عرفان کیهانی /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

عرفان کیهانی چیست؟


خلا معنویت در دنیای امروز به گونه ای است هر مدعی قادر است افرادی را-هر چند محدود ودر مدت زمان کوتاه-به دور خود جمع کند و فطرت خداجو یی ایشان را سرگرم کند.بنا به گزارش میلتون، پرکارترین محقق در حوزة جامعه‌شناسی ادیان نوپدید، گریبانگیر غرب نیز شده است، آنجا که می‌نویسد: «بیش از دو هزار فرقة معنویت‌گرا در آمریکا و بیش از دوهزار جریان معنویت‌جو در اروپا هست که درصد کمی از آنها مشترکند.» (حمیدرضا مظاهری سیف، عوامل پیدایش معنویت‌های نوظهور، ماهنامه موعود شماره89.)بنا بر آخرین گزارش رسمی نیروی انتظامی، «بیش از 50 فرقه و گروه تخدیری به ایران وارد شده که نیمی از آن‌ها‌ فعال اند و قریب 200 عنوان کتاب ترجمه و چاپ و توزیع» کرده اند.(جانشین فرماندهی نیروی انتظامی، خبرگزاری فارس، 26/6/87.).برخی مدعیان جدید و روشنفکر عرفان، برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان، سعی در القای ادعاهای به ظاهر علمی می کنند؛ مانند انرژی درمانی، فرا درمانی، واژه درمانی، کیهان درمانی و نیز عرفان کیهانی! محمد علی طاهری، مبلغ عرفان کیهانی، مدعی است که شعور کیهانی عبارتست از مقوله ای که انسان می تواند با ارتباط مستقیم با خداوند، صاحب لایه محافظی شود که با استفاده از این لایه ها، افراد بیمار را درمان کند! هرچند که پیش از این نیز کسانی چون پائولو کوئیلو در کتاب «کیمیاگر» (صفحه 8 و ...) نیز «روح کیهانی» را مطرح کرده بودند، اما طاهری در کلاس درس عرفان خود که با واریز کردن مبلغ 50 هزار تومان توسط مرید به حساب او تشکیل می شود! می گوید: انسان موجود پیچیده ای است و درمان او بسیار پیچیده تر که نیاز به یک نوع نیروی فوق العاده و یک هوشمندی برتر دارد که ما اسم آن را «شبکه شعور کیهانی» گذاشته ایم.او با طرح شعور کیهانی و سعی در بهره گیری از آن، مدعی فرا درمانی شده و ادعا می کند که عیسی (ع) نیز از همین روش در زنده کردن مردگان استفاده کرده بود! او مدعی شفا دادن بیماران لاعلاج و حتی مادرزادی است! روش فرا درمانی او نیز در سه بخش: راه دور، راه نزدیک و درمان های کمکی خلاصه می شود که مطابق آن، شرکت کنندگان می توانند با اسکن کردن فرد بیمار به وسیله دست دادن(!) یا قرار دادن دست در محل درد و امثال آن به یک بیمار کمک کنند! این مهندس مدعی عرفان کیهانی، اغلب در کلاس هایش به مریدان می گوید: ما از امشب یک ارتباط از راه دور با هم داریم، یعنی همه شما در یک ساعت مشخص با من ارتباط برقرار می کنید و بُعد مسافت نیز در این ارتباط هیچ معنا و مفهومی ندارد(!) به همین ترتیب طاهری کلاس هایی تحت عنوان شعور و عرفان کیهانی در تهران، کرج، همدان، نظر آباد و چند شهر دیگر برگزار کرده است. تنها کافی است با خواندن گزارش یکی از کلاس های «عرفان کیهانی»، آثار سوء اخلاقی و نتایج بد روانی آموزه های این مهندس مدعی بر شاگردان و مریدانش را فهمید: «وی در یکی از جلسات و آموزش اسکن (تماس و لمس) بیماری ها، از شاگردان خود درباره