تقلید بدون تحقیق-احکام تقلید /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

تقلید کورکورانه از نظر اسلام و قرآن کریم و مراجع دینی را بیان نمائید؟


یکم: قرآن مجموعه هماهنگ و در هم تنیده اى است که باید آیات آن با هم ملاحظه شوند. دوم: انسانها دو گروه هستند؛ اکثریتى تابع و اهل تقلید و اقلیتى اهل علم و تحقیق. سوم: تقلید و پیروى از دیگران بر دو دسته است؛ مذموم و ممدوح. جهنمیان در پاسخ به نگهبان جهنم که از آنها مى پرسد که آیا بیم دهنده اى براى شما نیامد؟ مى گویید: «آمد، اما ما آنها را تکذیب کردیم»-(ملک: 9 - 8). و در تحلیل اینکه چرا گرفتار آتش جهنم شده اند، بیان داشتند: «و قالوا لو کُنّا نَسْمَعُ او نَعْقِلُ ما کُنّا فى أَصحابِ السَّعیرِ» «گویند: اگر شنیده بودیم یا تعقل کرده بودیم، در میان دوزخیان نبودیم.» (ملک: 10). بیشتر مردم توان تفکر عقلانى و توجه عمیق به معارف بلند الهى و حقایق را ندارند و براى درک حقیقت و مصالح و مفاسد کارها راهى جزء شنیدن و گوش سپردن به دعوت پیامبران و امامان و علماء و صالحان را ندارند. چون شنیدى کاندرین جُو آب هست       کور را تقلید باید کار بست چون گران دیدى شوى تو مُستدل       رست از تقلید خشک آنگاه دل (مولوى، مثنوى معنوى دفتر سوم) بنابراین تأمل عقلایى مخصوص خواص است و عامه مردم در آن حد نیستند. به این دلیل است که در آیه شریفه «نسمع» بر «نعقل» مقدم ذکر شده است. (طباطبائى، علامه سید محمد حسین؛ المیزان فى تفسیر القرآن؛ ج: 20 ص: 9 ـ 8، ذیل آیه 10 سوره مبارکه ملک) روایات هم اشاره دارند که خداوند براى انسان دو حجت قرار داده است: «إنَّ للهِ على النّاسِ حُجَّتین: حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً باطِنَةً. فَأمّا الظّاهرةُ فَالرّسُلُ وَ الانْبیاءُ وَ الائَمَّةُ وَ امّا الْباطِنَةُ فَالْعُقُولُ؛ خداوند دو حجت بر مردم دارد: حجتى آشکار و حجتى پنهان. حجت آشکار پیامبران و امامان هستند و حجت پنهان عقل است»-روایت از امام کاظم(ع) است. (کلینى؛ الاصول من الکافى، ج: 1 ص: 16). پس شنیدن و تبعیت کردن یکى از راههاى رسیدن به مقصود است. اما همین شنیدن سخنان دیگران و تبعیت کردن بر دو نحو است؛ یکى سخنان پیامبران و امامان و علماء و صلحاء را مى شنود و بدان اعتقاد مى آورد و دیگرى تقلید کورکورانه از پیشینیان و دیگران مى کند که آیات 22 و 23 سوره مبارکه زخرف بدان اشاره دارد. به عبارت دیگر تقلید و شنیدن و تبعیت از دیگران بر دو گونه است: تقلید عن تحقیق ـ تقلید محققانه ـ و تقلید عن تقلید ـ تقلید مقلدانه و کورکورانه ـ. تقلید مقلدانه مذموم است اما تقلید محققانه نه تنها مذموم نیست، بلکه مبتنى بر روش زندگانى عقلاء است. آیاتى را نیز که ذکر کردید نقد تقلید کورکورانه است که در ادامه بدانهااشاره مى شود. تقلید محققانه مبتنى بر این است که انسان توجه دارد که سخنان چه کسى را باید بشنود و از چه کسى پیروى کند و به چه کسى اعتقاد بیابد و این نوعى علم است. چهارم: قرآن کریم