فلسفه /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

بن سينا و افلاطون در زمينه مدينه فاضله چه وجه اشتراک و افتراقي دارند؟


از ميان فلاسفه اسلام، فارابي و از ميان فلاسفه غرب، افلاطون در مورد مدينه فاضله بيشتر از ديگران بحث کرده اند. اما ابن سينا در مورد مدينه فاضله مطلب خاصي ندارد و فلسفه سياسي در آثار او شايد کمتر از مباحث ديگر يافت شود. با اين حال با تأمل فراوان، برخي شواهد در آثار او پيرامون بعضي از موضوعات مدينه فاضله يافت مي شود که چندان هم قابل ذکر نيست. آراء معروف افلاطون را بايد به دو بخش حکمت نظري و حکمت عملي تقسيم نمود: در بخش دوم، «نظريه معروف او درباره تدبير حکومت مردم يا پوليتيا (Politia) مي باشد که نزد مسلمين به مدينه فاضله معروف بوده و در غرب به غلط جمهوري ترجمه مي شود؛ نه اين نظريه و نه آراء ديگر او، هيچ يک از نوآوري هاي افلاطون نيستند؛ بلکه همه از ديرباز نزد حکماي ايران و منطقه اطراف يونان، معروف و مورد پذيرش بوده اند.» مدينه فاضله از مهم ترين موضوعات فلسفه افلاطون است. طرح او از اين مدينه، قديمي ترين طرح مدينه هاي فاضله تاريخ انديشه بشري است. طرح جامع اين مدينه فاضله در کتاب مفصّل جمهوريت او که قسمت زيادي از آن به همين موضوع اختصاص يافته، ارائه گرديده است، فکر اساسي موضوع جمهوريّت، تعريف عدالت و شناخت ماهيت آن است. در اين طرح، همه جنبه هاي فردي و اجتماعي يک جامعه مورد بحث قرار گرفته و پيشنهاد او اين است که در مدينه فاضله بايد حکيمان حاکم باشند. به عبارت ديگر طبق آئين سياسي او مدينه فاضله بايد بر پايه اعتبار حکومت افراد دانا و حکيم يا به عبارتي همان پادشاه فيلسوف باشد. اما ابن سينا به عنوان رئيس فلاسفه و بزرگترين فيلسوف مشائي مسلمان، با آنکه در آثارش طريق ارسطو را بيشتر از افلاطون مي پسنديد، در آخرين اثر مبسوط فلسفي خود يعني الاشارات و التنبيهات پا را از اين حدّ فراتر نهاده و از متابعت فلاسفه مشاء بيشتر فاصله گرفته و مطالب را آن گونه که خود بهتر مي پسنديده، تنظيم کرده است. او فصل هاي نهايي اين کتاب، يعني نمط نهم و دهم را به بحث پيرامون مقامات عارفان و اسرار و رموز آيات پرداخته است. ابن سينا با عنوان کردن اين دو نمط، باب جديدي در فلسفه اسلامي گشود و به مسأله نظري اتصال با عقل فعال نزد فلاسفه قبل از خود حيات تازه اي بخشيد. افلاطون قائل بود که رئيس مدينه فاضله بايد پادشاهي فيلسوف باشد. فارابي که حکيمي مسلمان بود، اين نظريه افلاطون را به این نحو تغییر داده و عنوان نمود، رئيس مدینه فاضله جز خلیفه الله کسی نیست و او کسی است که لازم است روحش، پيوسته با عقل فعّال در ارتباط باشد. ابن سينا با طرح اين موضوع در نمط نهم و همچنين در کتاب السياسه اين مطلب را با وضوح بيشتري مطرح ساخت او در کتاب السياسه مي گويد: احقّ مردم و اولي به امر تدبّر و سياست جميع مردم کسي است که بر او حکمت جاري گشته و سياستگذاري او محکم و متقن باشد. پادشاهاني که خداوند ايشان را بر بندگان گماشته و امر خلايق و سياست رعيت را به ايشان تعويض نموده است (که همان خلفاي خداوند بر روي زمينند). او در نمط نهم اشارات ضمن سخن گفتن از مقامات عارفان طبقه زهّاد، عابدان و عارفان را از يکديگر جدا مي کند و از ميان عارفان براي خليفه الله مقام خاصي قائل است. شايد بتوان مهم ترين اختلاف ابن سينا با حکماي اشراق در زمينه رئيس مدينه فاضله را در اين دانست که ابن سينا به دنبال آن است که دلايل طبيعي خوارق عادات و کرامات را بيان کند، اما اشراقيون چنين کارهايي را از تجربه واقعي موضوع مدرک در عالم خيال مي دانند. همچنانکه افلاطون از تأثير مُثُل در افراد انساني و ارتباط هر فرد با مثال خود در عالم فراتر از عالم مادي سخن مي گويد. بنابراين از مباحث سابق که به طور اجمال بيان شد نکات زير حاصل مي شود. 1. ابن سينا همانند افلاطون يا فارابي به مسأله مدينه فاضله نپرداخته و در آثار او به سختي مي توان شواهدي بر اين موضوع پيدا کرد آن هم نه به عنوان باب مستقلي با نام مدينه فاضله، بلکه به طور متفرقه و پراکنده در آثار مختلف از جمله آثاري که به آن اشاره شد. 2. در مورد رئيس مدينه، افلاطون معتقد است پادشاه حکيم بايد رئيس باشد و فارابي او را خليفه الله مي نامد؛ هم چنين ابن سينا پادشاه و رئيس و سياستگذار مردم را خليفه الله مي داند. که متصل با عقل فعال (جبرئيل) است و وحي را از او دريافت مي کند. با اين حال مدينه فاضله به دليل سخت در در دسترس بودن، تقريبا امري محال است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image