فعالیت هایشان می پرسد. یکی از خانم های حاضر در جلسه که آرایش غلیظی داشت، می گوید: استاد، من از اصل غافلگیری استفاده کردم و آزمایش را در مورد یک فرد بیمار(درمان گیر) انجام دادم و درمان گیر پس از اسکن (تماس) دستهایم گفت: تو گذشته مرا جلوی چشمم آوردی و کتفم گرم شده است(!) او می خواست به من حمله کند و به من گفت در گذشته من یک مار بودم و می خواهم تو را گاز بگیرم(!) و سپس عنوان کرد که تمام دردهایش کم شده است.(خنده حضار)»(ویژنامه کژراهه،ص 9، اسفند 86)و اما، فارغ از راستی آزمایی و سنجش میزان درستی گفته ها و ادعاهای این مدعی، و بر فرض صحت ادعاهای علمی، پزشکی و تجربی او، باید دانست که اولاً) هرگز این نکته را نمی توان نادیده گرفت که اصولاً این ادعاها ربطی به عرفان ندارند بلکه در خوشبینانه ترین صورت تنها می توان آن را یک فرایند پزشکی ـ تجربی برای درمان امراض جسمی بیماران و یا در جهت تسلط آرامش روان و تمدد اعصاب دیگران و یا یک نظریه روانشناسی دانست. ثانیاً) پرسشی که پیش می آید این است که آیا می توان عرفان را به صرف دریافت 50 هزارا تومان به هر کسی آموزش داد و اصولاً آیا هر شخصی با پرداخت مبلغی، مستعد فراگیری و طی طریق عرفانی خواهد شد؟!آیا در طول تاریخ اسلام، عارفان در قبال دریافت پول و اجرت مادی به نشر آموزه های ناب الهی به دیگران مشغول بوده اند یا اینکه به ظرفیت، استعداد، توان و شوق طالب توجه داشته اند؟! منش و روش اولیاء الله و سلوک بزرگانی که نام آنها در تاریخ عرفان اسلامی ـ شیعی ثبت اند، اینگونه نبوده است! عارفان بالله از دکان بازی و تجارت از راه معنویت و سوداگریهای مادی و دنیایی به نام دین و عرفان، مبرّا بوده اند؛ هر که را اسرار حق آموختند/ مهر کردند و دهانش دوختندب) شبه عرفان های منهای شریعت، معنویت های مدرن و مجازی 1. بشر همواره در جستجوی پاسخ های پرسش های اساسی زندگی خود است تا دنیا را برای خود معنادار کند. امروزه واقعیتی به نام «خلاء معنویت» در زندگی انسان مدرن، علی رغم اثبات احساس شدید تشنگی انسان معاصر به حقایق ماورای طبیعت، آسیب های جدی را نیز با خود به همراه دارد؛ یعنی هم دست افراد، قدرت‌ها و گروه های فرصت طلب را برای بهره برداری و سوء استفاده از این احساس نیاز معنوی باز می‌ گذارد و هم دلخوشی به هر سرابی را برای این انسان تشنه، توجیه می‌کند. پس در این روزگار، اغلب نسل تشنه معنویت، نادانسته عطش خود را با سراب‌های عرفان نما فرو می‌نشانند. این مسئله تنها مختص به ایران نیست، بلکه بنا به گزارش میلتون، پرکارترین محقق در حوزة جامعه‌شناسی ادیان نوپدید، گریبانگیر غرب نیز شده است، آنجا که می‌نویسد: «بیش از دو هزار فرقة معنویت‌گرا در آمریکا و بیش از دوهزار جریان معنویت‌جو در اروپا هست که درصد کمی از آنها مشترکند.» (حمیدرضا مظاهری سیف، عوامل پیدایش معنویت‌های نوظهور، ماهنامه موعود شماره89.)