تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
در باره مشورت و تابعیت از رأی اکثریت لازم است مطالب زیر مورد توجه قرار گیرد. مشاوره و مشورت معمولا در کارهای شخصی و نیز در امور سیاسی و حکومتی و نظامی کاربرد دارد تا به وسیله آن راه درست و کار آمد برای تصمیم گیری از طرفی کسی که مشاوره خواسته است اتخاذ شود. در قرآن بر مسئله مشورت در دو آیه شریفه تاکید شده است در یکی از این آیات می فرماید: وَ الَّذينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون؛ «و آنان كه دعوت پروردگارشان را پاسخ مىگويند و نماز مىگزارند و كارشان بر پايه مشورت با يكديگر است و از آنچه به آنها روزى دادهايم انفاق مىكنند». در این آیه خداون مشورت نمودن را از صفات مؤمنین می شمارد. در آیه دیگر می فرماید: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ؛ «به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اينچنين خوشخوى و مهربان هستى. اگر تندخو و سختدل مىبودى از گرد تو پراكنده مىشدند. پس بر آنها ببخشاى و برايشان آمرزش بخواه و در كارها با ايشان مشورت كن و چون قصد كارى كنى بر خداى توكل كن، كه خدا توكل كنندگان را دوست دارد». خداوند در این آیه پیامبرش را دستور می دهد که در امور و کارها با مؤمنین و اطرافیان خودش مشورت کند و به رأی و نظر آنان احترام بگذارد. راغب مىگويد: كلمه« تشاور» و «مشاورت» و «مشورت» به معناى استخراج رأى صحيح است، به اينكه آدمى در مواقعى كه خودش در باره كارى رأى صحيح ندارد، به ديگرى مراجعه كند و از او رأى صحيح بخواهد. و اين كلمه از ماده« شور» گرفته شده، عرب مىگويد:« شرت العسل» يعنى من عسل را از كندويش استخراج كردم. از این آیه به دست می آید که مؤمنين اهل رشدند، و كارى مىكنند كه در واقع هم بايد بكنند، و در به دست آوردن و استخراج رأى صحيح دقت به عمل مىآورند، و به اين منظور به صاحبان عقل مراجعه مىكنند. در نتيجه آيه شريفه قريب المعنى با آيه شريفه الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ خواهد بود. اصل« شورى» یک اصل مهم اجتماعی است كه بدون آن همه كارها ناقص است، يك انسان هر قدر از نظر فكرى نيرومند باشد نسبت به مسائل مختلف تنها از يك يا چند بعد مىنگرد، و لذا ابعاد ديگر بر او مجهول مىماند، اما هنگامى كه مسائل در شورى مطرح گردد و عقلها و تجارب و ديدگاههاى مختلف به كمك هم بشتابند مسائل كاملا پخته و كم عيب و نقص مىگردد، و از لغزش دورتر است. و لذا در حديث پر معنايى از پيغمبر گرامى اسلام (ص) مىخوانيم: «انه ما من رجل يشاور احدا الا هدى الى الرشد؛ کسی نیست که در كارهاى خود مشورت كند مگر اينكه به راه راست و مطلوب هدايت شود». به هر حال شوری و مشورت یک امر پسندیده و مورد تاکید در اسلام است که حتی خداوند به پیامبر اسلام (ص) دستور می دهد که با مسلمانان در کارها مشورت کند. پیامبر اسلام(ص) هم با اینکه عقل كل بود و با مبدء وحى ارتباط داشت در مسائل مختلف اجتماعى و اجرايى، در جنگ و صلح و امور مهم ديگر، به مشورت با ياران مىنشست، و حتى گاه نظر آنها را ترجيح مىداد با اينكه مشكلاتى از اين ناحيه حاصل مىشد، تا الگو و اسوهاى براى مردم باشد، چرا كه بركات مشورت از زيانهاى احتمالى آن به مراتب بيشتر است. ولی توجه به این مطلب ضروری است که شورى منحصرا در مورد كارهاى اجرايى و شناسايى موضوعات است نه در باره احكام كه تنها بايد از مبدء وحى و از كتاب و سنت گرفته شود تعبير به«امرهم»(كارهايشان) نيز ناظر به همين معنى است چرا كه احكام كار مردم نيست بلکه كار خدا است. بنا بر اين اگر بعضى از مفسران مانند« آلوسى» دامنه