در مذمت افراد کم خرد آیات متعددى دارد که به برخى از آنها اشاره مى شود: «وَ إذا قیلَ لَهُمْ اتَّبَعوا ما أنْزَلَ اللّه ُ قالوا بَلْ نَتَّبِعُ ما إلْفینا عَلیه آبائِنا اَوَ لو کانَ آباؤهُمْ لا یَعْقِلُونَ شیئا وَ لا یَهْتَدونَ؛ و هنگامى که به آنان گفته مى شود، از آنچه خداوند نازل کرده پیروى کنید، مى گویند: نه بلکه از چیزى که پدران خود را بر آن یافته ایم، پیروى مى کنیم. آیا هر چند پدرانشان چیزى را درک نمى کرده و به راه صواب نمى رفته اند؟»-بقره: 176). توبیخ قرآن شدید است که تبعیت آنها مقلدانه است و از کسانى تبعیت مى کنند که خود آنها عقل و خِرَد درک مطالب را نداشته اند و در راه نبوده اند. «مَثَلُ الّذینَ کَفروا کَمَثَلِ الّذى یَنْعِقُ بِما لایَسْمَعُ إلّا دُعاءً وَ نِداءً صُمٌ بُکمٌ عُمىٌ فِهُمْ لایِعْقِلونِ» «و مثل کافران چون کسى است که حیوانى را که جزء صدا و ندایى [مبهم، چیزى] نمى شنود؛ بانگ زند. [آرى] کرند و لالند و کورند و در نمى یابند.»-یونس: 43). «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إلیکَ أفَأَنْتَ نُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لو کانوا لایَعْقِلونَ» «برخى از آنها [کافران [کسانى اند که به تو گوش فرا مى دهند. آیا تو کران را ـ هر چند در نیابند ـ شنوا خواهى کرد؟»-یونس: 43). «أَمْ تَحْسَبُ أنَّ أَکْثَرُهُمْ یَسْمَعُونَ أو یَعْقِلونَ إنْ هُمْ ألّا کالانْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً» «آیا گمان دارى که بیشترشان مى شنوند یا مى اندیشند؟ آنهاجزء مانند ستوران نیستند، بلکه گمراه ترند.»-فرقان: 44) بنابر این آیات، اصل ایمان آوردن به حقیقت و عمل طبق مقتضاى آن است که این روند اگر با روش تعقل حاصل شد که چه بهتر؛ اما در آنجا که براى افرادى چنین روشى امکان نداشت، باید با شنیدن عقلانى به این مهم برسند. اما در هر حال اصل تحقیق و تعقل است و دین عاقلانه و تعبد عاقلانه یقینا بهتر و بالاتر از دین و تعبد بدون تعلق است و آیات و روایات فراوانى در تأیید این معنا است. بلکه تقلیدست ایمان او       روى ایمان را ندیده جان او پس خطر باشد مقلّد را عظیم       از ره و رهزن، ز شیطان رجیمچون ببیند نور حق این شود     ز اضطرابات شکا او ساکن شود چونک چشمش باز شد و آن نقش خواند      دیو را بر وى دگر دستى نماند بى ز تقلیدى نظر را پیشه کن       هم براى عقل خود اندیشه کن (مولوى ) پنجم: اما آیه 73 سوره مبارکه فرقان که بیان فرمودید که در وصف بندگان رحمان است: «وَ الّذینَ أذا ذُکِّروا بایاتِ رَبِّهِمْ لمْ یَخرِّوا عَلَیها صُّمّا وَ عُمْیانا» «و [بندگان رحمان] کسانى اند که چون به آیات پروردگارشان تذکر داده مى شوند، کر و کور روى آن نمى افتند.» بلکه اهل تفکرند و با بصیرت و شناخت ب ه آیات الهى ایمان مى آورند و به مقام والاى بندگى که مختص به بندگان رحمان است، نائل مى شوند. این مقام مخصوص این گروه از بندگان است نه همه آنها.