تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
دانشوران اسلامي براي به دست آوردن روايات درست، شيوههاي گوناگوني را انتخاب كردهاند تا رهاورد خود را از فرمايشات معصومين ـ عليهم السّلام ـ به ديگران ارائه نمايند و پرچم دار اصلي اين نگرشها و شيوهها خود رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ بودند چنانچه رسول گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «دانش را مهار كنيد. گفتند: چگونه مهار كنيم؟ فرمود: با نوشتن.» امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ نيز فرمود: پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: يا علي! آنچه من ميگويم بنويس. گفتم: يا رسول الله ميترسي فراموش كنم؟ فرمود: خداوند هيچ وقت چيزي را از ياد تو نخواهد برد، ولي براي فرزندان و آيندگان بنويس. اين بود كه از همان آغازين اسلام افرادي شروع به نوشتن احاديث كردند و البته ضرورت نداشت كه در همه لحظهها با دوات و كاغذ باشند چرا كه گاهي شنيدههاي خود را در خانه مينوشتند و بر پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ نشان ميدادند و آن حضرت درستي احاديث را تأئيد ميكردند. و برخي از اين صحابه به محضر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه هدي ـ عليهم السّلام ـ ميرسيدند فقط براي نوشتن احاديث كه معصومين به آنها املاء ميكردند يعني همانند يك معلم كه ديكته ميگويد و شاگردان مينويسند و نتيجهاش در عصر رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين شد: صحيفة النبي: املاي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و نوشته امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ كه در منابع امروزي اهل سنت به صحيفه علي بن ابي طالب مشهور است. و امام صادق و امام باقر ـ عليهما السّلام ـ نيز وجود اين صحيفه را تأئيد نمودهاند. 2. كتاب علي ـ عليه السّلام ـ : اين كتاب بزرگتر از صحيفة النبي است و امام حسن مجتبي در فرمايشي چنين توصيف ميكند: همه علوم نزد ماست و ما اهل آن هستيم و تا روز قيامت به هر چيز نياز باشد پيش ما موجود است. چرا كه همه اينها با املاي رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ و با خط امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ مكتوب است. علاوه بر اينها صحيفههايي نيز در نزد اصحاب پيامبر وجود داشت و آنها كلاسهايي تشكيل ميدادند تا علاقه مندان بتوانند نوشتههاي آنها را بنويسند و بالاترين منفعتي كه ميبردند ترويج و تقويت دين مقدس اسلام بود. بنابراين نوشتن حديث و در كنار آن علوم حديث از همان آغازين شروع شد و البته به مرور زمان و نسبت به نيازها، بيشتر و ترقي يافتهتر شده است. نوشتن اصل: دومين اثر با تأكيد پيامبر بر نوشتن احاديث، که در عصر ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ رخ داد، اصل نويسي بود، اصل به مجموعهاي گفته ميشد كه اصحاب مستقيماً از امام يا با يك واسطه درباره موضوع خاصي ميشنيدند و آنها را جمع آوري ميكردند كه در كتب روايي بارها از اين اصلها ياد شده است و علامه آقا بزرگ تهراني در الذريعه، بيش از صد اصل را با مشخصات نويسندهاش آورده است. البته گاهي هم روايات غير موثق وارد اين اصلها ميشد كه ديگران با نگاهي به زندگاني نويسنده، يا راوي آن اصل، موارد اتهامي را بررسي ميكردند و در كتابهايشان مينوشتند كه اين اصل يا اين راوي قابل اعتماد نيست. عرضه حديث: از آنجا كه افراد سود جو پيدا ميشدند و مطالبي را به اسم اسلام به ديگران ميگفتند، بحث عرضه روايات و نوشتهها بر معصومين و علماي بزرگ پيش آمد. يعني نوشتههايي به امام معصوم يا علما نشان ميدادند تا از درستي آن