کلام /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

در مورد اينکه در ذات خداوند ترکيب راه ندارد بيشتر توضيح دهيد؟


پاسخ به اين سوال مبتني بر ذكر يك مقدمه درباره كلمه ماهيت است؛ ماهيت نزد حکما عبارت است از پاسخ به پرسش ما هو؟ (آن چيست) و چيزي است که در پاسخ سئوال به «ما حقيقيه» گفته مي شود که پرسش از ذات اشياءست و بنابراين اطلاق بر حقيقت شيء مي گردد و آن چه شيئيت شيء بدان است را ماهيت مي گويند. در ممکنات به لحاظ آن که وجود در همه يکسان است، فلاسفه اختلاف را به ماهيات مي دانند و همين امور را سبب تمايز آن ها از يکديگر مي دانند به طوري که مي گويند در ذهن وجود عارض بر ماهيت مي شود. اما در مورد حق تعالي وجود عين ماهيت است نه عارض بر آن و اين اصل را تحت قاعده «الواجب ماهيته انيته» بيان مي کنند. پس در موجودات عالم دو حالت ممکن است يکي اينکه ماهيت عين وجود نباشد و ديگر آن که ماهيت عين وجود باشد. ممکنات همه در گروه اول و حق تعالي تنها در گروه دوم جاي مي گيرد. خداوند ماهيتش عين وجودش و وجودش همان ماهيتش است. پس او چيزي غير از وجود نيست. زيرا در تعريف ماهيت گفته شد ماهيت آن است که شيئيت شي ء به آن است. بنابراين حق نيز داراي هويّتي است ممتاز و مشخص از غير و هويتّش آن است که وجود او عين ماهيتش مي باشد نه زايد بر آن. اما اين ماهيت نه آن ماهيتي است که ما در مورد خود و اشياء اطرافمان مي شناسيم زيرا اين ماهيت ملازم با ماده و جرم بوده و خداوند از آن برّي است. فلاسفه قائلند حق تعالي بسيط است و از تمام اقسام ترکيب شامل (ترکيب مقداري، عقلي، خارجي، حدّي، اتحادي، انضمامي، اقتراني، اعتباري، خلطي صناعي، طبيعي، عضوي، عنصري و عيني) مبرّاست. از ميان اقسام ترکيب، سه قسم خارجي، عقلي و مقداري را به عنوان مهم ترين اقسام ترکيب در نظر گرفته و ما بقي را تحت اين سه قسم مي گنجانند. ترکيب خارجي يعني اينکه شي مرکب داراي اجزايي خارجي باشد مثل اجزاي بدن انسان. يکي از دلايل نفي ترکيب خارجي از ذات باري تعالي اين است که هرگاه شي ء مرکبي را در کنار اجزاي خود مورد توجه قرار دهيم در مي يابيم که وجود شيء مذکور به نوعي بر وجود اجزايش متوقف است به نحوي که با انتفاي يکي از اجزاء کل نيز منعدم خواهد شد. بنابراين اگر ذات خداوند مرکب باشد محتاج اجزاي خود است و اگر يک جزء از او نابود شود خود نيز نابود يا ناقص مي شود و ديگر نه واجب، بلکه ممکن خواهد بود. ترکيب عقلي آن است که شي در ظرف ذهن داراي اجزاء باشد مثل ترکيب شي از جنس و فصل. خداوند از ترکيب عقلي نيز مبرّاست و يکي از دلايل آن اين است که: ترکيب از جنس و فصل و.... از ويژگي هاي ماهيات است. يعني ماهيت است که در ذهن مي توان آن را به جنس و فصل يا وجود و ماهيت يا امکان ... تقسيم کرد و در در جاي خود ثابت شد که حق تعالي وجود محض است و ماهيت به اين معنا ندارد. اما ترکيب مقداري در جايي است که شيء طول و عرض و ارتفاع داشته باشد و به تبع آن پذيراي انقسام باشد. يکي از ادله اي که براي سلب ترکيب مقداري اقامه شده بدين شرح است؛ اگر در ذات خداوند جزء مقداري فرض شود جزء مذکور يا ممکن الوجود است يا واجب الوجود. اگر ممکن باشد لازم مي آيد که جزء با کل از حيث امکان و وجوب متغاير باشند و اين محال است اما صورت دوم نيز ممتنع است زيرا اجزاي مقداري وجودي بالقوه دارند يعني الان بالفعل وجود ندارند بلكه بعد از تقسيم شئ اين اجزاء محقق مي‌شوند و رو شن است كه محال است که وجود يک واجب الوجود بالقوه باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image