آسیه الگوی زنان /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

ممکن است در مورد زندگانی حضرت آسیه سلام الله علیها مطالبی بفرمایید؟ آیا ایشان معصوم و از زنان برگزیده الهی بودند؟


در پاسخ به سوال شما و در توضیح زندگی ایشان می‌توان از دو منظر درباره ایشان سخن گفت: 1. داستان زندگی 2. ابعاد شخصیتی ایشان از منظر آیات قرآن. در همین ابتدا لازم به ذکر است که ایشان معصوم نبوده‌اند.1. زندگی‌نامهآسیه دختر « مزاحم بن عبید بن ریان بن ولید » از فرزندان و نسل پیامبران و از قوم بنی اسرائیل است . سال ولادت و عمر او را مورخین ذکر نکرده اند ، رامسیس فرعون مصر او را به عقد خود درآورد و دختری به نام « اَنیسا » از آنها به دنیا آمد . این دختر علیل و بیمار غیرقابل علاج بود که با مالیدن آب دهان موسی (ع) به وی در همان دوران کودکی ، او را بهبود بخشیدند . ( در اخبار آمده که فرعون به کاهنان متوسل شد . آنها گفتند : ای فرعون ! ما پیش بینی می کنیم که از درون آب نیل انسانی به این کاخ گام می نهد که اگر از آب دهانش به بدن این بیمار بمالند بهبودی می یابد . پس از اینکه موسی را از آب گرفتند آسیه (س) همسر فرعون آب دهان آن کودک را به بدن مریض دختر مالید و شفا یافت ) .آسیه (س) زن کسی بود که ادعای خدایی داشت و تمام زرق و برق های مصر پهناور و مردم آن سامان در اختیار او بود ولی آسیه (س) خود را در برابر آن همه عوامل مادی نباخت و با اخلاص تمام در نهان به بندگی خدا می پرداخت و از زنان ممتاز جهان به شمار می آمد . رسول خدا (ص) وی را در ردیف « خدیجه ، فاطمه ، مریم » بهترین زنان اهل بهشت خوانده است . وی هنگامی که معجزه موسی (ع) را در مقابل ساحران مشاهده کرد ، اعماق قلبش به نور ایمان روشن شد و از همان لحظه به موسی (ع) ایمان آورد و او پیوسته عقیده و ایمان خود را مکتوم می داشت .در کاخ فرعون همسر حزقیل بنام « صیانه » بعنوان آرایشگر دختر فرعون مشغول خدمت بود . ( از حزقیل بعنوان مؤمن آل فرعون یاد می شود . او مردی از فرعونیان بود که به موسی ایمان آورده بود ، اما ایمان خود را مکتوم می داشت ، در دل به موسی عشق می ورزید و خود را موظف به دفاع از او می دید . برخی دیگر او را یکی از پیامبران الهی می دانند و جمعی معتقدند که وی خزانه دار مخصوص فرعون بود . بنابر روایتی حزقیل به شغل نجاری اشتغال داشت و همان بود که صندوق را برای مادر موسی ساخت تا موسی را در آن نهاده و به رود نیل بیندازند . گویند حزقیل 600 سال ایمانش را از طاغوتها پوشیده داشت. او که به مرض جذام مبتلا بود با دستانِ فلج خود به طرف قومش اشاره کرده و مردم را به خدا دعوت می نمود . سرانجام فرعون دستور داد تا او را قطعه قطعه کنند ، اما با این وصف نتوانستند در ایمانش رخنه ای ایجاد کنند . )روزی وی مشغول شانه زدن به زلفهای اَنیسا دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و هنگام برداشتن آن « بسم الله » گفت ! دختر فرعون با تعجب گفت : منظورت از گفتن « الله » پدرم فرعون است ؟ صیانه گفت : نه ، منظورم خدای موسی و هارون (ع) است که زمین و زمان و پدرت فرعون را آفریده است ! این خبر به گوش فرعون رسید . صیانه و فرزندانش را به حضور طلبید و پرسید : پروردگارت کیست ؟ صیانه گفت : خدای من و تو ، الله است که پروردگار جهانیان است . فرعون با شنیدن این سخن بیدرنگ دستور داد تنوری را که از مس ساخته بودند ، آتش کنند ، سپس به ترتیب تمام فرزندان صیانه را در میان تنور آتشین افکندو سوزاند ، تا نوبت به آخرین بچه او رسید که طفلی شیرخواره بود . صیانه منقلب شده و صبر و قرارش تمام و با عاطفه سوزناک شروع به اعتراض و گریه نمود ، ولی آن بچه شیرخواره به امداد غیبی چون عیسی (ع) به سخن آمد و گفت : ای مادر صبر کن ! که این بلاها در راه حق است . سپس خودِ صیانه را به میان تنور انداخت .رسول خدا (ص) می فرماید : از سوختن آن زن و فرزندانش بوی خوشی پدیدار شد که در آسمان به مشام ملائکه رسید و من هنگام رفتن به معراج آن بوی خوش را استشمام کردم . آسیه (س) وقتی کشته شدن صیانه همسر حزقیل و فرزندانش را با این وضع فجیع و دردناک مشاهده نمود، دید که ملائکه روح صیانه را به آسمان بالا می برند ، یقین او زیاده شد ، لذا ایمان خود را ظاهر کرده و شدیداً به فرعون اعتراض کرد و گفت : وای بر تو ای فرعون ! تا کی جنایت خواهی کرد ؟ چقدر به خدایت و خدای عالمیان جرأت و جسارت پیدا کرده ای ؟ این زن و فرزندان او چه گناهی کرده بودند که آنان را به آتش کشیدی ؟ فرعون گفت : مگر تو هم مثل صیانه دیوانه شده ای که اینگونه سخن می گویی ؟ آسیه گفت : دیوانه نشده ام ولیکن به خدای موسی (ع) که خدای عالمیان است ایمان آورده ام ! فرعون که انتظار نداشت چنین سخن اعتراض آمیزی از همسرش بشنود و هرگز فکر نمی کرد که موسی (ع) پایگاه نیرومندی در دربار فرعون داشته باشد و آسیه (س) را به آیین خود جذب کند ، به شدت تکان خورد و احساس خطر کرد و دنیا در نظر او تار گردید .چون آسیه (س) را بسیار دوست میداشت ، چیزی نگفت ، بلکه به سراغ مادر آسیه رفت و به او گفت : دخترت دیوانه شده ! سخن از موسی (ع) و خدای او بر زبان جاری می کند . سپس مادر آسیه و فرعون به نزد آسیه (س) آمده و بزعم خود او را نصیحت کردند که دست از این آیین بردار و گرنه همچون همسر حزقیل به سزایش خواهد رسید ! ولی آسیه (س) هرگز تسلیم خواست فرعون نشد . سرانجام فرعون دستور داد دست و پاهایش را با میخها بسته و در زیر آفتاب سوزان قرار دهند و سنگ عظیمی بر سینه او بگذارند . هنگامی که آخرین لحظه های عمر خود را می گذراند ، دعایش این بود : « پروردگارا ! برای من خانه ای در بهشت در جوار خودت بنا کن و مرا از دست فرعون ظالم نجات ده » ( سوره تحریم ، آیه 11) . خداوند نیز دعای این زن مؤمن پاکباز فداکار را اجابت فرموده و او را در کنار بهترین زنان عالم مانند مریم (س) قرار داد .آسیه در آیات آسیه از ماده­ی اسی است که در لغت به معنی حزن است؛ و اگر لفظ آسیه درباره­ی یک بنا و ساختمان به کار رود، به معنی محکم بودن اساس و پایه­ی آن می­باشد؛[1] اما در اصطلاح قرآنی نام زنی است که همسر فرعون و دختر مزاحم بوده،[2] و برخی وی را عمه­ی حضرت موسی نیز دانسته­اند.[3] قرآن در دو آیه، از این بانوی بزرگوار با عنوان امْرَأَتَ فِرْعَوْن یاد کرده است.