اهل سنت در لغت و اصطلاح /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

دلیل اطلاق لفظ اهل سنه/تسنن/سنت به مخالفین مکتب تشیع چی هست؟ بامعرفی کتاب


پاسخ اجمالی: لفظ «اهل سنت»، به گروه و فرقه ای از مسلمانان که برخلاف مکتب شیعه منکر نص در خلافت بودند اطلاق می شود. پاسخ تفصیلی: مفهوم «سنّت»الف ـ در لغتواژه «سنّت» در لغت، به معناى طریقه، سیره و روش آمده؛( [1]) چنان که در قرآن کریم نیز به همین معنا به کار رفته است، آنجا که می فرماید: «سنة اللّهِ فِى الّذینَ خَلوا مِن قبلُ و لَن تجدَ لِسنّتِه للّهِ تبدیلاً» (احزاب: 162)؛ این سنّت خداوند در اقوام پیشین است و براى سنّت الهى هیچگونه تغییرى نخواهى یافت.طریقه و روش خداوند در امّتهاى پیشین این بوده که اگر گروهى دست به فساد و ایجاد اضطراب در بین مردم مى زدند، گرفتار عذاب الهى گردیده، نابود می شدند. این روش خداوند تغییرناپذیر است و اگر مسلمانان چنین کارى انجام دهند نیز سرنوشت امم گذشته را خواهند داشت.( [2] )ب ـ در اصطلاح«سنّت» در اصطلاح شرعى، به معناى سیره و دستور شارع است، اعم از دستور قولى، فعلى و امضایى،([3]) سنّت بدین معنا، در فقه به کار می رود و یکى از ادلّه شرعى است.«سنّت» در اصطلاح کلامى، معمولاً همراه با کلمه «اهل»، یعنى «اهل السنّة» و یا به اضافه واژه «الجماعة»، یعنى «اهل السنّة و الجماعة»([4]) می آید. این اصطلاح که به معناى گروه و فرقهاى از مسلمانان با عقاید خاص است، به موارد ذیل اطلاق می گردد:کاربردهاى اصطلاح «اهل السنّة»1. مقابل شیعه و به معناى انکار نص در خلافت: «اهل السنّة» به کسانى گفته می شود که منکر وجود نص در خلافتند و بر این پندارند که تعیین جانشین پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به مردم یا «اهل حلّ و عقد» واگذار شده و خود آن حضرت کسى را به این منصب معرفى نکرده است.([5])2. مخالفان تأویل: کسانى که مخالف تأویل و تغییر بودند و به ظواهر قرآن و حدیث عمل می کردند؛ مانند حنابله و اهل حدیث، که به آنها «اهل السنّة» گفته می شد.([6])3. مخالفان بدعت: «اهل السنة» به کسانى که با بدعتگذارى مخالفت می کردند و ـ به قول خودشان ـ از سلف صالح پیروى می نمودند، اطلاق می شد. این معنا نزد متأخران اشاعره شایع بوده؛ آنها مذاهب دیگر را به بدعت گذارى متهم می کردند و «اهل البدعة» می خواندند.([7])در اینجا، اصطلاح «اهل السنّة» به معناى اول (منکران نص در خلافت) مورد بحث است و اینکه این اصطلاح از چه زمانى پیدا شده است؟ اهل سنّت پیرو هر مذهبى باشند، بر این مسأله اتفاق نظر دارند که تعیین خلیفه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به رأى مردم واگذار شده است. در زمینه پیدایش مذهب اهل سنّت (به مفهوم انکار نص در خلافت و امامت) نظریات و اقوالى وجود دارد که در اینجا به آنها اشاره می گردد، ولى نقد و بررسى این نظریه ها به فرصت دیگرى نیازمند است:پیشینه اصطلاح «اهل السنّه»1. زمان صحابه: آنچه از کلام اهل حدیث و اشاعره برمی آید این است که اصطلاح «اهل السنّة و الجماعة» در عصر صحابه معروف بوده و از آن زمان، در میان مسلمانان رواج یافته است.([8])2. اوایل قرن دوم: طبق این نظریه، اصطلاح «اهل السنّة» در اوایل قرن دوم، اولین بار در رساله عمر بن عبدالعزیز و بر ضد نظریه قدریه به کار رفته است. پیش از این تاریخ، در عصر صحابه و تابعان، این اصطلاح وجود نداشته و به معناى مورد بحث استعمال نشده است.([9])3. عصر خلفاى عباسى: برخى از تاریخ نویسان و متکلمان پیدایش اصطلاح «اهل السنة» یا «سنّى» را زمان خلفاى عباسى می دانند. اعیان الشیعه به نقل از ابوحاتم رازى، چنین می نویسد: در زمان صحابه، عدهاى از مسلمانان رابطه خوبى با على بن ابى طالب(علیه السلام)نداشتند و از عثمان پیروى می کردند. این گروه در زمان خلفا و بنى امیّه به نام «عثمانی ها» خوانده می شدند، اما در عصر عباسى، به تدریج این نام منسوخ گردید و عنوان جدیدى به اسم «سنّى» یا «اهل السنّه» پدید آمد و بر مخالفان على(علیه السلام) اطلاق گردید.([10])برخى از متأخران قول دوم را ترجیح داده و به این نتیجه رسیدهاند که اصطلاح «اهل السنّة» یا «سنّى» در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز پیدا شده و پیش از آن چنین اصطلاحى وجود نداشته است; به این دلیل که در عصر صحابه، به خصوص زمان خلفاى سه گانه، نقل و نوشتن حدیث بکلى ممنوع بود. شعار «حسبُنا کتابُ اللّه» که توسط عمر سر داده شد، در فضاى اجتماع آن روز حاکم گردید و با ناقلان احادیث نبوى به شدّت برخورد می شد; چنان که نقل شده است برخى از صحابه بزرگ مانند عمّار یاسر، ابو درداء و ابن مسعود به دلیل نقل حدیث و مسائل این چنین کتک خوردند و مورد اذیت و آزار قرار گرفتند.