تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
دينداري و دين پذيري مانند مسكن و لباس و خوراك و امثال اينها يك امر دلبخواهي و سليقه اي نمي باشد. حتي بي خدايان هم بي خدايي را به صورت دلبخواهي انتخاب نكرده اند بلكه خودرا به حق و يا به ناحق قناعت داده اند و این راه را انتخاب نموده اند. مسئله دين چيزي است كه در آن حق و باطل راه دارد و انسان عاقل از ميان حق و باطل بايد حق را بپذيرد. بنا بر اين يك مسلمان و يا پيرو هر دين ديگري اگر ميخواهد دين حق را در حوزه اعتقادي خود جا بدهد بايد با استدلال و دليل، آن را دريافته و به آن معتقد شود. دين از پديده هايي مانند خوراكي واشاميدني و امثال اينها نيست كه با چشيدن مزهي آن، خوشايندي يا بد آيندي آن به دست آيد بلكه بايد حقانيت يا بطلان آن با دلايل و برهان عقلي ثابت گردد و انگهي در مورد انتخاب يكي از آنها تصميم گرفته شود. بنا بر اين اگر کسی واقعا در مورد مسيحيت و اسلام تحقيق نموده و مسيحيت را با دلايل و برهان حق و اسلام را باطل و غير حق دريافته است، به حكم عقل چاره اي از تسليم شدن به برهان و استلال ندارد. ولي فكر نمي شود كه چنین کسی در اين راستا تحقيق حق جويانه را انجام داده باشد و در نتیجه حقانیت مسیحیت به دست آورد؛ زيرا آنچه كه در این سوال در مورد اناجيل مسيحيت مطرح شده حاكي از اين واقعيت مي باشد.به دلیل اینکه اصلا مسيحيان اعتقاد ندارند كه حضرت مسيح(ع) كتابي به نام انجيل داشته است بلكه اناجيل به اعتقاد خود مسيحيان سالها پس از عروج حضرت مسيح (ع) توسط برخي مسحياني كه حتي حواري حضرت مسيح نبوده و مسيح را نديده بر محور زندگينامه مسيح (ع) نوشته شده اند. انجيل نويسي در اواخر قرن اول و اوائل قرن دوم ميلادي به حدي بدون محدويت رايج بوده كه هر كسي مي توانسته براي خود انجيل بنويسد و لذا گفته شده است كه تعداد اناجيل تا قرن چهارم ميلادي بيش از چهارصد انجيل بوده و در سال325 ميلادي در كنفرانس نيقيه از ميان همه آنها همين چهار انجيل انتخاب شده اند كه به مذاق افكار پولس نوشته شده بودند. اگر این گونه افراد با انتخاب دين مسيح می خواهند آرامش روحي به دست آورند چنين چيزي امكان پذير نيست؛ زيرا دين و مذهب به صورت تكويني خود بخود موجب آرامش نمي شود بلكه اين اعتقاد و ديانت راسخ انسان است كه به او آرامش مي دهد. و لذا در ميان مسيحيان افراد بسيار ديده مي شوند كه دين مسيحيت باعث آرامش روحي و رواني آنها نشده و هر گز نتوانسته ارتباط عاطفي با خداي خود كه مسيح (ع) باشد برقرار كند چه اينكه مسيح(ع) يك انسان و پيامبر خدا بود و نمي تواند در جاي خدا قرار بگيرد. در مسيحيت هيچ راهي رابطه عاطفي و معنوي بين مردم و خدا باز نشده بلكه فقط مي گويند شما مسيح را دوست داشته باشيد و به اين باور باشيد كه او براي گناهان مردم قرباني شد، همين كافي است براي آرامش روح و روان و باعث سعادت مندي شما خواهد شد! در حاليكه اين موضوع با هيچ دليل و برهاني قابل اثبات نمي باشد تا انسان بتواند معتقد به آن شود. در دين اسلام راه هاي متعددي براي رابطه گرفتن با خدا و اشباع خواستهاي معنوي و عاطفي از طرف خداوند قرار داده شده كه متاسفانه در مورد آنها از طرف اینگونه افراد ابراز تنفر و نا رضايتي میشود. نماز و روزه و دعا و امثال اينها براي همين منظور جعل شده اند كه يك مسلمان بتواند با خدايش رابطه داشته باشد و در دل و عالم معنا او را دريابد و باعث سكون روح و روان او گردد. و لذا خداوند در قرآن مي فرمايدطه : وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى؛ و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قيامت، او را نابينا محشور مىكنيم.» و باز مي فرمايد: فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لي وَ لا تَكْفُرُونِ؛ پس به ياد من باشيد، تا به ياد شما باشم! و شكر مرا گوييد و (در برابر نعمتهايم) كفران نكنيد!» بنابراين، براي به دست آوردن آرامش روحي غير از راه هايي كه در اسلام براي اين امر قرار داده شده راهي ديگري وجود ندارد و در مسيحيت نه تنها راه ارتباط با خدا وجود ندارد بلكه انسان را از خدا دور نموده و به سوي هواهاي نفساني مي كشاند زيرا در مسيحيت هيچ محدوديتي از نظر عملي وجود ندارد و هر كاري به جز تجاوز به حق مادي ديگران مجاز شمرده شده و هيچ برنامهای معنوي براي اشباع خواستهاي دروني ندارد. این گونه اشخاص می توانند بدون اينكه به دين مسيحيت بگروند اين حقيقت را با مطالعه آموزه هاي مسيحيت و رفتارهاي بيروني مسيحيان درياند. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.