تفاوت معراج السعاده و جامع السعادات /

تخمین زمان مطالعه: 29 دقیقه

جامع السعادت، چقدر متفاوت نسبت به معراج السعاده است و کدام کاملتر است؟


کتاب ارزش مند معراج السعادة از جمله آثار و منابع اخلاقی - تربیتی و هم چنین ادبی و فلسفی است که تحت تاثیر این طیف تاریخی و فلسفه اجتماعی و سیاسی و فراز و نشیب های حاکم بر آن، توسط عالم ربانی «ملا احمد نراقی » در اوایل قرن سیزدهم هجری به رشته تحریر درآمده است در این کتاب تلاش برای تعادل روح و فرهنگ خسته جامعه و نفس متزلزل انسان آن روز به چشم می خورد . معراج السعادة یکی از آثار علامه «ملا احمد نراقی » می باشد به تعبیری در جهت تکمیل کتاب «جامع السعادات » تالیف علامه «ملا مهدی نراقی » پدر بزرگوار ملا احمد، نگارش یافته است . (1) بعضی محققان آن را ترجمه کتاب جامع السعادات نیز می دانند . (2) محتوای معراج السعادة کتاب معراج السعاده از نظر محتوا و مطالب به پنج باب تقسیم می شود که هر باب دارای فصول، مقام، صفات و مقاصدی به شرح زیر است: باب اول: در بیان مقدمات نافعه و مشتمل بر ده فصل است; باب دوم: در سبب بدی اخلاق و بیان قوای نفس و در آن هشت فصل است; باب سوم: در بیان محافظت اخلاق حسنه از انحراف و معالجات کلیه اخلاق رذیله و در آن سه فصل است; باب چهارم: در تفصیل اخلاق حسنه و ذمیمه و فواید و مفاسد آن ها و کیفیت کسب اخلاق حسنه و معالجه اخلاق رذیله و این باب مشتمل است بر پنج مقام، که مقام اول در چهار فصل; مقام دوم در دو مطلب و هر مطلب در فصولی و صفات متعدد; مقام سوم نیز مشتمل بر بیست و یک صفت و فصول مربوط به آن هاست; مقام چهارم در دو مطلب و نه صفت و فصول مربوط و در مقام پنجم سی و سه صفت و برای هر یک فصول متعددی می باشد; باب پنجم: نیز در بیان مراتب اطاعت و عبادت و کیفیت و آداب و شرایط آن و در آن هفت مقصد است، که بعضی از مقاصد به فصولی تقسیم شده است . چاپ های معراج السعادة از زمان نگارش معراج السعادة تا کنون، این کتاب چندین نوبت چاپ شده و در دسترس طالبان معرفت و اخلاق قرار گرفته است . آن طور که مشخص است نسخ اولیه به صورت دست نویس و چاپ سنگی و بدون رعایت فهرست و شناسنامه کتاب در اختیار جویندگان معرفت بوده است . در زیر به نسخه هایی که در اختیار قرار گرفته است اشاره می شود: یکی از نوبت های نشر کتاب در سال 1388 هجری قمری در تهران و توسط انتشارات اسلامیه در 299 صفحه و به صورت چاپ سنگی انتشار یافته است . از جمله چاپ های دیگر، چاپ در سال 1332 هجری شمسی توسط انتشارات محمد علی علمی می باشد که به صورت افست و به خط نستعلیق و در 594 صفحه منتشر شده است . مؤسسه انتشارات رشیدی معراج السعاده را در دو نوبت چاپ کرده است که یکی از نوبت ها، بدون ذکر تاریخ انتشار و در نوبت دوم، سال 1361 تحت عنوان چاپ دوم به طبع رسانده است . در تاریخ 1351 هجری شمسی، کتاب معراج السعادة توسط مؤسسه مطبوعاتی علی اکبر علمی در 462 صفحه به چاپ رسیده است که نسبتا از شناسنامه کتاب، فهرست مطالب، مقابله و تصحیح و یادداشت و کیفیت چاپ نسبتا مطلوبی برخوردار می باشد . لازم به ذکر است که اکثر چاپ های اشاره شده از مطلوبیت نشر سال 1351 برخوردار نبوده اند . به نظر می رسد این اثر، اخیرا توسط انتشارات جاویدان با آخرین اصلاحات و کیفیت مطلوب تری تجدید چاپ گردیده است . جایگاه تاریخی و فلسفی کتاب انسان در طول تاریخ همواره دو دیدگاه شناختی و فلسفی را در نظر داشته است و به دو نیرو و صفت خیر و شر و یا نیکی و بدی اعتقاد داشته است . کنترل و هدایت و یا تشدید و سرکوب این دو نیرو در مباحث و آثار اخلاقی به وسیله صفت اعتدال و یا میانه روی، از زمان ارسطو، به بعد مورد توجه قرار گرفته است . در واقع صفت اعتدال و میانه روی، در برنامه اخلاق و سیر و سلوک تربیتی تمامی مکاتب اخلاقی و فلسفی به نوعی پذیرفته شده است، بویژه پس از ارسطو که اولین بار به صورت کاربردی استفاده شده است، هم چنین در فلسفه اسلامی نیز جایگاه ویژه ای