ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

اهميت و جايگاه مشورت در اسلام و تشيع را توضيح دهيد و مثالهايي با دادن مرجع آن از سيره پیامبر اسلام(ص) و اهل البيت بزنيد که بر خلاف نظر خود به رأي اکثريت عمل مي‌کردند؟


در باره مشورت و تابعیت از رأی اکثریت لازم است مطالب زیر مورد توجه قرار گیرد. مشاوره و مشورت معمولا در کارهای شخصی و نیز در امور سیاسی و حکومتی و نظامی کاربرد دارد تا به وسیله آن راه درست و کار آمد برای تصمیم گیری از طرفی کسی که مشاوره خواسته است اتخاذ شود. در قرآن بر مسئله مشورت در دو آیه شریفه تاکید شده است در یکی از این آیات می فرماید: وَ الَّذينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون؛‏ «و آنان كه دعوت پروردگارشان را پاسخ مى‏گويند و نماز مى‏گزارند و كارشان بر پايه مشورت با يكديگر است و از آنچه به آنها روزى داده‏ايم انفاق مى‏كنند». در این آیه خداون مشورت نمودن را از صفات مؤمنین می شمارد. در آیه دیگر می فرماید: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ؛ «به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اينچنين خوشخوى و مهربان هستى. اگر تندخو و سخت‏دل مى‏بودى از گرد تو پراكنده مى‏شدند. پس بر آنها ببخشاى و براي‌شان آمرزش بخواه و در كارها با ايشان مشورت كن و چون قصد كارى كنى بر خداى توكل كن، كه خدا توكل كنندگان را دوست دارد». خداوند در این آیه پیامبرش را دستور می دهد که در امور و کارها با مؤمنین و اطرافیان خودش مشورت کند و به رأی و نظر آنان احترام بگذارد. راغب مى‏گويد: كلمه« تشاور» و «مشاورت» و «مشورت» به معناى استخراج رأى صحيح است، به اينكه آدمى در مواقعى كه خودش در باره كارى رأى صحيح ندارد، به ديگرى مراجعه كند و از او رأى صحيح بخواهد. و اين كلمه از ماده« شور» گرفته شده، عرب مى‏گويد:« شرت العسل» يعنى من عسل را از كندويش استخراج كردم. از این آیه به دست می آید که مؤمنين اهل رشدند، و كارى مى‏كنند كه در واقع هم بايد بكنند، و در به دست آوردن و استخراج رأى صحيح دقت به عمل مى‏آورند، و به اين منظور به صاحبان عقل مراجعه مى‏كنند. در نتيجه آيه شريفه قريب المعنى با آيه شريفه الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ خواهد بود. اصل« شورى» یک اصل مهم اجتماعی است كه بدون آن همه كارها ناقص است، يك انسان هر قدر از نظر فكرى نيرومند باشد نسبت به مسائل مختلف تنها از يك يا چند بعد مى‏نگرد، و لذا ابعاد ديگر بر او مجهول مى‏ماند، اما هنگامى كه مسائل در شورى مطرح گردد و عقلها و تجارب و ديدگاههاى مختلف به كمك هم بشتابند مسائل كاملا پخته و كم عيب و نقص مى‏گردد، و از لغزش دورتر است. و لذا در حديث پر معنايى از پيغمبر گرامى اسلام (ص) مى‏خوانيم: «انه ما من رجل يشاور احدا الا هدى الى الرشد؛ کسی نیست که در كارهاى خود مشورت ‏كند مگر اينكه به راه راست و مطلوب هدايت ‏شود». به هر حال شوری و مشورت یک امر پسندیده و مورد تاکید در اسلام است که حتی خداوند به پیامبر اسلام (ص) دستور می دهد که با مسلمانان در کارها مشورت کند. پیامبر اسلام(ص) هم با اینکه عقل كل بود و با مبدء وحى ارتباط داشت در مسائل مختلف اجتماعى و اجرايى، در جنگ و صلح و امور مهم ديگر، به مشورت با ياران مى‏نشست، و حتى گاه نظر آنها را ترجيح مى‏داد با اينكه مشكلاتى از اين ناحيه حاصل مى‏شد، تا الگو و اسوه‏اى براى مردم باشد، چرا كه بركات مشورت از زيانهاى احتمالى آن به مراتب بيشتر است. ولی توجه به این مطلب ضروری است که شورى منحصرا در مورد كارهاى اجرايى و شناسايى موضوعات است نه در باره احكام كه تنها بايد از مبدء وحى و از كتاب و سنت گرفته شود تعبير به«امرهم»(كارهايشان) نيز