تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

علت قتل يهوديان مدينه در زمان پيامبر چه بود؟


يهوديان مدينه هيچگاه قتل عام نشدند؛ لذا بايد سوال را درست و پس از مطالعه، جوانب مسئله دقيق تر مطرح کرد؛ قبايل زيادي از يهود از سرزمين اصلي خود با آگاهي از ظهور پيامبر آخرالزمان از طريق اخبار تورات که به آمدن پيامبر و ظهور او در حجاز خبر داده بود به يثرب مهاجرت کرده و در اطراف اين شهر و داخل شهر مسکن گزيده و منتظر آمدن پيامبري از ميان عرب که خاتم پيامبران بود بودند و اين انتظار سالها پس از مهاجرت يهوديان با بعثت پيامبر به سرآمد؛ مخالفت و مقاومت مکيان در مقابل دعوت پيامبر سبب گرديد که آن حضرت براي ادامه کار خود و انجام رسالت به شهر يثرب که پس از حضور پيامبر به مدينه النبي (شهر پيامبر) معروف گرديد؛ قبايل زيادي از يهود در مدينه سکونت داشتند که برخي از آنها در باغات و مزارع اطراف مدينه در قلعه هاي بزرگي که ساخته بودند زندگي داشتند و برخي از قبايل در داخل شهر با دو قبيله بزرگ يثرب (اوس و خزرج) زندگي مي کردند. بني قريظه، يكي از قبايل يهود ساكن شهر مدينه بودند كه در اطراف مدينه مالك باغات و مزارع بوده و در آن به كشاورزي اشتغال داشتند. رسول خدا پس از ورود به شهر مدينه و تشكيل حكومت عهدنامه اي ميان مهاجران و انصار از يك طرف و يهوديان مدينه از طرف ديگر نوشت و يهوديان را در دين و دارائي واملاک شان آزاد گذاشت و شرايطي براي آنها مقرر نمود كه طرفين ملزم به رعايت آنها بودند: 1. مسلمانان و يهوديان مانند يك ملت در مدينه زندگي خواهند كرد. 2. مسلمانان و يهوديان در انجام مراسم ديني خود آزاد خواهند بود. 3. در هنگام پيشامد جنگ از اين دو ديگري را در صورتي كه متجاوز نباشد عليه دشمن كمك خواهد كرد. 4. هرگاه مدينه مورد حمله و تاخت و تاز دشمن قرار گرفت مسلمانان ویهود در دفاع از آن متحد خواهند بود؛ 5. قرارداد صلح با دشمن با مشورت هر دو به انجام خواهد رسيد. 6. چون مدينه شهر مقدس است از هر دو ناحيه مورد احترام و هر نوع خونريزي در آن حرام خواهد بود. 7. در موقع بروز اختلاف و نزاع، آخرين داور براي رفع اختلاف، شخص رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ خواهد بود. 8. امضاء كننده اين پيمان با همديگر به خيرخواهي و نيكوكاري رفتار خواهند كرد. اين مفاد عهدنامه ميان پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و تمام يهوديان بود كه تمام حقوق آنها رعايت شده و جان و مالشان در امنيت حاصل از حكومت پيامبر محفوظ و مورد حمايت بوده است، اين برخورد كريمانة رسول خدا با آنها بود؛ اما برخورد آنها با رسول خدا و مسلمانان كاملاً برخلاف تمام مفاد عهدنامه بود، و هرگز مفاد اين عهدنامه از سوي رسول خدا و مسلمانان مورد بي حرمتي واقع نشد، ولي آنها نه تنها برعليه شخص رسول خدا توطئه چيني مي نمودند و با آن حضرت دشمني کردندبلكه با مشركان مدينه همدستي نموده و براي محكوم كردن و باطل جلوه دادن رسالت آن حضرت سؤالاتي از آن حضرت مي نمودند كه در پاسخ آنها آياتي از قرآن كريم نازل مي شد. حدود صد آيه از اول سوره بقره درباره ايشان نازل شده است كار دشمني آنها با پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ به جايي رسيد كه به طور علني مفاد عهدنامه را زير پا نهاده و با همكاري و تحريك مشركان مكه عليه مسلمانان در مدينه تحريك شده و مجهز مي شدند چنانكه حي بن اخطب نضري با تحريك ابوسفيان نزد كعب بن اسد قُرظيّ سرور بني قريظه كه از طرف قبيله خود با رسول خدا قرارداد بسته بود رفت اما كعب ابتدا از همكاري با او امتناع کردولي پس از تحريكات او عهدنامه را شكسته و براي جنگ با پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ آماده شدند، پيامبر پس از آگاهي از اين عهدشكني گروهي را براي تحقيق و روشن شدن اين قضيه براي مسلمانان (چون براي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ روشن بود ولي آن حضرت مي خواست كار با روال عادي پيش رود) اعزام نمود و آنها پس از اطلاع دقيق به مسلمانان اعلام كردند كه نه تنها عهدشكني نموده اند بلكه به رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ ناسزا و سخنان ناروائي نسبت مي دهند، اين اظهار دشمني كار را براي مسلمانان در مدينه بسيار سخت نمود به طوري كه منافقان مدينه شروع به زخم زبان زدن نموده و با كنايه به تحقير اسلام و پيامبر پرداختند مشركين نيز در اين گيرودار بر عليه مسلمانان شمشير تيز مي نمودند، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ جمعي را براي نگهباني مدينه گسيل داشت تا از شرّ و خطر بني قريظه محافظت زنان و كودكان نموده باشند. در حالي كه مسلمين به شدت در محاصره مشركين بودند و يهوديان بني قريظه بايد در اين حال براساس مفاد قراردادشان به ياري مسلمانان برخيزند و از مدينه دفاع نمايند، اما آنان در فكر نابودي مسلمانان و سقوط مدينه بوده و با مشركين همدستي بودند . پس از شكست مشركين در محاصره مدينه و پايان يافتن جنگ احزاب كه تمام احزاب مشركين برعليه اسلام متحد شده بودند، جبرئيل به حضور پيامبر نازل شده و آن حضرت را خبر آورد كه خداوند مي فرمايد بر سر «بني قريظه» رهسپار شوي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ اعلام نمود كه بايد نماز عصر را در منطقه بني قريظه بخوانيم، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ پرچمدار بود پس از رسيدن به اين منطقه و پشت قلعه هاي آنها، شنيد كه بني قريظه گفتار زشتي دربارة رسول خداگفتند . اين قلعه ها مدت ها (مدت 25 شب) مورد محاصره بود. تا اينكه بني قريظه از روي ناچاري كامل تسليم شدند يهوديان گفتند اي محمد به حكم سعد بن معاذ راضي هستيم. او هر چه درباره ما حكم كند، آن را در حق ما اجرا كن، قبيله اوس به پيامبر گفتند: اي رسول خدا «بني قريظه» هم پيمانان ما هستند؛ چنانكه با هم پيمان قبيله خزرج يعني بي قينقاع برخورد كرديد و آنها را مورد بخشش قرار داديد بني قريظه را نيز مورد بخشش قرار دهيد، پيامبر فرمود: دوست نداريد مردي از خود را داور قرار دهيد؟ گفتند چرا؟ سعد. به حكميت و داوري سعد تن دادند و سعد كه در جنگ خندق «احزاب» زخمي شده و بستري بود براي داوري حاضر شد، و چنين حكم كرد «مردان آنها كشته شوند و مالهايشان قسمت شود و فرزندان و زنانشان اسير شوند به روايت ابن اسحاق رسول خدا فرمود: «لقد حكمت فيهم بحكم الله من فوق سبعة ارقعةِ» راستي درباره ايشان به حكم خدا از بالاي هفت آسمان حكم كردي از اين كلام رسول خدا روشن مي شود كه حكم خداوند چنين بوده است كه بايد آنها كشته شوند. در نتيجه مي توان علل كشته شدن آنها را چنين بيان كرد: 1. آنها براساس پيماني كه با پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بسته بودند از آن تخطي نموده و پيمان شكني كردند و علاوه بر پيمان شكني به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ خيانت نموده و از پشت به مسلمين خنجر مي زدند. 2. برخلاف همان پيمان كه مفاد آن صلح و زندگي مسالمت آميز و همدلي بود آنها نه تنها زندگي مسالمت آميز با مسلمانان نداشتند بلكه به شخص پيامبر كاملاً بي حرمتي نموده و توهين مي كردند و با لجاجت از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ سئوال مي نمودند تا آن حضرت از جوابشان باز مانده و شرمنده شود اين اظهار دشمني و تحقير به شخص رسول خدا، آزار و اذيت به آن حضرت محسوب شده و جرمي غير از كشته شدن نداشت. اما پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ هيچ عكس العملي نشان نمي داد بلكه با وجود این رفتار ها با آنها مدارا نمود و هرگز به روي خود نیاورد وبردباری را پیشه ی خود کرد از آنرو که سخت پايبند پيمان خويش بود تا حكم خدا در حقشان نازل شود. 3. آنها برخلاف مفاد پيمان نه تنها از مدينه و سقوط آن دفاع نكردند بلكه به تحريك مشركان و دشمنان پيامبر(ص) بر عليه مسلمان توطئه جنگ ريخته بودند. 