شگفتى ها وعجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام)۲ /

تخمین زمان مطالعه: 22 دقیقه

جوان ظاهر شدن امام زمان (علیه السلام)نوزدهم: طول روزگار وگردش روز وشب وسیر فلک در بنیه ومزاج واعضاء وقوا وصورت وشکل آن حضرت، با اینکه طول عمر ایشان بیش از هزار سال مى باشد، تأثیر نگذاشته است وخدا مى داند که تا وقت ظهور، ایشان چند سال دارند. وقتى حضرت حجّت (علیه السلام) ظاهر شود، در صورت مانند مرد سى ساله یا چهل ساله است ومسن تر از انبیاى گذشته مى باشد. شیخ صدوق از ابو الصلت هروى روایت کرده است که: گفت: از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: (علامت قائم شما هنگامى که خروج مى کند چیست؟)


جوان ظاهر شدن امام زمان (علیه السلام)نوزدهم: طول روزگار وگردش روز وشب وسیر فلک در بنیه ومزاج واعضاء وقوا وصورت وشکل آن حضرت، با اینکه طول عمر ایشان بیش از هزار سال مى باشد، تأثیر نگذاشته است وخدا مى داند که تا وقت ظهور، ایشان چند سال دارند. وقتى حضرت حجّت (علیه السلام) ظاهر شود، در صورت مانند مرد سى ساله یا چهل ساله است ومسن تر از انبیاى گذشته مى باشد. شیخ صدوق از ابو الصلت هروى روایت کرده است که: گفت: از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: (علامت قائم شما هنگامى که خروج مى کند چیست؟) فرمود: (علامتش آن است که در سنّ، پیر است ولى در صورت جوان مى باشد بطورى که کسى که به او نظر مى کند، گمان مى کند که در سنّ چهل سالگى یا کمتر از چهل سال است، ونشانه دیگر آن حضرت این است که با گذشت شب وروز پیرى به آن حضرت راه نمى یابد تا زمانى که اجل آن حضرت فرا رسد). در کتاب (غیبت) شیخ طوسى از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: (آن جناب بصورت یک جوان سى ساله موفّق ظاهر مى شود). ونیز از آن حضرت روایت کرده است که فرمود: (اگر حضرت قائم (علیه السلام) خروج کند، مردم او را انکار خواهند کرد، در حالتى که حضرت یک جوان موفّق است). ونیز از آن حضرت روایت کرده است که فرمود: (بزرگترین بلا آن است که حضرت مهدى (علیه السلام) از غیبت خارج مى شود وبسوى مردم مى آید در حالى که جوان است، ولى مردم او را فردى سالخورده، گمان مى کنند). مراد از (موفّق) همانطور که علاّمه مجلسى احتمال داده آن است که: اعضایش متناسب یکدیگر وخلقتش معتدل است یا اینکه کنایه در متوسّط بودن جوانى ویا .... است). (شهرستانى) حیوان سیرت، در (ملل ونحل) بعد از ذکر فرقه هاى امامیّه، بعد از امام حسن عسکرى (علیه السلام) که این مطلب را از رساله (فرق نوبختى) برداشته وجمله اى را از کلمات نافعه او دزدیده مى گوید: (از عجایب این است که مى گویند غیبت حضرت طولانى شده است ودر حدود 250 سال است وامام ما فرموده که: اگر کسى به نام حضرت حجّت (علیه السلام) قیام کند در حالى که از سنّ چهل سالگى گذشته باشد پس او امام وصاحب شما نیست؛ وما ندانستیم که چگونه یک فرد 250 ساله، 40 ساله مى شود) تا آخر. ومنظور ونتیجه این خبر این است که: (آن حضرت یا چهل سال دارد ویا اینکه از چهل سال کمتر است واگر زیادتر باشد حضرت مهدى (علیه السلام) نیست). ونتیجه شکّ وتردید این غافل آن است که: شما مى گویید که او تقریباً 250 سال است که غایب شده است، حال اگر او ظهور کند چگونه مى تواند چهل ساله باشد؟ جواب: منظور این است که در ظاهر صورت وهیأت وبنیه ومزاج، مرد چهل ساله است، هر چند عمر او هزار سال باشد وخداوند متعال قادر است که هر کسى را در هر سنّى به این صورتى که ذکر شد، نگه دارد. فریقین (شیعه وسنّى) نقل کرده اند که: (از معجزات پیامبر (علیه السلام) این بود که بر هر حیوانى که سوار مى شدند، آن حیوان در همان سنّى که بود باقى مى ماند). ابن اثیر در کتاب (اسد الغابه) روایت کرده که: عمرو بن حمق خزاعى، آن حضرت را سیراب نمود وآن حضرت هم در مورد جوانى اش، در حقّ او دعا کرد وفرمود: (اللّهمّ متّعه بشبابه). (یعنى: خدایا! به جوانى اش به او بهره عطا فرما). پس هشتاد سال بر او گذشت ولى در ریش او موى سفیدى دیده نشد. بلکه بسا باشد که از حالت پیرى به جوانى برگرداندند وخداوند متعال همه پیران بهشتى را جوان کند وبه بهشت ببرد. حال آیا به اعتقاد شهرستانى، (نعوذ باللّه) در آخرت قدرت جدیدى براى حقّ تعالى پیدا شود یا اینکه شهرستانى براى آخرت، یک خداى دیگر قائل است که مى تواند چنین کارى بکند وعجیب اینجاست که او حضرت خضر (علیه السلام) را زنده مى داند، در صورتى که او چند هزار سال از حضرت مهدى (علیه السلام) بزرگتر است ومى گویند در صحرا وخشکى ها، سیر وسفر مى کند، واگر زندگى آن حضرت طبق معمول باشد باید مشتى پوست واستخوان از ایشان باقى باشد ودر گوشه اى افتاده باشد، وایشان را در ظاهر وصورت، داراى هر سنّى که بدانیم جاى همان اعتراض هست. خداى تعالى به این گروه از مردم یا انصاف دهد یا درک وشعور عطا فرماید که هیچ کدام از اینها را ندارند. میبدى در شرح دیوان گفته است که: (حقّ تعالى، دندان وارکان حضرت خضر (علیه السلام) را پیش از ظهور حضرت محمّد (علیه السلام)، هر پانصد سال یک بار تجدید مى کرد وبعد از ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) هر صد وبیست سال یکبار تجدید مى کند). در (احتجاج) طبرسى از امام حسن (علیه السلام) روایت شده است که در حالات حضرت مهدى (علیه السلام) فرمود: (خدا عمر آن حضرت را طولانى مى کند وبعد به قدرت خود او را بصورت جوانى ظاهر مى کند که داراى سنّ چهل سالگى باشد واین براى آن است که بدانند که خداوند بر همه چیز قادر است). از بین رفتن وحشى گرى ونفرت از میان حیوانات بیستم: خوى وحشى گرى ونفرت وهمچنین دشمنى از میان حیوانات حتّى میان آنها وانسانها از بین مى رود، همانطور که پیش از کشته شدن هابیل این چنین بود. شیخ صدوق در کتاب (خصال) از امیر المؤمنین (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (اگر حضرت قائم ظهور کند، میان درندگان وچارپایان، صلح برقرار مى شود، بطورى که یک زن میان عراق وشام راه مى رود وپایش را روى هیچ گیاهى نمى گذارد وهیچ درنده اى او را به هیجان نمى آورد ونمى ترساند). ودر (تأویل الآیات) از شیخ شرف الدّین نیز آمده است که: (گوسفند وگرگ وگاو وشیر ومار وانسان از یکدیگر در امان مى مانند). در کتاب (عقد الدّرر) از حضرت على (علیه السلام) روایت شده است که در مورد حضرت مهدى (علیه السلام) فرمود: (گوسفند وگرگ در یک مکان زندگى مى کنند وکودکان با مارها وعقربها بازى مى کنند وآنها بچّه ها را اذیّت نمى کنند وخلاصه اینکه شرّ مى رود وخیر مى ماند). در (احتجاج) از آن حضرت روایت شده است که: (در آن زمان، درندگان وسایر حیوانات با یکدیگر سازش مى کنند وهمگى مطیع آن حضرت مى شوند). چنانکه شیخ صدوق از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (گویا