-المیزان فى تفسیر القرآن، ج: 15 ص: 267؛ ذیل آیه 73 سوره مبارکه فرقان ( از امام صادق (سلام اللّه علیه) نقل شده که در تفسیر آیه فرمودند: «مستبصرین لیسوا بشکّاکین» «آنها به این آیات بینا شده اند و شکاک و در تردید نیستند.»( بنابراین آیه در صدد بیان خصوصیت برخى از بندگان الهى است که به مقام والاى عباد-همان ص: 269 ت رسیده اند و این مقامى است که هر کسى بدان راه ندارد. زیرا ایمان و بندگى خدا مراتبى دارد؛ بسیارى به مراتب اولیه آن نائل مى آیند که همان رسوخ ایمان و اعتقادات در جانشان است. اما مقام والاتر مقام شهود و فنا است که در این مقام چشم و گوش و دل باز مى شود. در این مقام آنها گویا هم اکنون صداى جهنم را مى شنوند و جهنمیان را مى بینند و بهشت را نظاره هستند. بلکه بالاتر برخى هم اکنون حقیقت اسماء و صفات الهى را مى بینند و مى شنوند. اینجا مقام کسانى است که خداى نادیده را عبادت نمى کنند و تنها سر به آستان خدا مى گذارند، خدایى که با حقیقت جان مى بینند و صدایش را مى شنوند. آرى به تعبیر سعدى عبادت به تقلید گمراهى است       خنک رهروى را که آگاهى است ششم: در پرسش خود به آیه 36 سوره مبارکه اسراء اشاره فرمودید که بى مناسبت نیز به خلاصه تفسیر آن نظرى بیافکنیم: «وَ لاتَقْفُ ما لیس لَکَ بِه عِلمٌ إنَّ السَّمعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُوادَ کلٌ اولئکَ کانَ عَنهُ مَسْئولاً» «و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن؛ زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.» آیه شریفه از تبعیت از آنچه بدان علم نداریم؛ نهى مى فرماید و شامل اعتقاد و عمل مى شود، یعنى هم اعتقاد بدون علم مردود است و هم عمل بدون علم. به عبارت دیگر آیه از اعتقاد و دلبستگى به آنچه علم بدان نداریم، از سخن گفتن درباره آنچه بدان علم نداریم؛ از انجام کارى که بدان علم نداریم، نهى مى فرماید و نهى از «لا تقف» همه این موارد را دربردارد. و این فطرى انسان است که دنبال کردن کارى را که بدان علم ندارد، امرى مذموم مى شمرد و تنها تبعیت از علم را شایسته مى داند . زیرا انسان در مسیر زندگانى خود، در اعتقادات و عمل باید دنبال امرى باشد که با متن خارج و واقع مطابقت داشته باشد. به عبارت دیگر اعتقاد و عمل ـ یا گفتار و کردار و پندار او ـ بر اساس و مطابق واقع باشد. اما ظن و شک و گمان و امر موهوم با امر خارج مطابق نیست و انسان بر حسب فطرت خود در جستجوى حق است و در مرحله عمل نیز به دنبال کارى است که بر اساس تسخیص و بصیرت باشد و اینها تنها با علم حاصل مى شود. اما برخى از موارد است که علم به آنها براى همگان ممکن نیست. مثلاً بسیارى از علوم دینى را که مربوط به مرحله عمل است، همه کس نمى تواند، فرا بگیرد. در این صورت لازم است که در این گونه موارد به کارشناسان و عالمان فن مراجعه کنند. یا در امور زندگانى، علم پیدا کردند به همه مسائل براى یک فرد غیر ممکن است. مثلاً پزشکى علمى تخصصى است که همگان نمى توانند به آن نائل آیند و روشن است که در موارد نیاز