تربیت و مشاوره /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

در مسير زندگي روزمره و در تلاش براي کسب روزي و به دست آوردن موفقيت و تلاش براي مفيد بودن مرز بين اعتماد به نفس و توکل به خداوند چيست؟ و آيا مي توان مرزي قائل شد به هر حال در زمان وقوع مشکل چه ميزان بايد خود تلاش کنيد و چه ميزان بايد به خداوند توکل نمود؟ و يا در اخذ تصميمات مهم در زندگي که نيازمند تأمين مالي و جمع آوري پول مي باشد چه ميزان بايد به قولي به در و ديوار زد و چه ميزان بايد به خدا توکل نمود؟


توكل عبارت است از اعتماد و اطمينان قلبي به خداوند، در جميع امور زندگي، و اميدوار بودن به لطف و عنايت الهي، سپردن كارها و نتايج آنها به خداوند ازلي است. خداوند، دنيا و امور آن را، دار اسباب قرار داده است. براي انجام كارها و رفع احتياجات، مأمور به تحصيلِ اسبابِ مادي و دنيوي هستيم، در عين حال كه قلباً به خداوند اميدواريم و با اين نگاه كه خداوند سبب ساز است و اگر از ديگران، كمك خواسته مي شود، با توجه به اين نكته است كه تمام اسباب در يد قدرتِ الهي است و تا مشيّت و اراده الهي نباشد، كاري نتيجه بخش نخواهد شد. بنابراين، ما از عقل و تدبير خود و تجربه و نظراتِ ديگران، استفاده مي كنيم، در همان حال، يادِ قادر مطلق نيز در قلب و جان ما موج مي زند كه خدايا! بدون عنايت تو، عقل و تدبيرم و كمك ديگران، كارساز نخواهد بود. پس هيچ چيز و هيچ كس، قادر بر امري نيست مگر بواسطه عنايت خداي حكيم. بنابراين تمام سخناني كه در اين باب گفته مي شود، بيانگر يك اعتقاد قلبي است و آن، در دل، اعتماد و اطمينان و اميد بخداوند داشتن و به ديگران و اسباب نگاه استقلالي نداشتن است. با توجه به معنيِ دقيق اين صفت اخلاقي و سيره عملي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ مي توان اين صفت را نيز مانند صفات اخلاقي ديگر، به درستي درك كرد و از آن در زندگيِ خود، استفاده كرده و به رشد و كمال معنوي رسيد. امر به مشورت، استفاده از اسباب و وسايل دنيوي در كنار امر به توكّل و اعتماد به خداوند شده است. انسان در طول زندگي با مشكلات عديده اي رو به رو مي شود و با توجّه به محدوديت هايي كه دارد، به تنهايي قادر به انجام آنها نيست و احساس ناتواني مي كند. در اين حال، در عين استفاده از عواملِ طبيعي و اسباب مادّي، به نيروي بي پايان الهي تكيه مي كند و استمداد مي جويد براي آشنايي بيشتر با اين صفت پسنديده به ابعاد و عناصر اصلي توكل اشاره مي شود: ابعاد توكل به خداوند 1. بعد شناختي آن: به حيطه ادراك و جهان بيني فرد ارتباط مي يابد. يعني شناخت اين جهان كه با همه نظام ها، سنن، علل و معلولات، فعل خداوند و اراده او است و هيچ چيز وجود استقلالي ندارد. افراد متوكل، تمام حوادث را به خداوند اسناد مي دهند؛ زيرا از ديد آنان، در جهان هيچ اتفاقي نمي افتد، مگر به علم و اراده الهي باشد. خداوند فرمود: «بگو، هيچ حادثه اي براي ما رخ نمي دهد، مگر آن چه خداوند براي ما نوشته است». شخص متكي به خداوند، روزيش را از او مي داند و خداوند متضمّن روزي حال و آينده او نيز هست كه اگر براي دستيابي به آن تلاشِ منسجم و منظمّي داشته باشیم به آن خواهیم رسيد. 2. بعد عاطفي: فرد، با اعتماد بر خداوند، آرامش و اطمينان قلبي پيدا مي كند. آثار اين بُعد عاطفي: الف: نااميدي از خلق ب: اميدواري به خداوند ج: رضايت از خداوند و احساس خشنودي از امور زندگي د: اعتماد و اطمينان قلبي به خدا و نهراسيدن از غير خداوند. تمام اين امور حالت هاي رواني و روحي است كه حاصل توكل مي باشد كه فرد در درون، آنها را مي يابد. آيا با توكل بر خداوند نبايد از ديگران كمك بخواهيم؟ 3. بعد رفتاري توكل: سؤال اساسي: آيا توكّل با كوشش، تدبير در امور و استفاده از وسايل و امكانات طبيعي و كمك گرفتن از ديگران قابل جمع است يا خير؟ توكل منافي اقدام و عمل نيست. آيات، روايات و سيره امامان ـ عليهم السّلام ـ حاكي از آن است كه ضمن كوشش، تدبير، برنامه ريزي در امور، استفاده از ابزار و امكانات و استفاده از نظر و تجربه افراد آگاه در عين توكل به خداوند حكيم، راه دستيابي به پيروزي و كاميابي است. ابعاد بعد رفتاري: 1. داشتن نقش فعّال در زندگي: توكل واقعي آن است كه فرد، براي رسيدن به اهداف خود، از ابزار و امكانات مادّي به درستي استفاده كند و تمام تلاش خود را در جهت تأمين نيازهايش به كار گيرد؛ امّا در نهايت، پيروزي خود را از خداوند بداند. فردِ متوكل به نتيجه عمل خود خوشبين است و در جهت دستيابي به اهداف خود سعي وافري مي كند. