پاسخ به شبهات کتاب سرخاب و سفیداب ج ۲- شماره بیست و سه /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

افرادی مانند آقای قزوینی در مناظرات خود به سخنی از فلان عالم سنی در صفحه فلان از کتاب فلان تکیه دارند ، بنابراین ما نیز در اینجا از علمای خودتان و از کتب خودتان، مطالبی پیرامون واجب نبودن خمس می‌آوریم و هر جوابی که بدهید ما نیز همان جواب را به خودتان باز می‌گردانیم: اول –ابن جنیدکه ازبزرگان علمای شیعه بوده در زمان دیالمه به نقل علامه درکتاب مختلف ج ۲ ص ۳۱. دوم–مرحوم ابن عقیل به نقل محقق سبزواری درکتاب ذخیرة المعاد. سوم–شیخ مفیدبه نقل محدث بحرانی درکتاب حدائق ج ۱۲ ص ۳۸. چهارم–شیخ صدوق محمد بن بابویه القمی در کتاب من لایحضر که سخنی از ارباح مکاسب و خمس تجارت نیاورده، ولی احادیث تحلیل خمس را برای شیعیان آورده. و از کلام حاج شیخ عباس قمی در منتهی‌الامال در ذکر جلالت شأن زکریا ابن آدم که نوشته: «و اهل قم اول کسانی هستند که خمس فرستادند بسوی ائمه ع‌» معلوم می‌شود تا آن زمان خمس معمول نبوده است. پنجم –شیخ طوسی درکتاب تهذیب ج ۴ ص ۱۴۳ فرموده: ائمه ع‌خمس متاجر را برای ما مباح کرده‌اندکه تصّرف شیعه درآن جائز است، و نیزدرکتاب المبسوط ج ۱ ص ۲۶۳ ودرکتاب النهایة ص ۲۰۰ چنین فرموده است. ششم–شیخ فقیه سلاّر حمزه بن عبدالعزیز به نقل علامه در مختلف ج ۲ ص ۳۰ و ۳۷ که راجع به خمس فرموده: «قد أحلونا ما نتصرف من ذلک کرما و فضلاً». هفتم –محقق ثانی الکرکی درکتاب خراجیةص ۲۶ فرموده خمس مناکح و متاجر و مساکن برای عموم شیعه حلال است که ندهند. هشتم–مقدس اردبیلی در کتاب زبده البیان ص ۲۱۰ و در شرح ارشاد ص ۲۷۷ بکلی خمس را ساقط نموده. نهم –الشیخ الجلیل ابراهیم القطیفی درخراجیه خودص ۱۰۱ تاص ۱۱۶ شرح داده که خمس برای شیعه مباح است تا روز قیام قائم وخمس و انفال را ائمه ع‌ حلال ومباح نموده‌اند. دهم–السیدالسندسید محمد صاحب مدارک در ذیل جمله شرائع: «الخامس ما یفضل عن مؤنة السنة» فرموده: این خمس بطور مطلق عفو شده است. یازدهم –مرحوم محقق سبزواری میرزا محمد باقر خراسانی درکتاب ذخیرة المعاد. دوازدهم–ملامحسن الفیض درکتاب وافی ج ۲ جزوة ۶ ص ۴۸ فرموده: سهم امام چون دسترسی به امام نیست پس بکلی ساقط است و چنین فرموده در المفاتیح. و شیخ یوسف بحرانی در کتاب حدائق ج ۱۲ ص ۴۴۲ سقوط حق امام را نسبت به کاشانی داده است. سیزدهم –الشیخ الحر العاملی در وسائل الشیعه کتاب الخمس، سهم امام را درصورت تعذّر ایصال به امام برای شیعه مباح دانسته است. و در حدائق ج ۱۲ ص۴۴۲ فرموده او قائل به سقوط سهم امام است. چهاردهم –صاحب الحدائق شیخ یوسف بحرانی در حدائق ج ۲ ص ۴۴۸ قائل به سقوط سهم امام است. پانزدهم–صاحب جواهردر باب خمس فرموده: ظاهر اخبار این است که جمیع خمس مخصوص امام باشد وایشان هم به شیعیان بخشیده‌اند، ولی نایبان ادعائی نفله کرده‌اند (شاه بخشیده شیخ علی خان نمی‌بخشد) چاپ تبریز ص ۱۶۴. شانزدهم –شیخ بزرگوار عبدالله بن الصالح البحرانی که فرموده: «یکون الخمس بأجمعه مباح اللشیعة وساقطا عنهم». هفدهم–به نقل علامه مجلسی درمرآت العقول ج ۱ ص ۴۴۶ که فرموده: جمعی از متأخرین خمس ارباح را واجب نمی‌دانند . هجدهم: حکیم موذن بنی عبس: از امام صادق در تفسیر آیه خمس: به خدا قسم آن غنیمت بهره ها و ربحهای روز به روز است که به دست می آید جز آنکه پدرم بر شیعیان ما حلال فرمود تا نسل آنان پاک شود. ( استبصار ج ۲ ص ۵۴ ) نوزدهم: وافی ج ۶ ص ۲۷۶: امام باقر: ما خمس را برای شیعیان پاک ساختیم تا موالید آنان پاک و فرزندانشان حلال و پاکیزه گردند. بیستم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۲۹: ابوبصیر گوید: امام باقر فرمود: هر چیزی که بر اساس شهادت به وحدانیت خدا و رسالت حضرت محمد در کارزار با کفار غنیمت گرفته شود خمس آن حق ماست و بر کسی حلال نیست که چیزی از خمس بخرد تا آنکه حق ما را به ما برساند. ( پس منافع مال چه؟) بیست و یکم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۳۳: محمد ابن مسلم گفت: از امام باقر درباره طلا و نقره و مس و آهن و سرب پرسیدم فرمود: در همه آنها خمس است. (آیا دولت خمس این معادن را به مراجع می‌دهد؟) بیست و دوم: جامع احادیث الشیعه ج ۸ ص ۵۹۳ داوود بن کثیر رقی: امام صادق: همه مردم در حقوق پایمال شده (خمس) ما زندگی می‌کنند جز آنکه ما برای شیعیان آنرا حلال کردیم. بیست و سوم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۹۷ –فضیل از امام صادق: حضرت علی به فاطمه گفت: بهره ای راکه ازبیت المال داری به پدران شیعیان ما حلال کن تا پاکیزه شوند. بیست وسوم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۹۵ –ازامام صادق پرسیدند یا بن رسول الله به هنگامی که قائم شما از نظرها غائب است حالت شیعیان شما درباره ویژگی هایی که خدا به شما داده (خمس) چه خواهد بود؟ فرمود: اگر از آنان بگیریم با آنا انصاف نورزیده ایم و اگر به خاطر پرداخت نکردن آنانرا مواخذه کنیم دیگر ایشان را دوست نداشته ایم بلکه مسکنها و منزلها را مباحشان ساختیم تا عبادتهای ایشان درست باشد و نکاح ها و ازدواجها را بر آنها مباح کردیم تا ولادتشان پاک گردد و کسب و تجارت را مباح کریم تا اموال و دارای خود را پاک سازند. ( به جز خمس!) بیست و چهارم: قال‌الصادق ع‌ لیس‌ الخمس إلا فی‌ا لغنائم خاصة (من لا یحضره‌الفقیه یکی از چهار کتاب اصلی و پایه شیعه) امام صادق فرمودند: خمس نیست مگر در غنایم. بیست و پنجم: دادن خمس غنائم به حاکم قبل از اسلام نیز رایج بوده در کتب توارخ و سیَر از جمله کتاب تاریخ قم که از کتب معتبر شیعه است (ص ۲۹۱) می‌نویسد ابومالک اشعری آنکسی است که خمس را قسمت کرد قبل از نزول قرآن بذکر خمس. و در (ص ۲۷۸) می‌نویسد: مالک بن عامر که از جمله مهاجران است ابتدا کرد پیش از نزول آیه خمس، خمس را قسمت کرد و این معنی در وقتی بود که مالک بن عامر غنیمتی را یافت در بعضی از غزوات، رسولص فرمود او را که یک سهم از آن بهر خدا بنه، مالک بن عامر گفت خمس آن از بهر خداست، پس حق سبحانه و تعالی به قسمت مالک بن عامر رضا داده و آن قسمت را امضاء فرموده این آیه را فرستاد: (وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ ) «بدانید یک پنجم غنایم جنگی که بدست میآورید، از آنِ الله ..»، و در پاره‌ای از کتب تاریخ است که اولین خمس را عبدالله بن جحش قبل از جنگ بدر در سریه خود بخدمت رسول خدا آورد (تاریخ ابوالفدا واقدی و ابن خلدون).


