کلام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

شیعیان می گويند که حضرت علی بعد از وفات پیامبر مستحق خلافت بوده است به اين دليل که پيامبر فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسي هستي. اما مي بينیم که هارون جانشين موسي نشد و قبل از او وفات يافته است و جانشين موسي يوشع بن نون بوده است. پس اين استدلال غلط است!


حدیث منزلت تنها دلیلی نیست که شیعه بر امامت و خلافت امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ به آن استدلال می کند بلکه برای اثبات امامت دلائل متقن و غیر قابل انکار دیگری، عقلی و نقلی از قرآن و احادیث نیز وجود دارند که در جای خودش و در کتب و رسائل مربوط به مباحث امامت به تفصیل مورد بحث و استدلال قرار گرفته است که جهت اطلاع، به فهرست و عناوین کلی آن اشاره می گردد: الف) قرآن 1ـ آیه شریفه 3 سوره مائده: الْيَوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِينَکمْ.... امروز دينتان را كامل كردم. 2ـ آیه شریفه 33 سوره احزاب إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ. همانا خداوند اراده فرموده است تا هر پليدي را از شما اهل بيت دور كند. 3ـ آیه شریفه 55 سوره مائده إِنَّمَا وَلِيُّکمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ.... همانا ولي شما خدا و رسول و كساني هستند كه ايمان آورده و اقامه نماز مي‌كنند. 4ـ آیه شریفه 214 سوره شعرا: وَأَنذِرْ عَشِيرَتَک الْأَقْرَبِينَ.... خانواده نزديكت را بيم ده. ب) روایات 1ـ حدیث شریف غدیر «من کنت مولاه فهذا علی مولاه...».هر كس من مولاي او هستم پس اين علي مولاي او است. 2ـ حدیث شریف ثقلین «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتي...». من دو چيز گران بها در نزد شما مي‌گذارم: كتاب خدا و خاندانم. 3ـ حدیث شریف نبوی امارت «سلّموا علی علیّ بامرة المؤمنین».(در مورد كساني كه) با علي عليه السلام در مورد خلافت بيعت كردند. 4ـ حدیث شریف منزلت «انت منی بمنزلة هاون من موسی الا انه لا نبی بعدی».(كه در ادامه به آن اشاره مي‌شود.) احادیثی که به آن اشاره شد به تفصیل در کتب معتبر روائی اهل سنت نیز نقل شده و حدیث منزلت از احادیثی است که «مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی می فرماید: متواتر است و ملاّ علی قوشجی (از علمای اهل سنت) منکر اصل اش نیست ولی می گوید خبر واحد است و باز اشخاصی نظير (علّامه) میر حامد حسین در «عبقات» و آقای (علامه) امینی در «الغدیر» و مخصوصاً میر حامد حسین که یک کتاب را به آن اختصاص داده بدان پرداخته اند .... که پیغمبر اکرم درباره علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی»نسبت تو به من همان نسبتی است که هارون به موسی داشت به استثنای نبوت. این جمله را پیغمبر اکرم هنگامی که به غزوه تبوک می رفتند فرمود، پیامبر اکرم در این سفر، علی ـ علیه السلام ـ را با خود نبُرد و به عنوان جانشین خودش در مدینه گذاشت و علی ـ علیه السلام ـ از این که در مدینه ماند دل تنگ شده عرض کرد یا رسول الله! شما مرا این جا و در ردیف زن ها و بچه ها می گذارید و با خود نمی برید؟ پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ فرمود: اما ترضی أن تکون (یا: انت) منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی، (می خواست بگوید من تو را به عنوان جانشین خود گذاشتم نه این که تو را در مدینه رها کرده و رفته باشم) یعنی هر نسبتی که هارون به موسی داشت تو با من داری به استثنای نبوت. ما وقتی به قرآن مراجعه می کنیم می بینیم چه نسبتی میان هارون و موسی هست، می بینیم در یک جا قرآن نقل می کند که موسی در ابتدای کار خود، از خدا چنین خواست: رب اشرح لی صدری و یسّرلی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی و در پایان عرض می کند، «و اجعل لی وزیرا من اهلی، (وزیر اصلاً یعنی کمک؛ وزر یعنی سنگینی، وزیر یعنی کسی که مقداری از سنگینی را متحمّل می شود. این اصطلاح معروف هم که بعد پیدا شده به اعتبار این است که وزیر معاون پادشاه بوده است) برای من کمک و همراهی از خاندانم تعیین کن. یعنی هارون برادرم را «هارون اخی، اشدد به ازري و اشرکه فی امری» پشت مرا با او محکم کن و او را در این کار با من شریک گردان. «کی نسبحک کثیراً و نذکرک کثیراً» تا بیشتر تو را تسبیح بگوئیم و یاد کنم یعنی بیشتر دین تو را رواج دهیم». «در جای دیگر قرآن می بینیم که می فرماید موسی به هارون (بعد از این جریانات) گفت: یا هارون اخلفنی فی قومی هارون جانشین من باش در میان قوم من. بنا بر این وقتی پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ می گوید: «انت منی بمنزلة هارون من موسی» می خواهد بگوید همان نسبتی را که هارون به موسی داشت و همه از طریق قرآن می دانند (وزیرش بوده پشتش به او محکم بوده، شریک در کارش بود و جانشین او در میان قومش بود (هنگامی که به میقات چهل روزه به کوه طور رفت) تو به من داری به استثنای نبوت اگر «الا انه لانبی بعدی» نبود می گفتیم این جا پیغمبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ نظرش به یک امر از امور و به یک شباهت بالخصوص است اما وقتی نبوت را استثناء می کند، گویا می خواهد بگوید در جميع شئون (البته شئون اجتماعی نه شئون طبيعی که هارون برادر طبیعی موسی بود، تو هم برادر طبیعی من هستی) این نسبت برقرار است نسبتی که هارون از ناحیه خدا در جمیع شئون الهی به موسی داشت تو نسبت به من داری». بنابر این همان گونه که هارون هنگام غیبت موسی وقتی که موسی برای گرفتن فرمان الهی به ميعادگاه چهل روزه رفت وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً... جانشین و خلیفه او بود و رهبری مردم را به عهده داشت و نیز در زمان حضور او وزیر و مشاور و پشتوانه او بود، علی ـ علیه السلام ـ نیز چنین سمتی را نسبت به پیامبر اسلام دارد و در غیبت پیامبر اکرم جانشین او در همه امور اجتماعی و الهی می باشد و چون پیامبر اکرم امیرالمؤمنین را در زمان حیات خودش جانشین خود قرار داد و بعد از رحلت نیز جانشین دیگری انتخاب نکرد بلکه در جايگاه هاي مختلفی امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ را جانشین مطلق چه در زمان حیات و چه بعد از رحلت خود قرار داده و آن را در مناسبت هايی مثل غدیر خم و یوم الانذار و غیر آن به همه اعلام فرمود: لذا معنای حدیث شریف منزلت جانشینی وخلافت مطلقه امیر المؤمنین در جمیع شئون اجتماعی و الهی غیر از نبوت است همان گونه که هارون در غیبت موسی جانشین او بود. ولی چون هارون رحلت کرد و حضرت موسی برای بعد از رحلت خودش جانشین و وصی تعیین کرد و این به معنای حدیث و استدلال به آن خدشه وارد نمی کند، چون تا مادامی که هارون زنده بود وزیر و پشتوانه موسی بود. و لذا امیر المؤمنین تا مادامی که حیات داشت جانشین و وزیر پیامبر اکرم بود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image