اصحاب حضرت قائم را مى بینم که مغرب ومشرق را احاطه کرده اند وهمه چیز فرمانبردار ایشان مى شود، حتّى حیوانات وحشى زمین وحیوانات وحشى پرنده، وزمین بر خود فخر مى کند ومى گوید: (امروز بر من یکى از اصحاب قائم (علیه السلام) گذشت). در خطبه مخزون امیر المؤمنین (علیه السلام) که در (منتخب البصائرِ) حسن بن سلیمان حلّى روایت شده، آن حضرت در مورد کیفیّت روزها وقیام حضرت مهدى (علیه السلام) فرموده اند که: (در آن زمان، وحوش رام مى شوند بطورى که روى زمین مثل چهارپایان ایشان مى چرخند). حاضر بودن جمعى از مردگان در رکاب امام زمان (علیه السلام) بیست ویکم: جمعى از مردگان در رکاب آن حضرت حاضر مى شوند، چنانکه شیخ مفید در کتاب (ارشاد) فرموده است که: (بیست وهفت نفر از قوم موسى وهفت نفر اصحاب کهف ویوشع بن نون وسلمان وابودجانه ومقداد ومالک اشتر، از یاران آن جناب خواهند بود که در شهرهاى مختلف حاکم مى شوند). ونیز در کتاب (ارشاد) از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (وقتى ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) نزدیک شود در جمادى الاخر وده روز از رجب، بر مردم باران مى بارد، بارانى که مردم مانند آن ندیده اند وخداوند بوسیله آن باران، گوشت مؤمنین را وبدنهایشان را در قبر مى پروراند). در کتاب (غیبت) شیخ فضل بن شاذان از امام رضا (علیه السلام) روایت شده که فرمود: (در شب بیست وسوّم ماه رمضان به اسم حضرت قائم ندا کنند ودر روز عاشورا قیام کند. واز آن ندا هیچ خفته اى نمى ماند مگر آنکه بیدار شود وبرمى خیزد ومى ایستد وایستاده اى نمى ماند مگر آنکه بنشیند ونشسته اى نمى ماند مگر آنکه روى دو پاى خود برخیزد. آن ندا، نداى جبرئیل است وبه مؤمن در قبرش خواهند گفت که: صاحب تو ظهور کرد پس اگر مى خواهى به او ملحق شو واگر مى خواهى بمانى، در جاى خود بمان). ونیز از آن حضرت روایت شده که فرمود: (وقتى حضرت قائم ظهور کرد ووارد کوفه شد، خداوند از پشت کوفه یعنى وادى السّلام، هفتاد هزار صدّیق را مبعوث مى کند که از اصحاب ویاران او مى شوند). در بحار از بهاء الدّین سیّد على بن عبدالحمید از حضرت على (علیه السلام) روایت کرده که: (خداوند اصحاب کهف وسگ ایشان را مبعوث خواهد کرد). سید على بن طاووس از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (هر کس خدا را چهل صبح به این عهد (دعاى عهد) بخواند، از انصار حضرت قائم خواهد بود، پس اگر پیش از ظهور آن حضرت مُرد، خداوند او را بعد از ظهور از قبرش بیرون مى آورد) ودعا معروف است واوّل آن این است: (اللّهم ربّ النّور العظیم وربّ الکرسى الرّفیع) (- مفاتیح الجنان) خارج شدن گنجها وذخیره هاى زمین بیست ودوّم: زمین گنجها وذخایرى را که در او پنهان شده بیرون مى ریزد. در (کمال الدّین) آمده است که: خداوند در شب معراج به پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: (گنجها وذخایر را به مشیّت خود، براى او (یعنى حضرت قائم (علیه السلام)) ظاهر مى کنم). در کتاب (ارشاد) از شیخ مفید از امام صادق (علیه السلام) روایت است که فرمود: (وقتى حضرت قائم ظهور کند، زمین گنجهاى خود ظاهر مى کند بطورى که مردم گنجها را بر روى زمین مى بینند). در غیبت نعمانى از امام باقر (علیه السلام) روایت است که فرمود: (وقتى قائم (علیه السلام) برخیزد آنها را بطور مساوى تقسیم مى کند). تا