تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
خدای متعال پس از آنکه در آیات پیشین تأکید بر حاکمیت و ربوبیت خداوند بر انسان و جهان داشته، و از مردم میخواهد که پروردگار خود را از روى تضرع و زارى و به صورت پنهانى بخوانند، در این آیه از مردم میخواهد که از فساد و تباهی در روی زمین، بعد از اصلاحی که صورت گرفته بپرهیزند: «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»؛[1] و در زمین از پس اصلاح آن، فساد مکنید، خدا را با بیم و امید بخوانید که رحمت خدا به نکوکاران نزدیک است.اکنون این پرسش مطرح میشود که منظور از فساد و اصلاح در زمین چیست؟برخی از مفسران قرآن در این زمینه معتقدند: مصالح دین و دنیا منحصر در پنج چیز است: نفوس، عقول، اموال، انساب، و ادیان. و منظور از «لا تفسدوا» نهى از افساد همه اینها است؛ یعنی به وسیله قتل و قطع اعضاء، نفوس را از بین نبرید؛ از طریق غصب و سرقت و تدلیس و خدعه، مال باطل نخورید؛ از راه القای شک و شبهه، کفر و بدعت، دین را منحرف نسازید؛ از طریق زنا، لواطه و قذف، نسبتها را مخدوش نکنید؛ و با شرب مسکرات؛ مانند مشروبات الکلی، مواد مخدر و ... عقلهایتان را زایل نکنید. و خلاصه، با داخل کردن مفاسد در چیزهای خوب، طاعات، عبادات و معاملات، عالم و آدم و اهل زمین را خراب نکنید.[2]منظور از اصلاح احتمال دارد خلقت زمین بر اساس منافع انسان و موافق با مصالح آنها باشد. نیز احتمال دارد اصلاح زمین به ارسال رسل و انزال کتب باشد؛ یعنی زمانی که خدای متعال مصالح زمین را با ارسال رسل و انزال کتب و تفصیل شرایع اصلاح نمود، پس شما اطاعت نمایید و اقدام به تکذیب پیامبران و انکار کتابهای آسمانی و سرپیچی از دستورات دین ننمایید؛ زیرا اینکار باعث هرج مرج و اخلال نظام شده و چنین چیزی از نظر عقل پذیرفته نیست.[3]بنابر این، فساد تمام ناهنجاریهایی را که در زندگی فردی و اجتماعی، به دست بشر رخ میدهد، شامل میشود؛ اعم از تخریب عقل، عقاید، اخلاق، اقتصاد، تجارت و هر آنچه را که مربوط به زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی است. و اصلاح نیز چنین است؛ یعنی تمام اموری که به زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی بشر مربوط میشود؛ از فرستادن دین، ارسال رسل، اکمال دین با فرستادن پیامبر خاتم(ص) که رحمة للعالمین است؛ نعمتهای مادی جهان، از دریاها و اقیانوسها، جنگلها و مراتع، سرزمینهای پهناور، معدنها و... که خدای متعال آنها را به بهترین نحو و بر اساس نظام احسن خلق نموده و در اختیار بشر قرار داده است.[4]البته، مفسران احتمالات دیگری را نیز مطرح کردهاند که به نظر میرسد، از باب مصداق باشد و تحت این نظری که بیان شد میگنجد؛ مانند اینکه:1. منظور از «فساد» گناه است؛ زیرا گناه و معصیت موجب میشود خداوند باران رحمتش را قطع کند، و قطع باران باعث قحطى میشود، بعد از آبادى سرزمین.2. مراد از «اصلاح» اسلام است؛ یعنی با بدعتها و کفریات، اهل زمین که به سبب دین اسلام و ایمان اصلاح شدهاند، را به باطل و کفر برنگردانید. به همین معنا اشاره شده است آنجا که امام صادق(ع) فرمود: «انّ الارض کانت فاسدة فاصلحها اللّه بنبیّه».[5] در تفسیر على بن ابراهیم قمى آمده است: «أصلحها برسول الله ص و أمیر المؤمنین ع فأفسدوها حین ترکوا أمیر المؤمنین ع و ذریته»؛[6] خداوند زمین را با فرستادن رسول خدا(ص) و علی(ع) اصلاح کرد، اما مردم با کنار گذاشتن علی و فرزندانش(ع) آنرا به فساد و تباهی کشیدند!3. زمین را فاسد نکنید به سبب ظلم و ستم و تجاوز، بعد از آنکه به عدل و انصاف اصلاح شده است.4. اصلاح اهل زمین را مبدل به فساد نکنید، به وسیله شر، کفر، نفاق، فسق و دعوت به باطل، بعد از بعث رسل، انزال کتب و شرایع و احکام.[7]«وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً»؛ و بخوانید خدا را در حالیکه ترسان و امیدوار باشید.مفسران در تفسیر این جمله از آیه نیز وجوهى را بیان کردهاند:1. بخوانید حق تعالى را در حال ترس از عدل، و امیدوار به فضل او.2. ترسناک از جهنم و امیدوار به بهشت.3. در حال خوف از رد اعمال و امیدوار به اجابت.4. ترسناک از ریا و امیدوار به قبول.[8]«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»؛ یعنی انعام و احسان الهى به نیکوکاران در دنیا نزدیک است، به سبب اجابت دعاهای مخلصانه ایشان، و در آخرت به رسیدن ثواب آن.گفتنی است آیه شریفه دلالت بر این دارد که بنده باید در طاعت و عبادت بین بیم و امید باشد.برای مذکّر آوردن «قریب» در آیه شریفه نیز چند وجه بیان شده است:الف. این کلمه را مذکّر آورده، تا میان «قریب» که از «قرابة» است و «قریب» که از «قرب» است، فرق باشد.ب. «رحمت» و «عفو» و «غفران» یک معنا دارند، بنابراین «رحمت» مؤنث حقیقی نیست؛ لذا مذکر و مؤنث در او یکسان است.[9]ج. نیز گفته شده است؛ همانطور که طالق و حائض بر نسبت دلالت دارند و مذکر ندارند، همچنین کلمه «رحمت» نیز بر نسبت دلالت دارد و دلالت بر تأنیث ندارد.[10]د. «قریب» صفت برای «امر»ی است که محذوف است؛ یعنی «امر قریب» و...در کتابهای مرتبط با ادبیات قرآنی، حدود پانزده وجه برای مذکر آوردن «قریب» بیان شده است.[11] .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.