حضرت زهرا و سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 33 دقیقه

لطف می کنید برای من نمونه ای از زن های موفق در تاریخ اسلام در زمینه سیاست را نام ببرید و اگر سیره ای در این زمینه هست در اختیارم قرار دهید. آیا دختران و زنان پیامبر ص و ائمه اطهار در کارهای سیاسی و دولتی دخالت داشتند؟ اگر دخالت داشتند به چه صورت بوده است؟ از طرفی آیا حضرت فاطمه س بین مردم در سطح شهر ظاهر می شدند و در مجالس مردان هم حضور داشته اند؟ اصلا آیا با مردها معاشرت یا صحبت داشته اند. مثلا با صحابه داشته اند؟


در پاسخ به سوال شما مقاله ای را پیرامون بینش سیاسی حضرت زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهما ارائه می نماییم که بهترین نمونه های زن موفق در تاریخ اسلام می باشند: حضرت زهرا (س) و بینش سیاسی ایشانچکیده: در این مقاله، سعی شده است با مطالعه شیوه ها و رفتارهای سیاسی حضرت فاطمه علیهاالسلام بینش سیاسی ایشان مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. خطبه های حضرت علیهاالسلام با توجه به مضامین و زمینه های تحقق آن و دیگر رفتارهای سیاسی ایشان در مواجهه با حکومت غاصب که بیانگر نوع بینش سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام می باشد، از جمله مواردی هستند که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته اند.رفتارهای سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام«رفتار سیاسی» عبارت است از: «فعالیت های سیاسی افراد و پیامدهای آن برای نهادهای سیاسی.»(1) در این مقاله، نیز رفتار سیاسی حضرت به آن دسته از فعالیت ها و مبارزاتی اطلاق می شود که در قالب ایراد خطبه، اعتراض به غصب فدک و خلافت، سکوت در برابر خلیفه به خاطر وحدت سیاسی و مانند آن صورت گرفته اند. این رفتارها، که عمدتا پس از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و به دنبال ماجرای سقیفه بنی ساعده ظهور کردند، حاکی از این مدعایند که حضرت زهرا علیهاالسلام آگاهی عمیقی نسبت به مسائل اسلامی و سیاسی داشته اند، به عبارت دیگر، ایشان از بینش سیاسی عمیقی برخوردار بودند. اما مراد از «بینش سیاسی» چیست؟بینش سیاسیتعبیر «بینش سیاسی» از دو کلمه «بینش» و «سیاسی» ترکیب شده است. «بینش» از مصدر دیدن، بینایی، بینندگی و بصیرت، به معنای نگاه و نظر می باشد.(2) در اصطلاح روان شناسی نیز «بینش» عبارت از «کشف» است. «سیاست» نیز برگرفته از کلمه «ساس» به معنای رعیت داری، اصلاح امور مردم و مملکت داری می باشد.(3) در لسان العرب، «سیاست» به معنای قیام هر چیزی است به آنچه صلاح و مصلحت می باشد. «السیاسة: القیامُ علی شی ءٍ بما یُصلحه.»(4) نزد دانشمندان اسلامی نیز سیاست عبارت است از: روش اداره جامعه به گونه ای که مصالح مادی و معنوی آحاد آن تحقق یابد. به دیگر سخن، سیاست به معنیِ آیین کشورداری است.با توجه به این دو مفهوم، می توان «بینش سیاسی» را چنین تعریف کرد: بینش سیاسی داشتن به معنای فهم دقیق مسائل، حسن و سرعت تشخیص، سرعت انتقال و باریک بینی در تمام اموری است که نیاز به تدبیر و سیاست گذاری دارند.(5)در اینجا، منظور از «بینش سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام » آگاهی از روابط و ضرورت های میان اجزای نظام اسلامی ـ سیاسی، از جمله توحید، نبوّت، امامت و نظام امّت می باشد که این بینش بر پایه باورها، آگاهی ها و ارزش های توحیدی استوار است.ساختار بینش سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلامدر یک جمع بندی کلی، سه عنصر اصلی را می توان در ساختار بینش فرد مؤثر دانست: ارزش ها،(6) باورها(7) و آگاهی ها.(8) ارزش ها ملاک های مرجحه ای هستند که موجب می شوند انسان یک گونه از نمود و حالتِ حقیقی را نسبت به حالت دیگر آن ترجیح دهد، برای مثال، حضرت زهرا علیهاالسلام حمایت از ولایت عظما را به عنوان حقیقتی در نظر داشتند و از این رو، جان خود را برای اثبات این حقیقت نثار کردند. به عبارت دیگر، ایشان شهادت در راه ولایت را بر زندگی مادی ترجیح دادند.منظور از «باورها» نیز ایمان و اعتقادی است که ما نسبت به وجهی از واقعیت داریم، به گونه ای که آن را حقیقتی آزمون شده و دانسته تلقّی می کنیم.(9) حضرت زهرا علیهاالسلام به این باور رسیده بودند که تنها راه نجات و سعادت انسان ها تمسّک به دامان ولایت و امامت است و هر راهی جز این راه، انحراف و سقوط در فتنه می باشد.(10)آخرین عامل مؤثر در ساختار بینش، عنصر «آگاهی و شناخت» است، قطع نظر از اینکه منشأ آگاهی ها چیست. آگاهی عنصری کلیدی در شکل دهی به نظام ادراکی و ایجاد تغییر در آن می باشد.(11)منشأ آگاهی های حضرت زهرا علیهاالسلام وحی الهی می باشد که این مسئله از دو طریق امکان پذیر شده است: علاوه بر اینکه ایشان در دامن کامل ترین انسان های روی زمین تربیت شده اند (از طریق پدر، به اطلاعات و آگاهی هایی رسیده اند که دیگران از آن ها بی نصیب هستند)، از سوی دیگر، با توجه به احادیث وارد شده، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت زهرا علیهاالسلام از طریق جبرئیل، آگاهی های را کسب می نمودند. به عبارت دیگر، حضرت زهرا علیهاالسلام نیز مورد خطاب وحی قرار می گرفتند.