دارد . صاحب معراج السعادة نیز در شروع مبحث خود و در خصوص حقیقت آدمی و لزوم شناخت این حقیقت، که در نفس انسان متبلور است، به این صفت (اعتدال) هم در ماهیت و هم در عمل توجه خاص دارد، و به نوعی آن را با فلسفه شناختی و عملکرد اخلاق اسلامی مرتبط می سازد . مؤلف، در این اثر ماهیت و ذات انسان را غیر جسمانی و در قالب نفس مجرد می داند و در عین حال آن را تلفیقی از جنبه های مثبت و منفی، در زمینه افعال خوب و بد یا خیر و شر نیز ترسیم می نماید . اگر به زمان نگارش کتاب توجه کنیم، می بینیم که این طرز تلقی از مباحث نظری و عملی در اخلاق، بی تاثیر از اوضاع تاریخی، اجتماعی، سیاسی و شرایط تفکر فلسفی آن روزگار نبوده است . استاد «محمد رضا مظفر» در مقدمه ای بر کتاب «جامع السعادات » در تشریح اوضاع سیاسی، فلسفی و اجتماعی زمان مؤلف کتاب که مقارن زمان ملا احمد نیز می باشد، چنین می نویسد: در این زمان، دو حادثه غریب و فوق العاده در قلمرو سلوک دینی رخ نمود، نخست: جنبش صوفیه که به زیاده روی ها و غلو و مبالغه فرقه کشفیه انجامید و دوم: حرکت فرقه اخباریه . این دومی (فرقه اخباریه) در این قرن، سلطه و سیطره ای نیرومند بر جریان مطالعه و تفکر و درس و بحث پیدا کرد و صریحا همگان را به توجه به خود فرا می خواند، تا آن جا که طلاب علوم دینی در شهر کربلا - که آن روز بزرگ ترین مرکز علمی در میان شهرهای شیعه نشین بود - در این باره افراط و غلو به خصوصی نشان می دادند و تالیفات دانشمندان علم اصول را جز با دستمال برنمی داشتند، از ترس این که مبادا دستشان با لمس کردن حتی جلد خشک آن ها نجس شود . در حقیقت در این قرن روحیه علمی بسیار به سستی و فتور گرایید . . . این سستی و کساد بازار علم و سرکشی حرکت تصوف از یک سو و جنبش اخباریه از سوی دیگر مخصوصا در این قرن، انسان را به شگفتی و تفکر می خواند . . . با این که ما به اسباب و علل این وضع و حال شناخت کافی نداریم، به احتمال قوی مهم ترین اسباب و عواملی که می توانیم با اطمینان اظهار کنیم، وضع سیاسی و اجتماعی بلاد و سرزمین های اسلامی در آن قرن بوده است، از قبیل جدایی و بی نظمی شهرها و اختلال امنیت در اطراف آن ها، و جنگ های خانمان سوز بین ایران و دولت ها، به خصوص بین دو حکومت ایران و عثمانی و بین دو حکومت ایران و افغان، این جنگ ها که اکثرا صبغه دینی داشت، همگی اسباب اضطراب و نگرانی در افکار و تمایلات و موجب ناتوانی روحیه معنوی عمومی بود» . وی سپس ادامه می دهد: «این مسایل باعث شد که ارتباط رجال دین با زندگی واقعی و . . . نیروهای مسلط بر زمان ضعیف شود و بگسلد، و این امر بر حسب عادت به بی میلی و زهد افراطی در همه شؤون زندگی و ناامیدی از اصلاح منجر می شود و از این جا حرکت تصوف پدید می آید، و در این موقع وضع باشکوهی به خود می گیرد و فلسفه اشراقی اسلامی که رانده و سرکوب شده بود دوباره جان می گیرد و یاران نیرومندی، نظیر «مولی صدرالدین شیرازی » متوفی در سال 1050 و امثال و پیروان او، پیدا می کند و در اندیشه های فلسفه اشراقی غلو و مبالغه می شود به علاوه طریقه تصوف تکیه گاهی در قدرت مسلط آن زمان - یعنی سلطنت صفویه - می یابد که برپایه دعوت به تصوف برپا شد و همواره آن را تایید و تقویت می کرد . از سوی دیگر این حرکت تند و غلوآمیز عکس العملی در پی دارد، و آن این است که مردم یکسره از اعتماد به عقل و تفکر فلسفی روی می گردانند و در هر چیزی راه تعبد به ظواهر شرع، به معنای [بسنده] کردن به اخباری که در کتاب های مورد وثوق وارد شده، پیش می گیرند، آن هم با جمود بر ظواهر آن اخبار و آن گاه مبالغه و زیاده روی در این ادعا که همه آن اخبار، با همه اختلافی که در آن ها هست، قطعا از جانب معصوم صادر شده است . پس در غلو از این هم فراتر رفته می گویند، که ظواهر قرآن را به تنهایی بدون رجوع به اخباری که وارد شده نباید اخذ کرد . پس از این علم اصول را به کلی رد می کنند به این ادعا که همه مبانی آن عقلی است و مستند به اخبار