تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
حجتالاسلام والمسلمین محمدهادی یوسفی غروی استاد و پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع در مصاحبهای این موضوع را تحلیل کردند: مختاربن ابی عبیده ثقفی از طایفه ثقیف از طوایف عرب مقیم شهر طائف، حدود 80 کیلومتری مکه معظمه بود و این طایفه در بین سربازان فتوحات عراق حضور داشتند؛ از جمله عموی مختار که در زمان حکومت امیرالمومنین (ع) و بعد در دوران امامت امام حسن مجتبی (ع) در شهر تیسفون مدائن، عامل از سوی امام حسن (ع) بود و پدر مختار در فتوحات عراق شهید شده بود بنابراین مختار نزد عموی خود بود و گزارشاتی از آن دوران در دست است. مختار فرزند ابوعبیده، از فرماندهان فتوحات عراق، متمایل به حضرت علی (ع) و فرزندانشان بود و در جریان اعزام مسلمبن عقیل (ع) از سوی امام حسین (ع) به کوفه، مسلمبن عقیل (ع) ابتدا پیش مختار رفت؛ جایی که اکثر شیعیان دعوت کننده امام حسین (ع) در کوفه، در خانه مختار به استقبال مسلم بن عقیل (ع) جمع شده بودند. زمانی که عبیداللهبن زیاد از سوی یزید بر کوفه حاکم شد و وضعیت امنیتی دولتی بنیامیه و یزید بن معاویه توسط ابن زیاد به تشدید گرایید؛ از جایی که مختار جنبه ریاست عشیرتی زیادی نداشت و عشیره ثقیف در عراق به خصوص در کوفه زیاد نبودند، لذا برای حفاظت و امنیت حضرت مسلم (ع)، وی را به منزل هانیبن عروه مرادی منتقل کردند، زیرا بیشترین اهالی کوفه از مردم یمن بودند و هانی بن عروه مرادی از قبیله بنیمراد از طوایف یمن بود که طبعاً عشایر بیشتری در ضمن ریاست عشیره او بودند. در آغاز قیام مسلمبن عقیل (ع)، مختار دستگیر شد و قضیه این طور بود که مختار در خود شهر کوفه نبود، بلکه در یکی از روستاهای اطراف کوفه به نام قطقطانه زندگی میکرد و زمانی که مختار پرچم خود را برای حمایت از قیام حضرت مسلم (ع) برافراشت، از وضعیت کوفه بیاطلاع بود و به سمت کوفه سرازیر شد؛ یاران ابن زیاد ملعون بر اوضاع مسلط شده بودند و مختار از یاران مسلم (ع) جدا بود و به خاطر کثرت یاران ابن زیاد، مختار دستگیر شد و به دارالعماره برده شد و به زندان افتاد که پس از آن واقعه کربلا رخ داد. .... مختار، داماد خلیفه دوم عمربن خطاب بود؛ فرزند عمر بن خطاب، عبدالله بن عمر به عنوان برادر زن مختار بود که طبعاً توسط همسر مختار خبر دستگیری مختار به عبدالله بن عمر رسید، عبدالله بن عمر نامهای به یزید فرستاد تا ابن زیاد مختار را آزاد کند و از جایی که یزید به دنبال این بود که شخصیتهایی مثل عبدالله بن عمر را در معرکه رویایی به امام حسین (ع) به سوی خود جلب کند، طبق خواسته عبدالله بن عمر، نامهای به ابن زیاد فرستاد تا مختار را آزاد کنند تا اینکه مختار رها شد. عبدالله بن عمر جزو کسانی بود که در ابتدا راضی به بیعت با یزید نبود، ولی زمانی که مسئله بیعت به شدت گرفته شد، بالاخره با یزید بیعت کرد. مختار پس از آزادی به حجاز رفت؛ پس از شهادت امام حسین (ع) نخستین قیامی که به نام امام حسین (ع) یا به بهانه خون امام حسین (ع) پا گرفت، قیام عبدالله بن زبیر بن عوام بود؛ همان زبیری که در جنگ بصره علیه حضرت علی (ع) شمشیر کشید؛ در حقیقت زبیر باجناق پیامبر (ص) بود به این معنا که زبیر، اسماء بنت ابوبکر دختر خلیفه اول را به همسری گرفته بود و عبدالله فرزند اسماء بنت ابوبکر بود در حقیقت عبدالله بن زبیر نوه دختری خلیفه اول ابوبکر بوده است. وی