دلایل حرمت خودکشی  / اخلاق و تربیت اسلامی / ضد ارزش ها / خودکشی /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چرا خودکشی حرام است؟


ادله تحریم خودکشی: آیه 29 و 30 از سوره نساء " لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکُمْ رَحیمًا * وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْوانًا وَ ظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارًا وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرًا " .(یعنی: خودکشی نکنید چون خداوند بر شما مهربان است * و هر کس این کار را از روی تجاوز و ظلم انجام دهد، او را در آتش جهنم می اندازیم و این کار بر خداوند آسان است.) مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان با عنایت به کلمه انفسهم و جمله پیشین در همین آیه، هم حرمت خودکشی و هم حرمت قتل نفس و کشتن غیر را استفاده نموده است.  ایشان همچنین با تمسک به عمومیت آیه، حرمت به خطر انداختن خود را نیز استفاده کرده اند. برای توضیح بیشتر می توانید به تفسیر المیزان در ذیل همین آیه مراجعه نمائید [1] . روایات: الف: امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس عمداً خود را بکشد برای همیشه در آتش جهنم خواهد بود [2] . ب: امام باقر علیه السلام فرمود: مؤمن ممکن است مبتلا به هر بلائی بشود و به انواع مرگها از بین برود ولی هیچ گاه خودکشی نمی کند. (یعنی کسیکه خودکشی می کند ایمان به خداوند و آخرت ندارد) [3] . ج: امام صادق علیه السلام در روایت دیگری فرمودند: هر کس عمداً خودکشی بکند برای همیشه در آتش جهنم خواهد بود و سپس امام علیه السلام همین آیه سوره نساء را تلاوت فرمود [4] . و ای بسا بتوان از ذیل آیه که می‏فرماید : ان الله کان بکم رحیما استفاده کرد که مراد از این قتل نفس که از آن نهی کرده معنایی است عمومی‏تر بطوری که هم شامل کشتن غیر شود ، و هم شامل انتحار ، و هم شامل به خطر انداختن خویش گردد ، و خلاصه کاری کند که منجر به کشته شدنش گردد ، برای اینکه در ذیل آیه نهی نامبرده را به رحمت خدا تعلیل کرده و فرموده این کار را مکنید زیرا خدا به شما مهربان است ، و برای کسی پوشیده نیست که چنین تعلیلی با مطلق بودن معنا سازگارتر است ، و بنا بر این تعلیل ، آیه شریفه معنایی وسیع پیدا می‏کند ، و همین سازگاری ، خود مؤید آن است که بگوئیم : جمله : ان الله کان بکم رحیما تعلیلی است برای جمله : و لا تقتلوا انفسکم به تنهایی . و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما ... کلمه عدوان همه رقم تجاوز را شامل می‏شود ، چه تجاوز جایز و پسندیده و چه تجاوز ممنوع و مذموم ، چون می‏بینیم در قرآن کریم در هر دو معنا استعمال شده ، در آیه مورد بحث در تجاوز ممنوع استعمال شده ، و در آیه : فلا عدوان الا علی الظالمین که از آن بر می‏آید ، در مورد ظالمان عدوان پسندیده است ، و در آیه : و تعاونوا علی البر و التقوی ، و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان ، نیز به معنای ناپسند آن آمده ، پس معلوم می‏شود کلمه عدوان معنایی وسیع‏تر از کلمه ظلم دارد ، و اعم از ظلم است ، پس کسی نگوید در یک آیه چرا هر دو کلمه آمده و معنای عدوان در خصوص آیه مورد بحث تجاوز از حدودی است که خدای تعالی معین فرموده ، و کلمه نصلی متکلم مع الغیر از فعل ماضی از ماده اصلاء است ، و اصلاء بنار به معنای سوزاندن با آتش است . در این آیه شریفه از این جهت که مشتمل بر کلمه ذلک است التفاتی از خطاب که متوجه عموم مؤمنین بود به خطاب به شخص رسول الله (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) به کار رفته ، در اول به عموم خطاب کرده بود که : هان ای مؤمنین چنین و چنان مکنید ، که خدای شما رحیم است ، و در آیه بعدی با کلمه ذلک اشاره به رسول الله (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) نموده می‏فرماید : با تو هستم هر کس که چنین و چنان کند او را در آتش می‏سوزانم . این التفات اشاره دارد به اینکه - وقتی معلوم شد همه مؤمنین یک نفس و یک جان  هستند ، و این یک جان نباید در صدد هلاکت خود بر آید ، - پس اگر کسی چنین کاری بکند معلوم می‏شود از مؤمنین نیست ، و نباید مورد خطاب ، قرار گیرد ، به همین جهت خدای تعالی در میان مجازات مؤمنین روی از چنین کسان برگردانید و خطاب را متوجه پیامبر خود کرد تا با او در باره مؤمنین و غیر مؤمنین سخن بگوید ، و نیز به همین جهت بنای کلام را بر عموم گذاشت او فرمود و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما ، و نفرمود : و من یفعل ذلک منکم عدوانا و ظلما ... . و ذیل آیه که می‏فرماید : و کان ذلک علی الله یسیرا خود مؤید این است که مشار الیه به اشاره : ( ذلک ) همان نهی از قتل انفس باشد ، البته بنا بر این که جمله : ان الله کان بکم رحیما ناظر باشد به تعلیل نهی از کشتن به تنهایی چون در این صورت بین دو ذیل آیه‏ها مناسبتی کامل برقرار می‏شود ، زیرا ظاهر آیه این است که می‏خواهد بفرماید : خدای تعالی شما را تنها از این جهت نهی از قتل کرد که مهربان و رؤوف به شما است ، و گرنه می‏توانست نهی نکند ، و هر کس مرتکب قتل نفس شد در آتش بسوزاند ، و این کار برای او آسان و بدون دشواری است ، خوب ، با این حال دیگر هیچ عیبی ندارد که تعلیل نامبرده در آیه اول و تهدید در آیه دوم را به مجموع هر دو فقره آیه اول یعنی نهی از اکل مال به باطل و نهی از قتل نفس برگردانیم . و اما اینکه بعضی گفته‏اند : تعلیل و تهدید هر دو ، و یا تهدید به تنهایی مربوط به کارهای زشتی است که از اول سوره تا این آیه از آنها نهی شده ، و همچنین اینکه بعضی دیگر گفته‏اند : کلمه ( ذلک ) اشاره است به تمامی نهی‏هایی که از آیه هفدهم یعنی آیه : یا ایها الذین آمنوا لا یحل لکم ان ترثوا النساء کرها ... تا اینجا آمده است ( برای اینکه در هیچیک از این نهی‏ها کیفر متخلف ذکر نشده ) درست نیست زیرا دلیلی بر اعتبار این اقوال وجود ندارد . و اگر در جمله : ان الله کان بکم رحیما خدای تعالی غایب فرض شده و در جمله : فسوف نصلیه نارا متکلم ، این التفات و تغییر سیاق تابع التفاتی است که گفتیم در کلمه ( ذلک ) به کار رفته ، در آنجا نیز از خطاب به عموم مؤمنین عدول شد و خطاب متوجه شخص رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) گردید ، که در هر دو خدای تعالی گوینده بود ، و ناگهان در جمله : و کان ذلک علی الله یسیرا خدای تعالی غایب فرض شده تا به این وسیله اشاره کند به تعلیلی که گذشت ، و بفهماند این کار برای خدای تعالی آسان است ، برای همین که او خدا است ، جل جلاله .  ترجمة المیزان ج : 4  ص :  507- 506 . .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image