نیست و در هیچ چیز اعتماد و تکیه به عقل روا نیست و آن گاه اجتهاد و جایز بودن تقلید را رد و انکار می کنند . بدین گونه اندیشه فرقه جدید اخباریه پدید آمد و . . .» . «استاد مظفر» سپس به جبهه گیری «شیخ وحید بهبهانی » در آغاز قرن سیزدهم در مقابل اخباریون، به عنوان فردی که در علم اصول تطوری ایجاد می کند و آن را از جمود و رکودی که قرن ها بر آن گذشته است خارج می نماید، اشاره می کند . پس براساس این مقدمه و شرحی که بر زمان نگارش کتاب جامع السعادات تالیف مولی مهدی نراقی (پدر بزرگوار مولی احمد) گذشته است معلوم می شود که مولی احمد نیز در طیف فکری و فلسفی نزاع میان اصولی و اخباریون و نیز نهضت تصوف قرار داشته است، و به دلیل جدایی و بیگانگی مردم از اخلاق نظری، مردم را به اعتدال و میانه روی در روند اخلاقی و منش تربیتی خاصی، مبتنی بر تفکر و شناخت عقلی و اصولی، ارشاد می نماید . در واقع، جامعه منفعل و بی سازمان آن زمان، به راهنمایی احتیاج داشت که آن را کمی به تعادل و نظم نزدیک کند و این ضرورت حیاتی را ملا احمد نراقی، هم در درون پرآشوب مردم آن زمان و هم در اوضاع اجتماعی حاکم مشاهده و درک می کرد و این می توانست انگیزه خوبی برای نگارش کتاب «معراج السعادة » باشد . آن چه که جایگاه فلسفی معراج السعادة را ممتاز می سازد، توجه به عنصر شناخت و تکیه و اعتماد به عقل و استدلال است . همین امر نیز زمینه ساز تفکر فلسفی و شناخت مبادی اخلاقی برای نگارش کتاب قرار گرفته است . روش علمی و طبقه بندی عناصر و مفاهیم در این کتاب از نظریه قدیمی و فلسفی ناشی می شود، جدا کردن و در مقابل هم قراردادن جسم و روح یا تن و ذهن و تن و جسم را همواره بستر کشمکش روح و یا نفس، در ارتباط با چهار نیرو و یا قوای اربعه در نظر می گیرد . در نگرش اخلاقی و تربیتی کتاب، از بعد شناختی و فلسفه وجودی انسان، می توان نفس را به عنوان تنه اصلی شناخت انسان در نظر گرفت که معراج السعادة، قوا و صفات اربعه از شاخه های اصلی آن در نظر گرفته شده است، و به همین ترتیب به صورت خوشه ای، صفات مربوط به هر یک از این قوا را در مصادر نیکی و فضایل و سپس بدی و رذایل تشریح می نماید و در واقع به یک رابطه علت و معلولی در این زمینه اشاره دارد و آن ها را با دو وجه لذت و الم در انسان و مفاسد و فواید بیماری و صحت نفس مقایسه می کند، و مهم تر این که راه مبارزه با صفات رذیله و تقویت صفات فاضله را، شناخت شرافت انسان می داند . در واقع می توان گفت بحث اخلاقی کتاب به نوعی آشتی دهنده نقطه نظرات مکاتب و مباحث فلسفی تندرو و محافظه کار نیز می باشد که قرن ها بر فلسفه اسلامی حاکم بوده اند و در نهضت های اخباری، کشفی و تصوف و . . . که به آن ها اشاره شده است به اوج خود رسیده اند و انگار در نظرگاه کتاب، تلاش بر تعدیل و هدف مند کردن آن ها قرار داشته است و این خود بی تاثیر از نهضت فلسفی «حکمت متعالیه ملاصدرا» و اثر آن بر نظریات «مولی احمد» نیز نبوده است، گرچه بارقه های تفکر اشراقی کاملا در سیاق فلسفی کتاب مشهود است . جایگاه اخلاقی و تربیتی کتاب معراج السعادة را می توان از جمله آثار اخلاقی و تربیتی محسوب کرد که با ارایه یک مجموعه و دیدگاه شناختی و دستورالعمل های تربیتی، تلاش در شناساندن انسان به عنوان موجودی متشکل و هدف مند دارد و سعی دارد تا با شناخت عناصر این مجموعه متشکل، رابطه این عناصر را ضمن ارایه تاثیر سلسله مراتبی بر یکدیگر، بر مخاطبین خود بازشناساند . این مسیر و خط سیر معرفت، بر خویشتن شناسی و سپس خداشناسی تکیه می کند و این خود یکی از نکات مثبت تربیتی می باشد که انگیزه ای مضاعف را در وجود انسان به عنوان یک عنصر فعال و نه صرفا منفعل در نظر می گیرد . این اثر را می توان به منزله پلی در نظر گرفت که طرز تفکر و دیدگاه سنتی در نظریات تربیتی را به طرز تفکر جدیدتر و پویاتر پیوند می زند و بی شک این از تغییر روش تفکر فلسفی آن زمان نیز نشات گرفته است . یکی از نکات بسیار مهم در معراج