تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه
شعار ضد مرگ بر ولایت فقیه مبتنى بر اندیشه سیاسى اسلام مى باشد البته درتعیین مصادیق و حدود آن ضوابطى وجود دارد که در ادامه به بررسى آن مى پردازیم : براى روشن شدن این موضوع ، لازم است ابتدا ببینیم که مخالفت با ولایت فقیه ، از نظر شرع چه حکمى دارد ؟ علماى شیعه به کفر منکرین امامت و ولایت حکم ندادهاند و بحث اصول دین را از اصول مذهب تفکیک کردهاند . از آن جا که امامت و عدل از اصول مذهب مىباشند ، هر کسى به این دو اصل پاى بند نباشد ، بر او حکم کفربار نمىشود . وقتى عدم اعتقاد به امامت ، باعث کفر نشود ، یقیناً نفى ولایت فقیه هم نمىتواند انسان را از دین خارج نماید زیرا ولایت فقیه در امتداد ولایت ائمه ( ع ) است ولى عدم کفر ، دلیل عدم خُسران و زیان نیست . امام هادى ( ع ) در زیارت جامعه مىفرمایند : E و على من جحد ولایتکم غضب الرحمن H و بر آن که منکر ولایت شما شود ، غضب خداوند ، بخشنده مسلّط گردد . ممکن است انسان کافر نباشد ، ولى خشم الهى وجودش را فرا گیرد . مگر مىشود بدون ولایت ، راهى به سوى بهشت برد ! مگر در عصر حاضر ، بدون تبعیت از ولایتفقیه ، مىتوان در پهنه اطاعت از امام معصوم ( ع ) سر بلند شد و حال آن که یکى از فرمانهاى ائمه ( ع ) اطاعت از فقیه جامعالشرایط است . امام زمان ( عج ) در توقیع شریف مىفرماید : E . . . فانهم حجتى علیکم H آنان حجت من بر شمایند . نکته دیگر اینکه ما با چند دسته مخالف روبرو مىباشیم : . 1 کسانى که نه اجتهاداً و نه تقلیداً به این نتیجه ( ولایت فقیه ) نرسیدهاند و لذا از نظر تئوریکى مخالف مىباشند ، در مورد این دسته باید گفت ، عقل هر انسان عاقبت اندیش حکم مىکند که با در نظر گرفتن بسیارى از ادلههاى عقلى و نقلى ( آیات و روایات ) که در جهت اثبات ولایت فقیه وجود دارد ، به صورت عمیق و ریشهاى موانع علمى و فکرى و . . . که در این زمینه برایش وجود دارد ، حلّ نماید و از صمیم دل و جان به این حکم الهى معتقد و مؤمن گردد . . 2 کسانى که اجتهاداً یا تقلیداً به این نتیجه رسیدهاند که فقیه ولایت بر همه دارد ، ولى امیال نفسانى و . . . باعث غلبه هواهاى نفس او بر عقلش شده و زیر بار این واقعیت نمىرود چنین شخصى ، حکم به فسق او مىشود و چون وى اصل دین را قبول دارد ولى پایبند به آن نیست ، تنها از عدالت مىافتد . . 3 اما اگر مخالفت با ولایت فقیه ، در جایگاه حکومتى به عنوان تضعیف نظام اسلامى و یا براندازى آن باشد . حکمش حکم اخلال در حکومت و به عنوان مفسد فى الارض مىباشد . اکنون با توجه به مطالب فوق ، در مورد شعار « مرگ بر ضد ولایت فقیه » باید گفت که قطعاً منظور این شعار ، کسانى که صرفاً از دیدگاه تئوریکى ( دسته اول ) با این نظریه مخالف باشند نمىباشد . زیرا نه اجتهاداً و نه تقلیداً به آن نرسیدهاند . اما دسته دوم یعنى کسانى که اجتهاداً و تقلیداً به آن رسیدهاند ولى باز هم قبول نمىکنند و دسته سوم یعنى کسانى که در جهت تضعیف ولایت فقیه و براندازى حکومت اسلامى دست به توطئه و . . . مىزنند ، شامل این شعار مىباشند . و مصداق این حدیث امام صادق ( ع ) مىشود که فرمودند : E . . . فانى قد جعلته علیکم حاکماً ، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه ، فانما استخفّ بحکم الله و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علینا الرادّ على الله و هو على حدّ الشرک H ردّ و انکار حکم حاکم اسلامى ردّ و انکار ماست و ردّ و انکار ما ردّ بر خداست که حدّ شرک برخداست ، 1 . و در فرهنگ و ادبیات اسلامى موارد متعددى یافت مىشود که خداوند و بزرگان دین مشرکان ، ظالمان و مستکبران و کسانى که از اطاعت فرامین خداوند و پیامبر اکرم ( ص ) و حاکمان بر حق جامعه اسلامى سرباز مىزنند و . . . را مورد لعن و نفرین قرار داده و بر آنها مرگ فرستاده است : از جمله این آیات ک إِنَّ اَلَّذِینَ یُؤْذُونَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اَللَّهُ فِى اَلدُّنْیا وَ اَلْآخِرَهِ 33 : 57 ، 2 قُتِلَ اَلْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ 80 : 17 ، مرگ بر انسان چه قدر کافر و ناسپاس است ، 3 و . . . و از طرف دیگر یکى از وظایف و واجبات « تبرّى » و بیزراى از دشمنان اسلام و منافقان و کسانیکه در صدد تضعیف مبانى حکومت اسلامى بوده و یا با این که حق بر آنها مشخص است باز از اطاعت و قبول آن خوددارى مىنمایند ، مىباشد که این بیزارى در زبان و عمل ظهور مىیابد . و خداوند نیز در آیات زیادى برائت خود را اعلام نموده است أَنَّ اَللَّهَ بَرِىءٌ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ 9 : 3 ، 4 و چنانچه که گذشت در روایت امام صادق ( ع ) مخالفت با حکم ولى فقیه جامع الشرایط در حدّ شرک مىباشد . یا در آیه دیگر فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّى بَرِىءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ 26 : 216 . . . ، 5 خداوند به پیامبر اکرم ( ص ) مىفرماید اگر از دستورات تو سرپیچى کردند بگو من از شما بیزارى و برائت مىجویم . بر این اساس « شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه » از مبانى اصولى و محکمى در شرع مقدس اسلام برخوردار مىباشد . پ 0 براى آگاهى بیشتر . ک : جوادى آملى ، ولایت فقیه ، ص . 491 امام خمینى ( ره ) ، ولایت فقیه ، ص . 48 على شیرازى ، پاسخ به شبهات پیرامون ولایت فقیه ، ص 12 و . 24 ) اما درباره مصادیق و حدود آن گفتنى است مقام معظم رهبرى در دیدار با بسیجیان مى فرمایند « مراقب باشید ، مواظب باشید ، نمى شود هر کسى را بمجرد یک خطائى یا اشتباهى گفت منافق نمیشود هر کسى را بمجرد اینکه یک کلمه حرفى برخلاف آنچه که من و شما فکر میکنیم ، زد ، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است در تشخیصها خیلى باید مراقبت کنید . من تأکیدم به شما جوانان عزیز ، فرزندان عزیز خود من ، جوانان پرشور این کشور در سرتاسر میهن عزیز ، همین است . انگیزهها با شدت ، با قوّت ، با ایمان کامل ، با امید کامل به آینده حفظ بشود اما در تشخیصها و در مصداقهاى مختلف دقت بشود . بىدقتى در مصداقها ، گاهى اوقات ضررها و لطمات بزرگى خواهد زد . » ( بیانات در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور ( 04 / 09 / 1388 پایگاه اطلاع رسانى دفتر مقام معظم رهبرى ) همچنین رهبر فرزانه انقلاب در جایى دیگر ضمن تأکید نظام اسلامى بر اهمیت نقد و انتقاد در تبیین ضد ولایت فقیه مى فرماید : « یک نکتهى دیگرى که در دنبالهى آن مطالبهى دانشجوئى عرض میکنم ، این است که مطالبه کردن با دشمنى کردن فرق دارد . اینکه ما گفتیم گاهى اوقات معارضهى با مسئولان کشور نشود - که الان هم همین را تأکید میکنیم معارضه نباید بشود - این به معناى انتقاد نکردن نیست به معناى مطالبه نکردن نیست در باره رهبرى هم همینجور است . این برادر عزیزمان میگوید « ضد ولایت فقیه » را معرفى کنید . خوب ، « ضد » معلوم است معنایش چیست ضدیت ، یعنى پنجه در افکندن ، دشمنى کردن نه معتقد نبودن . اگر بنده به شما معتقد نباشم ، ضد شما نیستم ممکن است