تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
تفسیر به معنای روشن کردن و پردهبرداری از چهره کلمه یا کلامی است که بر اساس قانونِ محاورهْ و فرهنگِ مفاهمهْ ایراد شده باشد و معنای آن آشکار و واضح نباشد. قهراً لفظی که معنای آن بدیهی است بینیاز از تفسیر است؛ چنانکه کلمه یا کلامی که با تَعْمِیه و اِلغاز ادا شده و از سنخ معمّا و اَلغاز باشد بر محورِ فرهنگ محاوره و تفاهم ایراد نشده است و حکم ویژه خود را دارد. بنابراین، لفظِ مفرد یا جملهای که با تدبّر و تأمّل خردمندانه در آن، مبادی تصوّری و تصدیقی روشنی پیدا میکند، نیازمند به تفسیر است و تفسیر آن عبارت است از: تحلیل مبادی مزبور و رسیدن به مقصود متکلم و مدلول بسیط و مرکب لفظ و تفسیر به این معنا اختصاصی به متون دینی مانند قرآن کریم ندارد. گرچه شرح خصوص قرآن به فنّ تفسیر معروف شده است.
تفسیر قرآن گرچه شرایط و آداب متعددی دارد، لیکن مهمترین شرط محوری آن لزوم روشن بودن قرآن از یک سو، تا برای مراجعهکننده قابل دیدن و فهمیدن باشد و بصیر و بینابودن مُفَسِّر از سوی دیگر، تا لایق دیدن و فهمیدن معارف آن باشد؛ زیرا گرچه مثلا ً خورشیدِ تابان روشن است، لیکن اَعْمی، اَعْوَر، اَحْوَل و اَکْمَه یا اصلا ً آن را نمیبیند و یا آن را چنان که هست مشاهده نمیکند. قرآن کریم گرچه نور است: "یا أیّها الناس قد جاءکم برهان من ربّکم وأنزلنا إلیکم نوراً مبیناً"(1)، "فَامنوا بالله ورسوله والنور الذی أنزلنا"(2)، "واتّبعوا النور الذی أنزل معه"(3)، "قد جاءکم من الله نور وکتاب مبین"(4)، لیکن نوری است ثقیل و وزین، نه خفیف و سخیف: "إنّا سنلقی علیک قولا ً ثقیلا ً"(5). از این رو برای دیدن چنین نور وزینی چارهای جز تحصیل بَصَر حدید و بینش عمیق علمی نیست؛ بلکه درباره قرآن کریم گفتهاند: قرآن طلبکاری است که هرگز وام او پرداخت نمیشود و غریبی است که هیچگاه حق او ادا نخواهد شد: "القرآن غریمٌ لا یُقْضی دَیْنُه وغریبٌ لا یُؤدّی حقُّه"؛ زیرا اوج معارف آن و عمق مطالب آن فقط ممسوس دست اندیشه تابناک معصومین (علیهمالسلام) است: "إنّه لقران کریم * فی کتاب مکنون * لا یمسّه إلاّ المطهّرون"(6). از این جهت در تعریف مفهوم تفسیر قرآن، قیدِ "به قدر طاقت بشری" اخذ شده است. بنابراین، ضمن لزوم بصیر و بینا بودن مُفَسِّر لازم است برای بهرهوری بیشتر از معارف قرآن کریم به "مطهّرون" که همان اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) هستند رجوع شود.
بر اساس آنچه تبیین شد، قرآن کریم اوّلا ً تفسیرپذیر است و ثانیاً تفسیر آن ضروری است. تفسیرپذیری قرآن بدین جهت است که از گزند "تفریطِ بداهتْ" منزّه و از آسیبِ "افراطِ تَعْمیه" مصون است؛ نه آن قدر ساده است که نیازی به تحلیل مبادی تصوری و تصدیقی نداشته باشد و نه آن چنان پیچیده و مبهم است که نظیر معمّا از قانونِ مفاهمه و فرهنگ گفتگو خارج باشد و در دسترس تفسیر قرار نگیرد. قرآن کریم در عین نور بودنْ معارف بلند و ژرفی دارد که آن را تفسیرپذیر میکند؛ زیرا نور بودن قرآن در مقابل ظلمت ابهام است، نه در برابر نظری و ژرف بودن تا نور بودن به معنای بدیهی بودن آن باشد و نیازی به تفسیر نداشته باشد.
1 سوره نساء، آیه 174.
2 سوره تغابن، آیه 8.
3 سوره اعراف، آیه 157.
4 سوره مائده، آیه 15.
5 سوره مزمّل، آیه 5.
6 سوره واقعه، آیات 77 79.
مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 52) .
موتور جستجوی پرسش و پاسخ دینی امین
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.