[4]بنابراین در قرآن به نام این بانوی بزرگوار تصریح نشده و اساساً نام هیچ زنی غیر از نام حضرت مریم –سلام­الله علیها- در قرآن نیامده؛ بلکه به طور کلی اعداد، اسامی، خصوصیات و حالات جزیی و روزمره­ای که نکته­ی دینی و ابدی در آن نباشد، جایگاهی در بیانات قرآنی نداشته و قرآن با سماجت عجیبی از ذکر آنها خودداری کرده است.[5]2. آسیه از منظر قرآنآسیه همسر شخص طغیان­گر و سرکشی بود به نام فرعون، که در رأس گروهی به نام قبطیان، صاحب قدرت و شوکت بوده و در سرزمین مصر حکومت می­کرد؛ اما خودش فردی مؤمن به رسالت حضرت موسی(ع) بود؛ پیامبری که مأمور شد به سراغ فرعون برود و وی را به دین توحید دعوت نماید و از ظلم و جنایت به مردم بی­گناه بازدارد؛[6] پس آسیه در اولین اعلان رسالت و اعجاز حضرت موسى پیامبر الوالعزم الهی برای فرعون،[7] به او ایمان آورد؛ یعنی هنگامی­ که عصای حضرت به مار عظیمی تبدیل شد و سحر ساحران فرعون را بلعید، به پیامبری ایشان یقین پیدا کرده و ایمانش را نسبت به حضرت موسی آشکار نمود.[8] در روایتى از رسول خدا –صلی­الله علیه و آله- مى خوانیم:«أَفْضَلُ نِسَاءِالْجَنَّةِ أَرْبَعٌ: خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ، إمْرَأَةُ فِرْعَوْن»[9]«برترین زنان اهل بهشت چهار نفرند: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد(ص) و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون.»ویژگی­ها و فضائل آسیه در قرآن1. الگو برای مؤمناناخلاص و ایمان آسیه به­ حدی بود ­که خدای تبارک در قرآن کریم ایشان را به عنوان الگو و اسوه­ای برای همه­ی مؤمنان از زن و مرد معرفی نموده و وی را در اسوه بودن هم­سنگ حضرت مریم، مادر حضرت عیسای مسیح قرار داده است:«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ... وَ مَرْیمَ َ ابْنَتَ عِمْرَانَ...»[10]«و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است... و همچنین به مریم دختر عمران...»خداوند برای مؤمنان مثل زنی را زده به نام آسیه که وصلت با کافران ضرری به حال ایشان نرساند، و منزلتی که در پیشگاه الهی داشت، خللی وارد نشد، با اینکه زیر سلطه­ی یکی از دشمنان خدا بود.[11] مقصود این است که پیوند مؤمنان با کافران به حالشان زیانى ندارد و چیزى از ثواب و تقرّبشان به خدا نمى کاهد.[12]در آیه­ی شریفه دو فضیلت و ویژگی خاص برای حضرت آسیه بیان شده که در ذیل دو عنوان مطرح می­کنیم:الف. اعتقاد محکم و خلل‌ناپذیر آسیه پس از شنیدن جریان معجزه­ی عصای حضرت موسی(ع)، به وی ایمان آورد؛ اما همسرش فرعون وی را شدیداً مورد شکنجه قرار می­داد تا دست از آیین موسی بردارد؛ ولى آسیه در برابر این فشارها و تهدیدها با استقامت تمام ایستاد و هرگز تسلیم خواسته­ی فرعون نشد؛ چراکه او تقرب به درگاه خدا را بر نزدیکی به فرعون و دستگاهش ترجیح می­داد و در برابر این تهدیدها، با کلمات توحیدی حقیقت خویش را هویدا ساخت:«رَبّ ِ ابْنِ لىِ عِندَکَ بَیتًا فىِ­الْجَنَّةِ...»[13]«پروردگارا! براى من خانه اى در بهشت در جوار خودت بنا کن...»