حضرت عيسي / حضرت محمد / پيامبري دیگر /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

در فاصله زماني حضرت عيسي(علیه السلام) و حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) آيا پيامبري بوده؟ اگر نبوده آيا زمين از حجت خدا در اين مدت خالي بوده است؟چطور چنین چیزی ممکن است؟


بر اساس مباني کلامي ما و روايات بسيار، موضوع ضرورت وجود حجت خدا بر روي زمين، و اين که خداوند هيچ گاه زمين را خالي از انسان کامل و حجت خود نگذاشته و نخواهد گذاشت، جزء مسلمات و ضروريات مذهب ما شيعيان است. بر اساس اين اعتقاد، سؤالي که در ذهن شکل مي گيرد اين است که: در اين دوره فترت و فاصله بين عيسي (ع) و رسول اکرم(ص) که مدت حدودا 500 سال و اندي را در بر مي گيرد، تکليف موضوع حجت خدا در روي زمين به چه صورتي بوده است؟آيا در اين فاصله زماني اصولا حجتي در روي زمين بوده است يا خير؟ و اگر بوده اسم و مشخصات آن ها چيست؟ما نخست توضيح مختصري در رابطه با کلمه حجت ارائه کرده و سپس به پاسخ سؤال خواهيم پرداخت:کلمه حجت از نظر لغت به معناي برهان و دليل است. راغب اصفهاني مي گويد: حجت يعني راهنماي آشکار به راه مستقيم... .[1]منظور از حجت خدا در روي زمين عبارتند از: رسولان، انبياء و ائمه دين.حال بايد ديد در دوره فترت يعني همان فاصله زماني بين حضرت عيسي(ع) و حضرت محمد(ص) آيا حجتي در روي زمين بوده است يا خير؟ و اگر بوده مشخصات آنها چيست؟پاسخ: آنچه از آيه 19 سوره مائده بر مي آيد اين است که خداوند در دوره فترت رسولي را مبعوث نفرموده است. زيرا در آيه شريفه تعبير رسل آمده است: يَا أَهْلَ الْکتَابِ قَدْ جَاءکمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَکمْ عَلَي فَتْرَةٍ مِّنَ الرُّسُلِ... بنابراين، آيه شريفه فقط ارسال رسل از طرف خدا در دوره فترت را نفي مي کند. امّا وجود نبي يا وصي نبي را هرگز نفي نکرده است. و چنان که در توضيح واژه حجت گذشت معلوم شد واژه حجت اعم از رسول، نبي و وصي نبي است پس آيه شريفه در صدد نفي نبي يا وصي نبي در دوره فترت نيست. وقتي چنين شد ما به کمک آيات عام که به طور کلي مي گويد: ما براي هر امتي پيامبر و هدايت گري فرستاده ايم، مانند آيات: 24 سوره فاطر و آيه 36 سوره نحل، اثبات مي کنيم که در دوره فترت نيز پيامبران و هدايت گراني بوده اند هر چند اسمي از آنها به ما نرسيده و ما آن ها را نشناسيم. مرحوم فيض کاشاني در تفسير آيه 24 فاطر که مي فرمايد: إِنَّا أَرْسَلْنَاک بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِيهَا نَذِيرٌ[2].نذير را به نبي يا وصي نبي تفسير نموده و بعد نقل قول از مرحوم قمي مي کند که: براي هر زماني امامي هست.بنابراين طبق مفاد عام اين آيات براي هر امتي نذير و هدايت گري بوده است. اين اولا.ثانيا: گذشته از اين که حضرت عيسي(ع) داراي اوصياء و جانشيناني بوده است که به نام حواريون آن حضرت معروف بوده اند. و تا مدت ها بعد از حضرت عيسي(ع) در ميان مردم مشغول تبليغ و تبيين شريعت و آرمان الهي آن حضرت بوده اند. امّا بر اساس نقل کتاب هاي روائي و تاريخي ما در دوره فترت نيز پيامبراني وجود داشته اند که حداقل نام چهار نفر آنان در تاريخ ثبت شده است که معروف ترين آن ها «خالد بن سنان» است که طبق نقل مرحوم صدوق پنجاه سال پيش از بعثت رسول خدا(ص) مي زيسته است.[3] و هم چنين پيامبراني که در ذيل تفسير آيه 14 سوره يس ذکر شده و همه در زمان فترت بوده اند که تعدادشان سه نفر بوده اند. و طبق نقل تفسير مجمع البيان عبارتند از: شمعون، يوحنا و بولس.