السعادة، توجه به تربیت همراه تعلیم و یا به عبارتی آموزش و پرورش است، که در مسیر خودسازی و سیر و سلوک اخلاقی، آن ها را لازم و ملزوم هم دیگر می داند و این شروع همان تفکر نوینی است که تعلیم و تربیت جدید نیز آن را در نظر می گیرد و می تواند به واسطه آن برای علم اخلاق و کلا علوم تربیتی، هدف، برنامه، روش، محتوا و ارزشیابی علمی داشته باشد . از طرف دیگر، توجه به ضرورت شناخت نفس، می تواند به انسان بفهماند که او در یک چارچوب قانون مند از نظر شرایط و عوامل جسمی و روحی قرار دارد و نیز تحت شرایط متعادل و غیرمتعادل محیط پیرامونش، مجری و مسؤول اعمال خویش و مؤثر بر شرایط خود نیز می تواند باشد . تا آن جا که پیام اخلاقی کتاب، مبارزه مداوم انسان با دو «خود» علوی و سفلی می باشد و ماهیت رفتار او، نتیجه ای است که از این مبارزه، شخصیت، منش و سلوک اخلاقی فرد را تحت تاثیر دارد و آن را شکل می دهد . شاید یکی از مشکلات کتاب در زمینه استناد به مصادیق اخلاقی و شواهد تجربی، عدم دقت در استناد به منابع معتبر و نیز عدم توجه کافی به اقوال بزرگان و صاحب نظران به صورت موردی و وسیع می باشد . به طوری که این ضرورت، بیش تر با آوردن اشعار در متن کتاب و در تاکید بر مباحث خاص، ترمیم گردیده است . هم چنین در استناد به روایات، توجه و دقت کافی به اصالت و مصادر واقعی روایات نشده است، که البته ماهیت و هدف اخلاقی و تربیتی کتاب را خدشه دار نمی کند، بلکه آن را در این مسیر آسیب پذیر می سازد . گرچه استناد مستقیم به آیات به منظور تنفیذ مباحث اخلاقی از نکات مثبت این کتاب محسوب می شود . معراج السعادة در عین توجه به جامعیت صفات و آثار و تبعات مترتب بر آن در انسان، آن ها را در یک روند تربیتی و اخلاقی، مستلزم درجات ذاتی و تقدم و تاخر ارزشی نیز می داند، که همه در طیف شناخت انسان می توانند متعادل و سودمند باشند و در سایه جهل می توانند از عوامل زیان و عدم تعادل به حساب آیند . مقایسه با دیگر آثار اخلاقی معراج السعادة را می توان با دیگر آثار اخلاقی و تربیتی زمان خود و یا بعد و قبل از آن، از ابعاد تاریخی، فلسفی، اخلاقی و حتی ادبی مقایسه قرار داد . بدیهی است هر یک از آثار اخلاقی، بویژه پندنامه ها و آثار ادبی قرون و اعصار گذشته، ضمن داشتن سیاق فلسفی، تاریخی و ادبی خاص، همه در موضوعیت داشتن مباحث اخلاقی و بویژه اخلاق عملی اشتراک دارند . ضمنا هر یک از این متون را می توان در ابعاد ادبی، اخلاقی و فلسفی بررسی کرد . در این مقاله، تحلیل و مقایسه تمامی ابعاد فوق، از حوصله بحث خارج و ضروری به نظر نمی رسد . اما آن چه از بعد تاریخی می تواند مورد نظر ما باشد، این است که معراج السعادة نه یک اثر جدا تنیده شده و جدا بافته از دیگر آثار مشابه اخلاقی; از جمله «کیمیای سعادت » امام محمد غزالی، «قابوس نامه » وشمگیر، «گرشاسب نامه » ، «مرزبان نامه » ، «سیاست نامه » ، «گلستان » ، «بوستان » و . . . می باشد، بلکه در امتداد و مکمل آن هاست و به فراخور زمان خود، مطالب اخلاقی (که در آثار قبلی بیش تر با انگیزه های خاص زمان خود نگاشته شده است) را بیش تر با انگیزه های مذهبی و فلسفی و نیز متاثر از آن آثار به رشته تحریر در آورده است . مخاطبین بعضی آثار اخلاقی پیش از معراج السعادة بیش تر فرزندان و حیوانات بوده اند (پندنامه ها، مرزبان نامه، کلیله و دمنه و) . . . و این بر می گردد به این که هنوز تفکر اجتماعی و برداشت اخلاقی در طبقات ممتاز و حکما و حتی عامه مردم، به صورت طبقاتی و متاثر از اخلاق افلاطونی بوده است . به طوری که آموزش اخلاقی در کنار آموزش حکمت، فلسفه، ریاضی و . . . درون گروهی بوده است . در معراج السعادة ما این ارتباط غیرمستقیم را کم تر می بینیم، بلکه نگارنده خطاب به تمام مردم تلاش کرده است، تا همه را از جایگاه اخلاقی و شخصیتی خود آگاه سازد، و این نکته «معراج السعادة » را به صورت یک اثر عمومی و نیز کاربردی نزد عموم مردم متجلی ساخته است . در نگاهی کوتاه