اصحاب اخدود /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

میخواستم در مورد اصحاب اخدود اطاعات کاملی داشته باشم؟چه کسانی هستند؟وظیفه شان چه بود؟و سرانجام آنها چه شد؟لطف کنید جواب این سوال را حتی مقدور زود برایم فرستیدبا سپاس


درباره اصحاب «اخدود» به طور خلاصه مى توان به موارد زیر اشاره کرد: الف) «اخدود» در لغت به معناى گودال بزرگ یا خندق است. به نظر راغب، اصل آن از واژه «خدّ» به معناى رخسار و چهره است و استعمالش در گودال به نحو استعاره مى باشد. قرآن مى فرماید: {/Bوَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ {w1-5w}31:18/}؛ هرگونه به چهره تکبر و ناز از مردم رخ متاب ، (لقمان، 18). امام على(ع) در بیان صفت «طیور» مى فرماید: التى اسکنها اخادید الارض ؛ آنهایى که در گودالهاى زمینى اسکان داده شده است ، (نهج البلاغه، خطبه 163). و نیز مى فرماید: اضرع اللّه خدودکم ؛ خدا چهره هایتان را ذلیل کند، (همان، خطبه 67) و منظور در این جا خندق هاى بزرگ مملوّ از آتش است که جهت سوزاندن انسان ها تهیه دیده شده بود. ب) قصه اصحاب «اخدود» در قرآن مجید، در سوره بروج چنین آمده است: {/Bقُتِلَ أَصْحابُ اَلْأُخْدُودِ؛ اَلنَّارِ ذاتِ اَلْوَقُودِ{w1-6w}85:5-4/}، (بروج، آیات 4 - 8). مراجعه و دقت در آیات سوره بروج، نشان مى دهد که این قضیه در قرآن مجید بدان مناسبت ذکر شده که کفّار مکه در صدر اسلام مسلمانان را اذیت کرده، شکنجه مى دادند. به همین جهت قرآن تهدید مى کند که این کار باعث خشم خداوندى است. گفتنى است که مفسّران در تفسیر اصحاب «اخدود» دو احتمال را مطرح کرده اند: 1. منظور از آن کفارى است که مؤمنان را سوزاندند. 2. مقصود از آن مؤمنانى است که به وسیله کافران سوزانده شدند. افزون بر این در تفسیر «قتل» هم دو نظر را بیان داشته اند: 1. عبارت «قتل» یک نوع جمله دعایى است؛ مثل {/Bقُتِلَ اَلْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ {w1-4w}80:17/}، (عبس، آیه 17) و یا: {/Bقُتِلَ اَلْخَرَّاصُونَ {w1-2w}51:10/}، (ذاریات، آیه 10). طبق این نظر، منظور از آن لعنت و طرد از درگاه خداى تعالى است. 2. جمله یاد شده، خبرى بوده و به معناى این است که کافران قریش، همانند اصحاب «اخدود» - که به آتش کشته شدند - کشته مى شوند. به نظر علاّمه طباطبایى مراد از قتل نفرین است؛ قتل به معناى حقیقى خود، (علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج 20، ص 371، طبع آخوندى؛ فخر رازى، تفسیر کبیر، ج 31، ص 119؛ آلوسى، تفسیر روح المعانى، ج 30، ص 87، چاپ بیروت). ج) در رابطه با این که این ماجرا، مربوط به چه زمانى و چه قومى است و آیا این یک ماجراى خاص و معین است و یا اشاره به ماجراهاى متعددى دارد، روایات مختلفى وارد شده است. علامه طباطبایى و دیگران، معتقد اند: بعید نیست از این روایات استفاده شود که مسأله اصحاب «اخدود» یک داستان نیست؛ بلکه وقایع متعددى است که یکى در حبشه، دیگرى در یمن و یکى هم در عجم اتفاق افتاده است، آیه شریفه هم مى خواهد به همه آن داستان ها اشاره کند. بنابراین تعارض میان روایات، نمى تواند دلیل بر کذب آنها باشد؛ از این رو آیه شریفه تمام آنها را شامل مى شود، (تفسیر المیزان، ج 20، ص 378؛ تفسیر فخر رازى، ج 31، ص 118). د) ماجراى یاد شد به صورت هاى مختلفى در بسیارى از کتاب هاى روایى، تفسیرى و حتى تاریخى آمده است. برخى از مفسران ده قول در این باره نقل کرده اند. بخشى از آن اقوال در بیان اصحاب اخدود به شرح ذیل است: 1. از همه معروف تر این که، داستان مربوط به «ذونواس» آخرین پادشاه «حمیر» در سرزمین یمن است. در تفسیر «برهان» نقل شده است: در یمن پادشاهى به نام ذونواس بود که در دین یهودیت متعصّب بود. به وى خبر دادند که در نجران عدّه اى بر دین عیساى مسیح اند. ذونواس دستور داد آنان را زنده زنده در آتش بسوزانند، (ر.ک: ابن هشام، سیره ابن هشام، ج 1، ص 35؛ بلاغى، محمد جواد، قصص قرآن، ص 288: نشابورى، قصص قرآن مجید، ص 440، انتشارات خوارزمى؛ بحرانى، هاشم، تفسیر برهان، ج 4، ص 446، چاپ مکتب علمیه؛ احمد جاد المولى ، محمد، قصص القرآن، ص 236، چاپ دمشق، نشر مکتبه امویه). 2. در روایتى امیرمؤمنان على فرموده است: مجوس اهل کتاب بودند... یکى از پادشاهان آنها با خواهر خود همبستر شد و آن زن از پادشاه خواست که ازدواج با خواهر را مجاز شمرد؛ ولى مردم نپذیرفتند. پادشاه عده اى از مؤمنان را که سخن او را قبول نکردند، در خندقى از آتش افکند، (ر.ک: سیوطى، در المنثور، ج 6، ص 371، چاپ الانوار المحمدیه؛ جزائرى، سید نعمت الله، قصص الانبیاء، ص 505، چاپ نجف). 3. هم چنین آن حضرت فرموده است: «خداوند پیامبرى از میان مردم حبشه بر آنان مبعوث کرد؛ آنها به تکذیبش پرداختند. در میان آنان جنگى واقع شد، سرانجام پیامبر و اصحاب او را به اسیرى گرفتند و براى مجازات آنان، افکندن به آتش را برگزیدند. در این میان، زنى با کودک یک ماهه اش خواست به آتش برود؛ امّا عطوفت مادرى او را مانع شد. کودک شیرخوار صدا زد: مادرم نترس! هم خود را بیفکن و هم مرا! به خدا سوگند این در راه خدا چیز اندکى است»، (تفسیر عیاشى، به نقل از تفسیر المیزان، ج 20، ص 377) . 4. برخى نیز این ماجرا را مربوط به اصحاب دانیال (پیامبر معروف بنى اسرائیل) و یارانش دانسته اند که در کتاب دانیال از تورات به آنها اشاره شده است. ثعلبى هم «اخدود» فارس را بر آن ها منطبق ساخته است، (خزائلى، محمد، اعلام قرآن، ص 137 - 138). .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image