تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
خداوند، بخشنده و مهربان بلكه مهربان ترين است. اين صفات از لطف و رحمت بيپايان خداوند نسبت به همه موجودات خبر ميدهد. صفت «رحمان» اشاره به رحمت عام خداوند دارد كه شامل مؤمن و كافر، نيكوكار و گنهكار ميشود و صفت «رحيم» اشاره به رحمت خاص خدا دارد كه ويژه مؤمنان است. رحمت حقيقي، رحمت خداوند است و اينكه پدر و مادر نسبت به فرزندان خود مهربانند و بسياري از مردم نسبت به دوستان و علاقمندان خود محبت دارند، همه اينها شعاع كمرنگي از رحمت پروردگار ميباشد.[1] سؤال مطرح ميشود كه خداوند با آن رحمت واسعه و بيپايانش چگونه بندگان را به خاطر گناهان مجازات ميكند و نيز عدهاي را هدايت نميكند؟ جواب اين است كه رحمت خداوند هميشه با حكمت آميخته است و حكمت ايجاب ميكند كه خداوند گنهكاران را (جز در مواردي خاص) به مجازات برساند. چون خداوند همانطور كه رحيم است، حكيم است. يعني: كارهايش بر اساس حكمت ميباشد و كار عبث و بيهوده نميكند. خداوند تا آنجا كه حكمت اقتضاء كند به بندگان رحم ميكند و آنها را مورد عطوفت و مهرباني قرار ميدهد ولي ممكن است حكمت اقتضاء كند كه عدهاي را عذاب و تعدادي را هدايت نكند. چرا که رحمت خدا به خاطر رقت قلب و تأثرات مادي نيست بلکه در واقع به معني اعطاء نعمت است و آن در جايي است که شخص صلاحيت آن را داشته باشد. علاوه از اين هميشه اعمال و كردار انسان، نتايج و بازتاب خاصي دارد. عمل نيك، نتيجهاش روشنبيني، توفيق و هدايت بيشتر به سوي خدا و انجام اعمال بهتر است. قرآن ميفرمايد: «... اگر پرهيزكاري پيشه كنيد خداوند حس تشخيص حق از باطل را در شما قرار ميدهد و به شما روشنبيني عطا ميكند.»[2] و اگر انسان دنبال زشتيها برود تاريكي و تيرگي قلبش افزون ميگردد و به سوي گناه بيشتر سوق داده ميشود و گاه تا سرحد انكار خداوند مي رسد. قرآن ميفرمايد : «در عاقبت، افرادي كه اعمال بد انجام ميدهند به اينجا منتهي ميشوند كه آيات خداوند را تكذيب ميكنند و مورد استهزاء قرار ميدهند.»[3] بنابراين، انتخاب راه خوب يا بد در اختيار خود ماست. اين حقيقت را، وجدان هر انساني قبول دارد. هدايت و ضلالت يك امر اجباري نيست و بلكه هدايت خداوند به معني فراهم كردن وسايل سعادت و اضلال (گمراه كردن) به معني از بين بردن زمينه هاي مساعد است . و اين فراهم ساختن اسباب يا از بين بردن اسباب نتيجة اعمال خود انسانهاست. پس اگر خدا به كسي توفيق هدايت ميدهد و يا از كسي توفيق را سلب ميكند، نتيجة مستقيم اعمال خود آنهاست . اين حقيقت را در ضمن يك مثال ساده بيان ميكنيم : هنگامي كه انسان از كنار يك پرتگاه يا يك رودخانه خطرناك ميگذرد هر چه خود را به آن نزديك سازد جاي پاي او لغزندهتر و احتمال سقوطش بيشتر ميشود و هر مقدار خود را از آن دورتر سازد جاي پاي او محكمتر و مطمئنتر ميگردد.[4] هدايت و ضلالت هم به اين صورت است . با توجه به توضيحات قبل آيه شريفه «ان الله لايهدي القوم الکافرين: خداوند قوم کافر را هدايت نمي کند.» معني روشني پيدا مي کند. و آن اين که: کفار به خاطر کفرشان و دوري از حقيقت و چشم پوشي از حقايق قابليت دريافت هدايت الهي را از دست داده اند. و هدايت الهي شامل آن ها نمي شود. همانند باراني که بر سر کسي که چتر بالاي سرش گرفته نمي بارد. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1ـ عبدالله جوادي آملي، هدايت در قرآن (تهران: رجاء، 1372)، بخشهاي گوناگون كتاب مخصوصاً صفحات 51تا58. 2ـ عبدالله جوادي آملي، تسنيم تفسير قرآن كريم (قم: اسراء، 1378). ج2، ص 515تا521 و 533تا537. 3ـ محمد حسين طباطبايي، الميزان، ترجمه محمدباقر موسوي همداني (تهران، رجاء، 1364)، ج2، ص 500تا504. 4ـ همان، ج12، ص 355تا357، ذيل آيه 36 سوره نحل و ج10، ص 170.--------------------------------------------------------------------------------[1] . مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، تفسير موضوعي، قم، نسل جوان، 1369، ج4، ص 315. [2] . انفال/ 29. [3] . روم/ 10. [4] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1368، ج1، ص 151. .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.