([11]) عمر به ایشان می گفت: احادیث پیامبر چیست که نقل می کنید؟ فقط به قرآن عمل کنید و روایات رسول خدا را کم کنید! اگر این کار را کردید، من با شما شریک هستم!»([12])آنچه از مجموع قراین و شواهد تاریخى و اوضاع و احوال زمان صحابه برمی آید این است که پس از رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، گروهى از مسلمانان، که اکثریت را دارا بودند، در مقابل پیروان على(علیه السلام) قرار گرفته و مذهب کلامى اهل سنّت به معناى انکار نص در خلافت و امامت را بنیاد نهادند. آنان ابوبکر را به عنوان جانشین پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) برگزیدند. اما اصطلاح «سنّى» یا «اهل السنّة» به این معنا نه در سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) وجود داشته و نه در عصر صحابه و حتى تابعان، بلکه این اصطلاح بعد ـ شاید پس از انقراض بنى امیّه ـ شایع شده است. زیرا:اولاً، در زمان خلفاى راشدین با نقل حدیث به شدت مخالفت می شد و تقریباً تا پایان قرن اول، این وضع ادامه داشت. هنگامى که ابابکر به خلافت رسید، مردم را جمع کرد و فرمان داد که کسى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حدیث نکند; چون کتاب خدا در اختیار است و به حلال و حرام آن عمل می شود. در عهد خلیفه دوم و سوم نیز بر این امر تأکید می شد، به خصوص عمر که در زمان خلافت خود، با شدت بیشترى با نقل حدیث برخورد می کرد. احادیث موجود از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به دستور خلیفه دوم سوزانیده شد و ناقلان آنها مورد عتاب عمر قرار گرفتند.([13])ثانیاً، خلفاى عباسى مذهب اهل سنّت را مذهب رسمى دنیاى اسلام قرار دادند و با تمام قدرت از آن حمایت نموده، با تشیّع مخالفت می کردند؛ زیرا این روش را در حفظ قدرت و سیاست خود مؤثر می دانستند. به همین دلیل، با اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و پیروانشان شدیداً برخورد می کردند و از هیچ ظلمى نسبت به آنها دریغ نمی ورزیدند. از اینجا بود که اصطلاح «سنّى» و مذهب کلامى و فقهى ایشان رشد کرد و در برابر شیعه قرار گرفت و تا امروز نیز ادامه یافته است.([14])بنابراین، در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)، صحابه و حتى تابعان نشانهاى از اصطلاح «اهل سنّت» یا «سنى» به معناى موردنظرنبود، اگرچه گروه مخالف شیعه با نگرش انکار نص در خلافت و امامت، بلافاصله پس از رحلت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) با عناوینى مانند «عثمانیه» پـدید آمد و به تدریج رشد کرد. اصطلاح «اهل سنّت» یا «سنى» در زمان عباسى نضج گرفت و میان مسلمانان جا افتاد؛ چون خلفاى عباسى اغلب سنّىِ متعصب بودند و بـه دلیل مسائل سیاسى از مذهب تسنّن، به خصوص مذهب حنفى پشتیبانى می کردند و بدین وسیله، در شرق و غرب کشور اسلامى، مذهب اهل سنّت گسترش یافت.پی نوشت ها: 1- سین مظفر، تاریخ الشیعه، ص 8 ـ 15 / فى ظلال التشیع، ص 631ـ ابن اثیر، النهایه، قم، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان، 1367، ج 2، ص 409.2ـ سیدمحمدحسین طباطبائى، المیزان، قم، انتشارات اسلامى، ج 16، ص 340.3ـ ابن منظور، لسان العرب، طـ2، بیروت، موسسه احیاء التراث العربى، 1412 ق. ج 6، مادّه «سنن»، ص 397 و 398 / دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیه، ج 3، ص 185.4 الى 6 ـ محمدعمر نسفى، شرح العقاید النسفیه، پاکستان، مکتبة رشیدیه، ص 115 ـ 116 / ص 108 ـ 110 / ص 119.7ـ همان، ص 116 / دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج 3، ص 185.8ـ على ربّانى گلپایگانى، فرق و مذاهب کلامى، مرکز جهانى علوم اسلامى، 1377، ص 67.9ـ جعفر سبحانى، بحوث فى الملل و النحل، حوزه علمیه قم، 1372، ج 1، ص 34.10ـ سیدمحسن امین، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1403 ق.، ج 1، ص 19.11ـ جعفر سبحانى، پیشین، ج 1، ص 344 / محمدحسن مظفر، دلایل الصدق، ج3، ص160.12ـ علاءالدین هندى، کنزالعمّال، بیروت، مؤسسه رسالت، 1409 ق.، ج 10، ص 293.13ـ مرتضى عسکرى، معالم المدرستین، المجمع العلمى الاسلامى، 1416 ق. ج 2، ص 50 ـ 52.14ـ اعیان الشیعه، ج 1، ص 19. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image