اینکه فرمود: (واموال دنیا از شکم زمین وظاهر او نزد ایشان جمع مى شود). در عقد الدرّر از عبد اللّه بن عبّاس است که گفت: (وامّا مهدى آن کسى است که زمین را آنگاه که ستم همه جا را فرا گرفته باشد، از عدل وداد پر مى کند وچهارپایان از دست درندگان در امان مى مانند وزمین پاره هاى جگر خود را مى اندازد). راوى پرسید: (پاره هاى جگر او چیست؟) گفتند: (مانند ستون از طلا ونقره). ونیز از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت است که: (زمین گنجهاى خود را بیرون مى اندازد). وشیخ طوسى در کتاب (امالى) از آن جناب روایت کرده است که فرمود: (در ماجراى حضرت مهدى (علیه السلام) زمین براى او پاره هاى جگر خود را بیرون مى اندازد). نزدیک به آن روایت در کتاب (احتجاج) از امیر المؤمنین (علیه السلام) و(کمال الدّین) از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمود: (خداوند گنجهاى زمین وآنچه در داخل آن است را براى او آشکار مى سازد). در کتاب (غیبت) فضل، نیز این مضمون به چند سند معتبر آمده است. زیاد شدن باران ودرختان میوه وسایر نعمتهاى زمین بیست وسوّم: زیاد شدن باران وگیاه ودرختان ومیوه ها وسایر نعمتهایى که روى زمین است، بطورى که حالت زمین در آن زمان با حالت آن در وقتهاى دیگر تفاوت مى کند وقول خداوند تحقّق مى یابد که: (یوم تبدّل الارض غیر الارض). (یعنى: در آن روز که این زمین به زمین دیگرى مبدّل مى شود). سوره ابراهیم آیه 48. نعمانى از کعب روایت کرده است که: (حضرت مهدى (علیه السلام) چنین کند ومرادش این است که صورت زمین در عهد حضرت مهدى (علیه السلام) به صورت دیگرِ مبدّل مى شود که آن بخاطر زیاد بودن عدل وباران ودرختان وگیاهان وسایر برکات دیگر است). در (کشف الغمّه) از حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت است که فرمود: (امّت من در زمان حضرت مهدى (علیه السلام) به نعمتى متنعّم مى شوند که هرگز مثل آن را نداشته اند. آسمان بر ایشان باران پى در پى مى فرستند وزمین چیزى از گیاهان خود را ذخیره نمى کند). گنجى در کتاب (بیان) گفته است که: (زمین میوه هاى خود را مى دهد وچیزى را بر آنها پنهان نمى کند). وبه روایت بغوى: (آسمان از باران خود چیزى کم نمى گذارد وآن را پى در پى مى فرستد وزمین گیاهان خود را ظاهر مى کند، تا اینکه براى مردگان آرزو مى کنند). یعنى کاش زنده مى شدند واین چیزها را مى دیدند. شیخ طبرسى در کتاب (احتجاج) از حضرت على (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (در زمان او، زمین گیاهان خود را بیرون مى آورد وآسمان برکت خود را نازل مى کند). نزدیک به این روایت در خصال هم آمده است که: (در آن زمان زن از عراق به شام مى رود وپاى خود را فقط بر روى گیاه مى گذارد). شیخ مفید در کتاب (اختصاص) از رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت کرده است که فرمود: (هنگامى که وقت ظهور حضرت قائم شود منادى از آسمان ندا مى کند که: اى مردم! زمان حکومت جبّاران بر شما پایان یافته وبهترین امّت محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم)، ولى امر شما شده است). تا اینکه فرمود: (پس در آن زمان، مرغان در آشیانه هاى خود جوجه مى گذارند وماهى ها در دریاها تخم مى گذارند ونهرها جارى مى شوند وآب چشمه ها بسیار مى شود وزمین چند برابر ثمر ورزق خود را مى رویاند). در (عقد الدّرر) از