قبل از پاسخ به این شبهه تذکر یک نکته لازم است و آن اینکه ظاهرا این مستشکل و شبهه گر هنوز فرق میان اصول دین و فروع دین را نمی داند و لذا بحث امامت و ولایت را که از اصول دین است و همه اعتقادات بدان وابسته است را با بحث خمس از فروع دین تطبیق داده و این دو را با هم مقایسه می کند و بدین وسیله سعی در منحرف کردن اذهان از اصل موضوع به فرعیات آن داشته و به تصور خود فکر می کند که به این وسیله می تواند خللی را در اعتقادات صحیح شیعه امامیه وارد سازد. به هر حال هرچند بحث در مورد خمس بسیار مفصل است اما در این جواب سعی می کنیم تا حد توان به بررسی مسئله خمس از دیدگاه شیعیان امامیه و اهل سنت بپردازیم تا حقیقت روشن شود:دو سوال:1- بحث خمس بعنوان20% از درآمد ؛ اعم از هر نوع درآمد تجارت ، زراعت ،... از چه تاریخی در شیعه جاری شد؟2- چرا اهل تسنن خمس را فقط موکول به زمان جنگ و غنائم آن میدانند ؟ پاسخ :همه فقهای اسلام(چه شیعیان و چه سنی ها) معتقدند که خمس و پرداخت یک پنجم از اموال در غنیمت های جنگی ، گنج و معادن طلا و نقره واجب است . ابن زهره حلبی می گوید :واعلم ان مما یجب فی الاموال الخمس و الذی یجب فیه الغنائم الحربیّة و الکنوز و معادن الذهب و الفضة بلاخلاف .سلسلة الینابیع الفقهیه (غنیة النزوع) ، ج 5 ، ص 224 .ولی در دو مورد میان شیعه و سنی اختلاف نظر وجود دارد : یکی در وجوب خمس در سود کسب و تجارت و دیگری در مصرف آن . البته باید توجه داشت که شیعه وجوب خمس در ارباح مکاسب را مشروط بر مازاد بودن بر هزینه و مؤنه یک سال می داند و معیار در فهم مؤنه عرف است .وجوب خمس در سود کسب و تجارت دیدگاه شیعه فقهای شیعه معتقدند یکی از موارد وجوب خمس، مالی است که از مخارج و هزینه های زندگی انسان در یک سال اضافه مانده است، خواه این مال از راه تجارت یا زراعت و کشاورزی و یا حقوق ماهیانه که دریافت می شود ، در ذیل به بعضی از کلمات فقهای شیعه اشاره می شود : شیخ مفید رضوان الله علیه می‌فرماید :والخمسواجبفیکلمغنمقالاللهعزوجل ( واعلموا انما غنمتم من شی فان لله خمسه و للرسول)والغنائم کلما استفید بالحرب منالاموال والسلاح والثیاب والرقیق وما استفید من المعادن والغوص والکنوز وکل ما فضل من ارباح التجارات و الزراعات والصناعات من المؤنة والکفایة فی طول السنة علی الاقتصاد .المقنعة ، ص 276.خمس واجب است در هرسودی . خداونددرقرآن میفرماید (بدانید هرچه غنیمت بردید ازهرچیزی پس یک پنجم آن برای خداو رسول است ) وغنیمت هرچیزی است که در حرب مورد استفاده قرار گیرد مثل مال وسلاح ولباس وآنچه که بدست می آید از معدن وغواصی وگنج وهرچه که از سود تجارت وزراعت وصناعت زیاد تر از هزینه متوسط سال باشد . دلایل قول شیعه فقهای شیعه برای اثبات وجوب خمس در سود کسب و تجارت به کتاب و سنّت استناد کرده اند که در ذیل به توضیح و شرح بعضی از آن ها می پردازیم .الف . قرآن خداوند متعال می فرماید :وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آَمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَی عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ .