تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

آيا همه پيامبران در قيامت، شفاعت‏كننده قوم خود هستند؟


بلي. حضرت موسي (ع) مي‏تواند در قيامت از خداوند براي تبهكاران طلب مغفرت كند. چنانكه در دنيا هم راه توبه و طلب آمرزش را به قوم خود گوشزد كرد و گفت: (يا قَوْم اِنَّكُم ظَلَمتُم اَنفُسَكم بِاتّخاذِكم العِجْل فَتُوبوا الي بارئِكم) بقره/54 و درباره خود وبرادرش مي‏گويد: (...رَبّ اغْفر لي وَلأخي وَ أَدْخِلنا فِي رَحمَتك وَ أَنتَ أَرْحَم الرّاحِمين اعراف/151 و براي همه، چنين دعا مي‏كند: (فَاَغْفِر لَنا وَ اَرْحِمْنا وَ اَنْت َخَيرُ الغافِرِين وَاَكْتُب لَنا في هذِه الدُّنيا حَسنةً وَ فِي الاخِرة اِنّا هُدْنا اِليْك) اعراف/155 ؛ ما را بيامرز و بر ما رحم كن كه تو بهترين آمرزندگاني و براي ما در دنيا نيكي و در آخرت نيز خير مقرّر كن كه ما به سوي تو گرويده‏ايم. درباره عيساي مسيح (ع) نيز اين دو تعبير هست، يكي آن كه رسالتي پيدا كرده تا مردم را از تاريكيها به نور بياورد و ديگر آن كه در قيامت هم براي مبتلايان به عذاب طلب مغفرت مي‏كند. خداي سبحان، در قيامت به حضرت عيسي مي‏فرمايد: آيا تو به مردم گفتي، كه من و مادرم را به عنوان دو معبود بپرستيد؟ آن حضرت عرض مي‏كند: تو از شريك منزّهي. اگر گفته باشم تحقيقاً تو آن را مي‏دانستي، تو بر آنچه درجان من است، آگاهي و من بر آنچه در ذات توست بي اطلاعم. تو داناي هر غيبي و من نگفتم، مگر چيزي را كه تو مرا به آن واداشتي كه به آنان بگويم: خدايي را كه پروردگار من و شماست، بپرستيد و من تا هنگامي كه در ميان آنان بودم، شاهد اعمالشان بودم. بعد از آن كه مرا توفّي كردي و به حضور تو آمدم، تو رقيب بر آنان بودي. آنگاه با رعايت ادب دعا مي‏گويد: اگر اينها را عذاب كني، عبد تواند و تو مولاي اينها هستي و حق داري و اگر آنان را آمرزيدي، تو عزيز و حكيمي و مي‏داني چه كسي را بيامرزي و چقدر رحمت نازل كني و چون تو عزيزي، پس نفوذنا پذيري و كسي نمي‏تواند به تو اعتراض كند كه چرا آنان را آمرزيدي: (اِنْ تُعَذِبهُم فَاِنَّهُم عِبادك وَ اِنْ تَغْفِر لَهُم فَاِنَّك أنَتَ الغَزيز الحَكيم) مائده/118. عيساي مسيح (ع) تا در ميان امت بود، تلاش مي‏كرد تا قومش را با دفع عذاب يا رفع عقاب هدايت كند. پس از رحلت هم از خداوند مسئلت مي‏كند تا گناهان كساني را كه به تباهي مبتلا شدند، ببخشايد. درباره حضرت ابراهيم نيز چنين آمده است: (رَبُّ اِنَّهنَّ أَظْلِلْنَ ْ كَثِيراً مِنَ النّاس فَمَن تَبعِني فَاِنَّه مِنّيِ وَ مَن عَصاني فَاِنَّك غَفُورٌ رَحيمٌ) ابراهيم/36 . ابراهيم خليل، راه پرهيز از گناه و دفع خطر عذاب را به مردم نشان داد وبراي بر طرف كردن عذابي كه بر اثر عصيان متوجه آنها شده است، به خداوند عرض مي‏كند: خدايا از گناه آنان كه مرا نافرماني كردند درگذر، چون تو بخشنده و مهرباني. حضرت ابراهيم به عمويش آزر كه سمت سرپرستي او را در دوران كودكي داشت، مي‏گفت: (يا أَبَت اِنّي قَد جاءَني مِن الِعلْم ما لَمْ يَأتِك فَاتَّبِعني أَهْدِك صِراطاً سَويّاً) مريم/43 ؛ علمي به من عطا شده كه به تو داده نشد، پس از من اطاعت كن، تا تو را هدايت كنم؛ يعني تو را از عذاب برهانم و از ظلمت به نور علم و عدل بكشانم. منظور حضرت ابراهيم از احتجاجهايي كه با قومش يا نمرود يا آزر داشت هدايت آنان و دفع خطر عقاب يا رفع آن بود، زيرا همه احتجاجها براي نفي و ثنيّت و بت پرستي بود، كه عامل خطر و سبب استحقاق عذاب است. حضرت ابراهيم (ع) مي‏گويد: (فَمَن تَبِعني فَاِنّه مِنّي وَ مَنْ عَصاني فَاِنّك غَفُور رَحيم)؛ اگر كسي تابع ديانت و رسالت من شد، از من محسوب مي‏شود و كسي كه مرا معصيت كرد و راهش از صراط مستقيم جدا شد، تو بخشنده‏اي. يعني اگر كسي اصل توحيد را قبول كرد، ليكن به گناه تن در داد، از گناهانش بگذر. اين درخواست براي رفع عقاب است، آنهم در زمينه‏اي كه استحقاق شفاعت و طلب آمرزش وجود داشته باشد. و گرنه انبيا بدون اذن خدا، چيزي را از حضرتش نمي‏خواهند. ادب دعا هم اين است كه آنان چيزي را مسئلت كنند كه امكان داشته باشد، و موردش نيز مرضيّ و مأذون حق باشد زيرا خصيصه فناي كار عبد سالك در فعل خدا همين است كه هرگز از خود پيشنهادي ندهد. www.eporsesh.com .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image