تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

عذاب قوم هاي بني اسرائيل، ابراهيمو نوح چه بود؟


عذاب قوم هاي بني اسرائيل بني اسرائيل: از نژاد يعقوب ـ عليه السلام ـ که پيغمبر بني اسرائيل بود، مي باشند (بني اسرائيل سبط، تيره ها) و نسب هر يک به يکي از فرزندان دوازده گانه يعقوب منتهي مي شد. اين واژه ترکيبي، 41 بار در قرآن کريم آمده است: و در اين کتاب عزيز داستآنهائي مفصل، شگفت انگيز و عبرت آميزي درباره اين تبار ذکر شده است. که به چند نمونه اکتفاء مي شود. اين قوم قرن ها در سرزمين مصر، سنن اجدادي خويش را حفظ نموده بر دين و آئين حق زندگي مي کردند و آثار انبياء به وسيله ايشان زنده بود، تا اين که نوبت سلطنت مصر به آخرين فرعون (نسل سيزدهم) رسيد، وي که از فرطغرور، از شرک به خدا پا فراتر نهاد و خود را خداي بزرگ خواند و تنها مزاحم خويش، اين قوم را مي ديد سخت با آنها ستيز نمود، به شکنجه و آزار آنها پرداخت وَإِذْ نَجَّيْنَاکم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَکمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءکمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءکمْ وَفِي ذَلِکم بَلاء مِّن رَّبِّکمْ عَظِيمٌ. و [به ياد آريد] آنگاه كه شما را از [چنگ‏] فرعونيان رهانيديم؛ [آنان‏] شما را سخت شكنجه مى‏كردند؛ پسران شما را سر مى‏بريدند؛ و زنهايتان را زنده مى‏گذاشتند، و در آن [امر، بلا و] آزمايش بزرگى از جانب پروردگارتان بود. و پسران شان را سر مي بريد دختران و زنانشان را به خدمت مي گرفت، تا اين که خداوند، موسي ـ عليه السلام ـ را به نجات و استخلاص آنها از کيد فرعون فرمان داد. وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَي مُوسَي أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَکا وَلَا تَخْشَي. به موسي وحي کرديم که بندگان مرا شبانه از مصر کوچ بده و بر راهي خشک از ميان دريا برو از تعقيب فرعونيان بيم و هراسي به خود راه مده. 2. حضرت موسي ـ عليه السلام ـ آنها را از فرعون نجات داده و به سوي فلسطين عودت داد، پس از آن که خداوند آنها را از محنت ظلم و جور و شکنجه فرعون که فرزند انشان را مي کشت و زنانشان را به خدمت مي گرفت رهانيد و دريا را بشکافت، آنها را نجات داد و دشمنشان را هلاک ساخت به محض اين که از دريا گذشتند گروهي بت پرست شدند. آنها از فرمان موسي سر برتافتند و دستور خدا را صريحا مخالفت نمودند، بر اثر اين کجروي ها خداوند از ياري آنان دست برداشت و نتوانستند به سرزمين مقدس برسند، چهل سال در بيابآنها همه سرگردان بودند. علاوه بر این طوفان آب و ملخ ها و کنه ها و غوک ها و خون را که نشانه هايي روشن از بلاها بودند، بر آنها نازل شد (منظور از خون يک نوع بيماري بود). 3. بعد از درگذشت موسي ـ عليه السلام ـ شمعون به حکومت و زکريا و يحيي به پيغمبري مي رسند، که آنها را بني اسرائيل به قتل مي رسانند. به سبب اين اعمالشان در زمان نبي دانيال ـ عليه السلام ـ بخت نصر بر آنان مسلط کشت و آنها را قتل عام نمود. قوم حضرت ابراهيم ابراهيم بن تارخ بن ناحور بن ساروغ بن اغواء بن فالغ ابن عابربن متشالخ بن قينان بن ارفخشد بن سام بن نوح، نام پدر تارخ که از نسل حضرت نوح نبي عليه السلام و مادرش «ايليه» يا «يونا» مي باشد. چنان که از ظاهر قرآن و برخي روايات استفاده مي شود نام پدر حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ «آزر» مي باشد ولي بر حسب اتفاق نظر نسب شناسان «تارخ» پدر حضرت ابراهيم مي باشد و گفته اند که آزر بت ساز، يا بت فروش عموي او بود چرا که در کلام عرب از عمو گاه با لفظ پدر ياد مي گردد. بنابراين آزر عموي ابراهيم ـ عليه السلام ـ مي باشد نه پدر او، براي استدلال به بيان وجوهي از آيات قرآن اشاره مي گردد. از جمله آيه ... وَتَقَلُّبَک فِي السَّاجِدِينَ. يعني روح پاک تو از کالبد سجده کننده اي پيوسته از صلب پاکان برحم پاکيزگان در حال گردشم. و آيه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيکمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَکيمٌ. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، حقيقت اين است كه مشركان ناپاكند، پس نبايد از سال آينده به مسجدالحرام نزديك شوند، و اگر [در اين قطع رابطه‏] از فقر بيمناكيد، پس به زودى خدا -اگر بخواهد- شما را به فضل خويش بى‏نياز مى‏گرداند، كه خدا داناى حكيم است. چرا که هيچ يک از اجداد پيامبر در زمره مشرکين نبوده اند و پيامبران گرانمايه هر سه دين توحيدي جهان؛ اسلام، مسيحيتو يهوديت، از طريق فرزندان ابراهيم ـ عليه السلام ـ به شمار مي آيند. ابراهيم ـ عليه السلام ـ که از نيروي استدلال توانمندي برخوردار بود. در کودکي به مدد تجربه خويش به وجود خداي يگانه پي برد و به دنبال آن، نبرد مقدس خود با ستاره پرستان و بت پرستان را آغاز کرد. حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ را به فرمان نمرود به درون آتش مي افکنند ولي به اذن خداوند تبارک و تعالي او بي آنکه از آتش گزندي ببيند از درون آن بيرون مي آيد، و از سوي خدا لقب «خليل الله» را دريافت کرد. وي پيش از مرگ «تارخ» در 75 سالگي با سارا و لوط به کنعان رفته و در آن جا از طرف خداوند وحي مي شود که اين سرزمين را به ذرّيه تو مي بخشم، سپس به سبب قحطي با سارا رهسپار مصر شده و در آن صاحب مال و منال شد. بعد از مصر به کنعان بازگشت، سارا چون نازا بود کنيز خود هاجر را بزني وي داد و اسماعيل از او متولد شد. در 99 سالگي خداوند به وي خطاب کرد که «نام تو ابراهيم خواهد بود زيرا تو را پدر امت هاي بسيار گردانيدم. در صد سالگي فرزند ديگرش اسحاق از سارا متولد شده و چندي بعد خداوند براي آزمايش ايمان وي امر کرد که اسماعيل را قرباني کند، پدر و پسر آماده اين فرمان الهي شدند. ولي خداوند چون ايمان ابراهيم ـ عليه السلام ـ را مورد سنجش قرار داد و ديد در راه معبود پسر خويش را هم قرباني مي کند، به اذن خداوند گوسفندي ظاهر مي شود و دستور داده مي شود به جاي اسماعيل اين گوسفند را قرباني کن. عذابي براي قوم حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ نبود، ولي به نقل از ابن عباس وارد شده است که عذابي براي شخص نمرود بوده و آن اينکه خداوند پشه اي را بر نمرود مسلط گردانيد حشره ابتدا لبان نمرود را گزيد و سپس از راه بيني وارد مغز او شده و بعد از ابتلاي او به عذابي که چهل شبانه روز بطول انجاميد به هلاکتش رسانيد. سرانجام ابراهيم در سن 195 سالگي بنا بر قولي 175 سالگي وفات نمود و او را در نزديک جرون به خاک سپردند ابراهيم مورد احترام يهود، مسيحيان، مسلمانان است و در نزد مسلمانان ملقب به خليل الله (دوست خدا) و معروف به ابراهيم خليل مي باشد. و در قرآن سوره ابراهيم به نام اوست. قوم نوح حضرت نوح ـ عليه السلام ـ نوح بن لامک بن متوشلخ بن اختوخ (ادريس) بن يرد بن مهلايبل بن قبنان بن أنوش بن شيث بن آدم ابي البشر ـ عليه السلام ـ نخستين پيغمبر الوالعزم که پس از ادريس در سرزمين بابل به رسالت مبعوث گشت. مردي از اهالي شام از اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ پرسيد: اسم نوح چه بوده است. فرمود: اسم او «سکن» بود و به اين خاطر نوح مي نامند که مدت 950 سال بر قومش نوحه سرداد و بي تابي نمود. صدوق عليه الرحمه گويد: آن چه از اسامي که در مورد نوح ذکر شده در حقيقت يک نام است که همگي بر عبوديت او اشعار دارد، مثل عبدالغفار، عبدالملک، عبدالاعلي. داستان نوح چنين است که قوم نوح بت هاي ودّ و سواع، يغوث و يعوق و نسر را مي پرستيدند، چون وي به رسالت مبعوث شد آنان را به خشم خدا در دنيا و عذاب او در قيامت بيم و به گذشت و عفو از گناهان گذشته در صورت ايمان نويد داد و شب و روز، آشکار و پنهان به پند و اندرز و به تبليغ دين پرداخت و همواره آنان را به منطق عقل و دليل و برهان أَلَمْ تَرَوْا کيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا . مگر ملاحظه نكرده‏ايد كه چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفريده است؟