آن را توسعه دادهاند و احكام را در آنجا كه نص خاصى در آن وارد نشده مشمول آن شمردهاند بىاساس است به خصوص اينكه ما معتقديم هيچ امرى در اسلام نيست مگر اينكه نص عام يا خاصى در مورد آن صادر شده است، و گرنه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ صحيح نبود. هر چند پیامبران به علت داشتن علم لدنی و به علت اینکه آنان هدایت گر الهی بوده اند نیازی به مشوره با کسی نداشته است لکن برای احترام مسلمانان و نشان دادن اهمیت و ترویج مشوره در میان آنان این کار را انجام می داده اند. مشورت و مشاوره پیامبر اسلام با مسلمین در امور اجتماعی و نظامی در تاریخ اسلام منعکس شده که آن حضرت در موارد مختلفی با مسلمین برای تصمیم گیری و انجام کارهای اجتماعی و نظامی مشاوره می کرده است حتی اگر ممکن بوده است که نتیجه ای مثبتی بر آن مترتب نمی شده است و این فقط به خاطر احترام و ارزش گذاری رأی مردم بوده است. مثلا قبل از آغاز جنگ«احد» در چگونگى مواجهه با دشمن، با ياران خود مشورت كرد و نظر اكثريت بر اين شد كه اردوگاه، دامنه احد باشد و ديديم كه اين نظر، محصول رضايت بخشى نداشت. در اينجا اين فكر به نظر بسيارى مىرسيد كه در آينده پيامبر (ص) نبايد با كسى مشورت كند. قرآن به اين طرز تفكر پاسخ مىگويد و دستور مىدهد كه باز هم با آنها مشورت كن هر چند نتيجه مشورت در پارهاى از موارد، سودمند نباشد زيرا از نظر كلى كه بررسى كنيم منافع آن رويهمرفته بمراتب بيش از زيانهاى آن است و اثرى كه در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصيت آنها وجود دارد از همهی اينها بالاتر است. گرچه كلمه« الامر» درشاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ مفهوم وسيعى دارد و همه كارها را شامل مىشود ولى مسلم است كه پيامبر (ص) هرگز در احكام الهى با مردم مشورت نمىكرد بلكه در آنها صرفا تابع وحى بود. بنابراين مورد مشورت، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پياده كردن احكام الهى بود و بعبارت ديگر پيامبر (ص) در قانونگذارى، هيچوقت مشورت نمىكرد و تنها در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مىخواست و لذا گاهى كه پيامبر (ص) پيشنهادى را طرح مىكرد مسلمانان نخست سؤال مىكردند كه آيا اين يك حكم الهى و يك قانون است كه قابل اظهار نظر نباشد و يا مربوط به چگونگى تطبيق قوانين مىباشد اگر از قبيل دوم بود اظهار نظر مىكردند و اگر از قبيل اول بود تسليم مىشدند. چنان كه در جنگ بدر لشكر اسلام طبق فرمان پيغمبر (ص) مىخواستند در نقطهاى اردو بزنند يكى از ياران بنام «حباب بن منذر» عرض كرد اى رسول خدا (ص) اين محلى را كه براى لشگرگاه انتخاب كردهايد طبق فرمان خدا است كه تغيير آن جايز نباشد و يا صلاحديد خود شما مىباشد؟ پيامبر (ص) فرمود: فرمان خاصى در آن نيست، عرض كرد: اينجا به اين دليل و آن دليل جاى مناسبى براى اردوگاه نيست دستور دهيد لشكر از اين محل حركت كند و در نزديكى آب براى خود محلى انتخاب نمايد پيغمبر اكرم (ص) نظر او را پسنديد و مطابق رأى او عمل كرد. مشورت پیامبر(ص) در جنگ خندق بسیار معروف است که از میان نظرات نظر سلمان فارسی مبنی بر کندن خندق در اطراف شهر مدینه برگزیده شد. اهميت مشاوره در اسلام موضوع مشاوره در اسلام با اهميت خاصى تلقى شده، پيغمبر اكرم (ص) با قطع نظر از وحى آسمانى آن چنان فكر نيرومندى داشت كه نيازى به مشاوره نداشت ولی براى اينكه از يك سو مسلمانان را به اهميت مشورت متوجه سازد تا آن را جزء برنامههاى اساسى زندگى خود قرار دهند، و از سوى ديگر، نيروى فكر و انديشه را در افراد پرورش دهد، در امور