تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

لطفا قيامهاي مهم شيعي تا سال 250 ه‍ ق را عنوان فرمائيد؟


قيامهاي شيعي و برخورد مسلحانه شيعه بعد از كربلا و نهضت عاشورا شروع مي شود. بعد از شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ در دهه60 هـ.. دو قيام شيعي به نام توابين و مختار به وقوع پيوست كه رهبران اين دو قيام، از شيعيان پاك باخته اي بودند كه ماهيتي كاملاً شيعي داشتند، در مورد رهبران توابين، هيچ اختلاف نظري نيست كه آنان از اصحاب پيامبر و شيعيان امير المؤمنان بودند،[1] در مورد مختار بزرگان و رجال شناسان شيعه همه قائل به حسن نيت او هستند. اگر چه از سوي مخالفان و بني اميه سخنان منفي در مورد او گفته شده است.* شروع قيامها در قرن دوم به شرح ذيل مي باشد: الف ـ قيام زيد: زيد فرزند بزرگوار امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و برادر امام باقر ـ عليه السّلام ـ است كه در مقابل ستمكاري هاي هشام خليفه اموي و عمالش به پا خاست و بر ضد امويان قيام كرد. زيد كه براي شكايت از يوسف بن عمرو، حاكم عراق به دمشق نزد هشام رفته بود، مورد تحقير و سرزنش هشام قرار گرفت و پس از برگشتن از شام در كوفه، شيعيان اطراف او را گرفتند و او را به قيام عليه بني اميه ترغيب كردند. ولي با تير خوردن او در گرما گرم جنگ قيامش به شكست انجاميد و خودش به شهادت رسيد.[2] درباره شخصيت و قيام زيد، روايات مختلفي وارد شده است كه دسته اي از اين روايات بر نكوهش او دلالت دارند، اما عالمان و صاحب نظران شيعه بر اين عقيده اند كه زيد فردي بزرگوار و مورد ستايش بود و مدركي قابل قبول دال بر انحراف او در دست نيست. شيخ مفيد درباره او مي گويد: «عده زيادي از شيعه مذهبان او را امام مي دانند و علتش اين است كه زيد خروج كرد و مردم را به رضاي آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ فدا خواند و مردم خيال كردند منظورش خودش مي باشد در حالي كه منظورش اين نبود، زيرا مي دانست كه برادرش امام باقر ـ عليه السّلام ـ امام بر حق است و او نيز به امامت فرزندش امام صادق ـ عليه السّلام ـ وصيت كرده است.»[3] به علاوه امام صادق ـ عليه السّلام ـ پس از شهادت زيد، خانواده اش را تحت تكفل گرفت و به خانواده هاي كساني كه همراه زيد شهيد شده بودند رسيدگي مي كرد و در يك نوبت هزار دينار در ميان آنها پخش كرد.[4] ب ـ قيام يحيي بن زيد: بعد از شهادت زيد در سال 121 هـ . پسرش، يحيي، دنبال كار پدر را گرفت و از راه مدائن به خراسان رفت و مدتي در شهر بلخ به صورت ناشناس مي زيست، تا اين كه نصر بن سيّار، او را دستگير كرد و مدتي در زندان بود تا اين كه بعد از مرگ خليفه اموي، هشام از زندان گريخت و مردم زيادي از شيعيان خراسان اطراف او جمع شدند، او به سوي نيشابور آمد و با حاكم آن جا، عمر بن زراره قسري، جنگيد و او را شكست داد. و بالاخره در سال 125 هـ . در جوزجان، هنگام جنگ با سپاه بني اميه، تيري به پيشانيش اصابت كرد و در ميدان جنگ كشته شد و نيروهايش پراكنده شدند.[5] برخلاف قيام زيد، قيام پسرش يحيي كاملاً رنگ و بوي زيدي داشته است براي اينكه او به نوعي به امامت قائل بوده و خود را وصي و جانشين پدر مي دانسته، از اين جاست كه فرقه زيديه شكل مي گيرد و راهشان از راه شيعه اماميه و اثنا عشريه به كلي جدا مي شود. آنان حتي در مسائل فقهي نيز به امامان معصوم ـ عليه السّلام ـ رجوع نمي كردند.