دروغ شاخدار -(مروری بر ادعای گسترش دموکراسی بوش) /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

دروغ شاخدار (مروری بر ادعای گسترش دموکراسی بوش)


یکم- زمینه ها تحقق دموکراسی ، آن هم از نوع امریکایی آن ، شعاری  است که بلافاصله  از فردای  توطئه11 سپتامبر و بهانه کردن آن برای تحقق منافع شوم آمریکا در جهان، خصوصا خاورمیانه ، آغاز و تبلیغ گردید؛ اما حوادث آن گونه که بوش و گردانندگانش می خواستند، پیش نرفت. به دنبال گرفتاری شدید آمریکا درباتلاق عراق و افغانستان، برجای گذاشتن تلفات انسانی و هزینه های مالی متعدد و بالاخره شکست طرح خاورمیانه جدید آمریکا با مقاومت و پیروزی درخشان و افتخار آمیز حزب الله لبنان و از دست رفتن آبروی نداشته آمریکا و افسانه شکست ناپذیری اسرائیل در افکار عمومی جهان، سیلی از اعتراضات و انتقادات ازسوی مجامع سیاسی و حزبی آمریکا به بوش و عواملش سرازیر شد. - که البته رقابت های حزبی و  انتخاباتی نیز نقش مهمی در آن دارد و الا قدرتمندان آمریکا نه دلشان برای تلفات جانی و هدر رفتن منابع مالی مردم آمریکا سوخته ونه ارزشی برای جان و حقوق مردم عراق قائلند-  در چنین شرایطی بوش و رایس برای کم نیاوردن در مقابل حریفان ، به یکسری دستاورده های کاملا خیالی و رویایی ، نظیر گسترش دموکراسی و تشکیل دولت مردمی عراق و افغانستان استناد نموده و در مجامع بین المللی و خبرگزاری های مختلف خود را تنها منجی مردم این دو کشور از دست حکومت ظالم و استبدادی صدام و طالبان ، قلمداد می کنند. دوم- معیارهای منطقی قضاوت پیرامون این که این ادعا چه مقدار واقعی است و مردم عراق و افغانستان در این زمینه تا چه اندازه مدیون آمریکا هستند؛ نیازمند توجه و بررسی مولفه ها و معیارهای متعددی می باشد؛ نوشتار حاضر می کوشد با شناسایی و ارائه این مولفه ها و معیارها ، قضاوت نهایی را برعهده خوانندگان محترم بگذارد. برخی از این مولفه ها عبارتند از: 1- شناخت و ریشه یابی چرایی شکل گیری، تثبیت ، تقویت و استمرار حکومت های استبدادی همانند صدام و طالبان و... ؛ 2- شناخت استراتژی جدید آمریکا در جهان و خصوصا منطقه خاورمیانه؛ 3- تفکیک میان اهداف واقعی و شعارهای ظاهری و تاکتیکی؛ 4- بررسی عملکرد از دو جهت ؛ یکی از جهت دوگانگی نوع برخورد آمریکا میان نظام های استبدادی جهان و دیگری پایبندی واقعی و احترام آمریکا به نتایج آرا و خواست اکثریت مردم این کشورها به عنوان مهمترین مولفه دموکراسی ؛ 5- و بالاخره بررسی صلاحیت آمریکا در ترویج دموکراسی قطع نظر از چالشها و ناکارامدیهای مهمی که دموکراسی غیر دینی در خود می پروراند. سوم- نتایج از بررسی چنین موضوعاتی می توان نتیجه گرفت که:  اولا ؛ چنانکه شواهد ، اسناد فاش شده  و حتی اعترافات مسئولان آمریکایی و متحدان آن نشان می دهد که آمریکا در تشکیل ، تقویت و استمرار دولت صدام و طالبان در جهت دستیابی به منافع جهانی خود دست داشته است و حتی در  شرایطی که مردم عراق و افغانستان متحمل ظلم و جنایت این حکومت ها بودند ، روابط بسیار محکمی با این دولتها داشته و از آنان شدیدا حمایت می نموده ، ثانیا ؛  هرچند در افغانستان ، آمریکا موفق شد با استفاده از روشهایی نظیر سرکوب و ترور مخالفین خویش همانند شاه احمد مسعود و...