این کلمات گهربار بیان­گر اینست که سلطه­ی کافر بر مؤمن، ضرری به ایمان مومن وارد نمی­کند؛ همچنان­که شخصیتی مثل آسیه با اینکه تحت اختیار فرعون بود، اما در بهشت الاهی جایگاه ویژه­ای بر خود اختصاص داد.[14]آسیه در دعای خویش از خداوند خانه اى درخواست کرده که هم نزد او باشد و هم در بهشت؛ یعنی هر دو را جمع کرده، و این بدان جهت است که بهشت دار قرب خدا و جوار رب العالمین است؛ علاوه بر این حضور در نزد خداى تبارک و قرب او کرامتى است معنوى، و استقرار در بهشت، کرامتى است صورى؛ لذا ارزشمند است که بنده از خدا هر دو را بخواهد.[15] از حضرت صادق –علیه­السّلام- نقل شده که فرمودند: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَشَدُّ مِنْ زُبَرِالْحَدِیدِ إِنَّ الْحَدِیدَ إِذَا دَخَلَ النَّارَ تَغَیر وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ قُتِلَوَ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَمْ­یتَغَیرْ قَلْبُه»[16]«مؤمن سخت تر از پاره آهن است، بدرستى که پاره آهن وقتى داخل آتش شود، تغییر می کند؛ ولی مؤمن اگر کشته شود و زنده شود، بعد کشته شود، قلب او از حق تغییر نکند.»ب. بیزارى از ظالمان و فرعونیانآسیه از تمام لذتهایی که در دربار فرعون وجود داشت، با تمام وجود چشم پوشید و در برابر فرعون ظالم سر تسلیم فرود نیاورد؛ بلکه توجه خویش را به کرامات و رضایت الهی سوق داد و با اتصال به قرب الهی، در ایمان خود استقامت ورزید تا اینکه از دنیا رخت بربست:[17] «...وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجَِّنىِ مِنَ­الْقَوْمِ الظَّالِمِین »[18]«...و مرا از فرعون و کار او نجات ده ! و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش!»بیزاری از ناحیه­ی خود آسیه بود که از خداوند نجات خویش را از شخص فرعون و عمل وی طلبید؛ مقصود همان عملی بود که موجب مصاحبت و معاشرت آسیه با فرعون در زندگی زناشویی می­شد؛ و منظور از قوم ظالم، همان قوم فرعون بود که از خداى تعالى در حقیقت بیزارى و نجات از جامعه ى ستمکار را درخواست نمود.[19]خداوند نیز دعاى این زن نمونه، مؤمن و فداکار را اجابت فرمود و او را در ردیف یکی از بهترین زنان عالم(حضرت مریم) قرار داد.[20] 2. دفاع از مظلومان و بی­گناهانقرآن جهت ترسیم نمونه­ی زنده اى از پیروزى مستضعفان بر مستکبران به تشریح داستان موسى و فرعون پرداخته[21] که بخشی از این قصه، مربوط به دوران کودکى موسى و نجات اعجازآمیز او از چنگال خشم فرعونیان است. فرعون به شدت بنى­اسرائیل را تحت فشار قرار داده بود، و دستور داده بود که پسران آنها را به قتل برسانند، و دختران را براى کنیزى و خدمتگزارى زنده نگهدارند؛ چون از قدرت و شورش احتمالى بنى­اسرائیل می­ترسید و بنابه گفته­ی برخی مورخان، پیش بینى کرده بودند که فرزندى از بنى­اسرائیل برمى خیزد و دستگاه فرعون را درهم مى کوبد.لذا با این جنایاتی که فرعون راه انداخته بود، مادر موسی هنگام حمل و تولد فرزندش که پنهانی صورت گرفت، احساس خطر مى کرد و نگران بود؛ اما خدای تبارک وعده و چگونگی حفظ و بازگرداندن موسی را به قلب مادرش الهام نمود.