وهابیت و خلافت  /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

می دانید چرا شما بی سوادان پیشرفت نخواهید کرد چون جهان در حال اکتشاف و پیشرفته ولی ما در حال اینیم که ابوبکر نباید خلیفه می شد حالا که شده.


(مقدم داشتن فرو مایگان ومؤخر انداختن دانشمندان باعث زوال اجتماع است ، أمیرالمؤ منین علی السلام )اگرچه این گونه سؤالها انقدر سبک و بی مایه و بی ادبانه است که ارزش پاسخگویی و جواب را ندارد و پرداختن به جواب انها اتلاف وقت است اما از باب ارشاد جاهل و تنبیه غافل یا به قول خداوند و اما لسائل فلا تنهر انسانهای فقیر و دست خالی را (فقر فرهنگی بدتر از فقر اقتصادی است )نا امید و دست خالی بر نگردان ؛مختصرا نکاتی را به عنوان جواب عرضه میدارم:جواب آن سوال را باید از اصحاب سقیفه بنی ساعده و پیروانان آنان گرفت که چرا شخصیتی را که پیامبر ص درباره او فرمود:(أنا مدینة العلم وعلی بابها»؛ «أنا مدینة الحکمة وعلی بابها ) من شهر علم هستم و علی(ع) درب آن شهر است و..و چرا شخصیتی که خود به یکی از یاران خود فرمود: این سینه مالامال علم است که اگر اهلی برای آن می یافتم بر او بار می کردم؛یا این که می فرمود:(بپرسید ازمن از طرق آسمان همانا شناسایی من به آن بیشتر است از طرق زمین)مکررمردم را می فرمود:سلونی قبل ان تفقدونی.یعنی (هرچه می خواهید از من بپرسید پیش ازآنکه من از میان شما مفقود شوم) وچرا کسی را که شخصیت های غیر مسلمان مانند جرد جرداق مسیحی درباره او می گویند : «آیا انسان بزرگی مانند علی می شناسی که حقیقت انسانی را به عقول و مشاعر انسان آشنا سازد، آن حقیقت انسانی که سرگذشت چون ازل و آینده باقی چون ابدیَت و ژرفایی بس عمیق دارد.» و جبران خلیل جبران یکی از بزرگان و نویسندگان توانا و متفکَر مسیحی می گوید: « من معتقدم که فرزند ابی طالب نخستین عرب بود که با روح کلی رابطه بر قرار نمود، او نخستین شخصیَت از عرب بود که لبانش نغمه روح کلی را در گوش مردمی طنین انداز نمود که پیش از او نشنیده بودند. او از این دنیا رخت بر بست در حالی که رسالت خود را بر جهانیان نرسانده بود، او چشم از این دنیا پوشید مانند پیامبرانی که در جوامعی مبعوث می شدند که گنجایش آن پیامبران را نداشتند. و بر مردمی وارد می شدند که شایسته آن پیامبران نبودند، خدا را از این کار حکمتی ست که خود داناتر است.» میخائیل نعیمه متفکَر مسیحی می گوید: « هیچ مورخ و نویسنده ای هر اندازه که از نبوغ و رادمردی ممتاز باشد نمی تواند قیافه کاملی از انسان بزرگی مانند علی ـ علیه السَلام ـ را در مجموعه ای که حتَی هزار صفحه باشد ترسیم نماید.»را رها کردند و حق خلافت را از او گرفتند و 25 سال او را غاصبانه خانه نشین نمودند.