فرا مي خواند، باشد که بر سر خود آيند و از شرک و بت پرستي دست بردارند ولي نه تنها آن پند و اندرزها و رنج و محنت هاي نهصد و پنجاه ساله نوح در آنها اثر نکرد بلکه روز به روز به عناد و سرکشي و پافشاري در کار خويش مي افزودند. و آن قدر آن حضرت را مورد ضرب و شتم قرار مي دادند که به حالت اغماء مي افتاد و آنگاه که به هوش مي آمد چنين مي گفت: «اللهم اهد قومي فانهم لا يعلمون» اما مردم او را آن قدر به باد کتک مي گرفتند از گوش هايش خون جاري مي گشت و سپس پيکر نيمه جان او را در کنار درب خانه اش رها مي ساختند، خداوند تعالي در اين حالت به او وحي فرستاد که وَأُوحِيَ إِلَي نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِک إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا کانُواْ يَفْعَلُونَ. جز همين عده که ايمان آورده اند ديگر ابدا هيچ کس از قومت ايمان نخواهد آورد. پس از آن بود که نوح قوم خويش را مورد نفرين قرار داد و گفت وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِينَ دَيَّارًا. پروردگارا تو هم اين کافران را هلاک کن و از آنها ياري بر روي زمين يکي باقي مگذار. خداوند پيش از اينکه طوفان نوح را بدين قصد بر زمين راه اندازد، نوح را مأمور کرد کشتي براي نجات خود و خانواده اش ترتيب دهد. نوح مردم را در اين مدت به توبه ترغيب کرد ولي آنان نشنيدند اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّارًا. و گفتم : از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او بسيار آمرزنده است خداوند به نوح وحي فرستاد از حيوانات اهلي و بياباني از هر نوع جفتي برگزيند در طبقه اي از کشتي جاي داد و خود با خانواده (سه فرزند: سام و حام و يافث و گروه اندک پيروان به طبقه ديگر وارد شدند. تنور فوران نمود، آب از آن بجوشيد. باران سيل آسا از آسمان باريدن گرفت، رودخانه ها و چشمه ها به خروش آمدند هوا تاريک گشت، تمامي روي زمين را آب فرا گرفت کشتي به حرکت درآمد تا محاذي مکه رسيد، کعبه را طواف نمود به سير خود ادامه داد و تمام طغيان گران و بت پرستان را با يکي از فرزندان نافرمان حضرت نوح ـ عليه السلام ـ به نام کنعان با خودش غرق نمود. سپس خداوند متعال زمين را مأمور ساخت تا آب هاي جاري از چشمه ها را در خود بلعيد ولي آب هاي فرو آمده از آسمان همچنان بر سطح خشکي باقي ماند، و اقيانوس ها و درياها را تشکيل داد. کشتي نوح بر کوه جودي در موصل استقرار يافت. به نوح وحي رسيد: وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِک إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا کانُواْ يَفْعَلُونَ. و به نوح وحى شد كه از قوم تو جز كسانى كه ايمان آورده اند ديگر كسى ايمان نمى آورَد ، پس به آنچه مى كنند اندوهگين مباش .« آنگاه نوح با همراهانش در نزديکي موصل از کشتي خارج شدند و به کار ساخت شهر ثمانين اقدام ورزيدند و نوح ـ عليه السلام ـ زمين را بين فرزندان خود تقسيم نمود. 1. وسط زمين و حرم و اطراف آن را يمن، حضرموت، عمان تا يبرين را به سام داد. 2. مغرب زمين و ساحل ها را به حام واگذاشت. 3. خاور و باختر را به يافث داد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image