برای تفنن هم که شود، اصطلاح «مدعیان دروغین» یا «عرفان مدرن» و یا «معنویت های مجازی» را در اینترنت جستجو کنید، تا با انبوهی از آمار و اخبار افراد و گروه های مدعی معنویت، در صفحات سایت‌ها و خبرگزاری‌ها برخورید. بنا بر آخرین گزارش رسمی نیروی انتظامی، «بیش از 50 فرقه و گروه تخدیری به ایران وارد شده که نیمی از آن‌ها‌ فعال اند و قریب 200 عنوان کتاب ترجمه و چاپ و توزیع» کرده اند.(جانشین فرماندهی نیروی انتظامی، خبرگزاری فارس، 26/6/87.)2. تجربه ثابت کرده است که نتیجه و نهایت شبه مکاتب عرفانی و معنویت های مجازی، تنها به یک نوع معنویت گرایی زمینی (نه آسمانی) ختم می شوند؛ یعنی به سمت نوعی از تجربه های شبه معنوی و در نهایت فراتر از توان انسان معمولی مثل هیپنوتیزم و یوگا و مدیتیشن سوق پیدا می کنند که در آنها فردگرایی افراطی، درون گرایی و تکیه بر استعدادهای درونی بشر، به چشم می خورد نه معنویت و عرفان! در فرهنگ ما بکار گیری لفظ مطلق «عرفان»، عرفان اسلامی ـ شیعی با مولفه های خاص آن را تداعی می کند، نه هر نوع گرایش غیر طبیعی را. شبه عرفان های زمینی اغلب انسان را به واکاوی درون خود برای دستیابی به انرژی و استعداد ذخیره در آن سفارش می کنند تا او را در دفع مشکلات و گرفتاری های روزمره و دستیابی به آرامش عمیق، کمک کنند؛ هر چند که در بیشتر مواقع انسان سرگشته در این اوهام و معانی مانند خوانندگان حرفه ای کتاب های «پائلوکوئیلو»، «کریشنامورتی»، «کارلوس کاستاندا» و غیره که نوید بخش آرامش و تعالی هستند، بعد از طی مسافتی، خود به پوچ گرایی معرفت شناختی می رسند؛ چرا که اساساً این مکاتب در پی پایه ریزی مبانی معرفت شناختی نیستند. پس در واقع می توان گفت که اغلب این مکاتب به اصطلاح عرفانی بیشتر به «نظریه های روان شناسی» شباهت دارند تا عرفان ناب اسلامی با ویژه گی های خاص آن. برای آشنایی بیشتر با «برخی از مولفه های عرفان ناب اسلامی» مطالعه مقاله ای به همین نام به آدرس:http://porseman.org/showarticle.aspx?id=482 را به شما پیشنهاد می کنم.به طور خاص مسئله تشعشع دفاعی و کسب انرژی چیزی نیست که منحصر به روش ایشان باشد بلکه از نظر تجربی ثابت شده اعمال عبادی از جمله نماز و ... منجر به این نتیجه می شوند به عبارت دیگر ان دسته از اثار جسمی که با تشعشع دفاعی و روشهایی شبیه ان حاصل میشود از علم بی نهایت خالق انسان پنهان نبوده وبعلاوه هر نوع اثر درمانی و روانی که کمال محسوب نمیشود که بتوان اسم ان را عرفان گذاشت . اگر قرار باشد به خاطر یک اثر غیر محسوس ادعای عرفان نمود شمن ها و مرتاض ها که با این ادعا مناسبت بیشتری دارند .به جد باید تاکید نمود که هر گروه و مرامی که به نام عرفان نسبت به حدود شرعی و دینی ( یعنی همین حلال و حرامهای الهی ) بی توجهی نشان میدهند هیچ گاه نسبت به سعادت اخروی ادعایش پذیرفته نیست و خیرو شر او را باید به خودش برگرداند .در مورد فرد مذکور و موسسه عرفان حلقه در دو بخش پاسخ میدهیم. عذر ما را پذیرا باشید که در این مختصر نمیتوان مطلب را به تفصیل توضیح داد.1-ایشان خود را مسلمان میداند و گاهی هم برای تایید گفته هایش به متون دینی استناد میکند .