ناظر به همين معنى است چرا كه احكام كار مردم نيست بلکه كار خدا است. بنا بر اين اگر بعضى از مفسران مانند« آلوسى» دامنه آن را توسعه داده‏اند و احكام را در آنجا كه نص خاصى در آن وارد نشده مشمول آن شمرده‏اند بى‏اساس است به خصوص اينكه ما معتقديم هيچ امرى در اسلام نيست مگر اينكه نص عام يا خاصى در مورد آن صادر شده است، و گرنه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ صحيح نبود. هر چند پیامبران به علت داشتن علم لدنی و به علت اینکه آنان هدایت گر الهی بوده اند نیازی به مشوره با کسی نداشته است لکن برای احترام مسلمانان و نشان دادن اهمیت و ترویج مشوره در میان آنان این کار را انجام می داده اند. مشورت و مشاوره پیامبر اسلام با مسلمین در امور اجتماعی و نظامی در تاریخ اسلام منعکس شده که آن حضرت در موارد مختلفی با مسلمین برای تصمیم گیری و انجام کارهای اجتماعی و نظامی مشاوره می کرده است حتی اگر ممکن بوده است که نتیجه ای مثبتی بر آن مترتب نمی شده است و این فقط به خاطر احترام و ارزش گذاری رأی مردم بوده است. مثلا قبل از آغاز جنگ«احد» در چگونگى مواجهه با دشمن، با ياران خود مشورت كرد و نظر اكثريت بر اين شد كه اردوگاه، دامنه احد باشد و ديديم كه اين نظر، محصول رضايت بخشى نداشت. در اينجا اين فكر به نظر بسيارى مى‏رسيد كه در آينده پيامبر (ص) نبايد با كسى مشورت كند. قرآن به اين طرز تفكر پاسخ مى‏گويد و دستور مى‏دهد كه باز هم با آنها مشورت كن هر چند نتيجه مشورت در پاره‏اى از موارد، سودمند نباشد زيرا از نظر كلى كه بررسى كنيم منافع آن روي‌همرفته بمراتب بيش از زيانهاى آن است و اثرى كه در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصيت آنها وجود دارد از همه‌ی اينها بالاتر است. گرچه كلمه« الامر» درشاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ مفهوم وسيعى دارد و همه كارها را شامل مى‏شود ولى مسلم است كه پيامبر (ص) هرگز در احكام الهى با مردم مشورت نمى‏كرد بلكه در آنها صرفا تابع وحى بود. بنابراين مورد مشورت، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پياده كردن احكام الهى بود و بعبارت ديگر پيامبر (ص) در قانون‏گذارى، هيچوقت مشورت نمى‏كرد و تنها در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مى‏خواست و لذا گاهى كه پيامبر (ص) پيشنهادى را طرح مى‏كرد مسلمانان نخست سؤال مى‏كردند كه آيا اين يك حكم الهى و يك قانون است كه قابل اظهار نظر نباشد و يا مربوط به چگونگى تطبيق قوانين مى‏باشد اگر از قبيل دوم بود اظهار نظر مى‏كردند و اگر از قبيل اول بود تسليم مى‏شدند. چنان كه در جنگ بدر لشكر اسلام طبق فرمان پيغمبر (ص) مى‏خواستند در نقطه‏اى اردو بزنند يكى از ياران بنام «حباب بن منذر» عرض كرد اى رسول خدا (ص) اين محلى را كه براى لشگرگاه انتخاب كرده‏ايد طبق فرمان خدا است كه تغيير آن جايز نباشد و يا صلاحديد خود شما مى‏باشد؟ پيامبر (ص) فرمود: فرمان خاصى در آن نيست، عرض كرد: اينجا به اين دليل و آن دليل جاى مناسبى براى اردوگاه نيست دستور دهيد لشكر از اين محل حركت كند و در نزديكى آب براى خود محلى انتخاب نمايد پيغمبر اكرم (ص) نظر او را پسنديد و مطابق رأى او عمل كرد. مشورت پیامبر(ص) در جنگ خندق بسیار معروف است که از میان نظرات نظر سلمان فارسی مبنی بر کندن خندق در اطراف شهر مدینه برگزیده شد. اهميت مشاوره در اسلام‏ موضوع مشاوره در اسلام با اهميت خاصى تلقى شده، پيغمبر اكرم (ص) با قطع نظر از وحى آسمانى آن چنان فكر نيرومندى داشت كه نيازى به مشاوره نداشت ولی براى اينكه از يك سو مسلمانان را به اهميت مشورت متوجه سازد تا آن را جزء برنامه‏هاى اساسى زندگى خود قرار دهند، و از سوى