[22]در نتیجه مادر موسى به دستور خداوند نوزاد را در صندوقى گذاشت و به دریا انداخت، و دریا مأمور شد تا صندوق را به ساحل ببرد؛ مأموران فرعون که جهت نگهبانی رود نیل گماشته شده بودند، روزى صندوقى را از روى آب گرفته و نزد فرعون بردند؛ همین که در صندوق را باز کردند، نوزاد پسر را در آن مشاهده کردند.[23] گروهی از حامیان فرعون که در کاخ فرعون حاضر بودند، فرعون را تحریک نموده و گفتند: ظاهراً این طفل همان پسر بنی­اسرائیلی است که تو دنبالش هستی و باید او را به قتل برسانى! فرعون هم تحت تأثیر کلام آنها قرار گرفت و مصمم شد تا موسی را بکشد! ولی آسیه میانجی­گری نموده و مانع از این عمل شنیع شد:[24] «وَ قَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَینٍ ٍ لىّ ِ وَ لَکَ لَاتَقْتُلُوهُ عَسىَ أَن­ینفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًاوَ هُمْ لَایشْعُرُونَ»[25]«همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: نور چشم من و توست! او را نکشید، شاید براى ما مفید باشد، یا او را به­عنوان پسر خود برگزینیم! و آنها نمی­فهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش می­پرورانند)!»قرة عین به معنای خنکی چشم، کنایه از سرور و شادی است و این کنایه، در حقیقت ناشی از ضد آن بوده و آن سخنة العین به معنای حرارت چشم است که در اثر گریه­ای به انسان دست می­دهد؛ البته گریه­ای که به خاطر حزن و اندوه باشد. پس حکایت قرآن از زبان همسر فرعون بر مسرت­بخشی چشمان آنها حاصل از رؤیت جمال حضرت موسی(ع) بود و این همان القاء محبت الهی بود که خداوند وعده­ی آن را داده بود.[26] جمع آوردن خطاب لاتقتلوه اشاره به عاملان قتل است که افراد زیادی به عنوان مباشر و مسبب این امر قتل بودند؛ و جمله­ی قرّت عین لی و لک در حقیقت شفاعت آسیه نسبت به حضرت موسی بود که با این جملات احساسی و عاطفی، دل فرعون را نرم کرد و مانع از کشتن این نوزاد شد؛ بخصوص این کلام عاطفی را به منفعت­بخشی وی در کاخ و حکومت فرعونی و فرزندخواندگی این نوزاد مقید نمود؛ در حالیکه فرعون و فرعونیان نمی­فهمیدند که این نوزاد یافت شده از دریا، کیست؟ و چه کسی را در دامان خود پرورش می­دهند؟![27] فرعون نیز در برابر شفاعت همسرش نسبت به این طفل، خواسته­ی او را اجابت نمود و طفل را به همسرش ­بخشید.[28]پیغمبر اکرم ـ­صلى­اللّه علیه و آله­ـ فرمودند: از برکت این گفتار، خداوند آسیه را هدایت کرد، ولى عناد فرعون که مایه­ی شقاوتش بود، مانع از آن شد که موجبات هدایتش را فراهم سازد؛ در نتیجه آنچه سبب لطف بر او بود، اختیار نکرد.[29] لذا حضرت آسیه وقتی آثار جلالت و جذبه­ی الهی را در سیمای حضرت موسی مشاهده کرد، به منفعت­بخشی و فرزندخواندگی ایشان اشاره نمود؛ چون فرعون و همسرش پسری نداشتند؛ در نتیجه بلای قتل را از موسی(ع) برگردانید؛ درحالی­که فرعون و طرفدارانش حقیقت و سرانجام امر را نمی­دانستند و نمی­فهمیدند که دشمن خود را در دامانشان پرورش می­دهند و عاقبت امر به دست همین موسی هلاک خواهند شد.