باید به پزشک متخصص مراجعه کرد. این مطلب در تمام فنون و علوم صادق است. در این صورت تبعیت از صاحبان تشخیص و علماء فن تبعیت از علم محسوب مى شود. بنابراین آیه مذکور در عین حال که تقلید مذموم و مقلدانه را نهى مى کند؛ زیرا اتباع از غیر علم است، تقلید محققانه و ممدوح را تبعیت از علم مى شمارد. زیرا اگر در هر اعتقاد و عملى، علم ممکن باشد؛ لازم است که آن علم کسب شود. اما اگر چنین کارى ممکن نباشد ـ و در واقع نیز ممکن نیست ـ باید از اهل علم تبعیت است. روشن است که عدم امکان کسب علم، دو دلیل دارد؛ براى بسیارى به دلیل قصور فکرى است و در بسیار کسان دیگر عمر و توان کفاف تخصص در همه علوم ممکن نیست. به هر حال در صورتى که کسب علم ممکن نباشد، تبعیت از اهل علم، تبعیت از علم محسوب مى شود و عدم تبعیت از اهل علم، دنبال رویى از غیر علم است که مستحق توبیخ است، چنانچه در بحث از آیه 10 سوره مبارکه ملک گذشت. این روش عقلاء عالم است که در رفتار اجتماعى خود چنین رفتار مى کنند. مثلاً اساتید مسلم فیزیک در هنگام مریضى به پزشک مراجعه مى کنند و پزشکان در نظام کارى خود، پیش فرضهاى فیزیکى را از دانشمندان فیزیک مى گیرند و آنچه آنها تئوریزه کرده اند، به عنوان اصل موضوعه مى پذیرند. جالب است که آیه شریفه، وسایل کسب علم را «سمع» و «بصر» و «فواد» ذکر فرموده است. این سه ابزار کسب علم هستند و خداوند این سه را به عنوان ابزار تشخیص به انسان داده تا حق و واقع را از هم تشخیص دهند و بر اساس آن اعتقادات خود را بنا نهند و عمل نمایند. همه مردمان در هر سطحى که باشند، مى توانند، معیار تقلید ممدوح و تقلید مذموم را تشخیص دهند. زیرا معیار آن سخت نیست و با اندک تأمل فهمیده مى شود. اما گروهى قلب و چشم و گوش خود را بر روى حقیقت مى بندند و به این دلیل گرفتار آتش جهنم مى شوند: «وَ لَقَدْ ذَرأْنا لِجَهَنَمَ -لام «لجهنم» یا لام عاقبت است یا لام غایت بالعرض؛ و هر دو نیز میسور است. لام عاقبت به این معنى که هدف خلقت بهشتى شدن مردمان است، اما بسیارى با سوء اختیار خود به جهنم مى روند و داراى سوء عاقبت مى شوند. اما اگر لام غایت بالعرض باشد، ـ که نظر مرحوم علامه طباطبائى چنین است ـ بدین معنى است که هدف آفرینش بر اساس آیه 119 سوره مبارکه هود رحمت به مردم است و مردم براى رحمت آفریده شده اند. اما کثیرى به دلیل سوء اختیار خود جزء ضایعات آفرینش محسوب مى شوند. چنانچه در کار نجار براى ساختن یک قطعه چوبین که هدف کار اوست، بناچار ضایعاتى نیز پیش مى آید. روشن است لام غایت بالعرض هم به لام غایت باز مى گردد. ( کَثیرَا مِنَ الْجِنِ و الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لایَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لایُبْصِرونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لایَسْمَعُونَ بِها اولئکَ کالانْعامِ بَلْ هُمْ أضلُّ اولئکَ هُمُ الْغافِلُونُ» «و همانا بسیارى از انسانها و جنیان را براى جهنم آفریدیم، [زیرا] آنها قلب دارند، اما با آن تفقه نمى کنند، چشم دارند، اما با آن نمى بینند، گوش دارند، اما با آن نمى شنوند. آنها همانند ستورانند، بلکه گمراهترند. آنها غافلند.»