انفال / 41 .و بدانید هر گونه غنیمتی که به شما رسد ، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است ، اگر شما به خدا و آن چه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل ، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بی ایمان یعنی روز جنگ بدر) نازل کردیم ، ایمان آورده اید و خداوند بر هر چیزی قادر است .نحوه استدلال: درآیه شریفه برموضوع «غنیمت» حکم وجوب خمس را مترتب ساخته است، در این جا باید دید که مقصود از غنیمت چیست؟ آیا مقصود غنیمت جنگی است یا هر فائده ای است که انسان به دست می آورد؟ تردیدی نیست که برای فهم این واژه می بایست به لغت شناسان مراجعه کرد تا از آن راه علم به معنای لغات قرآن و سنّت حاصل گردد.غنمیت در لغتبا مراجعه به لغت معلوم می شود که غنیمت به معنای مطلق فائده ای است که انسان به دست می آورد و اختصاصی به غنیمت جنگی ندارد و در ذیل به ذکر کلمات برخی از لغت شناسان می پردازیم : خلیل فراهیدی می‌گوید :الغنم الفوز بالشی فی غیر مشقة و الاغتنام انتهاز الغنم. العین: ماده غنم.غنیمت بدست آوردن چیزی است بدون سختی واغتنام به معنی استفاده از غنیمت است .ازهری می‌گوید : قالاللیث : الغنم،الفوزبالشی والاغتنام انتهازالغنم . تهذیب اللغة: ماده غنم .لیث گفته است که : غنم یعنی بدست آوردن چیزی واغتنام استفاده از غنیمت است .ابن فارس می‌گوید:غنم اصل صحیح واحد یدل علی افادة شی لم یملک من قبل ثم یختص بما اخذ من المشرکین.مقاییس اللغة ، ماده غنم.غنم مصدری است که حروف اصلی آن صحیح است ( اصطلاح علم صرف) معنای آن فایده بردن از چیزی است که قبل از آن مالکش نبوده است .سپس مخصوص شد به آنچه از مشرکین گرفته می شود .ابن منظور می‌نویسد :الغنم الفوز بالشیء من غیر مشقة.لسان العرب،ماده غنم.بدست آوردن چیزی است بدون مشقتو...همان گونه که از گفتار و تصریح لغت شناسان به دست آمد این که غنم در لغت معنای وسیع تری از غنیمت جنگی دارد و به معنای مطلق فائده ای است که انسان بدون مشقت و سختی به دست آورده باشد ولی بعدها پس از نزول قرآن به خاطر جنگ هایی که پیش آمد غنیمت بیشتر در معنای اموالی استعمال شد کهازمشرکانگرفتهمی شد. بنابراین لفظ غنیمت در آیه بر همان معنای لغوی آن حمل می شود مگر این که قرینه قطعی وجود داشته باشد که مقصود از آن غنیمت جنگی باشد. غنیمت در تفاسیر اهل سنت رشیدرضا در تفسیر المنار غنیمت به کار رفته در آیه را به معنای وسیع ذکر کرده و آن را به غنائم جنگی اختصاص نداده است ولی معتقد است باید معنای وسیع آیه فوق را به خاطر قید شرعی مقیّد به غنائم جنگی کرد .تفسیرالمنار،ج 10 ،ص 3. آلوسی نیزدرتفسیرروح المعانی غنم را دراصل لغت به معنای هرگونه سود ومنفعت دانسته است . وغنم فی الأصل من الغنم بمعنی الربحروح المعانی ، ج 10 ، ص 2.غنم در اصل به معنای سود به کار برده می شده است .