دانشگاه ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

بعضی میگویند دانشگاه ادیان در قم خودش باعث ترویج عرفانهای نوظهور و ادیان دیگر شده است؟ درست است؟ اگر این گونه است چگونه حوزه علمیه آن را تأسیس کرده است؟


ابتدا باید توجه داشت که دانشگاه ادیان نه در ابتدا توسط حوزه علمیه تأسیس شده و نه اکنون زیرنظر حوزه علمیه است می باشد؛ اگر چه مؤسس این دانشگاه روحانی است، اما از نظر تشکیلاتی ارتباطی با حوزه علمیه قم ندارد. یکی از عواملی که باعث شده دانشگاه ادیان در قم مورد اعتراض و انتقاد قرار گیرد، رویکردی است که این دانشگاه نسبت به مطالعات ادیان داشته است. اگر چه برخی افراد نسبت به استادان مشهور این دانشگاه هم چون شهرام پازوکی (از مروجان فرقه صوفیه گنابادی)، آرش آبایی(استاد عرفان یهود) و مصطفی ملکیان (از مدافعان نظریه تجربه دینی و معنویت سکولار) بیشتر حساسیت به خرج دادند، اما آن چه که بیشتر به عنوان یک خطر از طرف اندیشمندان گوشزد شده است رویکرد این دانشگاه در پرداختن به مطالعات بین الادیانی بوده است. خوب است بخشی از رسالتی که دانشگاه ادیان به آن باور دارد مورد توجه قرار گیرد تا حساسیت اندیشمندان حوزی بیشتر روشن شود. دانشگاه ادیان و مذاهب در بیان مأموریت خود آورده است: «یکی از مهمترین و اساسی ترین علل و عواملی که ایجاب میکند ما در این عرصه با مطالعات بنیادی وارد شویم، دشمنی و تبلیغاتی است که برخی از کشورهای اروپایی علیه اسلام اتخاذ نموده و اسلام هراسی را در بین سایر ملل و ادیان منتشر می کنند. بر‌ ماست که برای اثبات صلح طلبی و امنیت خواهی ایران و اسلام به جهان به طور جدی و بدون تعصب با مطالعات و تحقیقات بنیادین و دقیق علمی جزئیات سایر ادیان و تمدن ها، در عرصه جهانی وارد شویم. نوع نگاه ما،‌ رابطه ما،‌ احترام متقابل ما و میزان شناخت ما از طرف مقابل همه و همه حقایقی است که خود جلوه نموده و معرف ما و راهگشای بسیاری از رابطه ها و سیاست ها خواهد بود.» یکی از قابل دفاع ترین گفته ها دربارۀ مأموریت دانشگاه ادیان جملات بالاست. اگرچه در متن بالا صحبت از دشمنی برخی کشورهای اروپایی با اسلام به میان آمده است؛ اما آن چه در ادامه به عنوان راه کار ذکر شده، نه تنها این دشمنی را خنثی نخواهد کرد، بلکه کمکِ واضحی به پبشبرد آرمان های نظام سرمایه داری است. نباید فراموش کرد که بازگشت دین به متن تمدن جدید، نه خواسته اولیه نظام سرمایه داری که تلاش برای استفاده از ظرفیت های معنوی ادیان برای تداوم نظام سلطه است. همه می دانیم که یکی از کانون های مطرح بین المللی برای نزدیک نمودن ادیان به همدیگر پارلمان ادیان جهان است. دانشگاه ادیان و نگرش های همسو با این دانشگاه (مثل مؤسسه گفتگوی ادیان به سرپرستی سید محمدعلی ابطحی) چنین حرکت هایی را کاملا خوش بینانه تفسیر می کنند و تلاش می کنند خود را به این گونه کانون ها نزدیک نموده و پایبندی خود را چنین گفتمانی اثبات کنند. با همین نگاه است که در متن بالا صبحت از این است که ما باید صلح طلبی خود را اثبات کنیم. براستی این صلح طلبی که در منشور دانشگاه ادیان مورد تأکید است کدام صلح است؟ چنین صلحی مبتنی بر کدام پارادایم است؟ شاخص های آن کدام است و چه کسانی از برقراری چنین صلحی سود می برند؟ باید یادآور شویم که کلام رهبر انقلاب به هزاره ادیان توحیدی در سال 89 همان چیزی است که در منشور دانشگاه ادیان خلا آن احساس می شود. وی چنین صلحی را مورد تردید قرار داده و تأکید کرده که صلح با محوریت ایمان و توحید به صورت بنیادین با صلح مبتنی بر ارزش هاس لیبرالیستی متفاوت است. رهبر انقلاب در بخشی از این پیام آورده است: «این صلح باید برخاسته از ایمان و اندیشه باشد و انبیا کوشیده اند این حقیقت را واقعیت بخشند. محیط سکوت ناشی از زور و رعب و فریبی که کارگزاران زر و زور در بخش هایی از عالم پدید می آورند با صلحی که مبشران رستگاری انسان بدان فرا می خوانند، بکلی متفاوت و متناقض است. صلح باید بر مبنای عدالت و با معرفت به کرامت انسان و به دور از اغراض قدرت مندان عالم باشد. تحمیل سکوت و تسلیم بر مردمی که به دفاع از حق پایمال شده ی خود برخاسته اند آن صلحی نیست که پیام آوران صلح آسمانی به آن دعوت کرده اند.» در این میان گردآوردن رهبران ادیان توسط دولتمردان غربی، برای پذیرش دینی نو با قرائت لیبرالیستی و تلاش برای تکثر مکاتب و ادیان، نه برای نزدیک نمودن تعلیمات انبیا