عادت به نماز /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

برای اینکه به نماز عادت نکنیم و اتوماتیک وار بخوانیم و حضور قلب بیشتری داشته باشیم، چه کنیم؟


از آنجایى که حضور قلب در نماز بستگى به میزان آگاهى و توجّه قلبى نمازگزار دارد ، لذا اگر نماز ، به صورت عادت و غیر آگاهانه درآید ، موجب غفلت و حواس پرتى خواهد شد به نحوى که موجب مى شود گاهى انسان تمام افعال و اذکار را از روى عادت انجام دهد ، بدون اینکه بفهمد چه کرده است . چنانچه در روایات آمده ، گاهى طولانى کردن نماز ( رکوع و سجود ) به صورت عادت در مى آید و لذا ارزش خود را از دست مى دهد . امام صادق ( علیه السلام ) مى فرماید : « لا تَنْظُروا اِلى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ و سُجُودِه فَاِنَّ‌ّ ذلِکَ شَىءٌ اِعتادَه فَلَوْ تَرَکَه اِسْتَوْحَشَ لِذلکَ و لکِن اُنظُروا اِلى صِدْقِ حَدیثِه و اداءِ اَمانَتِه » 1 « به طولانى کردن رکوع و سجود کسى نگاه نکنید زیرا شاید این چیزى باشد که به آن عادت کرده باشد که اگر ترکش کند وحشت مى کند ، ولیکن به راستى در گفتارش واداى امانتش نگاه کنید . » بنابراین با ازش ترین اعمال انسانى و عبادى ، اگر به شکل عادت درآید ، ارزش خود را از دست مى دهد و در نتیجه اثر و فواید آن هم خنثى خواهد شد چرا که آثار عمل وقتى به بار مى نشیند که عمل از روى قصد و توجّه و آگاهى انجام مى شود و مسلماً نماز ما چون ماشین وار و بدون توجّه به هدف اصلى نماز است ، در نتیجه آن آثار سازنده را دارا نیست . البته اینکه انسان باید کارى کند که چیزى برایش به صورت عادت در آید و به آن انس بگیرد به طورى که ترک کردن آن برایش دشوار باشد و کار را نه به حکم عقل و اراده ، بلکه به حکم عادت انجام دهد به صورت کلى درست است ولى این دلیل نمى شود که عادت مطلقاً بد باشد . چون عادت بر دو قسم است : عادت فاعلى و عادت انفعالى : . 1 عادت فاعلى : آن است که انسان تحت تأثیر یک عامل خارجى قرار نمى گیرد بلکه کارى را از روى آگاهى و آزادى و در اثر تکرار و ممارست ، بهتر انجام مى دهد . در اثر تمرین ، عادت به نوشتن ، خواندن وأ مى کنیم . بسیارى از ملکات نفسانى مثل شجاعت ، سخاوت ، عفت وأ عادت فاعلى است . بنابراین خاصیت این عادات آن است که انسان تا وقتى که عادت نکرده است ، اراده اش در مقابل محرکات خلاف ، ضعیف است و وقتى عادت کرد ، قدرت مقاومت پیدا مى کند همان طور که درباره تقوا و عدالت چنین است و به گونه هاى است که انسان اسیر آن نمى شود . علاوه بر این عادت کارى را که بر حسب طبیعت براى انسان دشوار است ، آسان مى کند و این نه تنها ناپسند نیست بلکه پسندیده و نیکوست . . 2 عادت انفعالى : آن است که انسان تحت تأثیر یک عامل خارجى ، عمل را انجام مى دهد و با ایجاد انس با آن ، انسان اسیر آن مى شود مثلاً انسان عادت مى کند که روى تشک پر قو بخوابد یا به پرخورى یا غذاى خاصى عادت مى کند به طورى که اگر آن غذا به او نرسد هر چند غذاى دیگر مقوى باشد ، نمى تواند بخورد . این عادات انفعالى در هر مورد بد است ولى عادات فعلى را نمى توان به دلیل اینکه عادت است گفت بد است . در وصیتنامه امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) به فرزند رشیدش امام حسن ( علیه السلام ) مى خوانیم : « اِنَّ الْخَیْرُ عادَه » 2 « نیکى عادت است ! » همین مضمون در کنزالعمال از پیغمبر ( صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده است که فرمود : « اَلْخَیرُ عادَهِ و الشَرَّ لِجاجَه » 3 « نیکى عادت است وشر لجاجت است ! » امام سجاد هم فرمود : « اَحَبّ لِمَنْ عود مِنْکم