نگاهی به پروژه‌ی نوسازی در دوره‌ی پهلوی اول(۵)؛  /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

در بخش پیشین این مقاله، چرایی ایجاد سازمان پرورش افکار و ساختار و اهداف آن به بحث گذاشته شد. در این بخش از مقاله به برنامه‌های این سازمان و نقش متین دفتری در ایجاد آن خواهیم پرداخت. چارچوب‌های فکری رژیم پهلوی اول


در بخش پیشین این مقاله، چرایی ایجاد سازمان پرورش افکار و ساختار و اهداف آن به بحث گذاشته شد. در این بخش از مقاله به برنامه‌های این سازمان و نقش متین دفتری در ایجاد آن خواهیم پرداخت. چارچوب‌های فکری رژیم پهلوی اول اغلب کارشناسان اقدامات اصلاحی رضاشاه را در قالب روند تجددخواهی، ناسیونالیسم و غرب‌گرایی تحلیل می‌کنند که تحت چتر مفهومی کلی‌‌تر «نوسازی» ارزیابی می‌‌گردد. در این دوران، نوسازی از سوی حکومت و روشن‌فکران تجلیل می‌شد. این مرحله، مرحله‌ی آشنایی توأم با دل‌باختگی به غرب و سامان‌دهی راه‌های ارتباطی و وابستگی به آن نامیده شده است.[1] سیاست‌های پهلوی اول نمود بارز عشق‌ورزی به غرب است که همراه با یکسان‌پنداری خویشتن ایرانی با آن صورت می‌‌پذیرد. همچنین علاوه بر برجستگی وجه غرب‌گرایانه‌ی تجدد رضاشاهی، مبنای نوسازی وی بر پایه‌‌ی ناسیونالیسم افراطی نیز قرار داشت. این وجه نیز برخاسته از باستانی‌گرایی ویژه‌ی پهلوی بود.[2] از نظر برخی، طرح مشروعیتی که رضاشاه آن را پی‌ریزی کرد بر آمیزه‌ی متناقض و ابهام‌آمیزی از ملی‌گرایی و غرب‌گرایی استوار شد؛ ناسیونالیستی که تحت جاذبه‌ی امواج ناسیونالیستی دهه‌ی 1930 در جهان، ساخته و پرداخته شده بود و بنابراین با خوانش مذهبی جامعه مغایرت داشت. ناسیونالیستی که از یک سو به شدت غرب‌گرا بود و از دیگر سو، نسبت به غرب بدگمان و ناراضی. البته این بدگمانی در پرداختن رضاشاه به غرب مانعی ایجاد نمی‌‌کرد و حتی غرب را در مسیر برنامه‌های سیاسی، مفاهیم و واقعیت‌‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به رکنی مسلط تبدیل ساخته بود. شاید چرایی سهولتِ سقوط رضاشاه را باید در همین پایه‌ی سستِ متناقض جست‌وجو کرد. افزون بر این‌ها، مصادیق و نمودهای فکری رضاشاهی، از لباس تا معماری، از قوانین مدنی و کیفری تا نظام آموزش و ایدئولوژی‌‌های پاسداشت دولت و ملت، صنعت و تکنولوژی، دل‌باختگی به غرب را روایت می‌‌کرد؛ چنان ‌که رضاشاه در سخنرانی خود خطاب به دانشجویان عازم اروپا در سال 1930م. (1309ش.) با تحسین «اخلاقیات غربی» گفت: «نمی‌خواهم ایرانیان را به نسخه‌ی بد یک اروپایی تبدیل کنم. این کار ضرورتی ندارد، چون سنت‌های قدرتمندی پشت سر آن‌ها قرار دارند. می‌خواهم از هم‌وطنانم بهترین ایرانیان ممکن را بسازم. هر کشوری قالب‌های خاص خود را دارد که این قالب باید تحول یابد و اصلاح شود؛ به طوری که شهروندانی تربیت شوند که نسخه‌ی دیگران نباشند. افرادی با اعتماد به نفس بار آیند و از ملیّت خود احساس غرور کنند.»