4. به پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ناسزا مي گفتند كه جرم ناسزاگويي به پيامبر(ص) غير از كشته شدن چيز ديگري نبود. 5. آنها پس از اينكه پيامبر(ص) به محاصره آنها بپردازد، تسليم نشدند بلكه با مقاومت خود قصد جنگ با پيامبر(ص) را داشتند و هرگز آتش كينه آنها نسبت به پيامبر(ص) خاموشي نداشت سرانجام پس از ناچاري و محاصره طولاني تسليم شدند. 6. چون اين مراكز (مراكز يهوديان در اطراف مدينه) هميشه به عنوان مركز فتنه برعليه حكومت اسلامي بود و يهوديان بني قريظه بنابر اظهار خود به هيچ قيمتي حاضر به قبول اسلام نشدند و زندگي مسالمت آميز را نيز عملاً با عهد شكني قبول نكردند، لذا تنها چاره اي كه براي مسلمين بود رفع فتنه از اساس بود ؛ . 7. آنان بعد از تسليم شدن به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ پيشنهاد كردند كه هر چه سعد بن معاذ حكم كند به آن راضي هستند، و پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ طبق نظر آنها حكميت سعد را قبول كرد. 8. سعد بن معاذ حكم به كشته شدن آنها و اسارت فرزندان و عيالشان داد. 9. با اين حكم سعد، نه تنها خود يهوديان مخالف نبودند، بلكه هم پيمانان يهوديان نيز به اين حكميت راضي بوده و تسليم شدند. 10. در نهايت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ حكم صادره از سوي سعد را تأييد نموده و فرمود حكم خداوند نيز همين بودكه بايد آنها به کیفر رفتارشان برسند . بنابراین در مرحلة اول يهوديان داوری سعد را قبول کردند و را ضی نتیجه ی داوری او شدند ؛ در مرحلة دوم تمام همه ی انصار و مهاجرين و در نهايت خداوند نيز راضي به اجرای حکم درباره ی آنان بود پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ راضي به رضاي حق بود ولي مي خواست حكم براساس مجاري عادي وبراساس عدل وبعد از اثبات جرم اجراء شود؛ لذا از ابتداي حكميت و داوري سعد را قبول نکرد (حتي نظر قبيله اوس را نيز رعايت كرد تا بعداً هيچ اعتراضي نداشته باشند) حتي برخي از يهوديان كه محكوم به كشته شدن بودند و مورد بخشش و عفو پيامبر(_ص) واقع شدند آنها نيز اين بخشش را نپذيرفتند بلكه مرگ را ترجيح دادند واز شدت کینه توزی به عفو و بخشش پيامبر(ص) اعتنا نکردند وكشته شدند، آياتي از سوره احزاب نيز اين رفتار اسلامي را مورد تأييد قرار داده است. سياق اين آيات نشان مي دهد كه حكم خداوند چنين بوده است. ... و اورثكم ارضهم و ديرَهم و اموالهم و ارضا لم تطئوها و كان الله علي كل شيي قديرا ً؛ خداوند شما را وارث زمين آنها (يهوديان بني قريظه) نمود و ديار و اموال و دارائي آنها را در اختيار شما گذاشت و زميني (قلعه هايي) را كه در آن قدم ننهاده بوديد خداوند شما را صاحب آن زمين نمود و خداوند بر هر چيزي قدرت دارد». از اين روي حكم كشتن چند نفر از یهودیان سرکش وطغیان گر مطابق با حكم خداوند و درخواست يهوديان بني قريظه بود چنانچه در اين آيه خداوند مسئله ارث دادن به اموال يهوديان بني قريظه به مسلمين را به خودش نسبت مي دهد چون آنها نه تنها حاضر به اسلام آوردن نشدند بلکه به زندگي مسالمت آميز با پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و حكومت اسلامي نبودند، لذا در حكم محارب بوده و قتل آنها كاملاً مشروع مي باشد. درباره ساير مسائل نيز پيامبر(ص) تابع حکم خداوند بود و هرگز بدون تاييد از طريق وحي اقدامي نکرده است. در نتيجه همه يهود کشته نشدند وقتل عامی در کار نبود ؛ بلکه برخي از افراد قبيله بني قريظه که پيمان شکني وبرعلیه پیامبر توطئه وبرای ترور حضرت نقشه کشیدند خود به استقبال مرگ رفتند؛ و پيامبر و مسلمانان هرگز اقدام به کشتن آنها نکردند؛ اگر آنها با توطئه به پيامبر(ص) و مسلمانان دست مي يافتند همه را قتل عام مي کردند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image