نَفْسَه عاده مِنَ الْخَیر ان یدوم على ها » 4 « دوست دارم که از شما عادت نیکى را پذیرفته است آن را پیوسته ادامه دهد » . اکنون با توجّه به این موضوع روشن مى شود در صورتى عادت به نماز خواندن ، ناپسند است و باید با آن مبارزه کنید که احساس نمایید اسیر آن شده اید و آزادى در عمل را از شما گرفته و به عبارتى با شور و اشتیاق آن را به جا نمى آورید و انگیزه خوبى براى اداى آن ندارید ویا تأثیرى در اعمال و رفتار روزانه شما ندارد و شما را از خلاف و گناه باز مى دارد و شما را به خداوند نزدیک تر نمى کند . در این صورت است که مى توانید با استفاده از راهکارهاى مناسب ، به نماز خواندن خویش عمق بیشترى ببخشید و به حضور قلب واقعى برسید . تحصیل حضور قلب حضور قلب در نماز و به طور کلى در عبادت ، معمولاً به سختى ، تمرین و ممارست فراوان نیاز دارد و گاهى نیز در طى سال هاى متمادى تحقق مى یابد . بنابراین نباید از خودتان انتظار بیش از حد داشته باشید ولى در عین حال این امکان وجود دارد که با شناسایى و رفع علل حواس پرتى و عدم تمرکز و فراهم نمودن زمینه ها و اسباب لازم براى حضور قلب ، حالات خوشى را در نمازها به دست آوریم . ابتدا لازم است در رفتار و گفتار شبانه روزى دقت و مراقبت نماییم ، کدام یک از آنها فکر و خیال و حواس پرتى را تشدید مى کند ، گاهى بحث هاى جدلى سیاسى یا غیر سیاسى خواطر انسان را به خود مشغول مى نماید ، کدورت و برخورد با فلان دوست یا فلان خویشاوند ، مى تواند حواس انسان را پرت کند و ده ها مثال دیگر که در زندگى روزمره بسیارى از افراد وجود دارد که از عوامل حواس پرتى محسوب مى شوند . به طور کلى مى توان گفت : چالش هاى خانوادگى ، سیاسى ، اجتماعى و اقتصادى ، مانند اشتغال بیش از حد لازم به امور کسب و کار ، قرض داشتن ، اختلاف خانوادگى ، آلوده شدن به چک و سفته و زیاده خواهى و چشم و هم چشمى در زمینه اقتصاد و زندگى و خصوصاً عدم موفقیت در اهداف تعیین شده زندگى ، همگى زمینه هاى حواس پرتى و عدم تمرکز را در انسان فراهم مى آورند . باید به این نکته توجّه داشته باشیم که آدمى در هنگامه آرامش و عبادت ، به همان چیزى مى اندیشد که در طول روز فکرش را مشغول مى سازد . بنابراین اولین گامى که باید در این مسیر برداریم ، مبارزه با این عوامل و به حد اقل رساندن چالش هاى زندگى است . قدم دیگر ، اصلاح نیّت و دقت در آن است . اسلام مسأله نیت را واجب نمود تا عبادت ها از روى عادت و ناآگاهى صورت نگیرد . روایات زیادى در باب نیت وارد شده که همه تصریح بر اهمیت موضوع مى کنند ، چنان که رسول اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید : « لا عَملَ اِلا بِنیّهٍ » 5 « هیچ عملى ، بدون نیت قبولى نیست » . و به همین جهت است که فقها مى گویند : براى عبادت نیت لازم است ، به طورى که اگر از انسان در حال نماز ، سوال شود چه مى کنى ؟ در پاسخ باید بلافاصله بگوید که چه کار مى کند و اگر فکر کند و بعد پاسخ دهد ، به اجماع علما نمازش باطل است . فلسفه نیت ، آن است که آدمى را از سطح ناخودآگاهى به خودآگاهى برساند . نیت ، اگر استمرار داشته باشد ، موجب مى شود که انسان از نماز و توجّه به آن ، غافل نشود لذا هر چه میزان آگاهى و خالص بودن نیت بالاتر باشد ، توجّه به نماز و خداوند هم بیشتر خواهد شد . 