(12) باید توجه نمود که حضرت آگاهی عمیقی نسبت به مسائل روز داشتند. آگاهی ایشان از متن اجتماع مسلمانان نیز قابل توجه می باشد. اما با توجه به این ساختار بینشی، چگونه می توان اثبات نمود که عاملِ رفتارهای سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام بینش سیاسی ایشان بوده است؟از طریق برخی از رفتارهای ایشان، از جمله ایراد خطبه در مسجد مدینه و همچنین در بستر بیماری و تلاش بر اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و گریه های حزن انگیز پس از ارتحال پیامبر صلی الله علیه و آله می توان تا حدی به ساختار بینش ایشان پی برد.رفتار سیاسی در قالب ایراد خطبهیکی از بارزترین رفتارهای سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام ایراد خطبه است. ایشان با استفاده از زمان و مکان مناسب، سعی در بیداری و آگاهی مسلمانان داشتند. از این رو، به دنبال غصب «فدک»، با جمعی از زنان به سوی مسجد مدینه حرکت فرمودند. ابوبکر با عمر و جمعی از اصحاب، اعم از مهاجر و انصار، در آنجا حاضر بودند. آن حضرت علیهاالسلام چادری بر پیش روی خود حایل کردند و در کمال عفت و حجاب، به ایراد خطبه پرداختند.(13)این رفتار اگرچه به دنبال غصب «فدک» صورت گرفت و ظاهرا یک حرکتِ اقتصادی بود، اما با دقت در زمینه های ایراد خطبه و همچنین متن خطبه، اهداف خلیفه از غصب «فدک» و احادیث ائمّه اطهار علیهم السلام و نگرش آن ها نسبت به «فدک»، می توان دریافت که در نگرش شیعه، «فدک» به عنوان نمادی از غصب حکومت به شمار می آید.(14)زمینه های سیاسی ایراد خطبهمراجعه به تاریخ اسلام نشان می دهد پس از ارتحال پیامبر صلی الله علیه و آله ، جوّ اجتماعی ـ سیاسی با بحران جدّی روبه رو شد؛ خطری سه گانه و مثلث وار آیین اسلام را تهدید می کرد: یک ضلع این خطر امپراتوری روم بود؛ خطر دیگر امپراتوری ایران؛ و خطر سوم منافقان و احزاب و اقلّیت های داخلی بودند.(15) در چنین شرایطی، که خطر هجوم خارجی و از همه مهم تر خطر دشمن داخلی برای اسلام و مسلمانان وجود داشت، مسلّما حضرت زهرا علیهاالسلام برای بازپس گیری یک قطعه زمین ـ هر چند باارزش ـ حاضر نبودند این میزان سختی را متحمّل شوند و هرگز حاضر به ایجاد دودستگی در میان مسلمانان نبودند. اما با توجه به که ایشان از گوهر عقل و عصمت بهره مند بودند و هیچ گاه منافع شخصی خود و خانواده شان را بر منافع دینی و اجتماعی ترجیح نمی دادند، مقابله و اعتراض ایشان نسبت به حکومت معنایی دیگر را در خود نهفته داشت. هرچند خلیفه اهداف زیادی از جمله اهداف اقتصادی و همچنین شکستن قداست معنوی اهل بیت علیهم السلام را در دستور کار خود قرار داده بود،(16) اما هدف اصلی حضرت زهرا علیهاالسلام از بهانه قرار دادن «فدک» ضربه وارد کردن به موقعیت حکومت غاصب و دفاع از ولایت عظما و عصمت اهل بیت علیهم السلام بود.(17) ایشان با بینش سیاسی خویش، متوجه خطری بزرگ تر از خطر روم و ایران برای جامعه مسلمانان شده بودند و آن انحراف از مسیر ولایت و امامت بود؛ خطری که مسلمانان را به فرقه های مختلف تقسیم نمود و مهم ترین عامل اقتدار مسلمانان را ـ که همان وحدت و ایمان بود ـ زیر سؤال برد.بررسی متن خطبههرچند بررسی دقیق خطبه در این مقال کوتاه نمی گنجد، اما مراجعه به این خطبه و بررسی اجمالی آن ما را با این واقعیت روبه رو می کند که حضرت درصدد رسوا کردن حاکمان غاصب و نشان دادن بی کفایتی آن ها به مردم و مسلمانان آینده می باشند. متن خطبه خود گواهی بر این ادعاست که ایشان درصدد پس گیری صرف «فدک» نبودند؛ زیرا محورهای اصلی خطبه از جمله توحید، نبوّت، معاد، عدل و امامت می باشند و تنها قسمت اندکی از خطبه به مباحث اقتصادی و ارث تعلّق گرفته است. دقت در این قسمت نیز نشان می دهد که خلیفه با تفسیری غلط از قرآن، حتی ساده ترین مباحث ارث، را متوجه نشده است. بنابراین، با توجه به متن خطبه و رفتارهای ایشان، می توان به دو نکته اشاره کرد:یکی اینکه حضرت با ایراد این خطبه، منشوری درونی برای شیعه به یادگار گذاشته اند؛ منشوری که در آن جهان بینی الهی به زیبایی ترسیم گردیده و بر اساس آن ایدئولوژی سیاسی شیعه پایه گذاری شده است.دیگر اینکه حضرت با این حرکت و رفتار سیاسی خویش، الگوی مناسبی برای مشارکت سیاسی زنان فراهم نمودند و با بنیان گذاری مکتب «اعتراض» در شیعه به همگان فهماندند که دفاع از مکتب تشیّع، زن و مرد نمی شناسد و هر کدام از آن ها باید بر اساس ضرورت های موجود، به حمایت از فرهنگ سیاسی شیعه بپردازند.در اینجا، با توجه به حجم بالای مباحث اعتقادی و اجتماعی و سیاسی در خطبه اول ایشان در مسجد مدینه، تنها به بحث جهان بینی و ایدئولوژی سیاسی شیعه از دیدگاه حضرت پرداختند. این دو عنصر تأثیر بسیاری بر بینش سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام دارند. برای بررسی این دو عنصر، به هر دو خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام مراجعه می کنیم.