-اعراف: 179. براى اطلاع بیشتر نگا: المیزان فى تفسیر القرآن؛ ج: 13 صص: 101 ـ 96؛ ذیل آیه 36 سوره مبارکه اسراء ( آیه شریفه فهم عمیق و عقلانى را به قلب نسبت داد و دیدن و شنیدن را به چشم و گوش. یعنى اینکه انسان دو ابزار براى کسب علم دارد؛ یکى حس و دیگرى قلب و عقل. هفتم: با بیانى که شد معناى آیات 22 و 23 سوره مبارکه زخرف نیز روشن مى شود. این آیات اشاره به این نکته دارند که آنها براى تبعیت آنها بدون دلیل است و عبادت و بت پرستى آنها تنها مستند به تقلید کورکورانه از پدرانشان است و چنین اعتقاد و عملى مردود و مذموم است، زیرا مبتنى بر تقلیدى مذموم است و هیچ دلیل و حجتى پشتوانه آن نیست. با توجه به تفصیل بالا، پاسخ بخش اول پرسش شما روشن مى شود. و آن اینکه اگرچه اصل اولى تبعیت و ایمان عالمانه و محققانه است و چنین ایمانى از ارج و قرب بسیار برخوردار است و قرآن و روایات نیز ما را به این نوع ایمان دعوت مى کنند؛ اما در عین حال براى کسانى که توان رسیدن به این مقام را ندارند، راه شنیدن و دیدن ـ حس ـ را باز گذاشته است. زیرا بسیارى از مردمان توان تأمل عقلانى و عمیق را ندارند؛ حال یا به دلیل قصور فکرى یا به دلیل گرفتاریهاى زندگى یا به دلایل دیگر. هشتم: روش تربیتى که براى ما حجت است و مى توانیم و باید به آن استناد کنیم، روش تربیتى پیامبر اکرم و ائمه اطهار (سلام اللّه علیهم) است. آنها نیز ما را به تفکر و تدبر در امر دین دعوت کرده اند. سیره عملى آن بزرگواران و سخنان بجاى مانده از آنها این حقیقت را روشن مى کند. گذشته از آن در روش تربیتى اسلام، نه تنها شک و تردید، بد و مذموم نیست، بلکه شک و تردید مقدمه ایمان شمرده شده و ارزش بسیارى دارد. آنچه بد و مذموم است، ورود به وادى شک و عدم خروج از آن است. آنکه تا پایان عمر در شک و تردید و انکار به سر برد و همواره داراى روحیه نفى و طرد باشد، مورد اعتراض اسلام و بلکه همه عقلاء عالم است. گذشته از این، با شک ارتداد حاصل نمى شود و ارتداد شرایطى دارد که از جمله آنها انکار صریح است نه شک و تردید. نهم: شناخت مقدمه دین ورزى معقولانه است. اما آیا تنها ابزار شناخت عقل است؟ چنین نیست، دل و عشق راه دیگر شناخت است که از آن به شناخت حضورى تعبیر مى شود که به مراتب از شناخت حصولى و عقلى بالاتر و دقیقتر است. فطرت نیز از دیگر راههاى شناخت است. بنابراین عقل تنها راه شناخت نیست. این بحث دامنه بسیارى دارد.-براى اطلاع بیشتر نگا: مطهرى، استاد شهید مرتضى؛ مسأله شناخت؛ انتشارات صدرا؛ تمام کتاب خواندنى است. اما در این موضوع صص: 82 ـ 35 و 110 ـ 98 و 154 ـ 129 را ملاحظه کنید. همچنین نگا: لواسانى، سید سعید؛ عقل یا عشق؛ این یا آن؟ ماهنامه پرسمان، سال دوم، شماره پنجم، بهمن 1381، صص: 9 ـ 8) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image