6 اشتیاق در نماز در نهایت مهم ترین راه براى اینکه نگذاریم نماز براى ما امرى عادى و روزمره شود ، داشتن شوق حضور و از بین بردن سستى و کسالت است . ما هر جا هستیم و در هر منزل و مرتبه به سر مى بریم ، باید سستى و رخوت را از خود بزداییم و دست کم اوقات نماز را در ظاهر پاس بداریم و در پى مواظبت باطنى از آن باشیم امام خمینى سفارش هاى زیبایى در این زمینه دارد : « اى عزیز ! تو نیز به قدر میسور و مقدار مقدور ، این وقت مناجات را غنیمت شمار و به آداب قلبیه قیام کن ، و به قلب خود بفهمان که مایه حیات ابدى اخروى و سرچشمه فضایل نفسانیه و راس المال کرامات غیر متناهیه به مراودت و موانست با حق است و مناجات با او خصوصاً نماز که معجون روحانى ساخته شده با دست جمال و جلال حق است و از جمیع عبادات جامع تر و کامل تر است . پس از اوقات آن حتى الامکان محافظت کن و اوقات فضیلت آن را انتخاب کن که در آن نورانیتى است که در دیگر اوقات نیست . و اشتغالات قلبیه خود را در آن اوقات کم کن بلکه قطع کن و این حاصل شود به اینکه اوقات خود را موظّف و معین کنى که در آن وقت کارهاى دیگرى نداشته باشى و قلب را تعلّقاتى نباشد و نماز را با امور دیگر مزاحم قرار مده تا بتوانى قلب را راحت و حاضر کنى » . کسب آمادگى براى درک حضور ، نیازمند شوق حضور است و باید این شوق را با ممارست و با تفکر و با کم کردن دیگر اشتیاقات در خود پدید آورد و اگر هست آن را قوت بخشید . اگر بنده بداند در چه محضرى است و بداند که چگونه به او اذن ورود به آن داده اند ، در حالى که طلبى نداشته و جز لطف حق و فیض وجود مطلق او جل جلاله سببى ندارند ، آن وقت براى بار یافتن به آن بارگاه قدس ، لحظه شمارى خواهد کرد : « أ با نظرى ، توجّه به ضعف و بیچارگى و ذلت و بى نوایى خود کن و عظمت و بزرگى و جلال و کبریاى ذات مقدس جلت عظمته که انبیاى مرسلین و ملائکه مقربین در بارگاه عظمتش از خود بى خود شوند و اعتراف به عجز و مسکنت و ذلت کنند ، و چون این نظر را کردى و به دل فهماندى ، دل استشعار ( احساس ) خوف کند و خود و عبادت خود را ناچیز شمارد . و با نظرى ، توجّه به سعه رحمت و کمال عطوفت و احاطه رحمانیت آن ذات مقدس کن که بنده ضعیفى را به بارگاه قدس خود ، با همه آلودگى و بیچارگى که دارد بار داده و او را با همه تشریفات فرو فرستادن فرشتگان و نازل نمودن کتاب هاى آسمانى و فرستادن انبیاى مرسلین ( علیهم السلام ) دعوت به مجلس انس خود فرموده ( ( است ) ) بدون آنکه سابقه استعدادى از براى ممکن بیچاره باشد ، یا در این دعوت و حضور براى حضرتش نعوذبالله یا ملائکه الله و انبیا سودى تصور بشود » . اگر با این دو توجّه و نگاه گام برداشته شود ، حرکت براى شوق حضور و سپس درک حضور آغاز شده و درهاى حضور یکى پس از دیگرى گشوده خواهد : « البته قلب را با این توجّه ، انسى حاصل شود و استشعار رجا و امیدوارى مى کند . پس با قدم خوف و رجا و رغبت و رهبت ، خود را مهیاى حضور کن و عده و عده حضور را مهیّا کن که عمده آن ، آن است که با قلب خجل و دل وَجِل ( ترسان و نگران ) و استشعار انکسار و ذلت و ضعف و بیچارگى وارد محضر شوى ، و خود را به هیچ وجه لایق محضر ندانى و لایق عبادت و عبودیت نشمارى ، و اذن دخول در عبادت و عبودیت را فقط از شمول رحمت و عمیم ( گستره ) لطف حضرت احدیت جلّت قدرته بدانى که اگر ذلت خود را نصیب عین خود کردى و به جان و دل ، تواضع براى ذات مقدس حق نمودى و خود و عبودیت خود را ناچیز و بى ارزش دانستى حق تعالى با تو تلطف فرماید و تو را مرتفع کند و به کرامات خود مخلع ( خلت پوشانده شده ) فرماید » . 7 پى نوشت ها : . 1 عیون اخبار الرضا ( ع ) ، ج 2 ، ص . 2 . 51 بحارالانوار ، ج 74 ، ص . 3 . 232 همان ، ح . 4 . 28722 همان ، ج 46 ، ص . 5 . 99 کافى ، ج 1 ، ص . 6 . 70 حضور قلب و راه هاى آن ، ص . 7 . 99 آداب الصلاه ، ج 108 ، ص . 114 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image