به محتوای این اثر اخلاقی استنباط می شود، که این کتاب بیش ترین تاثیر را از «کیمیای سعادت » غزالی گرفته است، بویژه آن جایی که در سلسله مراتب روح تا قوای اربعه، به تمثیل پادشاه و دیگر قوا به صورت تشکیلات حکومتی می پردازد، کاملا از مبحث شناختن مقصود دل از کیمیای سعادت اقتباس شده است . هم چنین مباحث شناخت دل و حقیقت نفس و منحصر نمودن شناخت آدمی به شناخت نفس و نقش محوری آن در تربیت انسان از مباحث کیمیای سعادت پیروی شده است . در واقع «معراج السعادة » را می توان به نوعی تکرار روش شناخت نفس و اخلاق عملی آثار اخلاقی بویژه کیمیای سعادت در نظر گرفت که براساس شرایط خاص زمان خود، به صورت عمومی تر، به رشته تحریر در آمده است . نکته دیگر این که، می توان گفت آثار اخلاقی پیش از «معراج السعادة » به جز معدودی از آن ها مثل گلستان، بوستان و . . . به نظر می رسد از پشتوانه سیاسی و حکومتی بیش تری برخوردار بوده اند و در واقع به واسطه حاکمیت زمان خود، تنفیذ می شده اند، در حالی که «معراج السعادة » از زمینه کم تری در این مورد برخوردار بوده است . عناصر و راهبردهای اصلی کتاب در زمینه های اخلاقی و تربیتی اگر «نفس » را در مرکز مباحث معراج السعادة به عنوان عنصر اصلی در اخلاق و تربیت قرار دهیم، می توانیم عناصر بعدی را پیرامون آن، یا به موازات و یا منشعب از این عنصر در نظر بگیریم . مؤلف کتاب با تعیین و تعریف حقیقت انسان به اعتبار «نفس » و دادن نقش حاشیه ای و به جسم و تن و این که این نفس خود نفخه ای الهی و ودیعه ای خداوندی است، منشا وجودی انسان را از یک بستر ماوراء الطبیعی و معنوی منبعث می سازد، سپس رسالت اخلاقی و تربیتی را در انسان، رسیدن دوباره به این مبدا ترسیم می کند، و این را در خودشناسی متجلی می بیند، بدین منظور چارچوب جسمی و روحی و یا تن و روان یا نفس را در مجموعه ای از صفات و عوارض مثبت یا منفی آن طبقه بندی و توصیف می نماید . اشاره به قوای چهارگانه و یا قوای اربعه در انسان، شامل: عقل; شهوت; غضب و وهم، از جمله عناصری است که با یک تمثیل کارکردی آن را با حکومت و عناصر و عاملین آن در مقام مقایسه قرار می دهد . در این تمثیل، نفس را به عنوان حاکم و پادشاه بر انسان، عقل را به عنوان وزیر، شهوت را به مثابه مامور مالیات، غضب را به شحنه و وهم را به خدعه و نیرنگ تشبیه می کند، که این خود به نوعی نشان دهنده قایل شدن سلسله مراتب قدرت و رابطه اثر و مؤثری در فعل و انفعال اخلاقی انسان می باشد و این طرز تلقی در دیدگاه غزالی نیز در مبحث شناختن مقصود از لشکر دل مطرح و کاملا با آن هم سنخ می باشد . پس از شناخت نفس و مصادر صفات و ویژگی های اخلاقی و عوارض مترتب بر آن، فواید و کیفیت شناخت مطرح می شود، و این که وجود، از دو وجه لذت و الم برخوردار است، که در نفس متبلور می گردد . این دیدگاه در روان شناسی جدید نیز به عنوان مبدا و منشا انگیزه های انسان در دو وجه محرک یا بازدارنده قلمداد می شود و مبنای هیجان و احساس قرار می گیرند . عدم انکار اصل لذت و اعتقاد به درجه بندی لذت از مادی به معنوی و بویژه اشاره به لذت شناخت و لزوم درک و تمسک به لذات روحانی و معنوی، از نکات برجسته دیگر معراج السعادة می باشد . توجه به عوارض بیماری یا صحت نفس و مفاسد و فواید ناشی از این حالات، خود نشان از نقش آسیب شناختی کتاب و مضامین آن در زمان خودش دارد و این که این توجه چه تاثیری می تواند بر سازمان و یا بی سازمانی شخصیت فرد و جامعه داشته باشد . یکی از نکات برجسته دیگر «معراج السعادة » ، توجه و اعتقاد به دوران کودکی و طفولیت است که این دوره را واجد و مستعد جذب بیش ترین صفات، در دوران زندگی فرد می داند . که این دیدگاه و اعتقاد به وجهی با روان شناسی جدید، بویژه روان شناسی رشد (که امروزه مبانی شخصیت اخلاقی و تربیتی کودک را می توان از آن استنباط کرد) مشابهت دارد . مسلما وقتی این عناصر در بستر شرافت علم اخلاق و ضرورت تهذیب آن، به واسطه علو درجه ای