تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
علّت خروج امام حسين(ع) از مدينه آن بود كه يزيد در نامه خود به وليد بن عتبه (فرماندار مدينه) خواسته بود كه حتماً از چند نفر مخالف خود - كه يكي از آنها امام حسين(ع) بود - بيعت گرفته شود و بدون بيعت رها نشوند.وقعة الطف، ص 75: «اما بعد فخذ حسيناً و عبداللَّه بن عمر و عبداللَّه بن الزبير بالبيعة اخذاً شديداً ليست فيه رخصة حتي يبايعوا و السلام». وليد گرچه با خوي مسالمتجويانه خود حاضر به آغشته كردن دست خود به خون امام حسين(ع) نبود؛ابن اعتم، الفتوح، ج 5، ص 12؛ وقعة الطف، ص 81. اما در مدينه افراد باند اموي - به ويژه مروان بن حكم كه وليد در موارد سخت و از جمله اين مورد با او مشورت ميكرد - او را به شدّت تحت فشار قرار ميدادند تا خون امام(ع) را بريزد؛ چنانكه در همان آغاز وصول نامه، وقتي وليد با مروان مشورت كرد، مروان گفت: نظر من آن است كه در همين لحظه به دنبال اين چند نفر فرستاده و آنان را ملزم به بيعت و اطاعت از يزيد كني و اگر مخالفت كردند، قبل از آنكه از مرگ معاويه مطلع شوند، سرهاي آنها را از تن جدا كني؛ زيرا اگر آنان از مرگ معاويه با خبر شوند، هر كدام به طرفي رفته و اظهار مخالفت كرده و مردم را به سوي خود دعوت ميكنند.وقعة الطف، ص 77. بنابراين، امام حسين(ع) با توجه به نامناسب بودن شرايط مدينه براي اظهار مخالفت علني و قيام و نيز در خطر بودن جان خود در اين شهر بدون امكان حركتي مؤثر، تصميم به ترك آن گرفت و از آيهاي كه در هنگام خروج از مدينه قرائت كرد، اين نكته - كه ترك اين شهر به علّت عدم احساس امنيت بوده است - آشكار ميشود. بنا به نوشته ابو مخنف اباعبداللّه(ع) در شب 27 يا 28 رجب همراه با خاندان خود - در حاليكه آيهاي را كه قرآن از زبان موسي(ع) در هنگام خروج از مصر به علّت عدم احساس امنيّت نقل ميكند - تلاوت كرد:همان، ص 85 و 86. «فخرج منها خائفاً يترقب قال رب نجني من القوم الظالمين» قصص (28)، آيه 21.؛ «موسي از شهر خارج شد، در حالي كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاي عرض كرد: پروردگارا! مرا از اين قوم ظالم نجات بده». انتخاب مكّه، در حالي بود كه هنوز مردمان شهرهاي مختلف از مرگ معاويه مطلع نشده بودند و تلاشهاي جدي مخالفان براي اظهار مخالفت با يزيد آغاز نشده بود و هنوز امام حسين(ع) دعوتي از شهرهاي ديگر و از جمله كوفه نداشت. بنابراين امام(ع) بايد مكاني را براي هجرت خود انتخاب ميكرد كه اوّلاً بتواند آزادانه و در كمال امنيّت در آنجا ديدگاههاي خود را ابراز كند. ثانياً بتواند آنجا را محلّي براي انتقال ديدگاههاي خود به سرتاسر مملكت اسلامي قرار دهد. شهر مكّه هر دو ويژگي را داشت؛ زيرا طبق آيه صريح قرآن «و مندخلهكانآمناً» آل عمران (3)، آيه 97. حرم امن الهي بود و نيز با توجه به وجود كعبه در اين شهر و سرازير شدن مسلمانان از سرتاسر مملكت اسلامي براي انجام اعمال عمره و حجّ، امام حسين(ع) به خوبي ميتوانست با گروههاي مختلف ديدار كرده و علّت مخالفت خود با دستگاه اموي و يزيد را براي آنها تبيين كند و نيز گوشههايي از معارف اسلامي را براي آنها بيان نمايد. در ضمن با گروههاي مخلتف شهرهاي اسلامي - از جمله كوفه و بصره -وقعة الطف، صص 103 - 107. در ارتباط باشد. امام(ع) شب جمعه سوم شعبان سال 60 ق وارد مكّه شد و تا هشتم ذيحجه همان سال، در اين شهر به فعاليت مشغول بود.همان، ص 88: «فاقبل اهلها يختلفون اليه و يأتونه و من كان بها من المعتمرين و اهل الآفاق». www. eporsesh.com .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.