(18)ارکان جهان بینی اسلامی در دو خطبهپیش از بررسی جهان بینی حضرت در خطبه ها، لازم است به ارکان آن ها اشاره شود. سه مسئله بنیادین جهان بینی عبارتند از:(19)1. هستی شناسی، که به این مطلب می پردازد: آیا جهان هستی مساوی با ماده است یا خیر؟ آیا رابطه ای بین جهان ماده و ماورای آن وجود دارد یا خیر؟ حل این مسائل به خداشناسی منجر می شود.2. انسان شناسی، که در آن حقیقت انسان مطرح می شود: آیا انسان همین بدن مادی است، یا دارای روح غیرمادی می باشد؟ آیا واپسین زندگی انسان محدود خواهد بود یا جاودانی؟ آیا روح و جسم انسان در زندگی او رابطه ای با هم دارند یا نه؟ این مسئله به حل مسئله معاد منتهی می شود.3. راه شناسی، که مبدأ و معاد انسان را به هم پیوند می دهد و نقش آفریدگار را در راهنمایی انسان به سوی سعادت ابدی روشن می کند و آن راه «وحی» است که از سوی خداوند متعال در اختیار پیامبران قرار می گیرد و راه تضمین شده ای می باشد. در واقع، این بخش حلقه ارتباط میان جهان بینی و ایدئولوژی می باشد. در پرتو مسئله نبوّت است که می توانیم مسائل ایدئولوژی را به صورت تضمین شده حل کنیم.این ارکان به زیبایی و با ترتیب، در خطبه اول ذکر گردیده اند. در ابتدای خطبه، به توحید و صفات خداوند، هدف آفرینش، غیرمادی بودن مبدأ جهان و معاد اشاره می فرمایند، و در واقع، با شرح رکن اول جهان بینی سخن خویش را شروع می کنند. ایشان پس از حمد و ستایش الهی می فرمایند: «... من شهادت می دهم که معبودی جز خداوند یکتا نیست. بی مثال است و شریک و مانند ندارد. این سخنی است که روح آن اخلاص است ... خدایی که رؤیتش با چشم ها غیرممکن است و بیان اوصافش با این زبان محال و درک ذات مقدّسش برای عقل ها و اندیشه ها ممتنع است ...»(20)سپس ایشان اهداف خلقت را به طور خلاصه چنین بیان می فرمایند: آشکار ساختن حکمت بی پایان خداوند، دعوت بندگان به اطاعت او، نشان دادن قدرت نامحدود او، فراخواندن بندگان به عبودیتش و قوّت بخشیدن به پیامبرانش. در پایان این بخش، می فرماید: تا بندگان را بدین وسیله، از خشم و انتقام و عذاب خویش رهایی بخشد و به سوی باغ های بهشتی و کانون رحمتش سوق دهد.»(21) در ادامه خطبه، به بحث درباره نبوّت و مقام والای پیامبر صلی الله علیه و آله و ویژگی ها و اهداف او و زحمات طاقت فرسای ایشان در راه گسترش اسلام اشاره می شود.(22)ایشان در قسمت پایانی خطبه، ابتدا به رکن معاد توجه می کنند و خلیفه را مورد مؤاخذه قرار می دهند و می فرمایند: «ولی بدان! در قیامت تو را دیدار می کنم وبازخواست می نمایم ... در آن روز، داور خدا، و مدعی تو محمّد، و موعد داوری رستاخیز ... می باشد.»(23) مشاهده می کنیم که حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه های خویش بارها متذکر معاد می شوند که از جمله ارکان ایمانی و اعتقادی دین اسلام و شرط مسلمانی است؛ یعنی اگر کسی این رکن را از دست بدهد از زمره مسلمانی خارج است.(24)بنابراین، در این خطبه، حضرت از لحاظ نظری، جهان بینی توحیدی را به زیبایی ترسیم می کنند و در کنار آن، یک ایدئولوژی سیاسی را به عنوان الگو و راهنما برای حرکت شیعه در طول تاریخ ارائه می دهند. به عبارت دیگر، خطبه ایشان، هم دربردارنده حکمت عملی است و هم حکمت نظری.ایدئولوژی سیاسی شیعهحضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام با بینش سیاسی عمیق خویش می دانستند که این خطبه ها تنها متعلّق به زمان ایشان نیستند و باید به عنوان الگویی برای آیندگان به یادگار بمانند. از این رو، دقت و توجه ایشان در این خطبه ها بسیار تحسین برانگیز است و ما را به این نکته رهنمون می سازد که ایشان عالمه ای هستند که فقط به زمان خویش احاطه ندارند،(25) بلکه به حق سرور زنان دو عالم اند و سخنان ایشان، مهر تثبیتی بر حقّانیت فرهنگ تشیّع می باشد. آن حضرت با درایت خویش، در این خطبه ها ویژگی های ایدئولوژی سیاسی شیعه را برمی شمرند.برای هر ایدئولوژی پنج ویژگی می توان برشمرد که کلی اند. غالب ایدئولوژی ها دارای این ویژگی ها هستند. ایدئولوژی اسلام نیز با توجه به جامعیت آن از این امر مستثنا نیست. این ویژگی ها عبارتند از:1. معمولاً ایدئولوژی نظریه هایی کم و بیش جامع در مورد انسان و جامعه را در بر دارد.2. نظریه و برنامه ای کلی درباره سازمان سیاسی ـ اجتماعی را داراست.3. رسیدن به این برنامه مستلزم برنامه ای است که استراتژی آن در این ایدئولوژی بیان شده است.4. نه تنها در پی انگیزش مردم است، بلکه در جهت اهداف خویش، به دنبال یافتن هواداران وفادار می باشد.5. خطاب آن به عامّه مردم است، به روشن فکران، در رهبری، نقش خاصی را می دهد.