که دارد، مطرح می گردد، راهبردهایی نیز به منظور رسیدن به مقصود نهایی و اخلاق برتر، مورد نظر نگارنده کتاب، قرار می گیرد . از آن جمله می توان به قایل بودن به درجه بندی و مرتبه ای بودن سلوک اخلاقی، به عنوان یک راهبرد عرفانی اشاره کرد . هم چنین اشاره به غالب بودن صفات رذیله بر حسنه در انسان و این که در مقابل هر صفت نیکو، دو صفت رذیله وجود دارد، آماده باش مداوم و هشدارگونه ای را به انسان گوشزد می سازد که می بایست محافظت دایمی از اخلاق حسنه و معالجه رذایل، داشته باشد . پس می توان گفت: معراج السعادة از فرآیندی پیروی می کند که از یک نفس پاک شروع می شود و در یک نزاع و سیر و سلوک، تلاش دارد تا ضمن دفع رذایل و پلیدی ها و کسب فضایل و کرامات انسانی، به همان نفس پاک برگردد، و این به تمامی در مسیر شناخت فلسفی و عملکرد اخلاقی مکتب اسلام و راهبردهای عرفانی آن متجلی می باشد . نتیجه گیری پس از مقدمه ای کوتاه بر «معراج السعادة » از دیدگاه تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت، می توان چنین استنباط کرد که معراج السعادة از نظر تاریخی و تفکر فلسفی زمان خود، جایگاهی ویژه و نقشی عملی در ساختار و عملکرد اخلاق فردی و اجتماعی داشته است و این نقش، تا این زمان، هم چنان به عنوان یک اثر جامع و کاربردی، مورد نظر صاحب نظران و عامه مردم نیز بوده است . معراج السعادة به واسطه مقام والا و کرامتی که برای انسان قایل است و نیز به دلیل لزوم شناخت نفس و طبیعت انسان، دیدگاهی مثبت و فعال به انسان می بخشد و او را در عین قرار داشتن در مجموعه شرایط، عناصر و قوای نیک و بد، خیر و شر و یا فضایل و رذایل، در بستر انتخاب راهی می داند که طی مسیر آن، مستلزم شناخت از خود و از شرایط می باشد . این اثر را می توان به نوعی دارای وزنه دل چسب از نظر فلسفی، اخلاقی و تربیتی در نظر گرفت، که هر طبعی را چه تحقیقی و چه تشریعی سیراب می سازد و زمینه ای می شود برای راه یافتن به اعماق و ابعاد نفس و صفات انسان . منابع و مآخذ 1 - ملا مهدی نراقی، جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، تهران، انتشارات حکمت، 1370 . 2 - ملا احمد نراقی، معراج السعادة، تهران، انتشارات مؤسسه مطبوعاتی علی اکبر علمی، 1351 . 3 - برگزیده کیمیای سعادت، دیباچه و حواشی و توضیحات از: دکتر احمد رنجبر، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1362 . 4 - برگزیده قابوسنامه، به اهتمام دکتر زهرا خانلری، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، 1362 . 5 - مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، 1367 . 6 - مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، جلد دوم (کلام، عرفان، حکمت الهی)، تهران، انتشارات الزهرا، 1362 . پی نوشت: 1) علامه ملا مهدی نراقی، جامع السعادات، ترجمه دکتر سید جلال الدین مجتبوی تهران، انتشارات حکمت، 1370 . 2) علامه ملا احمد نراقی، معراج السعادة، تهران، انتشارات مؤسسه مطبوعاتی علی اکبر علمی، 1351 . محمد رضا جلالی جامع السعادات. کتابی در اخلاق به عربی تألیف ملامحمدمهدی نراقی از حکما و فقهای سده دوازدهم و سیزدهم . محقق نراقی در مقدمات علوم شرعی، فقه، اصول فقه و رجال استاد مسلم؛ در علم اخلاق و فلسفة‌الاهی بارع و مسلط و در فنون ریاضی صاحب نظر بود و در جمیع این علوم تألیفات و آثاری پدید آورد.اگر چه در دوره اسلامی کتاب‌هایی درباره اخلاق نوشته شده اما اخلاق به علم (در معنای امروزی کلمه) تبدیل نشده و در شمار سایر علوم اسلامی قرار نگرفته بود. به نظر می‌رسد عالمان دینی با وجود تعالیم اخلاقی قرآن و روایات، خود را از تألیفی مستقل در باب اخلاق بی‌نیاز می‌دیده‌اند زیرا معتقد بودند که مسلمانان با اتکا به قرآن و با به کار بستن دستورهای آن به نیکی و راستی دست خواهند یافت. این روش فکری در باب اخلاق بر خلاف روش فکری اندیشمندان یونانی است. از این رو در سراسر آثار اخلاقی جهان اسلام به آیات و روایات استناد شده است و احتمالا عالمان دینی تدوین اخلاق معقول و صرفا مبتنی بر عقل عملی و بدون اتکا به ایمان و عقیده را غیرممکن یا نالازم می‌دانسته‌اند. چنانکه به نظر محمد عبدالله دراز اخلاق بدون عقیده و ایمان به حقیقت اخلاقی جایگاهی ندارد.