و کسانی را بر گرده ی مسلمین سوار کردند که خود و دیگران درباره آنان چنین میگویند:ابوبکر: ای کاش ... !1) حافظ ابن ابی شبیه و دیگران روایت کرده اند:ابوبکر نگاهش بر پرنده ای بر فراز درختی افتاد. پس گفت:خوشا به حالت ای پرنده بر درخت می نشینی و میوه اش را میخوری در حالی که نه حسابی بر تو باشد و نه عذاب وگرفتاری من دوست دارم درختی در کنار راه بودم و شتر راهگذار مرا میخورد ودر لابلای سرگین خود مرا بیرون می انداخت و من هرگز بشر نبودم. (ریاض النظره. محب طبری:1/134--تاریخ الخلفاء سیوطی ص 142 اواخر شرح حال عمر نیز جامع الاحادیث سیوطی به شرح: کنز العمال 12/528 با اسناد متعدد و مضامین مختلف به نقل ابن ابی شبیه و حاکم هناد سری.(2) و به روایت دیگر گفت:خوشا به حالت ای گنجشک! از میوه های درختان میخوری و بر فرازشان پرواز می کنی نه حسابی برتو باشد و نه عذابی به خدا سوگند دوست داشتم قوچی بودم و آن قدر کسانم مرا پرورش می دادند که چاق ترین قوچ می شدم آنگاه مرا ذبح میکردند پس مقداری از گوشتم را بر روی آتش سرخ میکردند و مقدار دیگرش را می پختند سپس مرا می خوردند و آنگاه...و من به صورت بشر خلق نشده بودم.( کنز العمال 12/528)3) و در روایت دیگر آمده که گفت:ای کاش من موئی بودم در پهلوی بنده مومنی.( کنز العمال 12/528 به روایت از احمد حنبل(4) و در روایت ابن تیمیه آمده که گفت:ای کاش مادرم مرا نزائیده بود. ای کاش من کاهی بودم در خشتی.( منهاج السنه 3/120 و ابن شبه در تاریخ مدینه ص 921-922 کلمه یا لیتنی کنت تبنه را به عمر نسبت داده اند.)ابابکر: من را شیطانی هست ... !شیعه و سنی متفقند و کسی منکر این نیست که ابوبکر بر سر منبر می گفت:إنّ لی شیطانا یعترینی، فإن استقمت فأعینونی و إن عصیت فاجتنبونی و إن زغت فقوّمونی ...یعنی به درستی که برای من شیطانی هست که فریب می دهد. اگر کاری را درست انجام دادم یاریم کنید. و اگر کاری را اشتباه و غلط انجام دادم مرا به راه راست بیاورید!حقیقتا چگونه ابوبکر میتواند شایسته امامت و پیشوایی باشد در حالی که خود هنوز حق و باطل را نمی تواند تشخیص بدهد. و از مردم کمک می خواهد که او را در این امر کمک کنند ! آیا کسی که خود نیاز به ارشاد و هدایت دارد می تواند کسی را ارشاد کند ؟)تاریخ الامم و الملوک ج 2 ص 460 دوره 8 جلدی. - بحارالانوار، ج 30، ص 496)عمر و ابابکر: بیعت ابابکر شتابزده و بی تدبیر بود !عمر در خطبه نماز جمعه گفت:کانت بیعة ابی بکر فلتة وقی الله المسلمین شرّها فمن عاد الی مثلها فاقتلوه. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید چاپ دار احیاء الکتاب العربی ج 2 ص 29 – الصواعق المحرقة ابن حجر چاپ قاهره ص8 – الکامل فی التاریخ بیروت چاپ دار صادر ج2 ص326 و....)ای مردم! بیعت ابابکر کاری شتابزده و بی تدبیر بود که خداوند شرش را از شما دور کرد! لذا اگر از این پس کسی چنین چیزی (از نوع بیعت ابابکر) را از شما درخواست کرد بکشیدش!و نیز گفت:بدون شک بیعت با ابوبکر مسئله فتنه انگیز و حساب نشده ای بود، همانند کارهای فتنه انگیز و بی اساس جاهلیت. (تاریخ طبری 3/210، التمهید باقلانی ص196، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 2/19.)توجه کنید عمر همان کسی است که در سقیفه با هیاهو و سر و صدا با ابابکر بیعت کرد و او را خلیفه معرفی کرد ! و این سخن عمر دو مطلب را می رساند: اولا عدم مشروعیت خلافت ابوبکر از نظر عمر. ثانیا اظهار پشیمانی و ندامت عمر از بیعت با ابوبکر.