همان گونه که گذشت، در تفکر حضرت زهرا علیهاالسلام انسان موجودی مختار است و حق انتخاب دارد. اما این انسان در هستی زندگی می کند و عالم هستی نیز ماهیت از اویی و به سوی اویی دارد؛ یعنی عالم هستی در این جهان مادی خلاصه نمی شود و در ورای این عالم خاکی، عالم دیگری است. انسانی که در این جهان زندگی می کند نیز ماهیت دو بعدی دارد: بعد مادی و بعد معنوی. و این انسان دو بعدی استعداد رسیدن به کمال را داراست. اما استعداد به تنهایی کافی نیست. بنابراین، هم انسان و هم جامعه محتاج راهنما و هدایت کننده می باشند تا بتوانند راه خود را بیابند. و این راهنما کسی نیست جز پیامبر و امام. همچنین انسان برای رسیدن به سعادت، به وسیله ای نیاز دارد که این وسیله رشد و سعادت، همان «قرآن» می باشد.حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه خویش می فرمایند: «شما ای بندگان خدا! مسئولان امر و نهی پروردگار و حاملان دین و وحی او هستید و شما نمایندگان خدا بر خویشتن و مبلّغان او به سوی امّت ها می باشید. پاسدار حقِ الهی در میان شماست و حافظ پیمان خداوند، در دسترس همه شماست و آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله پس از خود در میان امّت به یادگار گذارده، کتاب ناطق خدا و قرآن صادق، نوری آشکار و روشنایی پرفروغ است ...؛ کتابی که ... مستمعان را به ساحل نجات رهبری می کند ...»(26)حضرت زهرا علیهاالسلام در این خطبه، بارها مردم را مخاطب خویش قرار می دهند و به آن ها اعتماد به نفس می بخشند که شما آزاد از هر قید و بندی نسبت به بندگی دیگری هستید. در فرازهای مزبور، ایشان انسان را مختار و مسئول رفتار سیاسی خویش می دانند و به مهاجر و انصار می فهمانند که هیچ عذری از آن ها پذیرفته نخواهد بود.ایشان در خطبه دوم خویش می فرمایند: «اَنُلزمکموها و اَنتم لَها کارهون»؛(27) یعنی آیا ممکن است ما شما را مجبور به پذیرش حق کنیم، در حالی که شما از آن کراهت دارید؟ بنابراین، در مکتب تشیّع، فرد و جامعه سیاسی مسئول رفتار خویش هستند و در صورت تخلّف، باید پاسخگو باشند. این ایدئولوژی سیاسی حضرت فاطمه علیهاالسلام است که به انسان، شرافت، شخصیت انسانی، شناخت، رسالت و مسئولیت می دهد. از این رو، می بینیم ویژگی اول ایدئولوژی به وضوح در خطبه ها نمایان است.(28)نظریه در مورد سازمان سیاسی ـ اجتماعیحضرت زهرا علیهاالسلام در بخش فلسفه احکام، در واقع فلسفه و ضرورت امامت و سازمان سیاسی اسلام را مطرح می کنند؛ آنجا که می فرمایند: «وطاعتُنا نظاما لِلملّة و امامتُنا اَمانا من الفُرقة»؛(29) یعنی اطاعت از ما اهل بیت نظم دهنده ملت، و امامت برای ایجاد وحدت و دوری از تفرقه و پراکندگی است.همچنین در خطبه دوم، به طور مشروح به مسئله امامت و ویژگی های امام می پردازند. بر این اساس، مشخص می شود که از دید ایشان، نظام سیاسی اسلام نظامی است که در رأس آن، جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله قرار می گیرد. این جانشینی از نظر ایشان و در فرهنگ تشیّع متعلّق به مولای متّقیان و فرزندان ایشان می باشد.(30)مبارزه در راه هدفدین اسلام دین مبارزه و جهاد است، چه جهاد با نفس و چه جهاد با دشمن بیرون. حضرت فاطمه علیهاالسلام ، هم عملاً از طریق رفتارهای سیاسی خود، مبارزه با غاصبان را به شیعیان می آموزند و هم در خطبه های خویش، مردم را به مبارزه و جهاد فرا می خوانند. برای مثال، در بخش «فلسفه احکام» می فرمایند: «فَجعَلَ اللّهُ الایمانَ تطهیرا لکم مِن الشرکِ ... والجهادَ عزّا لِلاسلامِ»؛(31) یعنی خداوند ایمان را برای پاکی شما از شرک ... و جهاد را به خاطر عزّت و سربلندی اسلام قرار داد.در انتهای خطبه، به مهاجران و انصار می فرمایند: این چه سکوتی است که در مقابل از دست رفتن حق من روا می دارید؟! این چه تغافلی است که در برابر ستمی که بر من وارد شده است نشان می دهید؟! و در تضمینی از قرآن می فرمایند: «چرا با قومی که پیمان های خود را شکسته و تصمیم به اخراج رسول گرفتند پیکار نمی کنید، در حالی که آن ها آغازگر بودند؟» (توبه: 13)در این خطبه، نمود عینی مبارزه در راه هدف نیز به چشم می خورد. ایشان با اشاره به مبارزات پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام در این دو خطبه، مهم ترین عنصر ایدئولوژی سیاسی شیعه را برای مسلمانان آینده ترسیم می کنند و آن عدم سازشگری با دشمن می باشد.در مورد ویژگی دوم و پنجم ایدئولوژی نیز باید متذکر شد که ایشان در اثنای کلام خویش، به تناسب بحث، مردم را به اطاعت خدا و رسول خدا و ائمّه اطهار علیهم السلام می خوانند. ایشان با بینش عمیق خویش، در قالب استعاره، کنایه، تشبیه، تمثیل و یا تضمین آیات قرآن، بارها با واژه «یا ایُّها ...» و «یا ایُّها المسلمون ...»(32) مردم حاضر و آیندگان را مورد توجه قرار می دهند.در واقع، در این فرازها، مخاطبانِ آن حضرت علیهاالسلام عالمان و آگاهان بی تفاوت جامعه اسلامی، شخصیت ها و بزرگان تطمیع شده مدینه، اصحاب و یاران رفاه زده و قدرت طلب می باشند؛ کسانی که دست از ارزش های الهی شسته و مرعوب و مضطرب شده اند. از سوی دیگر، ایشان می دانند که در قلب های قفل زده آن ها چیزی اثر نمی کند. از این رو، در پایان خطبه، هدف از ایراد آن را برای اهل مسجد، اتمام حجت معرفی می کنند.