[4] و با توجه به اين که هر پيامبری يک يا چند نفر وصي داشته؛ به اين نتيجه مي رسيم که در دوره فترت تعداد زيادي از انبياء و اوصيا آنان وجود داشته اند و هيچ گاه زمين خالي از وجود حجت خدا نبوده است.ثالثا: وجود و حضور حجت خدا در روي زمين دو گونه است: يا به صورت ظاهر و آشکار در بين مردم زندگي نموده و به خدمت و تبليغ دين مي پردازند، گروهي از انبياء و اوصيا که نام آن ها در کتب تاريخ و حديث آمده اند که در دوره فترت مي زيسته اند از اين قبيل حجت هاي حق بوده اند که زندگي و فعاليت آن ها ظاهر و آشکار بوده است . لذا نام آن ها در تاريخ آمده است .امّا عده ديگر به صورت غير آشکار و پنهان در ميان مردم حضور دارند و به صورت ناشناخته به انجام وظائف تبليغي و ارشادي خود مي پردازند. که نمونه آن حضرت خضر نبي(ع) مي باشد. به همبن جهت امام علي(ع) در يکي از حکمت هاي نهج البلاغه خود چنين مي فرمايد: آري روي زمين هرگز از کسي که قيام به حجت الهي کند خالي نمي شود، خواه ظاهر و آشکار باشد يا ترسان و پنهان، تا دلائل الهي و نشانه هاي روشن او باطل نگردد.[5]از آنچه گفته شد به اين نتيجه مي رسيم که: دوره فترت و فاصله بين حضرت عيسي(ع) و حضرت محمد(ص) که حدود ششصد سال را شامل مي شود قطعا روي زمين خالي از حجت خدا و انسان کامل نبوده است. امّا اين حجت هاي الهي گروهي به صورت ظاهر و آشکار در بين مردم زندگي مي کرده و به وظائف تبليغي و ارشادي خود مشغول بوده اند. اين گروه همان هايي هستند که اسم شان در کتب روائي، تاريخي و تفسيري ذکر شده اند. مانند خالد بن سنان، شمعون، يوحنا و... امّا گروهي ديگر از اين حجت هاي الهي که شايد تعدادشان بيشتر از گروه اول باشند، به صورت پنهان و غير آشکار و ناشناخته زندگي مي­کرده اند. و به صورت مستور و ترسان در جامعه حضور داشته اند. و به همين دليل شناختن آن ها با اسم و مشخصات براي ما مقدور نيست. بلکه ما بر اساس مباني اعتقادي خود و نيز آيات و روايات موجود در قرآن و کتب روائي، اجمالا مي دانيم که در دوره فترت، زمين از وجود حجت خدا و انسان کامل خالي نبوده بلکه همواره پيامبران يا اوصياء آن ها در زمين و ميان مردم وجود داشته اند که اسم و مشخصات تعدادي از آن ها را، تاريخ براي ما نقل نموده و به ما رسانده است، امّا مشخصات تعداد زيادي از آن ها را که بنا به دلائلي به صورت مخفي و ناشناس زندگي مي کرده اند، تاريخ و روايات براي ما نقل نکرده اند. و ما نيز راهي براي شناخت تفصيلي آن ها نداريم. و اين عدم شناخت تفصيلي ما هيچ آسيبي به اصل موضوع نمي زند. چه اين که عدم الوجدان لا يدل علي الفقدان. همان طور که خيلي از حوادث، جريان ها و اشخاص در تاريخ وجود داشته اند که ما از وجود آنها غافل و بي خبريم، و اين غفلت و بي خبري ما هرگز وجود تاريخي آن ها را زير سؤال نمي برد.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1ـ شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه.2ـ شيخ کليني، الکافي، ج1.3ـ طبرسي، مجمع البيان، ج8.4ـ علامه مجلسي، بحارالأنوار، ج14.پی نوشتها:[1]. اصفهاني، راغب، مفردات القرآن، دفتر نشر الکتاب، چاپ سوم، 1404ق، ص107[2]. فيض کاشاني، ملا محسن، تفسير صافي، انتشارات الصدر، تهران، چاپ يازدهم، 1415ق، ج4، ص236.[3]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه، موسسه نشر اسلامي، 1363ش، ص659.[4]. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ ششم، 1372ش.[5]. امام علي ـ عليه السلام ـ نهج البلاغه، حکمت 147، صبحي صالح.منبع: اندیشه قم .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image