مطمئن شوند و اين يكي ديگر از شيوههايي بود كه براي تشخيص درستي و نادرستي روايات به كار ميرفت كه اين هم باز به دستور ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ بود چنانچه امام باقر ـ عليه السّلام ـ ميفرمود: هر كس گفته خود را {احاديثي كه شنيده} به ما نشان دهد، سلامت ميماند. اين نشان دادنها توسط افراد مختلف به يكايك ائمه در تاريخ ثبت شده است كه براي اختصار به چند نمونه اشاره ميشود: 1. عرضه بر امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ : يكي از صحابه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به نام ابو الطفيل عامر بن واثله روايات و نوشتههايش را بر امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ نشان داد و آن حضرت درستي آنها را تأييد كرد. 2. عرضه بر امام كاظم ـ عليه السّلام ـ : اسحاق بن عمار رواياتي را كه به امام صادق ـ عليه السّلام ـ منسوب بود جمع آوري كرده و پيش امام كاظم ـ عليه السّلام ـ آورد و آن حضرت علاوه بر درستي آن، توضيح بيشتري را در مورد روايات دادند. 3. عرضه بر امام عصر توسط نواب: در عصر غيبت صغري از طريق نائبان خاص امام عصر ارواحنا له الفداء، احاديث به آن حضرت نشان داده ميشد و درستي يا نادرستي آن مورد تأييد امام زمان ارواحنا له الفداء قرار ميگرفت. عصر غيبت كبري: در عصر غيبت كبري نيز اين شيوه استمرار داشت كه شيعيان از ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ ياد گرفته بودند چنانچه ميبينيم حسين بن روح نوبختي نائب سوم امام عصر نوشتههايي را براي علماي قم مي فرستاد و از آنها نيز ميخواست. راه كار ديگر براي حفظ احاديث، پايه گذاري اجازه حديث بود كه علماي بزرگ بعد از تربيت شاگردان برجسته و با تقوي به آنها اجازه ميدادند تا رواياتي كه از استادشان شنيدهاند به ديگران نقل كنند و اين كار هم باعث ميشد كه سلسله اسناد در روايت ميآمد كه موقع نقل ميگفت از استادم شنيدم كه او نيز از فلان تا ميرسيد به معصومين و از سويي فقط به افراد صلاحيت دار علمي و ديني اين اجازه داده ميشد و اين كار جلوي انحرافات و سوء استفادهها را ميگرفت. با اين وجود، باز افرادي كه براي ضربه زدن به تشيع چيزهايي را به دروغ به رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ يا ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ نسبت ميدادند كه ميطلبيد علوم حديث و نوشتن احاديث از دقت بيشتري برخوردار باشد كه اين بار نيز رسول گرامي و ائمه اطهار راه را نشان داده بودند و مسير حديث را روشن كرده بودند و آن نوشتن سلسله احاديث بود چنانچه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمودند: موقع نوشتن حديث تمام راويانش را بنويسيد كه اگر حق بود پاداش برده و اگر معلوم شد كه راوي دروغ گفته وزرش بر گردن او باشد. امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ نيز فرمود: هر وقت حديث نقل ميكنيد اسناد دهيد به كسي كه از او شنيديد. بر همين اساس است كه مرحوم آيت الله العظمي خويي(ره) مينويسد: نوشتن كتب فهرست {اسامي راويان و مورد اعتماد يا نبودنشان} و سيره در ميان اصحاب ائمه ـ عليهم السّلام ـ ، امري متعارف بوده كه برخي از اين نوشتهها بدست ما رسيده است. بنابراين براي تشخيص روايات بايد به كتب رجالي مراجعه شود و البته براي افراد عادي در مسائل فقهي همين اندازه كه از مجتهدي جامع الشرايط تقليد كنند و عمل نمايند كافي است. اما اگر كسي خواست از روي تحقيق و پژوهشهاي علمي به نتيجهاي برسد چارهاي جز ياد گرفتن علم حديث يعني راوي شناسي و روايت شناسي و مراجعه به كتابهاي رجالي علماي بزرگ ندارد. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.