ازدواج پیامبر با همسر پسر خوانده‌اش /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

ماجرای ازدواج پیامبر با همسر زید چه بود؟


«وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّه عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّه وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّه مُبْدِیهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّه أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ...»؛ احزاب (33)، آیه 37 و 38.؛ «و آن گاه که به کسى که خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو (-(نیز)-) به او نعمت داده بودى، مى گفتى: همسرت را پیش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آن چه را که خدا آشکار کننده آن بود، در دل خود نهان مى کردى و از مردم مى ترسیدى...». قبل از نزول آیه 37 و 38 سوره احزاب، این گونه رایج بوده که اگر کسى را به عنوان پسر خوانده انتخاب مى کردند، مانند پسر خودشان به حساب آمده و همسر او، عروس خانواده مى شد. پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله نیز «زیدبن حارثه» را که برده بود، خرید و آزاد کرد و بعد او را به عنوان پسر خوانده خودش قبول کرد. پیغمبرصلى الله علیه وآله زید را خیلى دوست مى داشت و بعد از مدتى «زینب بنت جحش» را که دختر عمّه اش بود، به ازدواج زید درآورد و به تعبیرى، عروس پیغمبرصلى الله علیه وآله شد؛ ولى بعضى خواستند سوء استفاده کنند که پیغمبر بعد از مدتى عاشق زینب شد؛ زید هم دست از سرش کشید و پیغمبرصلى الله علیه وآله زینب را گرفت.خداوند تبارک و تعالى با آیاتى که فرستاد، سنت جاهلى درباره پسرخواندگى را رد کرد؛ چنان که در آیه 40 سوره احزاب مى فرماید: «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ»؛ «پیغمبر، پدر هیچ یک از شما نیست».در اسلام، پسر خوانده و پدر خوانده، مانند پسر و پدر واقعى نیستند که از یکدیگر ارث ببرند یا زن پسر خوانده، مانند عروس انسان، حرام ابدى باشد.اصل داستان این بود که «زید» با «زینب» اختلاف داشت و بارها زید و زینب آمدند و پیامبرصلى الله علیه وآله وساطت و اصلاح مى کرد و از آیات هم فهمیده مى شود که پیغمبرصلى الله علیه وآله زید را از خدا مى ترساند و مى فرمود: دست از اختلاف بردارید؛ اما در هر صورت، بالاخره با هم نساختند؛ پس بنا شد که زید، زینب را طلاق بدهد. خداوند نیز این آیات را نازل کرد: «فَلَمَّا قَضى زَیْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناکَها لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ کانَ أَمْرُ اللَّه مَفْعُولاً»؛ وقتى زید، زینب را طلاق داد، ما او را به تزویج تو در مى آوریم که مردم نترسند؛ اگر خواستند عروس پسر خوانده خودشان را بعد از طلاق بگیرند و خدا جایز کرده است و حرجى نیست».جبرئیل آمد به پیغمبر گفت: حالا که قرار است زید، زینب را طلاق بدهد، هر وقت او را طلاق داد، شما زینب را بگیر؛ تا سنت جاهلى غلطى که زن پسر خوانده را عروس حساب مى کنند، از بین برود؛ ولى این مسئله به صورت آیه نازل نشده بود. پیغمبرصلى الله علیه وآله از این حکم ترسید و آن را در دل خود نگه داشت. فرض کنید الان پسرى زنش را طلاق دهد و پدر شوهر برود و عروس را بگیرد؛ چقدر مورد تهمت قرار مى گیرد و چقدر زشت است؟ پیغمبرصلى الله علیه وآله وحشت زده شد که با این سنت و آداب اجتماعى، مگر مى شود این کار را کرد؟ مدتى او در نگرانى بود که این آیه نازل شد:«وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّه عَلَیْهِ»؛ «یاد بیاور پیغمبر که تو مى گفتى به کسى که خدا به او نعمت داده بود».«وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ»؛ «و تو هم به او نعمت داده بودى و از بردگى، نجاتش دادى و آزادش کردى».«أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ»؛ «همسرت را نگه دار».«وَ اتَّقِ اللَّهَ»؛ «تقوا پیشه کن» و اختلاف نکنید و به یاد بیاور وقتى به یاد آن حکم جبرئیل مى افتادى (-(که بعد از طلاق زینب، با او ازدواج کن )-)مى ترسیدى؛«وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ»؛ «و مخفى مى کردى در خودت آن چیزى که جبرئیل به تو گفته بود» و بالاخره خدا آشکارش کرد.خداوند مى خواهد عروس خواندگى را لغو کند و تو از ترس آبرو، مخفى مى کردى در خودت آن چه را که خدا اراده کرده روشن کند و به عنوان حکم خدا، بیانش کند.«وَ تَخْشَى النَّاسَ»؛ «اى پیغمبر! تو از مردم مى ترسیدى».«وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ»؛ «خدا سزاوارتر است که از او ترسیده شود».با توکل به خدا، براى شکستن این سنت، اقدام کن و بعد از این که زید، زینب را طلاق داد، تن به این ازدواج بده، تا این سنت، لغو شود. به دنبال این ازدواج، بدخواهان با داستان سرایى و با تهمت زدن به پیامبرصلى الله علیه وآله، افسانه پردازى کردند و حتى کار را به جایى رساندند که گفتند: اگر پیغمبر از زنى خوشش آمد، بر شوهرش حرام مى شود و به ازدواج پیامبرصلى الله علیه وآله در مى آید!اگر بناست پیغمبرى، پیغمبر باشد، باید سنت هاى اجتماعى غلط را بشکند؛ «لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ»؛ «تا دیگر مؤمنین، زن پسرخوانده را عروس حساب نکند و این سنت، شکسته شود».«وَ کانَ أَمْرُ اللَّه مَفْعُولاً»؛ معلوم مى شود که بر پیغمبرصلى الله علیه وآله خیلى سخت بود که خداوند مى فرماید: اى پیغمبر! این که گفتم، شدنى است و هیچ خوفى به خود راه مده.بنابراین، قضیه عشق و عاشقى یک افسانه دروغین است که متأسفانه از برخى منابع اهل تسنن به افکار عمومى سرایت کرده است. این کجا و اعتقاد شیعه به عصمت پیامبر و نزول آیه «یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ» در شأن پیامبر و اهل بیت او کجا؟این موضوع، مانند شایعه آیات شیطانى و افسانه غرانیق که در برخى منابع اهل سنت مانند تفسیر طبرى و سیره ابن هشام آمده و موجب سوء استفاده بدخواهان شده است، موضوعى ساختگى است و ساحت پیامبرصلى الله علیه وآله از هرگونه آلودگى و خطا، پاک و منزه است و آن حضرت، اشرف مخلوقات و سیّد و سرور تمامى پیامبران مى باشد.به عنوان یک نتیجه گیرى، مى توان گفت: پیامبرصلى الله علیه وآله در این واقعه تاریخى با بزرگوارى و از خود گذشتگى، بر دو سنت جاهلى زیر خط بطلان کشید:1. از زینب دختر جحش که از خانواده معتبرى بود، براى زید، پسر حارثه که از بردگان آزاد شده بود، خواستگارى کرد و سنت غلط اختلاف طبقاتى را شکست.2. سنت غلط «عروس خواندگى» را نیز شکست.این سنت شکنى ها لازم بود توسط خود پیامبرصلى الله علیه وآله انجام شوند؛ تا در جامعه، تثبیت و نهادینه شوند؛ اگر چه انجام آنها براى پیامبرصلى الله علیه وآله، بسیار سخت بود و توهین ها و تهمت هایى را به دنبال داشت. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 14/500037) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image