ولی باید دانست ادعاهای وی در مجموع به نوعی روان درمانی و یا کار طبابت بر میگردد نه سلوک عرفانی. وی مدعی است می توان با اسکن کردن فرد بیمار به وسیله دست دادن(!) یا قرار دادن دست در محل درد و امثال آن به بهبودی یک بیمار کمک کرد! (کتابی هم در زمینه طب مکمل دارد). و درعوض کارش مبالغی هم از مشتریان دریافت میکند(درقالب کلاس). هرچند برای مشتریان دور دست ادعای شبه عرفانی دارد. جلسات وی هم به صورت مختلط وروابط نسبتا ازاد صورت میگیرد.سوالی که به ذهن هر مخاطبی میرسد این است که ایا حقیقتا می توان عرفان را در عوض دریافت 50 هزار تومان به هر کسی آموزش داد و اصولاً آیا هر شخصی با پرداخت مبلغی، مستعد فراگیری و طی طریق عرفانی خواهد شد؟!آیا در طول تاریخ اسلام، عارفان در قبال دریافت پول و اجرت مادی به نشر آموزه های ناب الهی به دیگران مشغول بوده اند یا اینکه به ظرفیت، استعداد، توان و شوق طالب توجه داشته اند؟! عارفان بالله از دکان بازی و تجارت از راه معنویت و سوداگریهای مادی و دنیایی به نام دین و عرفان، مبرّا بوده اند؛ هر که را اسرار حق آموختند/ مهر کردند و دهانش دوختند.آیا سفارشات اکید اولیاء دین بر لزوم پرهیز از شرکت در مجالس مختلط در این جلسات به اصطلاح عرفانی مراعات میشود؟عرفان حقیقی در توصیه پیامبر اسلام (ص)متبلور شده است که فرمود : با کسی همنشین شوید که «دیدن او شما را به یاد خدا بیاورد و منطق او بر علم شما بیافزاید و عمل او شما را به آخرت مشتاق کند. عرفای بزرگ ما درسایه عبودیت خالصانه و عمل با احکام شرعی به مقامات معنوی دست یافته اند وحتی از اعمال مکروه هم گریزان بوده اند. نباید غافل بود که اصولاً این ادعاها ربطی به عرفان ندارد بلکه در خوشبینانه ترین صورت تنها می توان آن را یک فرایند پزشکی ـ تجربی برای درمان امراض جسمی بیماران و یا در جهت تسلط آرامش روان و تمدد اعصاب دیگران و یا یک نظریه روانشناسی دانست یا حد اکثر انرا یک روش پزشکی دانست.و بعلاوه تجربه ثابت کرده است که اخرین هنر مکاتب عرفانی و معنویت های مجازی، تنها یک نوع معنویت گرایی زمینی (نه آسمانی) است؛ یعنی به سمت نوعی از تجربه های شبه معنوی مثل هیپنوتیزم و یوگا و مدیتیشن سوق پیدا میکند.2-اما از منظر مبنایی واصولی در مورد دیدگاهها وادعاههای وی ابهامات وحتی اشکالات اساسی قابل طرح است. اصل این نظریه به یکی از مرام های شبه عرفانی شرقی برمیگردد یعنی به نظریه روح کیهانی که منسوب به لی هنگجی است (مشهور به فالون دافا).که البته در اثار کوءیلو هم به این مطلب تصریح شده است. در مجموع ریشه این مرام به اواخر قرن 19می رسد.خوب است سری به دیدگاه ها ونوشته های اقای طاهری بزنیم و کمی با تامل به انها بنگریم.وی درجای دیگر میگوید:شب هنگام، وقتی به آسمان نگاه می‌کنیم، منظره‌ی زیبایی در مقابل دیدگان خود می‌بینیم. ستارگان زیادی را رؤیت کرده که عظمت آنها، چشمان ما را خیره می‌کند. آیا آن چه را که مقابل چشمان خود می‌بینیم، حقیقت دارد و یا مجازی است؟