(33)بنابراین، حضرت در این خطبه، به طور کلی، با تبیین وضع موجود (انحراف از مسیر امامت) به ارائه وضع مطلوب و آرمانی و (اطاعت از امامت و اهل بیت علیهم السلام برای رسیدن به سعادت) و ارائه طریق رسیدن به آن (به وسیله قرآن و اهل بیت علیهم السلام ) به دقت به ترسیم ایدئولوژی سیاسی شیعه می پردازند.بنابراین، ملاحظه می کنیم که مخاطبان حضرت زهرا علیهاالسلام روشن فکران و آگاهان زمان و در نهایت، توده مردم می باشند. حضرت نیز با بینش سیاسی خویش می دانند که این گروه با توحید و نبوّت و معاد آشنایی دارند. از این رو، در صدد تبیین این موارد نیستند. همچنین می دانند که این جماعت با قرآن نیز آشنایی دارند. از این رو، نمی خواهد فلسفه آیات ارث و پس گیری «فدک» را برای آن ها توضیح دهند. مسلّما هدف ایشان امر مهم دیگری است و آن ارائه نظریه سیاسی اسلام درباره امامت و حکومت می باشد؛ زیرا می دانند قانون الهی احتیاج به مجری دارد و تنها کسی شایسته این اجراست که اعلم و احق نسبت به مسائل الهی باشد.اگرچه ایراد خطبه در مسجد مدینه و همچنین در بستر بیماری در مقابل زنان مهاجر و انصار یکی از رفتارهای مدوّن حضرت زهرا علیهاالسلام به شمار می رود و بر این اساس، شاید نیازی به ذکر دیگر رفتارهای ایشان نباشد، اما توجه به برخی از رفتارهای حضرت در کنار این خطبه ها، ما را با واقعیت های بیشتری آشنا می کند. به همین دلیل، به برخی از این رفتارهای سیاسی اشاره می گردد:رفتار سیاسی در قالب گریه و مصیبت و وصیت سیاسییکی از پنج نفری که در دنیا بسیار گریسته اند حضرت زهرا علیهاالسلام می باشند(34) که این مسئله نشان از عمیق بودن درد و رنج ایشان دارد. حضرت در بیان احوال خود، در پاسخ امّ السلمه فرمودند: «در میان انبوه غم و گرفتاری هستم: از دست دادن پیامبر و مورد ستم قرار گرفتن وصی او.»(35)این سخن به خوبی نمایانگر این مطلب است که ناراحتی ایشان بیشتر به خاطر سرنوشت مسلمانان بوده، تا وضعیت روحی خویش؛ چرا که می فرمایند: من نگران از دست دادن پیامبرم هستم، نه پدرم، و نگران مورد ستم واقع شدن وصی او هستم، نه شوهرم. یا در جواب دختر طلحه، که در یکی از روزهای غم بار پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام رسید و از گریه های جانکاه آن حضرت سخت نگران شد و علت را پرسید، حضرت فاطمه علیهاالسلام در جواب فرمودند: «ای دختر طلحه! آیا از مصیبت و رویداد تلخی می پرسی که در همه جا انتشار یافته است؟ ... از پست ترین قبایل عرب، قبیله تیم، ابوبکر بن ابی قحافه و از حیله بازترین قبایل عرب، قبیله عدی، عمر بن خطّاب بر علی علیه السلام ستم روا داشتند. پرچم مسابقه برافراشتند تا بر علی علیه السلام پیشی بگیرند. چون موفق نشدند، بغض و کینه علی علیه السلام را در دل گرفتند. آن گاه که نور دین به خاموشی گرایید و پیامبر صلی الله علیه و آله رحلت کرد، آن بغض ها و کینه ها را به زبان آوردند و بر مرکب آرزو سوار گشتند و ستم ها رواداشتند.»(36)این احادیث به وضوح، فلسفه گریستن ایشان پس از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله را نشان می دهند و ثابت می کنند که این گریه های علنی نمود یک رفتار سیاسی در مقابل حکومت غاصب می باشند؛ زیرا این گریه ها و حزن ها و بی قراری ها اولاً، در فراق رسول خدا صلی الله علیه و آله و مقام رسالت و منزلت الهی ایشان بوده است؛ ثانیا، به خاطر از دست رفتن زحمات وی و انحراف حکومت اسلامی از مسیر اصلی خویش؛ ثالثا، به خاطر ابراز خشم و ناراحتی از حکومت انحرافی و نشان دادن نگرانی خویش از وضع موجود و بیان این نکته که معیار خشم خدا خشم حضرت زهرا علیهاالسلام می باشد. بنابراین، گریه ایشان همچون افراد عادی نیست. مسلّما کسی که می فرمود: «الجارَ ثُمّ الدارَ»،(37) درصدد آزردن مردم مدینه و همسایگان خویش نمی باشد. ولی با توجه به بینش عمیق خود، می داند که این گریه ها باید به گوش تاریخ برسند؛ تاریخی که در بود و نبود «بیت الاحزان» در آینده تشکیک می کند و سعی در پوشاندن حقیقت دارد. «لذا، حقیقت این است که گریه فاطمه علیهاالسلام آسایش مردم را بر هم نزد، بلکه هیأت حاکمه را زجر می داد. لذا، حاکمان او را از گریه منع می کردند.»(38) این گریه ها با ظاهر عاطفی، معنایی عقلانی، در خود نهفته داشتند تا تاریخ عقلا را به فکر وادارند که چرا حضرت زهرا علیهاالسلام که از نابینا رو می گرفت، گریه و اندوهش روز و شب در فضای مدینه می پیچید؟!از سوی دیگر، نگاهی سطحی به وصیّت سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام نشان می دهد که وصیّت به مخفی بودن قبر و تدفین ایشان چیزی جز یک مسئله سیاسی نیست؛ زیرا حضرت می دانستند که صحابه دیروز و حیله گران امروز با شرکت در مراسم تدفین وی، درصدد احراز مشروعیت برای خویش می باشند. از این رو، با این حرکت سیاسی خود مبنی بر تدفین شبانه و مخفی بودن قبرشان، به همگان فرمودند که اجرای اسلام واقعی و ناب محمّدی بدون حکومت اسلامی امکان پذیر نیست و مسند حکومت اسلامی برازنده غاصبان بی سیاست و منحرفان از خطر رهبری و امامت نمی باشد. در واقع، حضرت با این وصیّت دو نکته را گوشزد کردند:(39)1. تنفّر از غاصبان حکومت که راه مستقیم سیاست الهی را منحرف کردند و با سیاست شیطانی خود، بدعتی آشکار و دیرینه در اسلام پایه گذاری کردند؛ چنان که در ابتدای وصیت خویش، شکستن عهد خدا و پیامبرش را، که همان مسئله امامت و جانشینی است، گوشزد می کنند.