، دولتی  دست نشانده ودر مجموع مطابق امیال خود به وجود بیاورد، اما در عراق علی رغم تمامی کارشکنی ها و توطئه های بسیار گسترده که همچنان و هر روز شاهد آن در عراق بوده و و با قتل عام و ناامنی مردم مظلوم این کشور همراه است ، به اهداف خود نرسید و دولتی کاملا مردمی ، مستقل و مخالف سیاستهایش در این کشور به قدرت رسید ، کافی است در جهت اثبات صداقت آمریکا در شعار دموکراسی ، به مخالفت ها و کارشکنیهای علنی و غیر علنی آن در تضعیف و سرنگونی دولت عراق توجه نمایید، البته نمونه های متعدد دیگری نیز وجود دارد؛ نظیر ابطال آرای گسترده مردم الجزایر و سرنگونی دولت مردمی آن ، تروریسم خواندن دولت حماس و حزب الله لبنان علی رغم اتکائ آنها به بخش های عظیم مردمی و پیروزی در انتخابات رسمی ، و همچنین مصر و...بالاخره زیر سوال بردن انتخابات مردمی ایران؛ ثالثا؛ آمریکا اگر واقعا صادق است چرا از دیگر رژیمهای دیکتاتور منطقه نظیر اسرائیل و...حمایت و ضمن نادیده گرفتن سرکوب و تضیع آزادی ها و حقوق مردم این کشور ،روابط گسترده و تنگاتنگی با آنها دارد؛ رابعا ؛ عملکرد آمریکا در داخل کشور خویش و یکجانبه گراییش در سطح بین المللی، خود بیانگر دیکتاتور بودن و استبدادی فکر کردن و عمل کردن این رژیم است؛ خامسا؛ واقعیت این است که تشکیل حکومت های مردمی یک روند تاریخی است که تمامی کشورها به سوی آن درحرکتند؛ هر چند دستیابی و تحقق کامل آن با عناصر و مولفه های متعددی نظیر میزان فراهم بودن و آمادگی شرایط فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فقدان موانع داخلی و خارجی نظیر حکومت های استبدادی و حمایت قدرتهای بزرگ از حکومت های استبدادی و یا حمله نظامی آنان به حکومت های مردمی و... ، مرتبط می باشد. و بر این اساس ، اینکه هم اکنون مشاهده می نماییم در عراق حکومتی مردمی تشکیل شده نه به خاطر اقدام آمریکا در اشغال نظامی آن کشور ، بلکه به خاطر فراهم بودن زمینه های آن حتی از مدتها قبل وجود داشته است - چنانکه در جریان انتفاضه مردم عراق بعد از جنگ اول خلیج فارس شرایط برای قیام مردمی فراهم بود وحتی برخی از شهرهای عراق به تصرف نیروهای مردمی درآمد، اما با کارشکنی آمریکا و حمایت از صدام و اجازه استفاده از نیروی هوایی این کشورو...، قیام مردمی سرکوب شد- و به مجرد اینکه موانع داخلی - از جمله حمایت آمریکا از رژیم عراق - برداشته شد مردم عراق با حمایت نکردن از صدام در مقابل تهاجم نظامی آمریکا، توانستند خواست های دیرینه خود را در تشکیل دولت مردمی به دست آورند و علی رغم تمامی کارشکنی های آمریکا گامهای مهمی در جهت تحقق مردم سالاری بردارند. خلاصه اینکه؛ «تشکیل دولت مردمی در عراق صرفا دستاورد و محصول مبارزات طولانی مدت خود مردم عراق است که توانست در شرایطی که استراتژی آمریکا و اهداف منطقه آن در حال تغییر بود از فرصت به وجود آمده استفاده و خود را به منصه ظهور برساند.» .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image