در جواب باید گفت که آن چه را مشاهده می‌کنیم، تصویری مجازی از گذشته است و هیچ یک از چیزهایی را که می‌بینیم، در همان محل رؤیت قرار ندارند؛ بلکه متعلق به زمان ‌های گذشته می‌باشند جهان هستی از حرکت افریده شده است. (مقاله عرفان حلقه ص5)جای دیگر اضافه میکند:با دید علمی، جهان هستی از حرکت‌ به وجود آمده؛ اما از دید عارف، جهان هستی از رقص آفریده شده که در واقع همان حرکت است عرفای ما همگی به صراحت عنوان می‌کنند که آنچه را می‌بینیم، ‌جواب و خیال است و ما در واقع مانند کسی هستیم که در خواب به سر می‌برد و در جایی این پرده‌ی «وهم» در روز محشر بیفتد، متوجه خواهیم شد که آنچه را که می‌دیدیم و حقیقت می‌پنداشتیم، ‌وهم و پندار و خیالی بیش نبوده است(کشف رمز 2)اگر این بیان با منطق قران محک زده شود بی پایگی ان روشن است چرا که از منظر قران نه فقط هستی بلکه حتی عالم دنیا درحالیکه عین حقیقیت است نشانه خداوند ومظهر اویند و دنیای مادی هم مزرعه اخرت است وهم حقیقت.در منطق قران حقیقت و مخلوق بودن با هم دیگر جمع شده است.کدام عالم و عارف را سراغ دارید که قایل باشد جهان از رقص افریده شده است؟عرفای ما همه قائلند مخلوقات همه جلوه اویند نه وهم و مجاز. چقدر فاصله است بین مفاهیمی مثل جلوه ایت نشانه با وهم.بنا براین مهمترین اشکال بر نتیجه ای که ایشان گرفته است وارد میشود که مدعی است جهان هستی حقیقت ندارد و مجاز است و همه منظره های جهان هستی حقیقتی ندارد و مجاز است .وی از منظر خود عبادت را چنین معنا میکند: ما باید در خدمت تجلیات و مخلوقات باشیم و در دنیای عرفان: عبادت به جز خدمت خلق نیست و «‌ من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق »‌ . در این بحث، نجات فردی اهمیتی ندارد و مبحث مهم؛ نجات جمعی است و برای این مهم می توان با آگاهی از حلقه ها از آن استفاده نمود. ( عرفان از منظر دیگر)شکی نیست که خدمت به خلق یکی از عبادت هایی است که در مکتب اسلام بسیار به ان سفارش شده است اما ایا عبادت منحصر در خدمت به دیگران است وبس؟پس تکلیف واجبات دیگر چه میشود؟اگر عمل واجب نتواند به اندازه عمل مستحب انسان را به خداوند نزدیک کند پس واجب شدنش چه معنایی دارید؟ کدام عارف گفته است نجات فرد اهمیتی ندارد؟عرفای بزرگ ما که بر مبنای دستورات قران سلوک میکنند هیچگاه به نام نجات دیگران نجات خود را فراموش نمیکنند.قران درقدم اول دستور توجه به خود(خود سازی) میدهد قواانفسکم واهلیکم نارا (خودتان واهلتان را از اتش نجات دهید.)فرض میکنیم نجات جمعی هدف باشد چگونه میتوان با اگاهی از حلقه ها به این نجات دست یافت؟ اگر اگاهی از حلقه ها می تواند باعث نجات جمعی باشد چرا دین اسلام از این مهم غفلت نموده است- با توجه به اینکه ایشان خود را ملتزم به دستورات و فرامین دینی میداند-؟. البته وی اخیرا پا رافراتر گذاشته و عرفان خود را جهان شمول اعلام کرده است.