کلام /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

اگر انسان در زمينه شعر يا هر چيز ديگري که توانايي خاص دارد، این توانایی به عقل ارتباط دارد يا استعداد؟ تفاوت عقل و استعداد به لحاظ فلسفی و خلق الهي را بيان کنيد؟


خداوند در درون هر کس نيروهايي قرار داده است که اگر اسباب و شرايط انسان مهيا باشد اين نيروها و قوّه ها در فرد شکوفا شده و او را به سمت کمال مطلوب خويش سوق مي دهند. به اين نيروها در اصطلاح استعداد مي گويند. بنابراين، استعداد کيفيتي است در فرد داراي استعداد، که او را به سمت کمال مي کشاند. استعداد در موجودات مختلف، بر حسب مراتبشان و هم چنين بر حسب کيفيت حصول شرايط و رفع موانع، به لحاظ شدت و ضعف متفاوت است. گاهي شرايط براي برخي بيشتر مهيا بوده و استعدادشان بيشتر شکوفا مي شود و گاهي اين شرايط مهيا نيست و استعداد فرد در او مخفي مي ماند. اما در هر صورت هيچ انساني از استعداد هاي خدادادي، خالي نيست. استعدادهاي هر کس ناشي از سه قوه در وجود اوست. عقل، غضب، شهوت، ريشه تمامي استعداد ها را مي توان در حد وسط اين سه نيرو جستجو کرد. که به ترتيب عبارتند از: حکمت، شجاعت و عفت انسان با قوه غضب، بدي ها و شرارت ها و زشتي ها را از خود دفع کرده و دور مي نمايد و با قوه شهوت زيبايي ها و خير و خوبي ها را به سمت خود جلب مي کند و با عقل هر دو را سامان و نظم و ترتيب مي دهد. براي مثال استعداد درس خواندن و آموختن و آموزش دادن، يادگيري فنون و آداب و رسوم و به طور کلی علوم مختلف مربوط به قوه حکمت است. هم چنين استعداد جنگاور بودن، دفاع از حق، از مظلوم طرفداري کردن، حق گويي، مبارزه با ظلم و... مربوط به قوه غضب است. باز در مورد قوه شهوت، استعداد زيبايي جويي، شعر گويي، نقاشي و...در کل اموري که با ذوق و سليقه و قريحه در ارتباط است مربوط به اين قوه است. هر کدام از قوا که در انسان نيروي بيشتري داشته باشد همان استعداد در او شکوفا خواهد شد. در اينجا تذکر اين نکته باز هم ضروري است که هر کس داراي استعداد مخصوص به خود است و همين تفاوت در استعدادها، سبب احتياج و نيازمندي انسان ها به يکديگر است. که در جاي خود بحث شده است. تا اينجا معلوم شد، شعرگويي مربوط به استعداد انسان است. اگر به سوال مذکور و پاسخ آن توجه بيشتري شود پاسخ قسمت اول روشن می شود زيرا توانايي خاص در يک زمينه خاص، همان تعريف استعداد است. بنابراين اگر کسي در زمينه شعر توانايي خاص داشته باشد اين امر مربوط به استعداد اوست. اما عقل را از سه جهت مي توان مورد بررسي و بحث قرار داد. که در اينجا ما با يک بحث آن سروکار داريم: 1. از جهت لغوي 2. از جهت فلسفي به عنوان موجود جوهري حيّ دّراک مستقل 3. به معني قوه اي ادراکي در انسان. اگر از معناي اول و دوم بگذريم به معناي سوم مي رسيم و آن اين است که عقل در انسان، نيروي ادراک کننده کليات وجزئيات است که از طريق اين ادراک علم به مصالح و منافع و مضار امور و زشتي و خوبي کارها پيدا مي کند. با کمي دقت در مي يابيم کسي که زمينه و توانايي شعر گفتن در او وجود دارد، اين امر مربوط به استعداد اوست و اگر در زمينه اي استعداد نداشته باشد اگر بخواهد با عقل خود بياموزد موفق نخواهد بود. بنابراين نتيجه اين مي شود که بين استعداد و عقل تفاوت فاحشي وجود دارد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image