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ گروهي را ديد كه براي كسب روزي به دنبال كشت و كار نمي روند. فرمود: «چه مي كنيد؟ گفتند: ما متوكل هستيم. فرمود: شما متوكل نيستيد، بلكه سر بار جامعه و ديگران هستيد». 2. قطع طمع از ديگران: شخص متوكل در عمل به هيچ كس جز خداوند، طمع ندارد و به سوي ديگران دست نياز نمي گشايد. در عين اينكه دنبال اسباب عادي و مادّي مي رود و در كارهايش از ديگران در حدّ اسبابِ انجامِ كار طبيعي استفاده مي كند ولي اميدش به خداوند است و به اسباب و افراد نگاه استقلالي ندارد. بنابراين داشتن روابط اجتماعي با ديگران، كار دسته جمعي انجام دادن و از تخصص هاي ديگران استفاده كردن منافاتي با اعتماد و اميدواري بخداوند داشتن در نتيجه بخش بودن كارها، ندارد. 3. دوري از اسباب حرام: خداوند حكيم، اجازه استفاده از اين اسباب را براي دستيابي به مقاصد به انسانِ مؤمن نداده است. بنابراين چنين فردي در امور زندگي از راه هاي غير شرعي استفاده نمي كند. نكته: انسان در عين اينكه در زندگي، به دنبال اسباب مي رود، ولي مسبّب الاسباب و خداي سبب ساز را فراموش نمي كند. خداوند چنين شخصي را با امدادهاي غيبي مدد مي رساند. فرمود: وَ مَن يَتوكَّلَ علي اللهِ فَهُو حَسبُه. اسباب توكّل 1. ايمان و باور قلبي به خداي عليم، قوي ترين مردم از نظر ايمان به آنهايي اند كه بيش تر به خداوند توكّل دارند. 2. يقين كه مرتبه عالي ايمان است. صاحب اين درجه از توكل، چنان غرق توكل مي شود كه از توكل خود نيز غافل است. حالت او مانند طفلي است كه جز مادرش نمي شناسد و بسوي غير او اعتماد ندارد. چيزي كه در ذهن و زبان او مي گذرد فقط مادر است. نكته 1: اعتماد به نفس در مقابل اعتماد به خداوند قرار ندارد. اگر توكل همان، به كارگيري اسباب طبيعي براي رسيدن به اهداف، در عين حال، واگذاري نتايج و اثرات آن به خواست الهي باشد و اعتماد به نفس به اتكا به نيرو و توانايي خود باشد و منشا آن را در عين حال از خداوند بدانيم، در اين صورت، ايندو با هم منافات و تعارضي ندارند. البته در اعتمادِ به نفس، نبايد در اثر فريب شيطان، دچار غرور و مستي شده و از خداوند غافل شويم. بنابراين، توكل بر خداي حكيم، باعث نيرومنديِ مضاعف براي انسان فعّال مي شود و اعتماد به نفس را دو چندان مي كند چون به پشتيباني خداوند و ياري او اميداور است. و صد البته باعث انزوا طلبي، گوشه گيري و درونگرايي نخواهد شد. به جهت اينكه اشخاص متوكل، ساكن و بي حركت و بي اراده، در جايي نمي نشينند، بلكه با تمام تلاش در حال فعاليّت و استفاده از اسباب و وسايل هستند و به خداوند اعتماد دارند. نكته 2: اراده و سنّت الهي بر اين است كه در اين جهان، مردم براي نيل به اهدافِ خود، از اسباب و وسايل موجود، كمك بگيرند. ولي نبايد فراموش كرد كه تمام اسباب، در يد قدرت الهي است. اين همان توحيد افعالي است. بنابراين با برنامه ريزي و تدبير، نظم و تلاش مداوم، استفاده درست از امكانات و فرصت ها، همراه با تكيه و اميد به امداد و نصرت الهي مي توان به اهداف مادي و معنوي دست يافت. گفت آري گر توكّل رهبر است اين سبب هم سنّت پيغمبر است گفت پيغمبر به آواز بلنــــــد با توكّل زانوي اشتر ببنـــــــد حقيقت توكل در روايت: «توكّل حقيقي آن است كه فرد، همواره به خداوند اميدوار بوده، اميد خود را از غير خداوند قطع كند و حتي هنگامي كه اسباب عادي براي تأمين خواسته ها و نيازمندي هايش فراهم نباشد، باز هم نوميد نشود؛ زيرا خداوند از راه هاي غير عادي هم مي تواند نيازهاي او را تأمين كند». خلاصه مي توان گفت که ما وظيفه داريم در زندگي خود تلاش کنيم، کار کنيم و در حل مشکلات جامعه و همنوعان خود کوشا باشيم. در جامعه خود هر خلائي هست، طبق استعداد و توان خود پر نماييم. تأمين روزي ما نيز بر عهده خداوند مي باشد و ما نبايد نگران روزي خود باشيم. البته خداوند، روزي ما را با اسباب مخصوص مي رساند و عمل به وظيفه و تلاشي براي رفع مشکلات جامعه، اسباب روزي ما مي باشد. پس کسي که به وظايف خود در جامعه عمل مي کند، نبايد نگران روزي خود باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image