گفته است:همه علاقمندان می توانند در خلال تمام مدت شبانه روز و در هر محلی از این اتصال استفاده نمایند و همه قادر خواهند بود از طریق این حلقه به شبکه ی شعور کیهانی متصل شده و از رحمت عام الهی بهره مند شوند(سایت حلقه کیهانی) شگردهای جذب:درباره شگردهای جذب مدعیان و مبلغان گروه های مدعی، باید گفت که اینها، بسته به موقعیت، امکانات و اهداف خود، هم از روش فردی ـ چهره به چهره ـ و هم از روش‌های سازمانی ـ با تعیین سرگروه‌ها و حلقه‌های رابط ـ به جذب پیرو و مرید مشغولند. در مجموع روش‌ها و شگردهای تاثیر گذاری این جماعت به قرار ذیل می‌باشند: الف)شناسایی و جذب افراد ساده لوح و زودباور. ب)تأمین مایحتاج مریدان و تطمیع جوانان با پول، مواد، مسکن و تأمین اسباب عیش و نوش آنها. پ)تشویق جوانان به ارتباطات آزاد جنسی و تن پروری؛ مانند برگزاری جلسات فساد اخلاقی و اردوهای مختلط و توصیه به زنان برای کشف حجاب در مراسمات خود. ت)دادن اذکار و اوراد غیر مأثور و ختومات عجیب و غریب و توزیع دستورالعمل‌های غیرشرعی و به ظاهر جذاب. ث)چشم بندی، کف بینی، رمالی و انجام امور خارق العاده و یا غیر عادی نما مانند احضار اجنه و تسخیر ارواح. ج)ادعاهای گزاف و دروغ پردازی‌های بزرگ مانند: ادعای کرامت و معجزه، ادعای دانستن اسرار و رموز هستی و کشف اسرار و رازهای مگو، تسلط بر علوم غریبه و دانستن خواص حروف و اعداد و جداول. چ)خواب سازی و یا تعبیر خواب‌های مریدان به شکل جذاب و دلخواه. خ)لفاظی و سخنوری و سوء استفاده از قدرت بیان خود در جذب مخاطب. د)تفسیر به رأی قرآن و منابع مذهبی و بدعت در انجام مناسک دینی و صدور فتواهای من درآوردی مانند خواندن نماز به زبان فارسی و یا ترک کامل آن در مواقع تشخیص مراد. ر)انتقال حس شخصیت کاذب به مریدان مانند دادن سفارت و مأموریت‌های خاص به هر مرید. ز)ادعای شفاعت گناهان و شفای امراض صعب العلاج. س)ادعای ارتباط و وابستگی به نهادهای حوزوی، قضایی، امنیتی و انتظامی و دیگر مراکز موجه نظام برای جلب اعتماد مریدان. ش)ادعای ایصال آسان و بدون زحمت مریدان به مقامات معنوی؛ مثلا تنها با بیعت کردن و دستبوسی و تبعیت بی چون و چرا از مراد. ن)نفوذ درNGOها ـ تشکلات غیر دولتی ـ با وعده کمک‌های مادی و دستگیری‌ها‌ی معنوی. (بازخوانی پرونده متمهدین، ماهنامه معارف، شماره 59) و اما مخلص کلام :بارها از عارف جلیل القدر حضرت ایت الله بهجت درباره راه رسیدن به خدا سوال شده است ایشان یک جواب را دائما تکرار نموداند بالاترین کار انجام واجبات و ترک حرامهای الهی است. درجای دیگری فرموده اند: :مگر میشود عملی وجود داشته باشد که انسان را به خداوند نزدیک کند ولی خداوند ان را از طریق پیامبرانش به مردم نرسانده باشد؟ باید گفت اگر کسی مایل است مسیر عرفان حقیقی را بپیماید، می بایست سراغ افرادی برود که خود آنها مسیر عرفان الهی را طی کرده باشد وکارهایش با موازین دینی وعقلی سازگار باشد واز شهرت وشهوت دوری کند.برای مطالعه بیشتر، کتاب «آفتاب و سایه ها» نوشته دکتر محمد تقی فعالی و کتاب جریان شناسی انتقادی عرفان های نوظهور-حمید رضا مظاهری سیف و فصلنامه کتاب نقد ویژه معنویت گرایی نوپدید (شماره 45، زمستان 1386) پیشنهاد می شود.در پایان گفتنی است: درباره عرفان اسلامی و روش خودسازی و تقرب به خداوند اگر سوال داشتید مطرح کنید در خدمت شما هستیم. موفق و پیروز باشید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image