کسى معتقد به کسى نیست . البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست ، آیهى مُنزل از آسمان نیست که بگوئیم باید حدود این کلمه را درست معین کرد به هر حال یک عرفى است . اعتراض به سیاستهاى اصل 44 ، ضدیت با ولایت فقیه نیست اعتراض به نظرات خاص رهبرى ، ضدیت با رهبرى نیست . دشمنى ، نباید کرد . دو نفر طلبه کنار همدیگر مىنشینند خیلى هم با هم رفیقند ، خیلى هم با هم باصفایند ، همدرس هستند ، مباحثه میکنند ، حرف همدیگر را رد میکنند این حرف او را رد میکند ، آن حرف این را رد میکند . ردکردن حرف ، به معناى مخالفت کردن ، به معناى ضدیت کردن نیست این مفاهیم را باید از هم جدا کرد . » ( بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نخبه ، برتران کنکور و فعالان تشکلهاى سیاسى فرهنگى دانشگاهها ، 1386 / 7 / 17 ) آنچه از نظرات رهبرى مستفاد مى شود اینست که : 1 - میان دشمنى و معارضه کردن و پنجه درافکندن ، با انتقاد و مطالبه نمودن ، تفاوت بسیار است . اگر مخالفت ها و انتقادات افراد و جریانها ، به مقابله کردن و خصومت با سیاست هاى کلى نظام و نظرات اصولى و کلى اعلامى توسط رهبرى ، بازگشت نماید ، در این صورت از مرز انتقاد خارج شده و مفهوم دشمنى و ضدیت تحقق پیدا مى کند . اما اگر به نظرات خاص رهبرى و یا سیاست هاى جزیى ( مانند اصل 44 ) انتقاد شود ، ضدیت با رهبرى تحقق نمى یابد . 2 - نوع انتقاد و مطالبه کردن ، در تحقق ضدیت و دشمنى ، بسیار موثر است . اگر در اعلام نظرات انتقاد از روش هاى منطقى و آرام و با رعایت سلسله مراتب مسوولان نظام و بدون تحریک افکار عمومى یا نخنبگان استفاده شود و در بیان دیدگاه ها از استدلالات کارشناسى بهره جویى شود و متناسب با حساسیت موضوع ، از راههاى مختلف رساندن پیام مانند نامه خصوصى و یا محدود و یا حضورى و یا در جلسات ذیربط و غیره استفاده شود ، در این صورت مرزهاى بین خصومت و انتقاد آشکار مى شود . استفاده از راههاى نامناسب ، در کم شدن فاصله میان انتقاد و خصومت ، موثر است . 3 - میان دشمنى کردن و معتقد نبودن ، تفاوت وجود دارد . ممکن است که کسى به برخى از مسوولان نظام اعتقاد نداشته باشد اما با آنها دشمنى هم نکند . اگر فرد یا جریانى ، به شخص برخى مسوولین اعتقاد نداشته باشد اما مثلاً بدلیل پذیرفتن قواعد زندگى در یک جامعه مدنى و مردم سالار ، با آنها ضدیت ننماید و در صورت تمایل ، نظرات انتقادى و اصلاحى خود را با رعایت قواعد فوق الذکر ، مطرح نماید ، در این صورت دشمنى کردن محقق نمى شود . لذا ملاک اصلى ، ضدیت کردن و خصومت ورزیدن است و نه اعتقاد یا عدم اعتقاد . صد البته ، اعتقاد داشتن به جایگاه فلان مسوول نظام ، در نوع انتقاد کردن او موثر خواهد بود ( همچنان که عکس آن نیز صادق است ) اما بهرحال نمى توان نظرات هر غیر معتقدى را با چماق ضدیت و دشمنى راند . ( بازخوانى نظرات رهبرى ، ناصر ایمانى ، 25 مهر 1386 ، سایت الف همچنین . ک : مرگ بر ضد ولایت فقیه یعنى چه ؟ ، حجت الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتى ، 9 آذر 1388 ) بر این اساس مصادیق روشن ضد ولایت فقیه کسانى هستند که در صدد دشمنى ، معارضه و تضعیف ولایت فقیه بوده یا مى خواهند نظام جمهورى اسلامى را که مبتنى بر ولایت فقیه است تضعیف یا ساقط کنند . ( 1 ) ( وسائل الشیعه ، ج 18 ، ص 99 و اصول کافى ، ج 1 ، ص 67 ) ( 2 ) ( احزاب ، آیه 57 ) ( 3 ) ( عبس ، آیه 17 ) ( 4 ) ( توبه ، آیه 3 ) ( 5 ) ( شعراء / 216 )
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.