[3] این سخنان بیانگر تلاش رضاشاه برای تغییر و تحول جامعه‌ی ایرانی به سبک غربی است. اگرچه وی در این سخنان بر «قالب خاص هر کشور» تأکید دارد، اما عرصه‌ی عمل وی در ایران حکایت از تقلید نسخه‌ی غربی برای تحول ایرانی است. حکومت در این دوران با نفی مذهب و ترویج غرب‌گرایی در صدد مخدوش ساختن هویت ایرانی مسلمان و ساخت تدریجی هویتی نوین از ایرانی بود که بر پایه‌ی مؤلفه‌هایی نوین ساخته می‌‌شد؛ هویتی که غرب شالوده‌ی آن را شکل می‌داد. چرایی تلاش رضاشاه در راستای هویت‌سازی از نیاز وی به بازتولید جریان فکری حامی خود نشئت می‌گرفت. این امر به خصوص با مقاومت‌‌‌هایی که در سطوح مختلف جامعه در مقابل اقدامات نوسازانه‌ی وی هویدا شده بود، می‌شد یا احتمال شدن داشت، اهمیت بیشتری یافت. بدین ترتیب، روند ساخت نهادها و بوروکراسی‌های نوین در جهت تدریجی رفع این مقاومت‌ها و تقویت ثبات حکومت تشدید شد. تغییر مفاد کتاب‌های درسی در کمیسیون کتاب‌های درسی، برگزاری نمایش‌هایی با فحوای خاصی همچون نمایش «خدا، شاه، میهن»، ساخت فیلم‌هایی همچون فیلم کمپانی کامپساکس پیرامون ایران سال‌های 1315-1317 با تصاویری از میادین و ساختمان‌‌های جدید، رژه‌ی واحدهای ارتش، تأسیس راه آهن و همچنین پرواز هواپیماهای شهباز در کمیسیون نمایش از دیگر برنامه‌هایی بود که سازمان پرورش افکار همگام با اهداف حکومت پیش می‌برد. برنامه‌های سازمان پرورش افکار برنامه‌های سازمان افکار در جهت زمینه‌‌ و چرایی تأسیس آن قرار داشت؛ برنامه‌هایی با محتوای تغییر و تحول فرهنگ در راستای ایجاد هویت‌‌های برساخته‌‌ای که ثبات سیاسی را تضمین ‌‌کنند. بر اساس ماده‌ی پنجم اساسنامه‌ی سازمان، روزنامه‌ها، رساله‌ها، کتب کلاسیک و کتب عام‌المنفعه، سخنرانی عمومی، نمایش و سینما، رادیو، موسیقی و سرودهای میهنی به ابزاری جهت انجام وظیفه‌ی سازمان تبدیل ‌‌شدند. این سازمان به برگزاری سخنرانی‌‌های عمومی اقدام کرد که از جمله فعالیت‌‌های کمیسیون سخنرانی به شمار می‌رفت. به دلیل محدودیت امکانات، سخنرانی بهینه‌ترین و مطلوب‌ترین ابزار سازمان محسوب می‌شد که موجب افزایش تأثیر کمیسیون سخنرانی در میان کمیسیون‌های شش‌گانه گردید. در این سخنرانی‌ها، پیوستاری از مسائل و موضوعاتی چون غربی شدن، میهن‌پرستی، وفاداری به شخص شاه، تکرار پیشرفت‌‌ها و اقدامات اصلاحی کشور، اخلاق، تاریخ، ادبیات، آموزش بهداشت و مواردی از این دست مورد بحث قرار می‌گرفت. علاوه بر این‌ها، ترویج باستان‌گرایی و آریاگرایی و توجیه اقدامات حکومت از جمله محورهای مهم سخنرانان محسوب می‌شد. بنابراین می‌توان این سخنرانی‌ها را تلاشی برای اقناع مخاطبان پیرامون شعار «خدا، شاه، میهن» دانست.[4] پیرامون این امر، سند سخنرانی حسین معتمدی در تاریخ 22 مهر 1318 مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. وی در سخنرانی خود از «شاه‌پرستی» به مثابه‌ی «بزرگ‌ترین پایه‌ی عظمت کشور» نام می‌برد و می‌گوید: «نیاکان ما بزرگ‌ترین فریضه‌ای را که برای خود می‌دانستند خداپرستی، شاه‌دوستی و میهن‌پروری بوده است و همیشه ورد زبانشان جز [خدا، شاه، میهن] چیز دیگری نبوده است...»