تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
ذكر فكر را آرد در اهتزاز ذكر را خورشيد اين افسرده ساز با نيم نگاهي به تعاليم قرآن كريم و آموزشهاي رسيده از پيشوايان عظيم الشأن آسماني، اين نكته به وضوح به ثبوت ميرسد كه از نظر اسلام، نه تنها هيچ چيز باندازة ياد خدا از ارزش و اهميت برخوردار نيست، بلكه تمام امور ديگر براي تسهيل توجه انسان به خداست. از نظر اسلام، سرچشمه قدرت روحي و معنوي براي انسان و يگانه عامل سعادت و كمال او، توجه به خدا و اشتغال به ياد اوست، همچنانكه همه گرفتاريهاي انسان و حتي همه رذايل و معايب روحي نفساني، ناشي از غفلت از ياد خداست. مقصود و مفهوم ذكر مقصود از ذكر در آيات و روايات چيست؟ آيا مراد همين اذكار لفظي مانند الحمدلله، سبحان الله و لا اله الا الله ميباشد و يا مقصود چيز ديگري است؟ آيا در هر زمان و مكان و با هر زبان و عدد ميتوان آن را خواند يا نه؟ ذكر در لغت به معناي ياد كردن ميباشد كه در دو مرتبه ذكر لفظي و قلبي به كار رفته و در احاديث نيز در همين دو معنا استعمال شده است. در حديث آمده كه حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ به هنگام مناجات عرض كرد: پروردگارا پاداش كسي كه تو را با زبان و قلب ياد كند چيست؟ جواب آمد: اي موسي! او را در قيامت در سايه عرش خود قرار خواهم داد. حقيقت ذكر غالبا ذكر در توجه قلبي و حضور باطني استعمال ميشود، چون حقيقت ذكر عبارتست از توجه قلبي انسان، به ساحت قدس پروردگار، و اگر به ذكر لفظي نيز عنوان ذكر اطلاق ميشود، بخاطر اين است كه ذكر لفظي از آثار ذكر قلبي است؛ يعني گفتگو كردن دربارة چيزي، ناشي از ياد كردن آن در دل است؛ وگرنه ذكر حقيقي، همانا ذكر قلبي و توجه دل به سوي پروردگار است كه اثر آن اطاعت از دستورات الهي ميباشد؛ همانطور كه اثر معصيت غفلت و نسيان است. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: «هر كس كه واقعا به ياد خدا باشد، مطيع او خواهد بود و هر كس كه از خدا غافل باشد، مرتكب معصيت ميشود...». مراتب ذكر «ذكر»، مقامي بسيار وسيع، و داراي مراتب و درجاتي است كه اولين و پايينترين مرتبهاش، از ذكر لفظي و زباني شروع ميشود و تا مرتبه انقطاع كامل و شهود و فنا ادامه مييابد. در مرتبه اول، ذاكر چون قلباً به خدا توجه ميكند، به قصد قربت، اذكار مخصوص را بر زبان جاري ميسازد، بدون اينكه به معاني آنها توجهي داشته باشد. در مرتبه دوم، به قصد قربت اذكار را ميگويد و در همان حال، معاني آنها را بر ذهن خطور ميدهد. در مرتبه سوم، زبان از قلب پيروي ميكند و ذكر ميگويد؛ بدين صورت كه چون قلب به خدا توجه ميكند و در باطن ذات، به معاني و مفاهيم اذكار ايمان دارد، به زبان فرمان ذكر ميدهد. در مرتبه چهارم سالك نسبت به پروردگار جهان، حضور باطني و توجه كامل قلبي دارد و او را حاضر و ناظر و خودش را در محضر او مشاهده ميكند. سالكين در اين مقام نسبت به جريان اين احوال، متفاوت هستند و كامل و كاملتر دارند. به هر مقدار از غير خدا قطع علاقه كنند، به همان نسبت با خدا مأنوس و به او علاقهمند ميشوند، تا به حد انقطاع كامل و لقاء و فناء برسد. امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ در مناجات شعبانيه ميفرمايد: خدايا انقطاع كامل را به من عطا كن و ديدههاي دل ما را به نور مشاهده جمال خود روشن ساز... بيا در جان مشتاقان گل افشان كن گل افشان كن به روي خود شب ما را چرغان كن چراغان كن (باقر ساعدي) بنابراين ذكر، فقط لفظي و با شكل و هيئت خاصي نيست؛ اي بسا كه ذكر غير لفظي، رجحان بيشتري داشته باشد. «خداي خود را با تضرع و پنهاني و بيآنكه آواز بركشي، در دل خود در صبح و شام ياد كن و از غافلان مباش. البته اذكار خاص و جلسات ذكر، اگر در سايه شريعت، آيات و روايات اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و با ارشاد استاد مسلم سير و سلوك باشد، نفس را آماده پذيرش حقايق از عالم بالا خواهد كرد؛ ولي اگر صرف اذكار خاص باشد، هر چند ممكن است، انسان مانند مرتاضان هندي، به مقاماتي برسد، ولي سر آدمي به آخور اوهام و خيالات سرگرم ميشود و در نتيجه از هدف اعلي و الهي باز ميماند. هر گاه آدمي به وصال محبوب خود برسد، در اين صورت از جرگه غافلان بيرون ميآيد و هميشه ذاكر حق تعالي است. چون هر فعلي را كه انجام ميدهد و يا هر عملي را كه ترك ميكند، داغ عشق او را بر پيشانی خود دارد. آيات و روايات نيز ما را به همين سمت و سوي (ذكر دائمي) سوق ميدهد. امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ در دعاي كميل ميفرمايد: تو را به حقيقت خودت ... قسم ميدهم كه لحظات شبانه روز مرا به ياد خود آباد سازي و به خدمت خودت موفقم كني و كارهايم در نزد تو پذيرفته باشد، تا جائي كه كارهايم و الفاظي كه بر زبان جاري ميكنم، تماماً يك ذكر و يك ورد شود و حالتم در خدمت تو ابدي و هميشگي باشد. ابوحمزة ثمالي نيز از امام باقر ـ عليه السّلام ـ روايت ميكند كه آن جناب فرمود: مؤمن تا در ياد خداست، همواره در نماز است؛ خواه ايستاده باشد يا نشسته و يا خفته. زيرا خداوند (در وصف خردمندان) ميفرمايد: آناني كه در حالت ايستاده و نشسته و خفته، خدا را ياد ميكنند. خوشا آنان كه الله يارشان بي كه حمد و قل هو الله كارشان بي خوشا آنان كه دائم در نمازند بهشت جاودان مأوايشان بي(باباطاهر) نتيجه: 1. سرچشمه هر پاكي و صفا، ذكر، و ريشه هر تباهي و فساد، غفلت است. 2. ذكر و غفلت فقط لفظي و ذهني نيست، بلكه فعل و عمل هم از مصداق روشن آنهاست. 3. ذكر به دو قسم حقيقي و غير حقيقي نيز تقسيم ميشود؛ پس اي بسا كسي كه بر لب ذاكر باشد، ولي از گروه غافلان محسوب شود. توبه بر لب، سبحه بر كف، دل پر از شوق گناه معصيت را خنده ميآيد ز استغفار ما .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.