تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
در جواب پرسش مطرح شده باید گفت؛ اصولاً منشأ پیدایش نظریه افلاک جسمانی، برداشت نادرستی بوده که فلاسفه و حکیمان از سخنان دانشمندان علم هیئت کردند.توضیح اینکه: در علم هیئت منظور از افلاک، همان مدارات و دوائر است، ولی برای تسهیل در آموزش، آنها را به صورت افلاک مجسمه یعنی آسمانهای جسمانی تصویر کردهاند. این دانشمندان در مقام سهولت تعلیم و اسناد حرکات کواکب به مبادی حرکات، افلاک مجسمه را آنچنان تنظیم و ترتیب دادهاند که با هیچیک از قواعد فلسفی منافات نداشته باشد. مثلاً خلأ لازم نیاید؛ به همین جهت در هیأت مجسمه، همۀ ثوابت را در یک فلک مجسم فرض کردهاند. این افلاک، نُه فلکاند[1] که عبارتاند از: قمر، عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشترى، زحل، فلک ثوابت و فلک اطلس.[2] این محاسبات آنقدر دقیقاند که به گفته قوشجی،[3] رئیس رصد خانه سمرقند، همخوانی این محاسبات با مشاهدات تجربی از رویدادهای نجومی و تشخیص جایگاه ستارگان، بهت آور و محیر العقول است.[4]ولی حکیمان به اشتباه، افلاک مجسمه[5] را به معنای واقعی آن تلقی کردند و آسمانهای جسمانی را تقبل نمودهاند، و با ضمیمۀ آن به مسئلۀ علو مطلق و سفل مطلق و تمسک به محدد الجهات، سخن از امتناع کون و فساد و خرق و التیام افلاک را پیش کشیدند. البته بحث از افلاک در الهیات فلسفه مختص بحث امتناع کون و فساد و خرق و التیام افلاک نیست، بلکه علاوه بر آن، یکبار در پیدایش کثرت از وحدت حقه حقیقیه پیش آمده است، و یکبار هم در ربط حادث به قدیم و متغیر به ثابت، و یکبار هم در نفوس فلکى و غایات آنها.[6]یعنى آن افلاک مجسمه در علم هیأت که فقط براى سهولت تعلیم و تعلم و جهت بیان اختلاف حرکات تصویر شده بود، در طبیعیات فلسفه به عنوان افلاک مجسمه حقیقى و آسمانهاى جسمانى واقعى که مبدأ حرکتیاند معرفی شد.در مورد عقل اول[7] نیز باید گفت؛ همه حکماى الهى، اعم از مشائیان، اشراقیان و اصحاب حکمت متعالیه، بر این امر اتفاق نظر دارند که عالمی به نام عالم عقل وجود دارد و این عالم واسطه در ایجاد عالم پایین مىباشد. نحوه صدور سایر ممکنات از عقل اول بدین صورت است که از تعقل واجب تعالى، عقل دوم و از تعقل وجوب غیرى، وجود صورت فلک اقصى(نفس فلک اقصى) و از تعقل امکان ذاتى، جرم فلک اقصى به وجود مىآید و به همین ترتیب تا عقل نهم که عقل دهم(عقل فعال)، نفس فلک قمر و جرم آنرا به وجود مىآورد. عقل فعال، هیولاى عالم عناصر و صورت جسمى منطبع در آنرا که ملازم با آن است، مىآفریند و آنگاه صورتهاى جوهرى و اعراض، بر حسب استعدادهاى حاصل از تأثیر اوضاع فلکى و حرکات آنها، به مرور توسط عقل فعال ایجاد مىشود.[8]پس افلاک که صرفاً تصور و تخیل منجمین برای تسهیل در محاسبات نجومی بود، چنان در ذهن فلاسفه رسوخ کرد که در تبیین چگونگی ایجاد عالم و صدور آن از صادر اول گفتهاند از عقل اول، فلک نهم و از عقل دوم، فلک هشتم ... تا از عقل نهم فلک اول و از عقل عاشر، مادون فلک قمر که عالم کون و فساد است، پدید آمده است.[9] .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.