و نزدیک نمودن مکاتب به ارزش های الهی و نه برای درک حقایق توحیدی و کسب معرفت درونی، بلکه برای ایجاد دین واحد جهانی مبتنی بر ارزش های اومانیستی است که چنین هدفی کمترین قرابتی با رسالت نهضت جهانی امام خمینی و گفتمان انقلاب اسلامی ندارد. در جایی که ادیان زیر پرچم نظام لیبرال دومکراسی جمع شوند، برآیند و نتیجه نه به نفع پیشبرد ادیان که به سود نظام سرمایه داری غربی است؛ چرا که ادیان به سمت سکولاریزه شدن و کنار گذاشتن باورها و شریعت خاص خود خواهند رفت و ملزم به قبول ارزشهایی خواهند شد که نه ارزش های اصیل خود بلکه ارزش های سکولاریستی است. قابل تأمل این که این ارزش ها با نام ادیان و به عنوان شعار مشترک ادیان، تمامی ادیان را از جوهره اصیل خود دور خواهد کرد. در چنین رویکردی اگر هم انسان به عنوان محور مشترک تمامی ادیان مطرح است، انسانی است که محور انسانیت او خود او خواهد بود نه بهره مندی او از تقوا و ایمان و برخورداری او از فضایل اخلاقی. همین طور اهمیت مناسک و اعتقادات در ادیان کم شده و ادیان و آیین ها، انرژی خود را در خدمت حل بحران های جاری جهانی بکار خواهند گرفت نه برای پرورش انسان الهی و نشر خدامحوری و بازگرداندن دین به متن جامعه. بر مبنای همین تحلیل فعالیت دانشگاه ادیان در راستای تقویت و تثبیت گفتمان انقلاب ارزیابی نمی شود؛ چرا که این دانشگاه، نسبت به مطالعات ادیان اساسا رویکرد انتقادی ندارد و رویکرد توصیفی و ترجمه ای در محصولات علمی و پژوهشی این دانشگاه به شدت پر رنگ است؛ مثلا فرهنگ ادیان جهان (جان.هینلز) که یکی از فراورده های علمی این دانشگاه است (زاویه ای که مؤلف نسبت که به مفاهیم معنوی اسلامی و همین طور جریانات معناگرای اسلامی دارد) بدون هیچ گونه تصحیح و تعلیق و اضافه ای ترجمه شده است. اگر چه ترجمه در موارد بسیاری لازم و راه گشاست؛ اما رویکرد ترجمه ای و توصیفی محض با شعار دانشگاه ادیان که مدعی معرفی اسلام ناب است نه تنها هم خوانی ندارد که باعث ترویج گفتمان لیبرالیسم الهیاتی است که الان نظام سلطه پرچم دار آن است. آن چه براستی در دانشگاه ادیان مورد غفلت قرار گرفته دوری جستن از نظریه پردازی های برآمده از گفتمان انقلاب و مبتنی بر معارف اسلامی است. با لحاظ این که هم اکنون نود درصد دانشجویان این دانشگاه را طلاب تشکلیل می دهند، بسیاری از فارغ التحصلان این دانشگاه کاملا نگاه ترویجی و توصیفی نسبت به مکاتب و نحله های دیگر پیدا می کنند و کمتر نگرش انتقادی نسبت به مبانی و آموزه های دیگر آیین ها در آن ها دیده می شود و در مواردی برای خود مأموریت شیعی جهت تبلیغ و ترویج معارف ناب برآمده از مکتب اهل بیت چندان احساس نمی کنند. آیت الله مکارم شیرازی در دیدار با مدیران این دانشگاه این خطر را گوشزد نموده کار این دانشگاه را به شمشیر دو لب تشبیه کرد. اما آن چه که مشاهده میشود مراقبت از یک لبه شمشیر و غفلت از لبه دیگر است. آن چه بیشتر ایجاد سوال و ابهام می نماید جملات زیر است که در حکم مرام نامه دانشگاه است. این دانشگاه اهداف و وظایف ذیل را سرلوحه کار خود قرار داده است: 1. تربیت دانش اموختگان متخصص در زمینه ی ادیان و مذاهب. 2. انجام پژوهش های بنیادی ، کاربردی و تطبیقی در زمینه ی ادیان و مذاهب. 3. اطلاع رسانی، چاپ و نشر مجلات، کتب و دایره المعارف در زمینه ی ادیان و مذاهب. 4. برقراری ارتباط متقابل با مراکز مشابه و دین پژوهان. 5. گفت و گو بین ادیان و مذاهب و تلاش در جهت نزدیک ساختن دیدگاه ها. 6. معرفی منطقی و علمی اسلام ( با رویکرد شیعی ) در عین احترام به عقاید ، باورها و آیین سایر ادیان و مذاهب. اگر در محورهای فوق دقت شود بجز محور ششم، تمامیِ 5 محور پیش گفته کمک به ترویج و نشر دیگر آیین ها و مذاهب در ایران و هدف تنها تربیت دانش آموخته ای است که کمترین تعلق خاطری نسبت به معارف دینی خود ندارد. ضمنا در محور ششم هم که صحبت از اسلام با رویکرد شیعی به میان آمده در حد معرفی دیگر مکاتب است که در 5 محور قبلی آمده است؛ بماند که در همین بند هم باز عقاید و باورهای سایر ادیان چنان مورد تأکید قرار گرفته که معرفی مذهب شیعه حداکثر هم عرض و هم تراز مابقی آیین ها مورد توجه است. به عبارت دقیق تر به نظر می رسد اضافه نمودن این محور، تنها برای خالی نبودن عریضه بوده و محتوای محور ششم، در واقع تصریح به مضمون بندهای پیشین است. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image