[5] همچنین باید توجه داشت که به فراخور مخاطبان و شهری و روستایی بودن و حتی نسبت پایتخت به شهرهای دیگر، موضوعات سخنرانی متفاوت بود و تغییر می‌کرد. برای نمونه، «در حالی که موضوعات سخنرانی در تهران نهضت صنعتی کشور، وحدت ملی و اصول ملیّت، امنیت قضایی، تربیت نسوان، تأثیر عدالت در جامعه و تشکیلات و وظایف مردم بود، در سایر شهرها و شهرستان‌ها تأکید بر روی موضوعاتی نظیرعواقب وخیم بیماری واگیردار، آداب معاشرت، فواید نظام وظیفه، آب مشروب و وطن‌پرستی و شاه پرستی بود.»[6] کمیسیون‌ موسیقی نیز سعی داشت تا «با ایجاد و انتشارات آهنگ‌ها و سرودهای شاد و مهیج، موجد روح نشاط و کار در افراد کشور گردد. سستی و خمودگی را از قلوب ریشه‌کن کرده، شاه پرستی، میهن‌پرستی و روح سلحشوری را جایگزین آن نماید.»[7] موسیقی‌های مورد استفاده در سازمان، موسیقی مهیجی بود که بتواند شور مخاطبان را در جهت اهداف سازمان و شوونیسم رضاشاهی تقویت نماید. به عنوان نمونه، می‌توان از نغمه های «مارش عید» اثر «اشتراوس» و«اورتور ویلهم تل» اثر «رسینی» و نغمه‌ی«رقص اسپانیولی» اثر «کشتال» و «رومانس آندالوز» (سلو برای ویلن) اثر «سازرات» و نغمه‌ی «رقص درنگروواز» اثر «مونتی» نام برد. البته طبق گواهی اسناد به‌جامانده از سازمان، در شهرها و شهرستان‌ها اغلب سرود و آهنگ‌های ملی و میهنی اجرا می شده است که البته از جزئیات آن اطلاعاتی در دست نیست.[8] بررسی برنامه‌های سایر کمیسیون‌های سازمان نیز نشان‌دهنده‌ی عزمی است که در جهت القای آموزه‌ها و باورهای تقویت‌کننده‌ی جریان فکری حکومتی حرکت می‌کرد. تغییر مفاد کتاب‌های درسی در کمیسیون کتاب‌های درسی یا برگزاری نمایش‌هایی با فحوایی خاص همچون نمایش «خدا، شاه، میهن»، ساخت فیلم‌هایی همچون فیلم کمپانی کامپساکس پیرامون ایران سال‌های 1315-1317 با تصاویری از میادین و ساختمان‌های جدید، رژه‌ی واحدهای ارتش، تأسیس راه آهن و همچنین پرواز هواپیماهای شهباز در کمیسیون نمایش، از دیگر برنامه‌هایی بود که همگام با اهداف حکومت پیش می‌رفت.[9] «ایران امروز» نمود برنامه‌های جاری در کمیسیون مطبوعات به طور خاص و سازمان پرورش افکار به طور عام است؛ نشریه‌ای که «نمونه‌ی مجسم و مشخص توانایی های فکری و تبلیغاتی حکومت در معرفی و توجیه دستاوردهای عصر پهلوی»[10] است که «مانند مجله‌ی ترکیه کمالیست و مجله‌ی تبلیغاتی سایر کشورها، به منظور نمایاندن مفاخر گذشته و ترقیات امروز ایجاد گردیده»[11] است. علاوه بر برنامه‌‌های جاری در کمیسیون، برای هماهنگی آموزش، وزارت فرهنگ مأمور ایجاد آموزشگاهی برای شرکت کلیه‌ی آموزگاران و دبیران شد. تدریس دروسی چون پرورش افکار به وسیله‌ی تاریخ و جغرافیا، آیین سخنوری، مبارزه با خرافات، پیشرفت ایران در عصر پهلوی، ملیّت و وحدت ملی و اصول تربیت پیشاهنگی به نیروها، در صدر قرار گرفت[12] و داشتن گواهینامه‌ی این آموزشگاه عامل مؤثری در ترفیع و اخذ اضافه‌ حقوق شد.