(40)2. تنّفر از مردمی که منفعلانه در برابر حکومت جور سر تسلیم فرود آوردند و با آنکه می دانستند حق با چه کسی است، ایشان را یاری ننمودند و با این کار، به تحقق حکومت غاصب یاری رساندند.رفتار سیاسی در قالب انزجار از غاصبان حکومتحضرت زهرا علیهاالسلام پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ، هیچ گاه دست از مبارزه نکشیدند، حتی در بستر بیماری به ایراد خطبه و انزجار از کسانی پرداختند که امامت و رهبری را به انحراف کشاندند. سکوت و قهر حضرت زهرا علیهاالسلام با خلیفه مسلمانان، که تازه بر مسند قدرت تکیه زده بود، موجب رسوایی او نزد مردم می شد. پس از غصب «فدک» و ایراد خطبه، غاصبان درصدد کسب رضایت حضرت زهرا علیهاالسلام برآمدند تا در میان مردم، مصداق حدیث «اِنّ اللّهَ یَغضبُ لِغضبکِ»(41) نشوند. اما سکوت و قهر حضرت فاطمه علیهاالسلام آن ها را برای همیشه تاریخ، مصداق این حدیث نبوی ساخت. این رفتارها نیز اگرچه ظاهری عاطفی دارند، اما دارای معنایی عمیق می باشند. هرچند پرداختن به تمام رفتارهای حضرت در این نوشتار ممکن نیست، اما متون تاریخی و احادیث نشان می دهند که رفتارهای سیاسی ایشان در چند قالب بودند:الف. ایراد خطبه و مبارزه با بدعت در سیره و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله در قالب تقاضای «فدک» و مشی احتیاج و نظرخواهی از مهاجر و انصار؛ب. ایراد شعار پرمحتوای فراق رسول الله صلی الله علیه و آله و اعلام نگرانی از آینده مسلمانان و شکستن ارزش های موجود در جامعه؛(42)ج. عدم گفت وگو با ابوبکر و عمر برای رسوا کردن آن ها در مقابل مردم هنگام بیماری، در قالب سکوت؛د. انزجار از غاصبان حکومت و مردم منفعل که در قالب وصیّت سیاسی نمود یافته است.این رفتارها، که دارای پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدتی برای غاصبان حکومت بودند، باعث شدند بسیاری از حقایق به فرهنگ شیعه منتقل شوند؛ زیرا از تمام این رفتارها و متن وصیّت سیاسی ایشان و بخصوص خطبه های گوهربار ایشان، می توان دریافت که سیاست حاکم بر زمان ایشان، سیاست خشونت، فشار، خفقان و به تسلیم وادار کردن و همچنین لگد مال کردن حقوق افراد بود و در واقع، آنچه حضرت را رنج می داد محو سیاست اسلامی و جایگزین شدن سیاست شیطانی مبتنی بر دروغ و عوام فریبی بود. با کمی دقت، می توان به این نتیجه رسید که رفتارهای سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام اگرچه ظاهری احساسی دارند، اما محتوای آن ها چیز دیگری است. با توجه به علم و اعتقاد حضرت زهرا علیهاالسلام ، این سؤال مطرح می شود که اگر بخواهیم نوع و چیستی رفتارهای ایشان را بررسی کنیم، این رفتارها در محدوده کدام کنش ها قرار می گیرند؟شناخت ماهیت رفتارهای حضرت زهرا علیهاالسلامبرای فهم نوع رفتارهای حضرت فاطمه علیهاالسلام ، بهتر است به انواع کنش های اجتماعی، که برخی از جامعه شناسان مطرح می کنند، اشاره کنیم:ماکس وبر معتقد است: دوگانگی زندگی عقلانی و غیرعقلانی در حوزه جامعه و سیاست نیز بازتاب دارد. از این رو، وی چهار نوع مثالی از کنش های اجتماعی را بررسی می کند:1. کنش عقلانی هدفمند که بر اساس رابطه میان هدف و وسیله صورت می گیرد. این کنش در زندگی اقتصادی نمود بارزی پیدا می کند. بازیگر اجتماعی به اقتضای تسهیل کار خود، در هدف و وسیله تغییر ایجاد می نماید.2. کنش عقلانی مبتنی بر ارزش که عمدتا در حوزه دین و اخلاق نمودار می شود. در این کنش، ممکن است در وسایل تجدید نظر شود، اما در اهداف که مبتنی بر اصول و ارزش ها هستند، چنین تجدیدنظری ممکن نیست. این کنش بدون توجه به نتایج سودمند یا زیان آور آن، صرفا بر حسب اصول و اعتقادات صورت می گیرد.3. کنش های سنّتی که مکانیکی هستند و محاسبه وسیله و هدف در آن ها متصور نیست.4. کنش عاطفی و احساسی نیز که غیرعقلانی است و بدون محاسبه هدف و وسیله صورت می گیرد.(43)در بررسی رفتارهای حضرت زهرا علیهاالسلام و همچنین با توجه به مضامین خطبه الهی ـ سیاسی ایشان و دیگر احادیث ائمّه اطهار علیهم السلام ، می توان به یک جمع بندی از رفتارهای ایشان پرداخت و آن اینکه رفتارهای ایشان را می توان با کنش نوع دوم، یعنی «کنش عقلانی مبتنی بر ارزش» توضیح داد، زیرا حضرت با جهان بینی توحیدی که دارند هیچ گاه در هدف خود، که همان حمایت از ولایت و ایدئولوژی سیاسی شیعه می باشد، تغییر ایجاد نمی کنند، بلکه وسایل رسیدن به هدف، که همان رفتارها می باشند، تغییر می کنند.این رفتارها در نوع اول نیز جای نمی گیرند؛ زیرا ـ همان گونه که مطرح شد ـ رفتارهای حضرت، بخصوص ایراد خطبه «فدکیه»، به خاطر مسائل اقتصادی نبوده و فدک نمادی از حکومت و از این رو، بهانه ای برای اعتراض به حکومت منحرف و غاصب بوده که بر اساس تفسیر غلط از سنّت نبوی مستقر گردیده است.