همچنین خود ابوبکر نیز در زمان خلافتش گفت: واقعیت آن است که بیعت با من شتابزده و بی تدبیرانه بود. (العثمانیة، جاحظ، چاپ مصر ص231)حال سوال اینجاست که وقتی خود ابوبکر و حتی نزدیکترین دوست وی و کسی که بیش از همه بر خلافت ابوبکر اصرار می ورزید از بیعت با ابوبکر اظهار پشیمانی می کنند آیا صحیح است که کس دیگری بیعت و خلافت ابوبکر را مشروع و صحیح بداند ؟اظهار پشیمانی ابوبکر و اقرار به جنایاتابوبکر پیش از مرگش از کارهایش در ایام زندگی، اظهار ندامت و پشیمانی می کرد و به گناهان و جنایات خویش اقرار می کرد. ابن قتیبه در تاریخ الخلفاء نقل کرده است که ابوبکر می گفت: اجل و الله انی لا آسی الا علی ثلاث فعلتهن لیتنی کنت ترکتهن، فلیتنی ترکت بیت علی و فی روایه فوددت انی لم اکشف بیت فاطمه عن شی ء و ان کانوا قد اعلنوا علی الحرب و لیتنی یوم سقیفه بنی ساعده کنت ضربت علی یداحد الرجلین ابی عبیده او عمر فکان هو الامیر و کنت انا الوزیر، و لیتنی حین اتیت ذی الفجاءه السلمی اسیرا انی قتلته ذبیحا او اطلقته نجیحا و لم اکن احرقته بالنار یعنی: آری، به خدا قسم، تاسف نمی خورم جز بر سه کاری که انجام دادم و ای کاش انجام نمی دادم:ای کاش خانه ی علی را رها می کردم و در روایتی: ای کاش به خانه فاطمه کاری نداشتم هر چند اعلان جنگ علیه من می کردند.و ای کاش در روز سقیفه، روی دست یکی از آن دو نفر ابوعبیده یا عمر می زدم که او امیر می شد و من وزیرش می شدم.و ای کاش روزی که ذوالفجاءه سلمی را به اسارت گرفتند و نزد من آوردند او را می کشتم یا آزاد می کردم ولی او را با آتش نمی سوزاندم. (عقد الفرید، ج 4 ص 268- تاریخ طبری، ج 3 ص 430- مروج الذهب، ج 2 ص 303. این روایت میان اهل سنت بسیار مشهور است و در کتب مختلف ایشان با عبارات متفاوت آمده است. بعضی از این کتب عبارتند از: ابوعبید و کتاب الاموال (ابوعبید) – المعجم الکبیر (طبرانی) – کتاب کامل (مبرّد) – مختصر تاریخ دمشق (محمد بن مکرم) – تاریخ الاسلام (شمس الدین ذهبی) – مجمع الزوائد (علی بن ابی بکر هیثمی) – لسان المیزان (ابن حجر عسقلانی) – کنزالعمال (متقی هندی)درپایان کلامی از علامه عسگری نقل می کنیم که به طور خلاصه و زیبا آثار سقیفه را بیان کرده اند:در اثر اجتماع در آن سقیفه شریعت اسلام پس از پیامبر اکرم (ص) دگرگون شد!در اثر سقیفه تاریخ اسلام دگرگون شد.در اثر سقیفه به در خانه فاطمه زهرا(س) آتش بردند و شد آنچه شد.در اثر سقیفه شمشیر ابن ملجم بر فرق امیر المؤمین علی (ع) فرود آمد.در اثر سقیفه امام حسن (ع) با زهر شهید شد.در اثر سقیفه حضرت امام حسین (ع) شهید شد! وزینب (س) ودیگر دختران پیامبر(ص) اسیر شدند!در اثر آن سقیفه مسیر تاریخ بشریت دگرگون شدپس در نتیجه معلوم است : خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج؛ و همین کجی باعث شد که تاکنون ما گرفتار آنچه باشیم که شما اشاره کردید و این سوال را شما باید از مسببین آن بپرسید که باعث گمراهی و عقب ماندگی بسیاری از مسلمانان شده اند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image