تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
این آیات به احکام و مسائلی اساسی درباره حساب و کتاب و جزای اعمال پرداخته و به نکاتی پیرامون وظایف و کارکردهای انسان و کارهایی که خداوند در قبال این عملکردها انجام می دهد اشاره می کند.به طور خلاصه می توان این نکات در چند بند تقسیم نمود:
1.بیان قانونی کلی مبنی براینکه هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد. البته این قانون کلی که" هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد" هیچگونه منافاتی با آنچه در آیه 25 سوره نحل گذشت که میگوید:" گمراه کنندگان بار مسئولیت کسانی را که گمراه کردهاند نیز بر دوش میکشند" ندارد.
زیرا آنها به خاطر اقدام به گمراه ساختن دیگران، فاعل آن گناهند، و یا همچون فاعل آن محسوب میشوند، بنا بر این در حقیقت این بار گناهان خودشان است که بر دوش دارند و به تعبیر دیگر" سبب" در اینجا در حکم" مباشر" (انجام دهنده کار) است.
همچنین روایات متعددی که در زمینه سنت نیک و بد گذشت و مفهومش این بود که هر کس سنت نیک یا بدی بگذارد در پاداش و کیفر عاملین به آن، شریک است، نیز با آنچه در بالا گفتیم تضادی ندارد، چرا که" سنتگذار" در واقع از اجزای علت تامه عمل است و شریک در فاعلیت.[1]
2.هیچ شخص و قومی از سوی پروردگار محازات نمی شود مگر اینکه پیامبری برای آن ها مبعوث گردد تا وظایفشان را کاملا تشریح و اتمام حجت کند.
3.اقوام و اشخاص اگر پس از اتمام حجت خداوند بوسیله پیامبران از فرامین الهی سرپیچی کنند وبه مرحله فسق و مخالفت برسند سرانجامی جز هلاکت به همراه نخواهند داشت. در اینکه منظور از عذاب در اینجا هر نوع عذاب دنیا و آخرت است یا خصوص عذاب استیصال" (یعنی مجازاتهای نابود کننده همچون طوفان نوح) در میان مفسران گفتگو است، ولی بدون شک ظاهر آیه مطلق است و هر نوع عذاب را شامل میشود.
و نیز در اینکه آیا این حکم، مخصوص آن دسته از مسائل شرعی است که تنها راه فهم آنها ادله نقلیه است و یا همه مسائل را اعم از اصول و فروع، عقلی و نقلی شامل میشود؟ باز در میان مفسران گفتگو است اما اگر بخواهیم به ظاهر آیه که اطلاق دارد عمل کنیم باید بگوئیم همه احکام عقلی و نقلی را در رابطه با اصول و فروع دین شامل میشود، و مفهوم این سخن آن است که حتی در مسائلی که عقل مستقلا نیک و بد آن را تشخیص میدهد (مانند خوبی عدالت و بدی ظلم) باز تا پیامبران الهی نیایند و حکم عقل را به وسیله حکم نقل تایید و تقویت نکنند خداوند به لطفش کسی را مجازات نخواهد کرد (دقت کنید).
ولی از آنجا که این مطلب بسیار بعید به نظر میرسد، زیرا مستقلات عقلی نیازی به بیان شرع ندارد و حکم عقل برای اتمام حجت در اینگونه موارد کافی است، چارهای جز این نداریم که مستقلات عقلی را از آیه استثناء کنیم و یا اگر استثناء نکنیم، عذاب را در این جمله به معنی" عذاب استیصال بگیریم که نتیجهاش این میشود: خداوند به لطفش، ستمگران و منحرفان را نابود نمیکند مگر اینکه پیامبران را بفرستد و همه راههای سعادت را نشان دهند، حتی مستقلات عقلی را با بیان شرعی تایید نموده، اتمام حجت را از دو سو یعنی عقل و نقل به انجام برسانند .[2]
4.ضمن اینکه علت واقعی هلاکت که در نتیجه گردن کشی را به دنبال دارد حب دنبا و دنبا پرستی معرفی شده استو امر به فسق هم که به مترفین و ثروت مندان خطاب می شود دارای چندین وجه است که ما تنها به تفسیر نمونه اکتفا می کنیم.در این تفسیر آمده است :
خداوند هرگز قبل از اتمام حجت و بیان دستوراتش کسی را مؤاخذه و مجازات نمیکند، بلکه نخست به بیان فرمانهایش میپردازد، اگر مردم از در اطاعت وارد شدند و آنها را پذیرا گشتند چه بهتر که سعادت دنیا و آخرتشان در آنست، و اگر به فسق و مخالفت برخاستند و همه را زیر پا گذاشتند اینجا است که فرمان عذاب در باره آنها تحقق میپذیرد و به دنبال آن هلاکت است.اگر درست در آیه دقت کنیم، چهار مرحله مشخص برای این برنامه بیان شده است:
1- مرحله اوامر (و نواهی).
2- مرحله فسق و مخالفت.
3- مرحله استحقاق مجازات.
4- مرحله هلاکت..[3] .
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.