[6] ج ـ قيام محمد نفس زكيه: بعد از قيام زيد و پسرش يحيي اوج قيامهاي علويان در قرن دوم بود. يكي از اين قيام ها در زمان منصور عباسي بود كه رهبري اين قيام را محمد نفس زكيه، بر عهده داشت، كه جز امام صادق ـ عليه السّلام ـ عموم بني هاشم با او بيعت كرده بودند؛ حتي عالمان و فقيهان اهل سنت چون ابوحنيفه و ديگران با او بيعت كردند و روايات نبوي منقول درباره مهدي ـ عليه السّلام ـ را بر او تطبيق مي دادند.[7] د ـ قيام ابن طباطباي حسني: يكي ديگر از قيامهاي علويان كه از گستردگي خاصي برخوردار بود در عصر پس از مرگ هارون ـ و جنگ بين دو پسرش امين و مأمون بر سر حكومت ـ است، در اين زمان شيعيان فرصت را غنيمت شمردند و قيام هاي علويان نيز به اوج خود رسيد در اين عصر به خاطر وجود فرمانده نظامي لايق مثل ابوالسريا در جبهه علويان تمام عراق«جز بغداد»، حجاز، يمن، و جنوب ايران از قلمرو حكومت عباسيان خارج شد[8] لشكر ابوالسرايا با هر سپاهي كه رو به رو مي شدند، آن را تار و مار مي كردند و به هر شهري كه مي رسيدند، آنجا را تسخير مي كردند، مي گويند در نبرد ابوالسّرايا دويست هزار نفر از سربازان خليفه كشته شدند، در حالي كه از روز قيام تا روز گردن زدن وي، بيش از ده ماه طول نكشيد.[9] هـ ـ قيام محمد بن قاسم: در نيمه اول قرن سوم مي توان به قيام محمد بن قاسم از نوادگان امام سجاد ـ عليه السّلام ـ اشاره كرد كه در سال 219 هـ رخ داد. از ديگر مقاطع گسترش قيامهاي شيعي، سال 250 هـ . در عصر خلافت مستعين عباسي است، در اين سال حسن بن زيد دست به قيام زدند. و ـ قيام علويان طبرستان: عده اي از علويان در نواحي طبرستان خروج كردند و مردم را به رضاي آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرا خواندند و مناطق طبرستان و جرجان را بعد از يك سلسله زد و خوردهايي به دست گرفت[10] و حكومت علويان طبرستان را تأسيس نمودند كه تا سال 345 هـ ، دوام داشت.[11] معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. تشيع در مسير تاريخ، نوشته سيد حسين جعفري، ترجمه سيد محمد تقي آيت الهي.--------------------------------------------------------------------------------[1] . رجوع شود به دكتر سيد حسين جعفري، تشيع در سير تاريخ، ترجمه: دكتر سيد محمد تقي آيت الله، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ط نهم، 1378 هـ .ش، 268ـ 273. [2] . مسعودي، علي بن الحسين، مروج الذهب، بيروت، منشورات موسسه الاعلمي للمطبوعات، 11411 هـ ، ج3، ص 318، 230. [3] . مفيد، محمد بن محمد بن نعمان. الارشاد، ترجمه، محمد باقر مساعدي خراساني، كتابفروشي اسلامي، ص 520. [4] . همان، ص 345. [5] . ابن واضح، تارخي يعقوبي، قم، منشورات الشريف الرضي، 1414هـ ، ج 2، ص 326و 327 و 333. [6] . محري، غلام‌حسين، تاريخ تشيع از پيدايش تا پايان غيبت صغري، انتشارات فصالح، 1382ش، ص151 و 150. [7] . همان ص 254 و 255 و 251 و 347. [8] . ابن واضح، تاريخ يعقوبي، قم، منذرات الشريف الرضي، 1414 هـ ، ج2، ص 445. [9] . محري، غلام‌حسن، همان، ص 157 و 156. [10] . طبرسي، محمد بن جرير، تاريخ طبرسي، بيروت، دارالكتب العلميه، چاپ دوم، 1408هـ ، ج5، ص 364. [11] . سيوطي، جلال الدين، تاريخ الخلفا، منشورات الشريف الرضي، چاپ اول، 1411 و 1375، ص 525. .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image