جامع‌السعادات به تصریح مؤلف (1387 ج 1 ص 35) یک بخش از حکمت عملی قدیم (اخلاق) را در بر می‌گیرد و درباره سایر بخش‌ها (تدبیر منزل و سیاست مدن) سخن نمی‌گوید؛ زیرا غرض وی از تألیف آن تنها بحث در چگونگی اصلاح نفس و تهذیب اخلاق بوده است.جامع السعادات مشتمل بر سه باب است:باب اول در مقدمات که در آن مباحث کلی و مبانی علم اخلاق بدین ترتیب مطرح شده است: تجرد و بقای نفس، تأثیر طبیعت آدمی بر اخلاق، نقش تربیت در اخلاق، شرف علم اخلاق به سبب شرافت موضوع و غایتش، ترکیب حقیقت انسان از جهات متقابل و اینکه غایت سعادت تشبه به مبدأ است.باب دوم در اقسام اخلاق شامل مباحثی چون: اجناس فضائل و رذائل، فضائل چهارگانه (حکمت عدالت شجاعت و عفت) در حقیقت عدالت، ادراک کننده فضائل و رذائل کیست؟، حد وسط (اعتدال) و اطراف آن (افراط و تفریط) در اخلاق.باب سوم درباره اخلاق پسندیده شامل یک مقدمه و چهار مقام. در مقدمه از راه نگهداری اعتدال فضائل درمان کلی بیماری نفس و درمان ویژه بیماری نفس بحث می‌شود و در مقامات از قوه عاقله امور متعلق به قوه غضب، رذائل و فضائل قوه شهوت، رذائل و فضائلی که مربوط به این قوای سه گانه است، سخن به میان می‌آید.مؤلف جامع السعادات بر این باور بود که مقصود از وضع قوانین و ارسال رسل آن است که آدمیان از مرتبه حیوانات و شیاطین بیرون آیند و به روضات علیین نایل شوند و این مقصود تحقق پیدا نمی‌کند،‌مگر با رهایی (تخلیه) از رذایل و آراسته شدن (تحلیه) به فضائل اخلاقی. این تزکیه مشروط بر شناسایی خصلت‌های ویرانگر خلق و خوی نجات‌بخش و آشنایی با اسباب آنها و چگونگی درمان صفات مهلک اخلاقی است و چنین امری همان حکمت حقیقی است که خداوند اهلش را ستوده و دانستن آن ضروری است. این حکمت راستین موجب حیات حقیقی و سعادت سرمدی است. از نظر مؤلف حکمای گذشته به اندازه ادراک و اندیشه خود در جمع‌آوری تدوین نشر و تبیین این علم بسیار کوشیده‌اند اما با ظهور اسلام نکته‌های اخلاقی به تفصیل تبیین شد طوری که آنچه حکما و عرفای بزرگ پیشین و غیر ایشان از آیینها و ادیان متعدد بیان کرده بودند در مقایسه با آن ناچیز می‌نمود. و حجم بسیاری از آن تعالیم و معارف اخلاقی به صورت اخبار و روایات در جاهای مختلف پراکنده بود و دست یافتن به آنها و فراگرفتن تمام آنها برای همگان میسر نبود؛ ناچار می‌بایست به صورت منظم در یک جا گردآوری می‌شد تا دستیابی به همه آنها آسان باشد از این رو در جامع السعادات خلاصه‌ای از آنچه در شریعت وارد شده آمده و گزیده‌ای از آنچه اهل عرفان و حکمت در این‌باره پرداخته‌اند بدان افزوده شده است. مثلا در تبیین نظری فضیلت از نظری اعتدال و حد وسط ارسطویی اقتباس کرده است و دیدگاه مؤلف در این باره کاملا ارسطویی است. از نظر نراقی فضیلت، حد وسط است و تجاوز از آن خواه به سوی افراط باشد یا تفریط به رذیلت می‌انجامد. پس فضائل یعنی حد وسط‌ها و رذائل اطراف آنها هستند. وسط امری معین است که قابل تعدد و تکثر نیست اما اطراف آن در شماره نامتناهی است بنابراین فضیلت به مثابة مرکز دایره است و رذائل به مثابة نقاطی اند که از مرکز به محیط قابل فرض‌اند.ملامحمدمهدی نراقی در تألیف جامع السعادات به برخی از متون متقدم در علم اخلاق توجه داشته است چنانکه در مباحث باب‌های اول و دوم، گاه از حکمای پیشین مانند فیثاغورس، افلاطون، ارسطو، ابوعلی مسکویه و دیگر حکما نقل قول شده است. به نظر می‌رسد که نراقی در مباحث نظری اخلاق بیش از همه از کتاب تهذیب الاخلاق ابوعلی مسکویه و اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی بهره برده است. وی ابوعلی مسکویه را استاد علم اخلاق و از اولین دانشمندان مسلمانی دانسته که کتاب اخلاقی تدوین کرده است. اما در باب سوم جامع السعادات ــ که در آن جزئیات مباحث اخلاقی را مطرح کرده ــ غالبا به آیات و روایات استناد و از این طریق مراد خود را اثبات و بیان نموده است.