گرایش به مسیحیت /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

به نظر شما چرا برخی افراد پس از تحقیق چه طولانی و چه کوتاه مسیحی می شوند؟


اابتدا باید دید که شخص ، از چه دینی به دین مسیحیت می گراید. اگر کسی از برخی از ادیان بت پرستی مثل بودیسم و هندویسم و دیگر ادیان غیر معقول شرقی و همچنین از ادیان خرافی آفریقایی و آمریکای لاتین و... به مسیحیت ایمان آورد جای تعجب نیست ؛ چرا که مسیحیت نسبت به آن گونه ادیان به شدت خرافی رجحان دارد ؛ ولی عقلا محال است کسی به معنی واقعی کلمه ، باز هم می گویم به معنی واقعی کلمه ، در مورد اسلام و مسیحیت تحقیق کند و حقیقت هر دو را به درستی در یابد و مسیحیت را بر اسلام ترجیح دهد .اسلام یک دین به شدت عقلانی است که نه تنها عقل را نفی نمی کند ،بلکه به کسانی که می خواهند اسلام آورند اعلام می کند که اصول اسلام را باید با دلیل عقلی بپذیرند و تابع برهان عقلی باشند ؛ در حالی که مسیحیت تحریف شده امروزی می گوید اول ایمان بیاور بعد بفهم .چگونه ممکن است کسی واقعا تحقیق کند و عقل را معیار سنجش قرار دهد و در نهایت دینی را که مخالف عقل است و عقل را نفی می کند ، بر دینی که مدافع عقل است و اصولش تماما عقلانی است ، ترجیح دهد. پس اگر کسی ادعا کرد که اول تحقیق کرده و آنگاه مسیحیت را بر اسلام ترجیح داده است یقینا ضوابط تحقیق عقلی را رعایت نکرده است ؛ در واقع گرایش این گونه افراد به مسیحیت و ترجیح دادن مسیحیت بر اسلام معلل است نه مدلل ؛ یعنی این افراد با دلیل عقلی به مسیحیت ایمان نمی آورند بلکه تحت تأثیر عوامل درونی یا بیرونی به این دین به شدت نامعقول و عقل ستیز گرایش پیدا می کنند.اما عوامل گرایش افراد به ادیان مختلف و از جمله به مسیحیت بسیار زیادند ؛ و از فردی به فرد دیگر می توانند متفاوت باشند. در برخی افراد عوامل روانی مؤثرند که باید با تحقیقات روانشناسانه بررسی شوند؛ مثلا برخی افراد دچار کمبود محبّتند و از آنجایی که کشیشان مسیحی، دین مسیحیت را دین محبت و صلح می نامند ، این گونه افراد به صورت ناخودآگاه به سمت آن کشیده می شوند تا خلاء روانی خود را با اعتقاد به آموزه های خاص مسیحیت در مورد محبت خدا و مسیح به انسان پر کنند؛ اگر چنین شخصی تحقیقی نیز انجام می دهد، تحت تأثیر نفس مسوّله(نیرنگباز) است.- همین نفس بود که برادران یوسف(ع) را واداشت تا او را به چاه اندازند و در عین حال کار خود را خوب بدانند لذا حضرت یعقوب(ع) به آنان گفت:« بل سوّلت لکم انفسکم امرا»(یوسف/18)عامل روانی دیگر ،گرایش شدید انسان به سوی محسوسات است؛ خدای اسلام، خدایی است فراتر از عالم ماده و فراتر از حسّ و تجربه حسّی؛ لذا کسی که با محسوسات انس گرفته به راحتی نمی تواند چنین خدایی را ادراک کند. برای درک چنین خدایی انسان باید از نظر وجودی ترقی کند و عقل خود را شکوفا کند ؛ از این رو این گونه افراد انس گرفته با محسوسات ، تمایل شدیدی دارند که خدا را در ذهن خود مجسّم کند؛ ریشه بت پرستی نیز همین حس طبیعی بوده است؛ سامری نیز با استفاده از همین حالت روانی ، قوم بنی اسرائیل را به گوساله پرستی کشاند؛ چون بنی اسرائیل به شدت تمایل به حسّ گرایی داشتند لذا به حضرت موسی(ع) گفتند: « وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّى نَرَى اللّهَ جَهْرَةً ... ؛ و زمانی که گفتید ای موسی ما به تو ایمان نمی آوریم مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم .»(بقره/55(روشن است که کسانی با چنین حسّ روانی ، زمینه گرایش به ادیانی مثل دین مسیحیت را خواهند داشت ، چرا که مسیحیان، حضرت مسیح را خدای مجسّم می دانند و با ساختن مجسمه او ، در مقابل آن پرستش می کنند.عامل روانی دیگر ،حس راحت طلبی همراه با حس گرایش به معنویت است. برخی افراد در عین اینکه تمایل به معنویت دارند ولی معنویت را از راه آسان آن طلب می کنند. اینها می خواهند بدون اعمال عبادی مثل نماز و روزه و خمس و زکات و ... خیلی سریع به حالات معنوی دست پیدا کنند، همین عامل باعث می شود که این گونه افراد به سمت دراویش و صوفیه و بهائیت و مسیحیت و عرفانهای سکولار مثل عرفان اوشو و پائلوکئیلو و غیره کشیده شوند. چون شعار این گونه گروهها معنویت بدون طاعت است؛ کشیشان مسیحی در تبلیغات خودشان تصریح می کنند که مسیحیت دین محبت است نه دین شریعت؛ این حسّ روانی همان است که برخی از شیعیان را هم به حبّ بدون طاعت سوق داده است ؛ لذا برخی با شعار « علی دارم چه غم دارم» در انجام اعمال عبادی کاهلی می کنند و خیال می کنند عشق خالی از طاعت ، نجات بخش است .