این رفتارها در قسم سوم و چهارم نیز جای نمی گیرند؛ زیرا تبعیت محض از سنّت رایج و احساس عاطفه، که عمدتا در حوزه غیرعقلانی است، با عصمت(44) و علم آن حضرت علیهاالسلام سازگاری ندارند.بنابراین، نوع رفتارهای ایشان رفتار عاقلانه مبتنی بر ارزش می باشد؛ زیرا این گونه رفتارهای سیاسی، آگاهانه و همراه با بینش و بصیرت مبتنی بر ایمان و عقیده می باشند و هدف آن ها سعادت انسان ها و نجات از بردگی و ذلّت و فراهم آوردن مبادی ارزش های معقول در جامعه است.نتیجهبه طور کلی، می توان گفت: حضرت زهرا علیهاالسلام با بینش سیاسی عمیق خویش، که عامل رفتارهای سیاسی ایشان می باشد، از بعد نظری به ترسیم جهان بینی توحیدی و از بعد عملی به ترسیم ایدئولوژی سیاسی شیعه پرداخته اند. رفتارهای حضرت علیهاالسلام حکایت از اعتقاد به وحدانیت خداوند دارند که سراسر وجود ایشان را پر کرده و مرکز ثقل همه رفتارهای ایشان می باشند. در واقع، ثمره بینش روشنگرانه عقل عملی، نوعی علم نجات است. عاقل کسی است که مسائل سیاسی را آن گونه که هستند، می بیند و می داند که چگونه باید رفتار کند. سیاست اگرچه در نظر حضرت زهرا علیهاالسلام هدف نیست، اما قدرت و حکومت وسیله ای است برای رسیدن به هدفی بالاتر که همان قرب الی الله و سعادت انسان و جامعه می باشد. از این رو، در این راه تلاش می کنند و جان شریف خویش را در راه این اهداف فدا می سازند. بنابراین، با یک نگاه کلی، می توان پی برد که رفتارهای سیاسی حضرت زهرا کنش های عقلانی مبتنی بر ارزش می باشند و بر اساس آگاهی ها، باورها و ارزش های توحیدی صورت گرفته اند و اگر این مبارزات مستمر نبودند، امروز شیعه دارای ایدئولوژی اعتراض و مقاومت و مبارزه نبود و سر تسلیم در مقابل هر ظلمی فرود می آورد. اما حضرت زهرا علیهاالسلام به عنوان بنیانگذار مکتب «اعتراض» در شیعه، نسبت به بدعت و تفسیر غلط، راه روشنی برای عموم شیعیان ترسیم نمود. از سوی دیگر، با ترسیم الگوی «مشارکت سیاسی» برای زنان، به آن ها می آموزند که یک زن مسلمان با آگاهی و اعتقاد و ایمان، حق دارد در سرنوشت خود و جامعه خویش سهیم باشد و اسلام هیچ گاه برای حضور او در صحنه سیاست محدودیتی قایل نمی شود، مگر حجاب و پای بندی به ارزش های توحیدی.بینش سیاسی حضرت زینب (س)تفسیر و برداشت صحیح و درست از اوضاع جامعه و مسائل روز و موضع گیری مناسب و اقدام به هنگام، از ویژگی های مهم سیاسی بانوی بزرگ کربلا بود. حضرت زینب (س)، با اهداف و برنامه های نهضت امام حسین (ع) آشنایی کامل داشت و می دانست که آن حضرت به زودی تاریخ را تغییر می دهد و طومار خلافت اموی ها را در هم می پیچد؛ به همین جهت در هر مرحله ای، موضع گیری و عکس العمل مناسبی داشت. حضرت زینب (س) با این که ازدواج کرده بود و دارای شوهر و فرزند بود، در عین حال در قیام امام حسین (ع) در مقابل ظلم و ستم یزید، همگام با آن حضرت و در کنار وی بود و این میسر نمی شود، مگر آن که انسان بداند که پیروی از امام و حمایت از وی، وظیفه و مسئولیتی است که باید در هر شرایطی به آن عمل نمود.( البته این بدان معنا نیست که وی بدون اجازۀ شوهرش اقدام به این مسئولیت نمود، بلکه با اذن و رضایت شوهر به وظیفه اش عمل کرد.) این بیانگر آن است که حضرت، بر خلاف عده ای که بی عذر موجه، امام حسین (ع) را یاری ننمودند، در ادای وظیفه و مسئولیت هیچ تردیدی به خود راه نداده و دنبال عذر و بهانه نبود، تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، بلکه با اطمینان کامل به برادرش ملحق شد؛ چرا که وی می دانست که قیام در برابر ظلم و ستم و امر به معروف و نهی از منکر، تکلیف شرعی است که همگان باید به آن عمل نمایند.آن حضرت، بعد از شهادت امام حسین (ع)، رسالت خود را به بهترین شکل ممکن انجام داد و لحظه ای کوتاهی ننمود. هر جا لازم بود با سخنان و رفتار خود، دستگاه ظلم را رسوا نمود و این همه مرهون بینش عمیق سیاسی آن حضرت بود. پی نوشت ها:1. علی آقابخشی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، 1379، ص 4442. حسن عمید، فرهنگ عمید، تهران، امیرکبیر، 1363، ص 300.3. علی اکبر سیف، روانشناسی پرورشی، چ پنجم، آگاه، 1370، ص 258.4. ابی الفضل الافریقی المصری، لسان العرب، بیروت، 1990، ج 6، ص 108.5. حسن قاسمیان، حاکمیت دینی در عصر غیبت، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، 1380، ص 42.6. Values.7. Beliefs.8. Cognitions.9. علی اصغر کاظمی، روش و بینش در سیاست (نگرش فلسفی، علمی و روش شناختی)، تهران، وزارت امور خارجه، 1374، ص 20 ـ 19.10. «الا فی الفتنةِ سَقطوا و اِنّ جهنّمَ لمحیطةٌ بِالکافرینَ.»