنین است براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن. 3- مسلما دشمن تو ابتر و بلا عقب است. تفسیر: ما به تو خیر فراوان دادیم روى سخن در تمام این سوره به پیغمبر اکرم ص است (مانند سوره و الضحى و سوره ا لم نشرح) و یکى از اهداف مهم هر سه سوره تسلى خاطر آن حضرت در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبانهاى مکرر دشمنان است. نخست مى فرماید: ما به تو کوثر عطا کردیم (إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ). کوثر وصف است که از کثرت گرفته شده، و به معنى خیر و برکت فراوان است، و به افراد سخاوتمند نیز کوثر گفته مى شود. در اینکه منظور از کوثر در اینجا چیست؟ در روایتى آمده است که وقتى این سوره نازل شد پیغمبر اکرم ص بر فراز منبر رفت و این سوره را تلاوت فرمود، اصحاب عرض کردند: این چیست که خداوند به تو عطا فرموده؟ گفت: نهرى است در بهشت، سفیدتر از شیر، و صافتر از قدح (بلور) در دو طرف آن قبه هایى از در و یاقوت است . در حدیث دیگرى از امام صادق ع مى خوانیم که فرمود: کوثر نهرى است در بهشت که خداوند آن را به پیغمبرش در عوض فرزندش (عبد اللَّه که در حیات او از دنیا رفت) به او عطا فرمود. بعضى نیز گفته اند: منظور همان حوض کوثر است که تعلق به پیامبر ص دارد و مؤمنان به هنگام ورود در بهشت از آن سیراب مى شوند «2». بعضى آن را به نبوت تفسیر کرده، و بعضى دیگر به قرآن، و بعضى به کثرت اصحاب و یاران، و بعضى به کثرت فرزندان و ذریه که همه آنها از نسل دخترش فاطمه زهرا ع به وجود آمدند، و آن قدر فزونى یافتند که از شماره بیرونند، و تا دامنه قیامت یادآور وجود پیغمبر اکرمند، بعضى نیز آن را به شفاعت تفسیر کرده و حدیثى از امام صادق در این زمینه نقل نموده اند .تا آنجا که فخر رازى پانزده قول در تفسیر کوثر ذکر کرده است، ولى ظاهر این است که غالب اینها بیان مصداقهاى روشنى از این مفهوم وسیع و گسترده است، زیرا چنان که گفتیم کوثر به معنى خیر کثیر و نعمت فراوان است، و مى دانیم خداوند بزرگ نعمتهاى فراوان بسیارى به پیغمبر اکرم ص ارزانى داشت که هر یک از آنچه در بالا گفته شد یکى از مصداقهاى روشن آن است، و مصداقهاى بسیار دیگرى نیز دارد که ممکن است به عنوان تفسیر مصداقى براى آیه ذکر شود. به هر حال تمام مواهب الهى بر شخص پیغمبر اکرم ص در تمام زمینه ها حتى پیروزیهایش در غزوات بر دشمنان، و حتى علماى امتش که در هر عصر و زمان مشعل فروزان قرآن و اسلام را پاسدارى مى کنند، و به هر گوشه اى از جهان مى برند، همه در این خیر کثیر وارد هستند. فراموش نباید کرد این سخن را خداوند زمانى به پیامبرش مى گوید که که آثار این خیر کثیر هنوز ظاهر نشده بود، این خبرى بود از آینده نزدیک و آینده هاى دور، خبرى بود اعجازآمیز و بیانگر حقانیت دعوت رسول اکرم ص. این نعمت عظیم و خیر فراوان شکرانه عظیم لازم دارد، هر چند شکر مخلوق هرگز حق نعمت خالق را ادا نمى کند، بلکه توفیق شکرگزارى خود نعمت دیگرى است از ناحیه او لذا مى فرماید: اکنون که چنین است، فقط براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن (فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ). آرى بخشنده نعمت او است، بنا بر این نماز و عبادت و قربانى که آن هم نوعى عبادت است براى غیر او معنى ندارد، مخصوصا با توجه به مفهوم رب که حکایت از تداوم نعمتها و تدبیر و ربوبیت پروردگار مى کند. کوتاه سخن اینکه عبادت خواه به صورت نماز باشد، یا قربانى کردن مخصوص رب و ولى نعمت است، و او منحصرا ذات پاک خدا است. این در