کلام /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

آیا اسلام با پيامبران الهي که با حيوانات سخن گفته و حيوانات و اجنه زير سلطه ايشان بوده اند و پادشاهي مي کردند و قصر و غيره داشتند در حالیکه در جامعه فقیرانی وجود داشته اند مخالفتی ندارد؟


آن پيامبر الهي سليمان بن داود ـ عليهما السلام ـ بوده است. او داراي قدرتي بود که بر حيوانات، اجنّه و انسان ها حکومت مي کرد. همه آن ها تحت فرمان حضرت سليمان بودند. در عين اينکه حکومت همه جانبه داشت و همه تحت رهبري حضرت سليمان بودند، زبان حيوانات و اجنّه را نيز خداوند به ايشان تعليم داده بود. پاسخ: 1. حکومت سليمان در بيان قرآن: حضرت سليمان يکي از انبياء الهي است که قرآن از او و حکومتش اين گونه ياد کرده است: وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَي کثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن کلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ. خداوند فرمود: ما به داوود و سليمان، دانش عظيم داديم، و آنان گفتند: «ستايش از آن خداوندي است که ما را بر بسياري از بندگان مؤمنش برتري بخشيد». سليمان وارث داوود شد و گفت: «اي مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده و از هر چيز بهره اي به من عطا گرديد. اين فضيلت آشکاري است». از امتيازات حکومت حضرت سليمان آن است که: در تحت سيطره حکومت او شرک و بت پرستي وجود نداشت و يک حکومت الهي بر آن مجموعه حاکم بود. از اين جهت بود که داوود و سليمان عرضه داشتند: خداي را سپاس که ما را از اين موهبت برخوردار کردي. از ديگر خصوصيات سليمان آن بوده است که حکومت و رسالت او، يک حکومت منطقه اي بوده و رسالت جهاني نداشته است. او در حيطه و سيطره حکومت خود حاکميت تام داشته و از علوم و فنون مختلف بهره مند بوده است. از آن جمله، آگاهي به صنعت مثل شيوه گداختن مس و شيوه کشاورزي داشته که منافع و ارزاق عمومي را از اين طريق تأمين مي کردند. و در بعد اطلاعاتي، نيروي اجنّه و پرندگان را در اختيار داشته؛ که از تمام نقاط قلمرو و حکومت او به اندازه کافي براي او اطلاعات جمع آوري مي نمودند، حضرت سليمان با استفاده از اين نيروي خاص، به اندازه اي از قلمرو حکومت با خبر بود که هيچ کسي جرأت تضييع حقوق کسي را نداشته است. بنابراين، اگر خداوند چنين حکومتي به حضرت سليمان داده است، براي آن مي باشد که حاکمان الهي هنگام رسيدن به قدرت، بار سنگين مسئوليت ها را بدوش احساس مي کنند، بيش از همه به درگاه خداوند روي مي آورند و توانايي بر اداي رسالت خويش را از او مي طلبند. همان گونه که سليمان بعد از آن همه قدرت و امکانات رفاهي، مهم ترين چيزي که از خدا خواست، اداي شکر و استفاده صحيح از اين مواهب در مسير رضاي او و آسايش بندگان خدا است. 2. زندگي رفاهي پيامبران از نظر اسلام: دين تمام انبياء الهي همان توحيد و يگانه پرستي است. از نظر اصول کلي تمام انبياي الهي در يک مسير حرکت مي کنند. با اين وصف زندگي انبياي الهي بر اساس يک مبنا، زندگي اي است که رضاي خداوند در آن بوده و در سايه آن همه بندگان خداوند در رفاه و آسايش باشند. خداوند هيچگاه راضي نخواهد شد که زندگي يکي از رهبران الهي در کمال رفاه و آسايش باشد؛ امّا زير دستان او، و يا به تعبير ديگر، امت در فقر و بدبختي زندگي نمايند. مبناي حکومت و رهبري در اسلام براي سعادت مردم، اصلاح جامعه، احياي حقوق ملت و حفظ شخصيت افراد است. حاکم در حکومت اسلامي آن چنان نيست که به هر طوري شده زمام امور جامعه را به دست بگيرد و هر طوري که دلش بخواهد امر و نهي کند و بر قدرت و اقتدارش تکيه زده بين مردم فرمان براند، بلکه حاکم در حکومت اسلامي در برابر خدا و مردم مسئوليت سنگيني به عهده دارد. چنانچه پيامبر اکرم درباره اوصاف و ويژگي هاي حاکم اسلامي چنين فرموده است: «کسي شايستگي رهبري مردم را دارد که در او سه خصلت باشد: تقوائي که او را از گناه و نافرماني خدا باز دارد. بردباري