حضرت روایت است که در جریان حضرت مهدى (علیه السلام) فرمود: (اهل آسمان واهل زمین ومرغان ووحشیان وماهیان در دریا، به او شادمان مى شوند وباران در زمان حکومت او زیاد مى شود، نهرها جارى مى شوند وزمین ثمره خود را دو چندان مى کند وگنجهاى خود را بیرون مى ریزد). سیّد على بن طاووس در کتاب (سعد السّعود) از صحیفه ادریس نبى، در ضمن درخواست ابلیس نقل کرده است که: (پروردگارا! به من تا روزى که خلق مبعوث مى شوند، مهلت بده). وجواب آمد که: (نه! ولى تا روز معلوم، تو از مهلت داده شدگان هستى وآن روزى است که من حکم نمودم وحتم کردم که آن روز، زمین را از کفر وشرک ومعاصى پاک کنم وبراى آن وقت، بندگانى که دلهایشان را به ایمان آزمودم وآنها را پُر نمودم از ورع واخلاص ویقین وتقوى وخشوع وصدق وحلم وصبر ووقار وپرهیزگارى وزهد در دنیا ورغبت در آنچه در نزد من است، بعد از هدایت وآنها را نگاهبانان آفتاب وماه مى گردانم، یعنى براى عبادت در شب وروز. وآنها را در زمین خلیفه وجانشین خواهم کرد وبه آنها بر دینى که آن را براى ایشان پسندیدم، قدرت وتوانایى خواهم داد. آنگاه مرا عبادت مى کنند وچیزى را براى من شریک قرار نمى دهند. نماز خود راسر وقت بخوانند وزکات خویش را در زمانش بپردازند وامر به معروف ونهى از منکر نمایند، ودر آن زمان امانت را بر زمین بیاندازم. پس چیزى به چیزى ضرر نرساند وچیزى از چیزى نترسد. آنگاه چهارپایان وجانوران زهردار در میان مردم آیند وهمدیگر را اذیّت نمى کنند. ونیش را از جانورانى که نیش دارند بردارم وزهر هر حیوان زهردار را ببرّم وبرکات را از آسمان وزمین نازل کنم وزمین از نیکویى نبات خود بدرخشد وهمه ثمره هاى خود را بیرون دهد ومهربانى ودوستى را در میان آنها بیندازم پس با یکدیگر مواسات کنند وبه یک اندازه قسمت کنند. پس فقرا بى نیاز مى شوند وهیچ کس از مردم بر دیگرى برترى نکند وبزرگ به کوچک وکوچک به بزرگ احترام بگذارد وبه حقّ، متدیّن شوند وانصاف دهند وحُکم کنند، آنها اولیاى من هستند، براى آنها پیامبر ورسول را برگزیدم وبراى او، اولیاء ویاورانى قرار دادم. اینها برترین امّتى هستند که من براى نبى برگزیده خود وامین مرتضاى خود، انتخاب کردم واین هنگامى است که آن را در علم غیب خود پوشاندم، وچاره اى نیست که آن واقع شود وتو را در آن روز با تمام سواران وپیاده گانت وتمام لشکریانت هلاک مى کنم. برو! تو از مهلت داده شدگان هستى تا روز معلوم). آثار ذکر شده در این اثر شریف تا کنون ظاهر نشده ومطابق اخبار خاصّه وعامّه از خصایص حضرت مهدى (علیه السلام) است. سیّد على بن عبدالحمید در (انوار المضیئه) از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (آیه شریفه (فانّک من المنظرین الى یوم الوقت معلوم). که وقت معلوم، همان روز برخاستن وظهور حضرت قائم است، پس وقتى خداوند او را (- سوره حجر آیه 37 و38 - سوره ص آیه 80 و81) مبعوث مى کند در مسجد کوفه است وآن روز ابلیس مى آید وبه زانوهاى حضرت مى افتد ومى گوید: وا ویلاه از این روز؛ وحضرت موى پیشانى او را مى گیرد وگردنش را مى زند، پس این روز، روز معلوم است). در تفسیر على بن ابراهیم از آن جناب روایت است که در تفسیر (مدهامّتان) فرمود: مابین مکّه ومدینه با نخل، پُر مى شود. (- سوره رحمن آیه 64) ودر خطبه امیر المؤمنین (علیه السلام) که در کتاب (منتخب) حسن بن سلیمان حلّى ذکر شده است که: (زمین