همان گونه که از اظهارات این مفسران معلوم شد غنیمت به کار رفته در آیه عمومیت داشته و شامل مطلق فائده و منفعتی که انسان در زندگی از هر راهی به دست آورده باشد، می شود و غنیمت در آیه اختصاصی به غنیمت جنگی ندارد؛ اما برخی از آن ها معتقد بودند که چون طبق روایات اهل سنّت غنیمت در عرف شرع در غنیمت جنگی انحصار پیدا کرده است، لازم است آن غنیمت را بر غنیمت جنگی منحصر نماییم ؛ ولی ما معتقدیم می بایست دلالت آیه بر مطلب را مستقلاً فهمید و در نهایت اگر با روایات دیگر تعارضی داشت، تعارض را علاج کرد و بر فرض این که روایات دیگری از اهل سنّت بر انحصار خمس در غنیمت جنگی وجود داشته باشد به حد تواتر نمی رسند و طبق مبنای مشهور اهل سنّت در اصول فقه، خبر واحد نمی تواند عموم آیه را تخصیص بزند .خمس غنیمت در روایات اهل سنّتروایات بسیاری از پیامبر اکرم نقل شده که به اصحاب خویش دستور به گرفتن خمس داده اند و یا هنگامی که افرادی به ایشان مراجعه می کردند در ضمن دستورات دینی، وجوب پرداخت خمس را یادآور می شدند در حالی که هیچ جنگ و نبردی هم در کار نبود . تا غنیمت جنگی از آن برداشت شود، در ذیل به برخی از آن روایات اشاره می شود : 1. لما و قد عبدالقیس لرسول الله فقالوا: ان بیننا و بینک المشرکین و انا لا نصل الیک الاّ فی اشهر الحرم خمرنا بجمل الامره ان عملنا به دخلنا الجنة و ندعو الیه من ورائنا. قال: آمرکم باربع و انهاکم عن اربع، آمرکم بالایمان بالله و هل تدرون ما الایمان؟ شهادة ان لااله الاّالله و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة و تعطوا الخمس من المغنم .صحیح البخاری ، ج 4 ، ص 250 و صحیح مسلم ، ج 1 ، ص 35 .در این حدیث پیامبر از اهالی عبدالقیس نخواسته است که غنیمت های جنگی را پرداخت نمایند زیرا آنان از خوف مشرکین نمی توانستند نزد پیامبر بیایند بنابر این جنگی در کار نبوده تا مقصود از غنیمت در حدیث غنیمت جنگی باشد. 2. بسم الله الرحمن الرحیم هذا عهد من النبی رسول الله لعمرو بن حزم حین بعثه الی الیمن، امره بتقوی الله فی أمره کله و ان یأخذ من المغانم خمس الله و ما کتب علی المؤمنین من الصدقه من العقار عشر ما سقی البعل و سقت السماء و نصف العُشر مما سقی الغرب (ای الدلوا العظیمة) .سیرة ابن هشام ، ج 4 ، ص 256 و فتوح البلدان ، ج 1 ، ص 81 .3. من محمد النبیّ للفجیع و من تبعه و اسلم و اقام الصلاة و آتی الزکاة و اطاع الله و رسوله و اعطی من المغانم خمس الله .الطبقات الکبری ، ابن سعد ، ج 1 ، ص 270.4. کتب لخبادة الازدی وقومه ومن تبعه: ما اقاموا الصلاة وآتوا الزکاة واطاعوا الله ورسوله واعطوا من المغانم الخمس الله و سهم النبی وفارقوا المشرکین فانّ لهم ذمة الله وذمة محمدبن عبدالله .همان، ص 305 و 304.5 . کتب لملوک حمیر : و آتیتم الزکاة و اعطیتم من الغنائم خمس الله و سهم النبی و صفیّه و ما کتب الله علی الؤمنین من الصدقة .سیره ابن هشام ، ج 4 ، ص 258.6. کتب لنبی ثعلبة بن عامر : من اسلم منهم و اقام الصلوة و آتی الزکاة و اعطی خمس المغنم و سهم النبی و الصّفی .اُسدالغابة، ج 3، ص 34.7 . کتب الی بعض أفخاذ جهینه: من اسلم منهم و اقام الصلاة و آتی الزکاة و اطاع الله و رسوله و اعطی من الغنائم الخمس .الطبقات الکبری ، ج 1 ، ص 271 .در این نامه هایی که پیامبر به قبائل مختلف عرب فرستاده است سه احتمال وجود دارد :1. مقصود از غنیمت اموالی بوده که آنان از طریق غارت و تاراج به دست آورده اند. این احتمال درست نیست؛ زیرا حضرت به طور صریح از غارت گری نهی فرموده است .قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): «ان النهبة لیست باحلّ من المیتة» .سنن ابو داود، ج 2، ص 12.2. ممکن است مقصود غنائم جنگی باشد که مسلمانان از طریق جنگ و جهاد به دست آورده اند این احتمال نیز باطل است ؛ زیرا اولاً، جنگ و جهاد بدون اذن پیامبر جایز نبوده است و معلوم هم نیست که از حضرت اذن گرفته باشند ، خصوصاً اهالی عبدالقیس که امکان ارتباط با پیامبر را جز در ماه های حرام نداشتند ، علاوه بر این که پیامبر خودش غنائم جنگی را تقسیم میکرد و معنا نداشته که پیامبر از آنان بخواهد که این تقسیم را انجام دهند .3. احتمال سوم این که مقصود از غنیمت ، کسب و تجارت باشد ؛ یعنی در همه موارد فوق پیامبر دستور داده که مردم از مازاد بر کسب و تجارت خود خمس پرداخت نمایند .الاعتصام بالکتاب و السنة ، ص 104.جالب تر از همه اینها آنچه که در بخاری است که در آن آمده در عنبر و مروارید خمس است !!! عنبر ماده ایست خوشبو که با غواصی یا شکار بعضی ماهی ها بدست می آمد وموافق قول شیعه است . حال اهل تسنن که خمس را مربوط به غنائم جنگی می دانند در کدام جنگ به مقابله با ماهی عنبر وبا قلاب ماهی گیری رفته اند خدا می داند!!!موارد خمس در کتب اهل تسنن :همانطور که از مبسوط سرخسی ج 2ص211 باب المعادن بدست می آید اهل تسنن خمس را تنها مربوط به چیزی می دانند که از جنگ بدست آید و لذا خمس در معدن را منوط به معدنی می کند که در زمین گرفته شده از کفار بدست آید مانند گنج و لذا در وجوب خمس در لؤلؤ و عنبر اشکال می کند . چون آن دو هیچ ربطی به جنگ ندارند اما ما در صحیح بخاری می بینیم که در لولو وعنبر خمس است واین نمی تواند باشد مگر طبق نظر شیعه :وهذا لأن المعنی الذی لأجله وجب الخمس فی الکنز موجود فی المعدن فإن الذهب والفضة تحدث فی المعدن من عروق کانت موجودة حین کانت هذه الأرض فی ید أهل الحرب ثم وقعت فی ید المسلمین بإیجاف الخیل فتعلق حق مصارف الخمس بتلک العروق فیثبت فیما یحدث منها فکان هذا والکنز سواء من هذا الوجهالمبسوط للسرخسی ج2/ص211این (وجوب خمس در معدن) از آن جهت است که علتی که سبب وجوب خمس در گنج شد سبب وجود آن در معدن هم می شود پس به درستیکه طلا و نقره در زمین درست می شود از رگه هایی که در زمین به هنگام تسلط کفار حربی بر آن موجود بوده است سپس با جنگ به دست مسلمانان افتاده است پس حق خمس به آن رگه ها تعلق گرفته است پس هرچه که از آن رگه ها هم بدست آید همان حکم را داردپس گنج ومعدن از این جهت یکی هستند.این کلام وی صریح است در اینکه اگر معدن در زمین مسلمانان باشد وبا جنگ از کفار بدست نیاید خمس ندارد.ثم وجوب الخمس فیما یوجد فی الرکاز لمعنی لا یوجد ذلک المعنی فی الموجود فی البحر وهو أنه کان فی ید أهل الحرب وقع فی ید المسلمین بإیجاف الخیل والرکاب وما فی البحر لیس فی ید أحد قط لأن قهر الماء یمنع قهر غیره ولهذا قال مشایخنا لو وجد الذهب والفضة فی قعر البحر لم یجب فیهما شیءالمبسوط للسرخسی ، ج2 ، ص213 .