عمومى مسلمانان كه جنبه اجراى قوانين الهى داشت (نه قانونگذارى) جلسه مشاوره تشكيل مىداد، و مخصوصا براى رأى افراد صاحب نظر ارزش خاصى قائل بود، تا آنجا كه گاهى از رأى خود براى احترام آنها، صرفنظر مينمود چنان كه نمونه آن را در جنگ« احد» مشاهده كرديم و مىتوان گفت: يكى از عوامل موفقيت پيامبر (ص) در پيشبرد اهداف اسلامى همين موضوع بود. اصولا مردمى كه كارهاى مهم خود را با مشورت و صلاحانديشى يكديگر انجام ميدهند و صاحبنظران آنها به مشورت مىنشينند، كمتر گرفتار لغزش مىشوند. بعكس افرادى كه: گرفتار استبداد راى هستند و خود را بى نياز از افكار ديگران مىدانند- هر چند از نظر فكرى فوق العاده باشند- غالبا گرفتار اشتباهات خطرناك و دردناكى مىشوند. از اين گذشته استبداد راى، شخصيت را در توده مردم مىكُشد و افكار را متوقف مىسازد، و استعدادهاى آماده را نابود مىكند، و به اين ترتيب بزرگترين سرمايههاى انسانى يك ملت از دست مىرود. بعلاوه كسى كه در انجام كارهاى خود با ديگران مشورت مىكند، اگر مواجه با پيروزى شود كمتر مورد حسد واقع مىگردد، زيرا ديگران پيروزى وى را از خودشان مىدانند و معمولا انسان نسبت به كارى كه خودش انجام داده حسد نمىورزد و اگر احيانا مواجه با شكست گردد زبان اعتراض و ملامت و شماتت مردم بر او بسته است، زيرا كسى به نتيجه كار خودش اعتراض نمىكند، نه تنها اعتراض نخواهد كرد بلكه دلسوزى و غمخوارى نيز مىكند. يكى ديگر از فوائد مشورت اين است كه انسان ارزش شخصيت افراد و ميزان دوستى و دشمنى آنها را با خود درك خواهد كرد و اين شناسايى راه را براى پيروزى او هموار مىكند و شايد مشورتهاى پيامبر (ص) با آن قدرت فكرى و فوق العادهاى كه در حضرتش وجود داشت، بخاطر مجموع اين جهات بوده است. در اخبار اسلامى تاكيد زيادى روى مشاوره شده است: در حديثى از پيامبر اكرم ص نقل شده كه فرمود: «ما شقى عبد قط بمشورة و لا سعد باستغناء رأى؛ هيچكس هرگز با مشورت بدبخت و با استبداد رأى، خوشبخت نشده است» در سخنان على (ع) مىخوانيم:« من استبد برأيه هلك و من شاور الرجال شاركها فى عقولهم ؛كسى كه استبداد به راى داشته باشد هلاك مىشود و كسى كه با افراد بزرگ مشورت كند در عقل آنها شريك شده است». پیامبر اسلام (ص) چون چندین سال رهبری و هدایت مسلمانان را به عهده داشت و حوادث مختلف و متعددی که در امور مسلمانان اتفاق افتاد در موارد مختلف با مسلمانان مشورت کرده و در بیشتر آنها رأی آنان را پذیرفته اند چنانچه که نمونه های از آن بیان گردید. اما اهل بیت رسول خدا به غیر از امام علی (ع) در شرایطی قرار نگرفتند که با مسلمانان مشورت کنند چون همگی آنان در انزوا و به دور از رهبری جامعه قرار داده شدند و لذا این زمینه برای مشورت آنان با مسلمین وجود نداشته است. و اگر قدرت سیاسی و رهبری جامعه به دست آنان می بود قطعا با توجه به اهمیت مشورت در اسلام و مورد تاکید قرار داشتن آن در قرآن و روایات به مشورت بها می دادند و با مسلمانان و پیروان شان در امور اجتماعی و در نحوه عمل به قوانین الهی مشورت می کردند. امام علی(ع) که مدت کوتاهی پس از 25 سال سکوت به خلافت رسید و رهبری امت اسلامی را رسما با بیعت مسلمانان به عهده گرفت نیز چندان فرصتی برای این کار نداشته ولی در عین حال در مواردی با پیروانش مشورت کرده و رأی آنان را ترجیح داده اند. مثلا امام علی (ع) می خواست ابو موسی اشعری را که مانع بزرگی در برابر اجرای سیاست های امام علی(ع) بود از فرمانداری کوفه عزل کند لکن با مشورت و صلاح دید مالک اشتر او را بر این فرمانداری ابقاء نمود. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.