بیان داشت: با این احوال عبدالله بن زبیر از آقازادههایی بود که بعد از گذشت دوران پدران خود، به خیال اولویت به مقام حکومت، بودند و میگفتند «چرا پسر معاویه به حکومت برسد در حالی که ما اولی به حکومت هستیم». بالاخره عبدالله بن زبیر در مکه معظمه قیام کرد و از حکومت یزید تمرد کرد به طوری که مستولی بر مدینه و دیگر بقاع بلاد اسلامی شد البته به جز دمشق و شامات که در دست بنیامیه بود، اکثر نقاط به دست عبدالله بن زبیر افتاد. در این میان مختار که به عنوان یکی از شخصیتها و آقازادهها و فرزند ابوعبیده ثقفی از پرچمداران فتوحات عراق بود، با پیوستن به ابن زبیر خیال میکرد که هم به خواسته خودش به عنوان خونخواهی امام حسین (ع) به ابن زبیر پیوسته است و هم مقام و منصبی به او واگذار میشود ولی به تدریج به دست آورد که چون از قبیله قریش و از مهاجران قریش و انصار نیست لذا عبدالله بن زبیر با اولویتهایی که از فرزندان مهاجران قریش بوده است و به این زودی نوبت به مختار نمیرسد به بهانه سفری به کوفه رفت. وی اظهار داشت: در آن زمان کوفه تحت پرچم حکومتی عبدالله بن زبیر به ریاست عبدالله بن مطیع ادبی واقع شده بود؛ مختار در ابتدا تظاهر به این کرد که از یاران ابن زبیر بوده و نه تنها با حکومت ابن زبیر مخالف نیست بلکه خود از یاران او بوده و مؤید حکومت اوست. این تظاهر مختار در ایامی بود که توابین در حال جمعآوری جماعت و تهیه مقدمات برای شوریدن بر علیه حکومت بنیامیه بودند به طوری که حدود 5 هزار نفر به عنوان توبه از سستی در یاری امام حسین (ع) جمع شدند؛ مختار با دیدن رؤسای توابین از جمله سلیمانبن صرد خزاعی و عبدالله بن نجبه فرازی و پیروان خوشنام که برخی از آنها از اصحاب پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) شمرده میشوند، بالاخره نوبت به مختار نمیرسد. مختار میدانست که با این وضعیت دوباره قضیه عبدالله بن زبیر تکرار میشود و مقام و منصبی نخواهد یافت لذا با توابین اظهار مخالفت کرد و گفت «این کار اثری ندارد؛ اینها مدیر و مدبر نیستند؛ مردان جنگ و سیاست نیستند پس بیایید قیام دیگری کنیم»؛ در این میان اکثر توابین به شهادت رسیدند و تعدادی از بازماندگان به کوفه برگشتند و عده زیادی به مختار پیوستند؛ عدهای نیز شکست خوردن توابین را نشانه صدق مدیریت مختار دانستند در نتیجه این رویدادها دست به دست هم دادند تا اصحاب مختار زیاد شدند. انگیزهها و عوامل قیام مختار خیلی هم مخلصانه نبود؛ بنابراین به این جواب نزدیک میشویم که امام زینالعابدین (ع) در قیام مختار به طور آشکار برای جانبداری مختار سخن نفرمودند. نسبت داده میشود که وقتی عدهای از اهل کوفه شک و تردیدی در این جهت برایشان عارض شد، از کوفه به مدینه رفتند شاید از امام زینالعابدین (ع) کسب تکلیف کنند. امام سجاد (ع) برای رعایت وضعیت شدت امنیتی تقیهای کار را به عموی خود محمدبن حنفیه بزرگترین فرزند امیرالمؤمنین (ع) که از این خاندان باقی مانده بود، ارجاع داد و ایشان تعبیر کرد که «هر کس به خونخواهی برادرم امام حسین (ع) قیام کند، ما میخواهیم به یاری مظلوم قیام کند و خونخواهی ایشان را کند هر که میخواهد باشد ولو یک برده سیاه»؛ در ادامه اینها خود این تعبیر را با رعایت مسایل امنیتی و تقیه، یک تعبیر مؤید تلقی کردند لذا به کوفه برگشتند که این امر موجب تقویت جناح مختار شد. .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.