وجوب خمس در آنچه که از گنج بدست می آید به خاطر علتی است که در آنچه در دریاست یافت نمی شود . وآن علت بودن گنج است در دست کفار حربی وسپس به دست مسلمانان افتاده است با جنگ . اما آنچه که در دریاست در دست هیچ کس نبوده است چون آب مانع تسلط هیچ کس بر آن نبوده است (یعنی مورد سلطه کفار نبوده) وبه همین دلیل بزرگان ما گفته اند اگر چیزی از طلا یا نقره را در کف دریا پیدا کرد چیزی در آن نیست.این کلام نیز صریح است در این که طبق موازین عادی اهل تسنن به عنبر ولولو که از دریا می آید خمس تعلق نمی گیرد اما در صحیح بخاری می بینیم :صحیح البخاری ج2/ص544 باب ما یستخرج من البحروَقَالَ الْحَسَنُ فِی الْعَنْبَرِ وَاللُّؤْلُؤِ الْخُمُسُتاریخ خمس در بین شیعه :روایات خمس در نزد شیعیان از امیر مومنان علی علیه السلام شروع میشود :عن علی (ع): عن علی ( علیه السلام ) قال : وأما ما جاء فی القرآن من ذکر معایش الخلق وأسبابها فقد أعلمنا سبحانه ذلک من خمسة أوجه : وجه الإمارة ،ووجهالعمارة،ووجهالإجارة،ووجه التجارة ، ووجه الصدقات ، فأما وجه الإمارة ،فقوله : ( واعلموا أنماغنمتم من شئ فأن لله خمسه وللرسول ولذی القربی والیتامی و المساکین ) فجعل لله خمس الغنائم، والخمس یخرج من أربعة وجوه : من الغنائم التی یصیبها المسلمون من المشرکین ، ومن المعادن ، ومن الکنوز ، ومن الغوص. وسائل الشیعة (آل البیت)، ج 9، ص 490، المحکم والمتشابه، للسیّد المرتضی، ص 57.خمس از چهار وجه بدست می آید از غنایمی که از مشرکین گرفته می شود . از معدن از گنج واز غواصی . [ 12591 ] 1 – محمد بن الحسن بإسناده عن سعد،عن یعقوب بن یزید،عن علی بن جعفر عن الحکم بن بهلول ، عن أبی همام ، عن الحسن بن زیاد ، عن أبی عبد الله علیه السلام قال : إن رجلا أتی أمیر المؤمنین علیه السلام فقال ، یا أمیر المؤمنین إنی أصبت مالا لا أعرف حلاله من حرامه ، فقال له : أخرج الخمس من ذلک المال ، فان الله عز وجل قد رضی من المال بالخمس ، واجتنب ما کان صاحبه یعلم .شخصی نزد امیر مومنان آمد وگفت من مالی بدست آورده ام که حلال آن را از حرامش نمی دانم.پس حضرت فرمودند خمس آن مال را بده پس بدرستیکه خداوند از این مال به خمسش راضی است اما مقداری را که صاحبآنرامیدانیازآن پرهیز کن ( وبه صاحبش برگردان) [ 12593 ] 3 - محمد بن علی بن الحسین قال : جاء رجل إلی أمیر المؤمنین علیه السلام فقال : یا أمیر المؤمنین أصبت مالا أغمضت فیه ، أفلی توبة ؟ قال : ائتنی بخمسه فأتاه بخمسه ، فقال : هو لک إن الرجل إذا تاب تاب ماله معه .وسائل الشیعة (آل البیت) - الحر العاملی - ج 9 - ص 505 - 506شخصی نزد امیر مومنان آمد وگفت مالی بدست آورده ام که چشمم را بر روی آن بسته بودم (یعنی توجه به حلال وحرام آن نداشتم) آیا راهی برای توبه دارم حضرت فرمودند خمس آن را به من بده پس شخص خمس را آورد . پس گفت آن برای تو باشد ( خمس را به خود وی بخشیدند) .پس بدرستیکه شخص وقتی توبه کند مالش هم پاک می شود.پس می بینیم که حتی امیر مومنان هم خمس را مخالف با نظر اهل تسنن تفسیر کرده اند .خلاصه مطالب :خمس حتی از زمان امیر مومنان طبق نظر شیعه ترجمه می شده است .علت اختلاف اهل تسنن وجود روایاتی است که ادعا دارند خمس را فقط در جنگ واجب کرده است اما آن روایات دلالت بر مقصودشان نداشته وحتی در بعضی مخالف مقصودشان است . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image