[13] بررسی عناوین درسی خود گویای مقصود تدوین‌کنندگان این برنامه است. بدین ترتیب برنامه‌های سازمان پرورش افکار از مؤلفه‌های هویتی حکومت پهلوی تغذیه می‌شد و بنابراین شکاف میان دولت و ملت، شکاف بین این سازمان با مردم را نیز ایجاد و تقویت کرد و این سازمان را در تأمین اهداف مؤسسین خود با بحران مواجه ساخت. متین دفتری هم‌جهت با امیال بلندپروازانه و جاه‌طلبانه‌ی شاه و در راستای نهادینه‌سازی جریان تجددخواهی در داخل، که ثبات بیشتری را برای حکومت به ارمغان بیاورد، خط آغاز این سازمان را نوشت و در تزریق افکار تجددخواهی با خوانش خود در سازمان کوشش کرد. نقش متین دفتری در سازمان آن گونه که پیش‌تر آمد، بر مبنای سخنان متین دفتری، انگیزه‌ی نخستین تأسیس سازمان پرورش افکار را شخص وی در رضاشاه ایجاد کرد و سپس به عنوان مؤسس و بنیان‌گذار این سازمان مطرح شد. اقدامات وی در تفسیر اصل 37 قانون اساسی برای رفع اشکال ازدواج محمدرضا با فوزیه[14] و محاکمه‌ی 53 نفر[15] وی را محبوب رضاشاه ساخت و همچنین باعث شد تا جوان‌ترین نخست‌وزیر پهلوی اول شود. وی از جمله حامیان رضاشاه محسوب می‌شد که کارنامه‌ی اقداماتش در حمایت از دستگاه سلطنتی، نشان‌دهنده‌ی تلاش وی در راستای حفظ این سیستم است. در مجموع، بررسی سیر تدریجی پیشرفت متین دفتری در دستگاه رضاشاهی نشان می‌دهد وی از پتانسیل تأثیر بر رضاشاه برخوردار بود و از آن نیز استفاده می‌کرد. همچنین همان گونه که گفته شد، گرایش‌های ژرمانوفیل‌دی وی موجب می‌شد تا پیشنهاد وی در تأسیس این سازمان به منزله‌ی ایجاد زمینه‌ی یک حزب سیاسی، به تقلید از آلمان نازی در ایجاد وزارت تبلیغات، تحلیل گردد. با تأسیس سازمان پرورش افکار و نقش وی در ایجاد سازمان، بنا به ماده‌ی چهارم مصوبه‌ی هیئت وزیران در تاریخ 21 دی‌ماه 1317، متین دفتری به عنوان وزیر دادگستری از طرف دولت در سازمان پرورش افکار حق نظارت یافت. بدین ترتیب، متین دفتری پیشنهاددهنده‌، مؤسس و ناظر بر سازمان پرورش افکار محسوب گردید. به هر حال، متین دفتری هم‌جهت با امیال بلندپروازانه و جاه‌طلبانه‌ی شاه و در راستای نهادینه‌سازی جریان تجددخواهی در داخل، که ثبات بیشتری را برای حکومت به ارمغان می‌آورد، خط آغاز این سازمان را نوشت و در تزریق افکار تجددخواهی با خوانش خود در سازمان کوشش کرد. اسناد به‌جامانده از سخنرانی‌های وی نشان می‌دهد محتوای سخنان وی پرداختن به ملی‌گرایی افراطی و سایر محورهای فکری حکومت وقت است. هدف او پردازش موضوعاتی بود که هویت تجددگرای غربی از ایرانی بسازد و روح شرقی و مسلمان ایرانی را در چنته‌ی باستان‌گرایی و غرب‌گرایی بخشکاند. حتی خود وی در بخشی از سخنان خود در تالار دارالفنون پیرامون سازمان می‌گوید موضوعی که مورد نظر مؤسسین این سازمان است «روح ملت است.» [16] سرانجام سازمان پرورش افکار سازمان پرورش افکار عمر کوتاهی داشت. متین دفتری تملق و گزافه‌گویی‌های سخنرانان را چرایی عدم موفقیت این سازمان می‌پندارد، اما به نظر اگر این نهاد بر اصول درست و سامان‌یافته‌ای ایجاد شده بود، نباید افراد