اي که خشم خود را با آن کنترل نمايد. نيکو حکومت کردن بر افراد زير فرمانش، تا آنجا که نسبت به آنان مانند پدري مهربان باشد». بنابراين، حکومتي که در زير سيطره و قدرت اسلام تشکيل مي شود، توأم با رأفت و رحمت، و توجه به زندگي زير دستان است چنان چه که امام صادق درباره وظايف حاکم اسلامي مي فرمايند: «وظيفه امام و رهبر جامعه اسلامي است که اگر مؤمنان توان پرداخت بدهي خود را نداشته باشند، حاکم اسلامي بايد آن را پرداخت نمايد». و يا امام کاظم فرموده است: «هر کسي از طريق مشروع تحصيل روزي نمايد اگر نتواند مخارج زندگي خود را تأمين نمايد و براي رفع نياز قرض کند، اگر توان پرداخت آن را نداشته باشد و از دنيا برود، پرداخت دين او به عهده امام و حاکم جامعه اسلامي است». بنابراين شيوه حکومت در اسلام و مسئوليت رهبران ديني از نظراسلام آن گونه است که به نمونه اي از آن ها اشاره شد. با اين وصف، وظيفه حاکم و رهبري اسلامي در مرحله اول، توجه به سعادت ديني و رفاه اجتماعي امت و زير دستان است؛ اگر در قلمرو حکومت اسلامي فقير و مستمندي وجود داشته باشد، بر حاکم و رهبري آن جامعه است که زمينه زندگي مناسب و بدون نگراني را براي آنان فراهم نمايد، زيرا خداوند حقوق ضعفاء و مستمندان را در اموال اغنياء و ثروتمندان جامعه قرار داده است. بر حاکم اسلامي است که اغنياء را متقاعد کرده تا حقوق مستمندان را پرداخت نمايند. از اين طريق است که عدالت اجتماعي در جامعه حاکم شده و جامعه به سوي سعادت ديني و اجتماعي راه تکاملي خويش را طي مي کند. در نتيجه اينکه: بعثت انبياي الهي براي اقامه عدل و داد در جامعه انساني و اسلامي است، تا از اين طريق حقوق مستمندان و مستضعفان را از زورمندان و ستمگران گرفته عدالت اجتماعي بر قرار نمايند. با اين وصف، اگر زمينه اجراي عدالت اجتماعي در جامعه ميسور نبود و زورگويان و ستمگران، بر خلاف دستور حاکم الهي و فرستاده خدا نظم اجتماعي را به هم زده و جامعه طبقاتي به وجود بياورند، بر حاکم الهي است که تا زمان اجراي عدالت و رفاه اجتماعي به شيوه اي زندگي کند که در سطح پايين تر از طبقه فقير و مستمند باشد؛ چنان که امام علي فرمود: اگر بخواهم از مغز گندم و بهترين عسل، غذايي براي خود آماده نمايم، مي توانم، خداوند کليد همه گنج هاي عالم را در اختيار من قرار داده است. امّا چون در جامعه فقر و مستمندي وجود دارد، من که حاکم آن هستم، هيچ گاه با شکم سير نخواهم خوابيد که فقيري گرسنه بخوابد. چنان که در داستان حضرت سليمان قرآن از آن به خوبي ياد کرده است که در قلمرو حکومت او، شرک و آثار آن ريشه کن شده و رفاه و عدالت اجتماعي بر آن ها حاکم شده است. بنابراين، اگر چنين حکومتي برپا گردد و حاکم عادل اسلامي در رأس آن حکومت نمايد که با تمام و کمال و به معناي واقعي کلمه عدالت اسلامي، اجتماعي و رفاهي را در جامعه حاکم کرده باشد. هيچ گونه منافاتي ندارد که آن حاکم اسلامي از مواهب طبيعي و نعمت هاي خداوند به اندازه کافي استفاده نموده و در رفاه و آسايش زندگي کند. چنان که نمونه واقعي اين نوع حکومت، حکومت امام زمان است. بر اساس آموزه هاي ديني، در آن حکومت هيچ گونه مشکل اقتصادي براي کسي وجود ندارد. حتي فقيري پيدا نمي شود که کسي زکات خود را به آن بدهد. با اين وصف، اگر امام زمان با کمال رفاه زندگي کند. هيچ گونه منافاتي با مباني ديني و اسلامي ندارد. زندگي همراه با رفاه و آسايش حاکم اسلامي و ديني در جايي مذموم و ناپسند است که جدا از زندگي اجتماعي و ساير اقشار جامعه و ممتاز از آنان باشد. از سوي ديگر بايد توجه کرد که ميزان استفاده از نعمت هاي مادي حلال در بين پيشوايان نيز مختلف بوده است. در زمان حضرت علي امام حسن زندگي راحت تري داشته اند. يا امام رضا زندگي مرفه تري داشته اند. انتخاب زندگي سخت و کاملاً فقيرانه واجب شرعي نيست بلکه امري اخلاقي و در واقع هم دردي با قشر ضعيف جامعه است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image