به عدل، نورانى یا خرسند مى شود وآسمان، باران خود را مى باراند ودرخت، ثمره خود را بیرون داده وخود را براى اهل خود زینت مى دهد). کامل شدن عقل مردم وبه آخرین حدّ خود رسیدن علوم بیست وچهارم: عقل مردم به برکت وجود حضرت قائم (علیه السلام)، کامل مى شود وایشان دست بر سر آنها مى کشد وکینه وحسد از دلهایشان بیرون مى رود که از روز کشته شدن هابیل تا کنون وجود داشته است، وعلوم به آخرین حدّ خود مى رسد. چنانکه در اصل زراد آمده است که گفت: به امام صادق (علیه السلام) گفتم که: (مى ترسم از مؤمنین نباشیم). حضرت فرمود: (براى چه؟) گفتم: (چونکه کسى را پیدا نمى کنیم که برادر او در نزد او بهتر ومحبوبتر از درهم ودینار باشد ودرهم ودینار را از برادرى که میان ما واو، دوستى امیر المؤمنین (علیه السلام) باشد محبوبتر مى بینیم). حضرت فرمود: (شماها مؤمن هستید ولکن ایمان خود را کامل نخواهید کرد، مگر اینکه حضرت قائم (علیه السلام) ظهور کند، پس در آن زمان خداوند تبارک وتعالى، عقلهاى شما را کامل مى کند). در کتاب (خرایج) راوندى و(کمال الدّین) صدوق از حضرت باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (هر گاه حضرت قائم (علیه السلام) قیام کند، دست خود را بر سر بندگان مى گذارد وبخاطر این کار، عقل ایشان را جمع مى نماید وخرد آنها را کامل مى کند). شیخ کلینى از سعید بن حسن روایت کرده است که حضرت باقر (علیه السلام) به او فرمود: (آیا احدى از شما هست که به برادر خود رو کرده ودست خود را در جیب برادر خود کند وبه مقدار نیاز خود بردارد وبرادرش او را از این کار منع نکند؟) گفتم: (چنین شخصى در میان خود نمى شناسم). پس حضرت فرمود: (چیزى در این حال نیست). یعنى مقام وکمالى براى ایشان نیست. پرسیدم: (آیا آخر این حال، هلاکت ونابودى است؟) حضرت فرمود: (نه! بدرستى که هنوز عقلهاى این گروه به آنها داده نشده است). در کتاب (اختصاص) از شیخ مفید روایت است که کسى به آن حضرت عرض کرد: (اصحاب ما در کوفه، عدّه بسیاریى هستند، اگر دستور مى دادید هر آینه آنها از شما اطاعت وپیروى مى کردند). حضرت فرمود: (آیا کسى از آنها هست که نزد برادرش برود تا از کیسه پول او، درخواست خود را بگیرد؟) گفت: (نه!) حضرت فرمود: (پس آنها به خون خود بخیل تر هستند). آنگاه فرمود: (بدرستى که مردم در آرامى وآسایش مى باشند. با آنها ازدواج مى کنیم واز همدیگر ارث مى بریم وحدّ بر آنها جارى مى کنیم وامانت ایشان را ادا مى کنیم. چون حضرت قائم (علیه السلام) برخیزد آن وقت طورى مى شود که شخص بسوى کیسه برادر خود مى رود وحاجت خود را مى گیرد وکسى او را منع نمى کند). صدوق در (کمال الدّین) از امیر المؤمنین (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (از صفات مهدى (علیه السلام) آن است که دست خود را بر سر بندگان مى گذارد، پس آنگاه مؤمنى نمى ماند مگر آنکه قلبش از آهن سخت تر مى شود). در (خصال) از آن حضرت روایت است که در ضمن وقایع زمان حضرت مهدى (علیه السلام) فرمود: (هر آینه، کینه ودشمنى از دلهاى بندگان مى رود). در (کشف الغمّه) از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت شده است که فرمود: (خداى تعالى بى نیازى را در دلهاى مردم وارد مى سازد). وظاهر است که چون آن دو صفت زشت وپلید یعنى کینه وعداوت، از میان مردم واز دلهایشان برود، آنگاه این صفت پسندیده بر دل آنها وارد