ديگر، نيروى فكر و انديشه را در افراد پرورش دهد، در امور عمومى مسلمانان كه جنبه اجراى قوانين الهى داشت (نه قانونگذارى) جلسه مشاوره تشكيل مى‏داد، و مخصوصا براى رأى افراد صاحب نظر ارزش خاصى قائل بود، تا آنجا كه گاهى از رأى خود براى احترام آنها، صرفنظر مينمود چنان كه نمونه آن را در جنگ« احد» مشاهده كرديم و مى‏توان گفت: يكى از عوامل موفقيت پيامبر (ص) در پيشبرد اهداف اسلامى همين موضوع بود. اصولا مردمى كه كارهاى مهم خود را با مشورت و صلاح‏انديشى يكديگر انجام ميدهند و صاحب‏نظران آنها به مشورت مى‏نشينند، كمتر گرفتار لغزش مى‏شوند. بعكس افرادى كه: گرفتار استبداد راى هستند و خود را بى نياز از افكار ديگران مى‏دانند- هر چند از نظر فكرى فوق العاده باشند- غالبا گرفتار اشتباهات خطرناك و دردناكى مى‏شوند. از اين گذشته استبداد راى، شخصيت را در توده مردم مى‏كُشد و افكار را متوقف مى‏سازد، و استعدادهاى آماده را نابود مى‏كند، و به اين ترتيب بزرگترين سرمايه‏هاى انسانى يك ملت از دست مى‏رود. بعلاوه كسى كه در انجام كارهاى خود با ديگران مشورت مى‏كند، اگر مواجه با پيروزى شود كمتر مورد حسد واقع مى‏گردد، زيرا ديگران پيروزى وى را از خودشان مى‏دانند و معمولا انسان نسبت به كارى كه خودش انجام داده حسد نمى‏ورزد و اگر احيانا مواجه با شكست گردد زبان اعتراض و ملامت و شماتت مردم بر او بسته است، زيرا كسى به نتيجه كار خودش اعتراض نمى‏كند، نه تنها اعتراض نخواهد كرد بلكه دلسوزى و غمخوارى نيز مى‏كند. يكى ديگر از فوائد مشورت اين است كه انسان ارزش شخصيت افراد و ميزان دوستى و دشمنى آنها را با خود درك خواهد كرد و اين شناسايى راه را براى پيروزى او هموار مى‏كند و شايد مشورتهاى پيامبر (ص) با آن قدرت فكرى و فوق العاده‏اى كه در حضرتش وجود داشت، بخاطر مجموع اين جهات بوده است. در اخبار اسلامى تاكيد زيادى روى مشاوره شده است: در حديثى از پيامبر اكرم ص نقل شده كه فرمود: «ما شقى عبد قط بمشورة و لا سعد باستغناء رأى‏؛ هيچكس هرگز با مشورت بدبخت و با استبداد رأى، خوشبخت نشده است» در سخنان على (ع) مى‏خوانيم:« من استبد برأيه هلك و من شاور الرجال شاركها فى عقولهم‏ ؛كسى كه استبداد به راى داشته باشد هلاك مى‏شود و كسى كه با افراد بزرگ مشورت كند در عقل آنها شريك شده است». پیامبر اسلام (ص) چون چندین سال رهبری و هدایت مسلمانان را به عهده داشت و حوادث مختلف و متعددی که در امور مسلمانان اتفاق افتاد در موارد مختلف با مسلمانان مشورت کرده و در بیشتر آنها رأی آنان را پذیرفته اند چنانچه که نمونه های از آن بیان گردید. اما اهل بیت رسول خدا به غیر از امام علی (ع) در شرایطی قرار نگرفتند که با مسلمانان مشورت کنند چون همگی آنان در انزوا و به دور از رهبری جامعه قرار داده شدند و لذا این زمینه برای مشورت آنان با مسلمین وجود نداشته است. و اگر قدرت سیاسی و رهبری جامعه به دست آنان می بود قطعا با توجه به اهمیت مشورت در اسلام و مورد تاکید قرار داشتن آن در قرآن و روایات به مشورت بها می دادند و با مسلمانان و پیروان شان در امور اجتماعی و در نحوه عمل به قوانین الهی مشورت می کردند. امام علی(ع) که مدت کوتاهی پس از 25 سال سکوت به خلافت رسید و رهبری امت اسلامی را رسما با بیعت مسلمانان به عهده گرفت نیز چندان فرصتی برای این کار نداشته ولی در عین حال در مواردی با پیروانش مشورت کرده و رأی آنان را ترجیح داده اند. مثلا امام علی (ع) می خواست ابو موسی اشعری را که مانع بزرگی در برابر اجرای سیاست های امام علی(ع) بود از فرمانداری کوفه عزل کند لکن با مشورت و صلاح دید مالک اشتر او را بر این فرمانداری ابقاء نمود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image