در باب چگونگی استناد این کتاب به منقولات، گویی مؤلف به احادیث مرسل اعتماد کرده و بدون التفات به صحت و سقم آنها به نقل آنها پرداخته و خود را از ذکر منابع بی‌نیاز دیده است. شاید بتوان این تسامح را چنین توجیه کرد که تلاش علمای اخلاق در آثار اخلاقی مصروف آن شده است که آموزه‌های اخلاقی به خوبی و به وجهی مؤثر القا شوند و استشهاد به منقولات وسیله‌ای برای نیل به این منظور بوده است.زبان نگارش جامع السعادات نشان دهنده دوره ضعف زبان عربی است. گاه مؤلف الفاظ و عباراتی به کار برده که نمی‌توان در زبان عربی مجوزی برای کاربرد آنها یافت مانند کلمه هلاکت که صحیح آن هلاک است.یکی از مباحثی که در جامع السعادات آمده بحث اتحاد عمل و جزاست که اهمیت خاصی دارد. نراقی با طرح این بحث از یک سو نتایج تربیتی گرفته و از سوی دیگر چگونگی کیفر و پاداش را تبیین نموده است. نکته حائز اهمیت اینکه وی از طریق آیات و روایات مدعای خود را اثبات و تنها در یک مورد به قول فیثاغورس استناد کرده است.اهمیت کتاب جامع السعادات بیشتر از این حیث است که مؤلف خلقیاتی برجسته و روحیه‌ای سرشار از ایمان داشته و اهل عمل صالح بوده است و سر اقبال به جامع السعادات در روح ایمانی است که از قرائت آن هویدا می‌گردد در حالی که از لحاظ علمی از برخی کتب متداول که فاقد ذوق و معنویت جامع السعادات‌اند چیز بیشتری ندارد.به طور کلی در کتاب‌های اخلاق قبل از جامع السعادات یا صرفا جنبه‌های عقلی نظری و فلسفی منظور بوده (همانند السعادة، الاسعاد، تهذیب‌الاخلاق و اخلاق ناصری) یا جنبه‌های دینی و عملی غلبه داشته است (مانند احیاء علوم الدین، کیمیای سعادت و المحجة البیضاء) اما کتاب جامع السعادات مشتمل بر هر دو جنبه با سبک و اسلوبی ویژه است.جامع السعادات به تصحیح شیخ محمود بروجردی در 1312 در تهران چاپ سنگی شد. همچنین با تصحیح و تعلیقات سیدمحمد کلانتر همراه با مقدمه شیخ محمدرضا مظفر در نجف و در سه مجلد به چاپ رسیده است. این کتاب برای اولین بار توسط سیدجلال الدین مجتبوی به فارسی ترجمه شده و در سه جلد (در 1377 ش) به چاپ رسیده است. گزیده‌ای از آن نیز بارها مستقلا چاپ شده است.کتاب معراج السعاده تألیف ملا احمد نراقی (نراقی ثانی) فرزند ملامحمدمهدی نراقی را از جهتی می‌توان تلخیص فارسی کتاب جامع السعادات دانست که در آن مباحث اخلاقی با عباراتی واضح بیان شده تا همه مردم از آن بهره مند شوند. در عین حال معراج السعادة فقط ترجمه و تلخیص جامع السعادات نیست بلکه در بیان مطالب تفاوت‌هایی با آن دارد و در بسیاری از موارد مباحث اجمالی جامع السعادات به تفصیل در معراج السعادة آمده است. تفاوت عمده جامع السعادات و معراج السعاده آن است که جامع السعادات دارای رویکردی علمی است و در آن استدلال و ارائه برهان به چشم می‌خورد، اما معراج السعاده دارای رویکردی علمی ـ خطابی است. از سوی دیگر چون مخاطب معراج السعاده عموم مردم است در آن سعی شده تا مطالب با ارائه شواهد نقلی و روایی یا آمیزه‌ای از نقل و دلیل با ذکر اشعار و با زبانی روان و جذاب و به دور از پیچیدگی‌های مباحث علمی بیان گردد از این رو استفاده از آیات و روایات در معراج السعاده بیشتر از جامع السعادات است .گفتنی است که تبویب و ترتیب و فصول و عناوین این دو کتاب تا حدودی تفاوت دارند مثلا باب اول جامع السعادات دارای شانزده فصل است اما باب اول معراج السعاده، ده فصل دارد که در سه فصل عنوان مشترک و در دو فصل محتوای مشترک دارند. بنابراین در معراج السعاده برخی از فصول جامع السعادات یافت نمی‌شود و همچنین برخی از فصولی که در آن یافت می‌شود در جامع السعادات موجود نیست.نصرالله حکمت. دانشنامه جهان اسلام .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image