مى شود ومردم آسوده مى شوند. در (کمال الدّین) از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که به ابان بن تغلب فرمود: (در این مسجد شما (مسجد مکّه)، سیصد نفر مرد مى آیند که اهل مکه مى دانند که پدران واجداد آنها در آنجا متولّد نشده اند، وهمراه ایشان شمشیرهایى است که روى هر شمشیر کلمه اى نوشته شده است واز هر کلمه هزار کلمه باز مى شود). (- شاید منظور از شمشیرها وکلمات، حکمتهاى الهى است که بر قلب آنها وارد مى گردد). وبه روایت نعمانى: (بر هر شمشیر هزار کلمه نوشته شده که هر کلمه کلید هزار کلمه است). در خطبه مخزون از امیر المؤمنین (علیه السلام) ذکر شده است که: (در آن زمان علم در دلهاى مؤمنان جا داده مى شود وهیچ مؤمنى محتاج علم برادر خود نمى شود ودر آن هنگام تأویل این آیه آشکار مى شود که: (... اللّه کُلّاً مِن سعته.).. (یعنى: خداوند هر کدام از آنها را با فضل وکَرَم خود بى نیاز مى کند). سوره نساء آیه 130. قوّت دیدگان وگوشهاى امام زمان (علیه السلام) واصحاب آن حضرت بیست وپنجم: قدرت غیر معمول در دیدگان وگوشهاى امام زمان (علیه السلام) وآن حضرت است. چنانچه در کتاب (کافى) و(خرایج) از امام صادق (علیه السلام) روایت است که فرمود: (بدرستى که هر گاه قائم ما، حضرت مهدى (علیه السلام) ظهور کند، خداوند در گوشها وچشمهاى شیعیان ما، قوّت وقدرت مى دهد بطورى که میان آنها وحضرت مهدى (علیه السلام) به اندازه چهار فرسخ فاصله مى شود، پس با ایشان صحبت مى کند وآنها مى شنوند وبسوى آن جناب نظر مى کنند). شیخ جلیل، فضل بن شاذان در کتاب (غیبت)، از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (مؤمن در زمان قائم، در حالى که در مشرق است، هرآینه برادر خود را که در مغرب است مى بیند وهمچنین کسى که در مغرب است برادر خود را که در مشرق است مى بیند). طول عمر اصحاب وانصار امام زمان (علیه السلام) بیست وششم: طولانى بودن عمر اصحاب وانصار امام زمان (علیه السلام) مى باشد. چنانکه شیخ مفید در کتاب (ارشاد) وفضل بن شاذان در کتاب (غیبت) خود از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده اند که فرمود: (در سلطنت وحکومت امام زمان (علیه السلام)، اصحاب وانصار آن حضرت آنقدر عمر مى کنند که براى آنها هزار پسر متولّد مى شود). در تفسیر عیاشى از امیر المؤمنین (علیه السلام) در ضمن بیان حالات سلطنت حضرت مهدى (علیه السلام) مرویست که فرمود: (قسم به آنکه دانه ها را شکافت وجان را آفرید، هر آینه در آن زمان مردم مانند اشراف وپادشاهان زندگى مى کنند وبا آسایش در ناز ونعمتند ومردى از آنها از دنیا نمى رود تا اینکه از صُلب او هزار پسر متولّد شود که آنها از هر بدعت وآفت وجدایى از دین در امان هستند، وعمل کننده به کتاب خداوند وسنّت پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) مى شوند چرا که آفات وشبهات از آنها نابوده شده است وهرگز به آفتى گرفتار نخواهند شد. رفتن سختى ها وبلاها از بدنهاى یاران امام زمان (علیه السلام) بیست وهفتم: رفتن سختى ها وبلاها از بدنهاى یاران حضرت مهدى (علیه السلام) است. چنانچه در خبرهاى گذشته گفته شد ودر کتاب (خرایج) راوندى از حضرت باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (هر کسى، حضرت قائم از اهل بیت مرا درک کند از هر آفت وبلایى شفا خواهد یافت واز هر ضعفى قوى خواهد شد). در کتاب (غیبت نعمانى) از حضرت سجّاد (علیه السلام) روایت است که فرمود: (هر گاه حضرت قائم (علیه السلام) قیام کند خداوند از هر مؤمنى آفت را مى برد وبه او قدرت ونیرو مى دهد). واین کرامت بزرگ مانند شفا دادن حضرت عیسى وسایر انبیا نیست، گاهى به جهت معجزه وتمام کردن حجّت، کور، لال، پیسى یا مریضى را براى انکار کنندگان ومنافقان در موارد معدود شفا مى دهد، بلکه از بین بردن این آفات وبلاها از تمام مؤمن ومؤمنات، از آثار شادمانه وطلوع نور بزرگ وشریف ورسیدن به آداب دیدار ودرک فیض شرف حضور حضرت مهدى (علیه السلام) است که چون بهشتیان اوّل در چشمه حیات وچشمه پاک کننده شست وشو مى کنند وتن خود را چون جان از هر عیب ونقصى پاک مى کنند که بتوانند در محفل نزدیکان پا گذارند وتوان شنیدن کلمه تحیّه: (سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین). را داشته باشند. پس فرق بین این دو شفا از فرق بین زمین وآسمان بیشتر است. (یعنى: سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمتها! داخل بهشت شوید وجاودانه بمانید). سوره زمر آیه 73. دادن نیروى چهل مرد به هر یک از یاران امام زمان (علیه السلام) بیست وهشتم: به هر یک از یاران امام زمان (علیه السلام)، به اندازه چهل مرد نیرو داده مى شود. همانطور که در کتاب (کافى) از عبد الملک بن اعین آمده است که گفت: در نزد ابى جعفر (علیه السلام) بلند شدم. بر دستم تکیه کردم وگریه کردم وگفتم: (آرزو دارم که ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) وسلطنت او را ببینم ودرک کنم ودر من نیرویى باشد). حضرت فرمود: (آیا خشنود نمى شوید که دشمنان شما همدیگر را بکُشند وشما در خانه هاى خود آسوده باشید؟ اگر امر چنان شد یعنى گشایش بزرگ پدید آمد، به هر مردى از شما، نیرو وقدرت چهل مرد داده مى شود ودلهاى شما مانند پاره هاى آهن مى گردد بطورى که مى توانید با آن قدرت، کوه را از جا بکَنید وشما قوام (وخزاین) زمین هستید). صدوق در کتاب (کمال الدّین) از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: (حضرت لوط به قوم خود نگفت: (لو انّ لى بکم قوّة او آوى الى رکن شدید) مگر با مقایسه وآرزوى قوّت ونیروى (یعنى: اى کاش در برابر شما قدرتى داشتم یا تکیه گاه وپشتیبان محکمى در اختیار من بود). سوره هود آیه 80. حضرت قائم (علیه السلام)، وذکر نکرد مگر قدرت اصحاب او را که به هر کدامشان قدرت چهل مرد داده مى شود). واین مضمون را از حضرت سجّاد (علیه السلام) در کتاب (خصال) وشیخ مفید در کتاب (اختصاص) وابن قولویه در کتاب (کامل الزّیارة) وفضل بن شاذان در کتاب (غیبت) از امام صادق (علیه السلام) وهمینطور عیّاشى در تفسیر خود روایت کرده اند. در کتاب (کمال الدّین) از امیر المؤمنین (علیه السلام) روایت است که فرمود: (آن جناب دست خود را روى سر عبادت کنندگان مى گذارد، پس هیچ مؤمنى نماند که دلش سخت تر از پاره آهن نباشد وخداوند به او قدرت چهل مرد را مى دهد). در کتاب (بصائر الدّرجات) صفّار از امام باقر (علیه السلام) روایت است که فرمود: (وقتى امر ما واقع شود ومهدى ما بیاید، هر مردى از شیعیان ما، جرى تر از شیر وگذارنده تر از نیزه مى شود، ودشمن ما را با پاى خود پایمال مى کند واو را با دست خود مى زند واین کار در هنگام نزول رحمت خدا وفرج او بر بندگان است). .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image