عوامل روانی دیگری نیز وجود دارند که با تحقیقات روانشناسانه می توان به آنها دست یافت.برخی دیگر از عوامل گرایش به ادیان بی محتوا و غیرمنطقی، عوامل جامعه شناسانه هستند. مثلا برخی خیال می کنند که علت رشد علمی غرب ، دین مسیحیت و علت عقب ماندگی مسلمین، دین اسلام است ؛ لذا گرایش به مسیحیت پیدا می کنند؛ در حالی که غربی ها با کنار گذاشتن مسیحیت تحریف شده و ضد عقل و علم بود که رشد کردند ؛ و بر عکس آنها ، مسلمین هم زمانی عقب افتادند که اسلام را رها کردند . اوج رشد علمی مسلمین زمانی بوده که دانشمندان علوم طبیعی عالم دین نیز بوده اند.کسانی مثل ابو علی سینا ، ابو ریحان بیرونی ، خواجه نصیرالدین طوسی ،خوارزمی ، جابر ابن حیان ، شیخ بهایی و... که دانشمندانی بزرگ بوده اند ، عالم دینی نیز بوده اند ؛ و علم را در پرتو اسلام و به امر اسلام می جسته اند. عامل جامعه شناختی دیگر ، تبلیغ غلط و غیرمنطقی دین اسلام است. از یک طرف مسیحیان مدام القاء می کنند که مسیحیت دین صلح و محبت است و اسلام دین جنگ و خشونت و از طرف دیگر متأسفانه اکثر تبلیغ کنندگان اسلام ــ اعم از علما و رسانه ها ــ به مسائل اعتقادی دین ،که پایه و اساس دین است کم التفاطی می کنند؛ در نتیجه جوانان، اعتقادات خود را به جای علما از پیرزنان و پیرمردان بی سواد یا از عده ای روشنفکر نمای دین ناشناسِ مدّعی دین شناسی اخذ می کنند؛ در نتیجه دین اسلام را در سایه این فهم غلط با عقل و منطق مخالف می یابند؛ و در مقابل ، مبلغان مسیحی دین خود را با هزاران رنگ و لعاب می آرایند و غیر منطقی بودن آن را در زیر این لعاب مخفی می کنند ؛ بلکه فاجعه از این هم عمیق تر است. چرا که برخی رسانه ها در ایام ماه رمضان ــ که بهترین موقع تبلیغ اسلام است ــ با پخش برنامه های جذاب ، مانع از رفتن مردم به مساجد و جلسات سخنرانی می شوند ؛ حتی برخی از آموزه هایی که در این برنامه ها بیان می شوند ، خود ، آموزه های دیگر ادیان است.عامل جامعه شناختی دیگر ، رفتار نامناسب برخی از متدینین و به خصوص برخی از متولیات مراکز مذهبی و مساجد، با جوانان ، و در مقابل ، رفتار محترمانه مبلغان مسیحی و مبلغان دیگر ادیان و مذاهب با جوانهاست، که باعث گریز آنها از اسلام و شیعه و گرایش آنها به دیگر ادیان و مذاهب می شود.باز عوامل جامعه شناختی نیز در گرایش به دیگر ادیان و مذاهب بسیار زیادند و نیازمند تحقیقاتی میدانی هستند لذا کسانی که توانایی این گونه تحقیقات را دارند و برایشان مقدور است باید در این میدان وارد شوند و علل این گونه گرایشها را پیدا کنند ؛ بخصوص این گونه موضوعات می توانند موضوعات خوبی باشند برای پایان نامه های روانشناسی و جامعه شناسی ؛ لذا اگر دوستانی در این رشته ها دارید می توانید این موضوعات را به آنها پیشنهاد کنید. بنابراین اگر با این گونه افراد که به ادیان دیگر گرایش دارند برخود کردید ابتدا سعی کنید بفهمید که چه عاملی در گرایش او مؤثر بوده است و آن گاه متناسب با آن وارد عمل شده ، او را به راه صحیح رهنمون شوید؛و سوء تفاهم ها و بد فهمی های او را در مورد اسلام مرتفع سازید. بخصوص این گونه افراد را تشویق کنید که اگر در مورد دیگر ادیان تحقیق می کنند در مورد اسلام نیز تحقیق کنند و خیال نکنند که اطلاعاتشان از اسلام کامل است. بویژه این گونه افراد را باید با جنبه های عقلانی اسلام و جنبه های غیر عقلانی مسیحیت آشنا کرد . همچنین باید کتبی در نقد ادیان مورد تحقیق آنها در اختیارشان قرار داد تا نکات منفی آن ادیان را هم ببینند . برای مثال این دو کتاب در مورد نقد مسیحیت مناسبند1- درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت؛ محمدرضا زیبایی نژاد، انتشارت اشراق2- پسر خدا در عهدین و قرآن، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image