[30] پی نوشت ها:[1]. فراهیدى، خلیل­بن­احمد؛ کتاب العین ، قم ، هجرت ، 1410ق ، چاپ دوم، ج 7، ص333 و الزبیدی الحنفی، محب الدین؛ تاج­العروس من جواهرالقاموس، بیروت، دارالفکر، 1414ق، ج19، ص 159.[2]. طبرسى، فضل بن حسن؛ تفسیر جوامع الجامع ، تهران ، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم ، 1377ش، چاپ اول، ج 4، ص324 و مکارم شیرازى، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه ، تهران ، دارالکتب الإسلامیة، 1374ش ، چاپ اول، ج 24، ص/303.[3]. کاشانى ملافتح الله ، زبدة التفاسیر، قم ، بنیاد معارف اسلامى ، 1423ق ، چاپ اول، ج 7، ص119.[4]. قصص/9 و تحریم/11.[5]. نقی­پورفر، ولی­الله؛ پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، قم، اسوه، 1374ش، چاپ دوم، ص283.[6]. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بی­تا، ج28، ص337.[7]. طباطبایى(علامه)، سیدمحمدحسین ؛ المیزان فى تفسیرالقرآن، قم ، جامعه ى مدرسین حوزه علمیه قم ، 1417ق ، چاپ پنجم، ج14، ص145.[8]. ابوالفتوح رازى، حسین بن على ؛ روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن ، تحقیق محمد جعفر یاحقى و محمد مهدى ناصح، مشهد، آستان قدس رضوى ، 1408ق ، چاپ اول، ج 19، ص306.[9]. سیوطى، جلال­الدین؛ الدرالمنثور فى تفسیرالمأثور، قم، کتابخانه آیة­الله مرعشى نجفى ، 1404ق، ج 6، ص246 و مغنیه، محمدجواد؛ التفسیر المبین ، قم ، بنیاد بعثت، بی­تا، ص508. [10]. تحریم/11و 12.[11] . فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافی، تهران، صدر، 1415ق، چاپ دوم، ج5، ص198.[12]. تفسیر جوامع الجامع، ج 4، ص322.[13]. تحریم/11.[14]. زحیلى، وهبة بن مصطفى ؛ التفسیر المنیر فى العقیدة و الشریعة و المنهج ، بیروت ـ دمشق ، دارالفکر المعاصر، 1418ق، چاپ دوم، ج 28، ص326، طوسى، محمد بن حسن ؛ التبیان فى تفسیر القرآن ، تحقیق احمد قصیر عاملى، دار احیاءالتراث العربى ، بیروت ، بی­تا، ج 10، ص54 و تفسیر نمونه، ج 24، ص303.[15]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص344 و 345.[16]. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار فی درر الاخبار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق، جلد 67، صفحه 178.[17]. المیزان فى تفسیرالقرآن، ج 19، ص344.[18]. تحریم/11.[19] . المیزان فى تفسیرالقرآن، ج 19، ص345.[20]. تفسیر نمونه، ج 24، ص303.[21]. همان، ج 16، ص23.[22]. همان، ج 13، ص199.[23]. بیضاوى، عبدالله بن عمر؛ أنوارالتنزیل و أسرارالتأویل ، بیروت، دار احیاءالتراث العربى ، 1418ق، چاپ اول ، ج 4، ص173. [24]. بروجردى، سیدمحمد ابراهیم ؛ تفسیر جامع، تهران ، صدر، 1366ش ، چاپ ششم ، ج 5، ص158.[25]. قصص/9.[26]. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، ج20، ص20. [27]. الفرقان فى تفسیرالقرآن بالقرآن، ج22، ص301.[28]. تفسیر جامع ، ج 5، ص159. [29]. گنابادى، ‌سلطان‌ محمد؛ تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، بیروت ، مؤسسة الأعلمی، 1408ق، چاپ دوم، ج 3، ص184.[30]. المیزان فى تفسیرالقرآن، ج16، ص10- 12. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image