برابر اعمال مشرکان است که براى بتها سجده و قربانى مى کردند، در حالى که نعمتهاى خود را از خدا مى دانستند! و به هر حال تعبیر لربک دلیل روشنى است بر مساله لزوم قصد قربت در عبادات. بسیارى از مفسران معتقدند که منظور نماز روز عید قربان، و قربانى کردن در همان روز است، ولى ظاهرا مفهوم آیه مفهوم عام و گسترده اى است هر چند نماز و قربانى روز عید یکى از مصداقهاى روشن آن است. تعبیر به وَ انْحَرْ از ماده نحر که مخصوص کشتن شتر است، شاید به خاطر این است که در میان قربانیها شتر از اهمیت بیشترى برخوردار بود، و مسلمانان نخستین علاقه بسیار به آن داشتند، و قربانى کردن شتر بدون ایثار و گذشت ممکن نبود. در اینجا دو تفسیر دیگر براى آیه فوق ذکر شده است: 1- منظور از جمله وَ انْحَرْ رو به قبله ایستادن به هنگام نماز است، چرا که ماده نحر به معنى گلوگاه مى باشد، سپس عرب آن را معنى مقابله با هر چیز استعمال کرده است، و لذا مى گویند منازلنا تتناحر یعنى: منزلهاى ما در مقابل یکدیگر است. 2- منظور بلند کردن دستها به هنگام تکبیر و آوردن آن در مقابل گلوگاه و صورت است، در حدیثى مى خوانیم: هنگامى که این سوره نازل شد پیغمبر اکرم ص از جبرئیل سؤال فرمود: این نحیره «1» اى که پروردگارم مرا به آن مامور ساخته چیست؟ جبرئیل عرض کرد: این نحیره نیست، بلکه خداوند به تو دستور مى دهد هنگامى که وارد نماز مى شوى موقع تکبیر، دستها را بلند کن، و همچنین هنگامى که رکوع مى کنى یا سر از رکوع برمى دارى، و یا سجده مى کنى، چرا که نماز ما و نماز فرشتگان در هفت آسمان همین گونه است، و براى هر چیزى زینتى است، و زینت نماز بلند کردن دستها در هر تکبیر است «1». و در حدیثى از امام صادق ع مى خوانیم که در تفسیر این آیه با دست مبارکش اشاره کرده و فرمود: منظور این است که دستها را اینگونه در آغاز نماز بلند کنى به طورى که کف آنها رو به قبله باشد «2». ولى تفسیر اول از همه مناسبتر است، چرا که منظور نفى اعمال بت پرستان است که عبادت و قربانى را براى غیر خدا مى کردند، ولى با این حال جمع میان همه معانى و روایاتى که در این باب رسیده است هیچ مانعى ندارد و به خصوص اینکه در باره بلند کردن دست به هنگام تکبیرات روایات متعددى در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده است، به این ترتیب آیه مفهوم جامعى دارد که اینها را نیز شامل مى شود. و در آخرین آیه این سوره با توجه به نسبتى که سران شرک به آن حضرت مى دادند مى فرماید: تو ابتر و بلا عقب نیستى، دشمن تو ابتر است! (إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ). شانئ از ماده شنئان (بر وزن ضربان) به معنى عداوت و کینه- ورزى و بد خلقى کردن است، و شانئ کسى است که داراى این وصف باشد. قابل توجه اینکه: ابتر در اصل به معنى حیوان دم بریده است «1» و انتخاب این تعبیر از سوى دشمنان اسلام به منظور هتک و توهین بود، و تعبیر شانئ بیانگر این واقعیت است که آنها در دشمنى خود حتى کمترین ادب را نیز رعایت نمى کردند، یعنى عداوتشان آمیخته با قساوت و رذالت بود، در حقیقت قرآن مى گوید: این لقب خود شما است نه پیغمبر اکرم ص. از سوى دیگر همانگونه که در شان نزول سوره گفته شد: قریش انتظار مرگ پیامبر ص و برچیده شدن بساط اسلام را داشتند، چرا که مى گفتند او بلا عقب است، قرآن مى گوید تو بلا عقب نیستى، دشمنان تو بلا عقب اند! نکته ها: 1- فاطمه (ع) و کوثر گفتیم کوثر یک معنى جامع و وسیع دارد، و آن خیر کثیر و فراوان است، و مصادیق آن زیاد است، ولى بسیارى از بزرگان علماى شیعه یکى از