متملق و گزافه‌گو را در خود جای می‌داد. به نظر می‌رسد عدم موفقیت این سازمان را باید در دلایل چندی جست‌وجو کرد که مهم‌ترین آن‌ها شاید ناهمخوانی این سازمان با متن جامعه باشد. این سازمان برخاسته از بطن و متن جامعه نبود و همچون دیگر برنامه‌های نوسازی رضاشاه وصله‌ی ناهمگونی بر قواره‌ی جامعه‌ی ایران بود. ایجاد این سازمان، همانند نوسازی رضاشاهی که به نوسازی جاده‌ها و تمدن بلوارها معروف شد، برگرفته از تفکری سطحی به فرآیند تقویت ثبات سیاسی، تحکیم مشروعیت حکومت و سازه‌ها و نهادهای غرب بود و مرور زمان نیز صحت تو خالی بودن این تفکر را اثبات کرد. اشغال ایران در سوم شهریور 1320 موجب توقف فعالیت سازمان پرورش افکار، مانند سایر نهادهای پهلوی، گردید. اما از نیمه‌ی دوم 1321 «کانون هدایت افکار» در چارچوب محدودتری نسبت به «سازمان پرورش افکار» ایجاد شد که گویی در جهت تداوم فعالیت‌های این سازمان بوده است. هرچند به اذعان «محمود دلفانی»، اسناد اندک باقی‌مانده از این کانون گواه ماهیت بیشتر سیاسی آن است که همین مختصر، تفاوت عمده‌ی «کانون سیاسی» هدایت افکار را از «سازمان فرهنگی» پرورش افکار شکل می‌دهد.(*) پی‌نوشت: [1]تقی آزاد ارمکی، اندیشه‌ی نوسازی در ایران، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1379، ص 78. [2]تقی آزاد ارمکی، اندیشه‌ی نوسازی در ایران، صص 85 و 86. [3]جان فورن، پیشین، ص 338. [4]علی‌اکبر مسگر، نهادهای هویت‌ساز در دوره‌ی پهلوی اول، پیام بهارستان، دوره‌ی دوم، سال اول، شماره‌ی 3، بهار 1388، ص 536. [5]محمود دلفانی، فرهنگ‌ستیزی در دوره‌ی شاه (اسناد منتشر‌نشده‌ی سازمان پرورش افکار)، تهران، انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، 1375، ص 37. [6]محمود دلفانی، سازمان پرورش افکار (جستاری بر سازمان‌ها و سیاست‌های فرهنگی ایران در دوره‌ی رضاشاه)، مجله‌ی گنجینه‌ی اسناد، بهار و تابستان 1375، ش 21 و 22، ص 73. [7]مجموعه‌ی آیین‌نامه های سازمان پرورش افکار و مجموعه‌ی نخستین رشته‌ی سخنرانی‌های پرورش افکار، صص 155 و 156. [8]محمود دلفانی، پرورش افکار (جستاری بر سازمان‌ها و سیاست‌های فرهنگی ایران در دوره‌ی رضاشاه)، ص 75. [9]همان، صص 75 و 76. [10]کاوه بیات، ایران امروز، ظهور و سقوط یک نشریه‌ی دولتی، گفت‌وگو، ش 4، 1373، ص 50. [11]محمود دلفانی، سازمان پرورش افکار (جستاری بر سازمان‌ها و سیاست‌های فرهنگی ایران در دوره‌ی رضاشاه)، ص 77. [12]مجموعه‌ی آیین‌نامه های سازمان پرورش افکار و مجموعه‌ی نخستین رشته‌ی سخنرانی‌های پرورش افکار، صص 5 و 6. [13]همان، ص 6. [14]حسین مکی، تاریخ بیست‌ساله‌ی ایران، چاپ اول، ج 6، تهران، علمی، 1363، ص 391. [15]احمد متین دفتری، خاطرات یک نخست‌وزیر، ص 126. [16] ‌‌احمد میتن دفتری، سخنرانی متین دفتری راجع به پرورش افکار...، مجله‌ی مجموعه‌ی حقوقی، ش 94، 26 بهمن 1317، ص 4 . * حسین نادریان، پژوهشگر تاریخ معاصر /برهان/۱۳۹۱/۸/۴ .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image