تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
از حوادث شگفت انگیز پس از کربلا، قرآن خواندن سر امام حسین است، که مورّخان و مقتلنویسان از این واقعه، چنین گزارش داده اند: زیدبناَرقم میگوید: سر مطهّر را که بالای نیزه ای بود، از پیش من عبور دادند، من در غرفه ای بودم. چون برابر من رسید، شنیدم که آیه « اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَباً»[1] را می خواند. به خدا سوگند، مو بر تنم راست شد و صدا زدم: ای پسر رسولخدا، به خدا سوگند، (داستان) سر تو بسیار شگفت تر است.[2] ابنشهرآشوب می نویسد: سر امام حسین ـ ع ـ را در کوفه، در بازار صرّ افان بر نیزه کرده بودند، از سر، صدایی آمد و سوره کهف را تا آیة «إنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِم وَ زِدْناهُم هُدیً»[3] تلاوت کرد. این امر شگفتانگیز جز بر گمراهی آنان نیفزود. چون آنان سر را بر درختی آویختند، از آن سر تلاوت آیة «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»[4] شنیده شد. [5]
-------------------------------
[1] . کهف، 9. «آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم، آیات شگفتی از نشانه های ما بودند؟».[2] . شیخ مفید، الإرشاد، ج2، ص 117؛ طبرسی، اعلام الوَریٰ باعلام الهُدیٰ، ص248؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفةالائمه، ج2، ص 279. در توضیح مقصود زیدبناَرْقَم می توان گفت: که اگرچه ماجرای اصحاب کهف و رقیم شگفت انگیز بوده است، اما آنان پس از مرگشان سخن نگفتند، اما داستان سر تو شگفت انگیزتر است، چرا که پس از جدا شدن از بدن، سخن گفته و قرآن می خواند.[3] . کهف، 13. «آنان جوانانی (یا جوان مردانی) بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایت شان افزودیم». [4] . شعرا، 227. «آنان که ستم کردند، به زودی می دانند که به کدام بازگشت گاه باز خواهند گشت». [5] . ابنشهرآشوب، مناقب آلابی طالب، ج4، ص 68.
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.