روشنترین مصداقهاى آن را وجود مبارک فاطمه زهرا (سلام اللَّه علیها) دانسته اند، چرا که شان نزول آیه مى گوید: آنها پیغمبر اکرم ص را متهم مى کردند که بلا عقب است، قرآن ضمن نفى سخن آنها مى گوید: ما به تو کوثر دادیم. از این تعبیر استنباط مى شود که این خیر کثیر همان فاطمه زهرا ع است، زیرا نسل و ذریه پیامبر ص به وسیله همین دختر گرامى در جهان انتشار یافت نسلى که نه تنها فرزندان جسمانى پیغمبر بودند، بلکه آئین او و تمام ارزشهاى اسلام را حفظ کردند، و به آیندگان ابلاغ نمودند، نه تنها امامان معصوم اهل بیت ع که آنها حساب مخصوص به خود دارند، بلکه هزاران هزار از فرزندان فاطمه ع در سراسر جهان پخش شدند که در میان آنها علماى بزرگ و نویسندگان و فقها و محدثان و مفسران والا مقام و فرماندهان عظیم بودند که با ایثار و فداکارى در حفظ آئین اسلام کوشیدند. در اینجا به بحث جالبى از فخر رازى برخورد مى کنیم که در ضمن تفسیرهاى مختلف کوثر مى گوید: قول سوم این است که این سوره به عنوان رد بر کسانى نازل شده که عدم وجود اولاد را بر پیغمبر اکرم ص خرده مى گرفتند، بنا بر این معنى سوره این است که خداوند به او نسلى مى دهد که در طول زمان باقى مى ماند، ببین چه اندازه از اهل بیت را شهید کردند، در عین حال جهان مملو از آنها است، این در حالى است که از بنى امیه (که دشمنان اسلام بودند) شخص قابل ذکرى در دنیا باقى نماند، سپس بنگر و ببین چقدر از علماى بزرگ در میان آنها است، مانند باقر و صادق و رضا و نفس زکیه . 2- اعجاز این سوره این سوره در حقیقت سه پیشگویى بزرگ در بردارد: از یک سو اعطاء خیر کثیر را به پیغمبر نوید مى دهد (گر چه اعطینا به صورت فعل ماضى است، ولى ممکن است از قبیل مضارع مسلم باشد که در شکل ماضى بیان شده) و این خیر کثیر تمام پیروزیها و موفقیتهایى را که بعدا نصیب پیغمبر اکرم ص شد، به هنگام نزول این سوره در مکه قابل پیش بینى نبود، شامل مى شود. از سوى دیگر خبر مى دهد که پیغمبر ص بلا عقب نخواهد بود، بلکه نسل و دودمان او به طور فراوان در جهان وجود خواهند داشت. از سوى سوم خبر مى دهد که دشمنان او ابتر و بلا عقب خواهند بود، این پیشگویى نیز تحقق یافت، و چنان دشمنانش تار و مار شدند که امروز اثرى از آنها باقى نمانده است، در حالى که طوائفى همچون بنى امیه و بنى عباس که به مقابله با پیغمبر ص و فرزندان او برخاستند روزى آن قدر جمعیت داشتند که فامیل و فرزندان آنها قابل شماره نبود، ولى امروز اگر هم چیزى از آنها باقى مانده باشد هرگز شناخته نیست. 3- ضمیر جمع در باره خدا براى چیست؟ قابل توجه اینکه در اینجا و در آیات فراوان دیگرى از قرآن مجید خداوند با صیغه متکلم مع الغیر از خود یاد مى کند مى فرماید: ما کوثر را به تو عطا کردیم! این تعبیر و مانند آن براى بیان عظمت و قدرت است، زیرا بزرگان هنگامى که از خود سخن مى گویند نه فقط از خود که از مامورانشان نیز خبر مى دهند، و این کنایه از قدرت و عظمت و وجود فرمانبردارانى در مقابل اوامر است. در آیه مورد بحث کلمه ان نیز تاکید دیگرى است بر این معنى، و تعبیر به اعطیناک و نه آتیناک دلیل بر این است که خداوند کوثر را به حضرتش بخشیده و اعطا فرموده است، و این بشارتى است بزرگ به پیغمبر اکرم-ص- تا در برابر یاوه گوئیهاى دشمنان قلب مبارکش آزرده نشود، و در عزم آهنینش فتور و سستى راه نیابد، و بداند تکیه گاه او خدایى است که منبع همه خیرات است و خیر کثیر در اختیار او نهاده. تفسیر نمونه، ج 27، ص: 371 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image