، حضرت در این فراز، با استفاده از آیه 49 سوره توبه به مهاجر و انصار گوشزد می کنند که شما با عذر واهی، که همان ترس از سقوط در فتنه بود (هرج و مرج در نظام اسلامی)، در فتنه بزرگ تر، که همان انحراف از خط ولایت بود، افتادید. (ابومنصور طبرسی، الاحتجاج، تحقیق شیخ ابراهیم بهادری، ط الثانی، المطبعة الاسوه، 2426 ه، ج 1، ص 265.)11. علی اصغر کاظمی، پیشین، ص 21.12. محمد دشتی، فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام ، چ دوم، چاپ و نشر بین الملل، 1379، احادیث 196 ـ 197.13. ابومنصور طبرسی، پیشین، ج 1، ص 253.14. فدک سرزمین باارزشی بوده و ثروت زیادی از آن به دست می آمده است. وجود فدک امتیازی نیز برای حضرت زهرا علیهاالسلام و اهل بیت محسوب می شد؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله طبق آیه 26 سوره اسراء «و آتِ ذالقربی حقّهُ» فدک را به ایشان بخشید. از سرگذشت فدک و دست به دست شدن آن توسط حکّام وقت، می توان به بعد سیاسی فدک پی برد. برای مطالعه بیشتر ر. ک: محمدباقر صدر، فدک فی التاریخ، بیروت، دارالتعاریف للمطبوعات، 1990 م، ص 26 به بعد.15. جعفر سبحانی، منشور عقاید امامیه، قم، مؤسسه الامام صادق علیه السلام ، 1376، ص 153.16. محسن کازرونی، کوثر قرآن، چاپ مظاهری، 1370، ص 26، «اهداف خلیفه از غصب فدک».17. برای مطالعه اهداف حضرت زهرا علیهاالسلام از درخواست فدک ر. ک: محمدباقر انصاری، اسرار فدک، ترجمه سیدحسین رجائی، قم، نشر الهادی، 1375، ص 83.18. حضرت زهرا علیهاالسلام دو خطبه بسیار مشهور دارند که یکی در مسجد مدینه در مقابل خلیفه و مهاجر و انصار ایراد گردیده است و دیگری در بستر بیماری در مقابل زنان مهاجر و انصار. متن هر دو خطبه در الاحتجاج، ج 1، موجود می باشند.19. محمدتقی مصباح یزدی، ایدئولوژی تطبیقی، قم، در راه حق، 1361، ص 3.20. ناصر مکّارم شیرازی، زهرا برترین بانوی جهان، چ دوم، قم، هدف، 1369، ص 148.21. همان، ص 149.22. ابومنصور طبرسی، پیشین، ص 256.23. همان، ص 268.24. مرتضی مطهّری، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، قم، صدرا، ص 487.25. حضرت فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: «یا علی. بیا تا خبر دهم بدانچه از بدو آفرینش بود و بدانچه می باشد و به چیزی که نبوده است تا گاهی که روز قیامت آشکار شود.» ر. ک: ذبیح الله محلاّتی، ریاحین الشریعه، چ ششم، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، 1373، ج 1، ص 15826. ابومنصور طبرسی، پیشین، ج 1، ص 257.27. همان، ص 291.28. لازم به ذکر است که حضرت با زیبایی، نقش انسان و جامعه را در سرنوشت حکومت اسلامی ترسیم می کنند، اما در اینجا، مجال پرداختن به تمام فرازهای خطبه نیست. برای مطالعه بیشتر، ر. ک: عزالدین حسینی زنجانی، شرح خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام ، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی،1378،ج1،ص291ـ388.29. ابومنصور طبرسی، پیشین، ج 1، ص 258.30. حضرت فاطمه علیهاالسلام ، در خطبه اول بارها در قالب تشبیه و کنایه امامت حضرت علی علیه السلام را گوشزد می فرمایند، اما نامی از ایشان نمی برند، اما در خطبه دوم، نام حضرت علی علیه السلام را به وضوح در خطبه متذکر می شوند.31. ابومنصور طبرسی، پیشین، ج 1، ص 257.32. همان، ص 267 ـ 259.33. همان، ص 274.34. مهدی حسینیان قمی، زخم خورشید (کاوشی در زندگی حضرت زهرا)، تهران، امیرکبیر، 1379، ص 129.35. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 155.36. محمّد دشتی، پیشین، ص 245.37. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج 43، ص 82.38. سیدجعفر مرتضی عاملی، رنج های حضرت زهرا، ترجمه محمد سپهری،چ دوم،قم، تهذیب،1381،ص302.39. رجوع به متن وصیت سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام ، محمّد دشتی، پیشین، ص 251.40. ابی الفضل ابی طاهر بغدادی، بلاغات النساء، من نشریات المکتبه المریض و طبعتها الحیدریه، 1361، ق.41. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 37، ص 70، روایت 38، ب 50.42. حسین بشیریه، جامعه شناسی سیاسی، چ پنجم، تهران، نشر نی، 1376، ص 58.43. علاّمه حسن زاده آملی در این زمینه می فرماید: بدون هیچ دغدغه و وسوسه، حضرت فاطمه دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله دارای عصمت بوده و علمای بزرگ مثل شیخ مفید، علم الهدی و سیدمرتضی، به آیات و روایات نص بر عصمت آن جناب اشاره فرموده اند و حق با آنان است. (حسن حسن زاده آملی، فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیه، طوبی، 1379، ص 153).همچنین حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه «فدکیه» بر عصمت خویش تأکید می فرمایند: «ایّها الناس اعلموا انّی فاطمة و ابی محمد صلی الله علیه و آله أقول عَودا و بدوا و لاأقول مااقول غلطا و لاافعل ماافعل شططا ...» (ر. ک: ابومنصور طبرسی، پیشین، ص 259.)44. برای مطالعه بیشتر ر. ک: سیدعزالدین حسینی زنجانی، شرح خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام ، ج 1 و 2 / ناصر مکارم شیرازی، زهراترین بانوی جهان / نگارنده، بینش سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام با تأکید بر دو خطبه ایشان، پایان نامه کارشناسی ارشد، قم، مؤسسه باقرالعلوم علیه السلام . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image