کلام /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

اگر علم خداوند به عنوان يک صفت خداوند بي نهايت، مطلق و نيز عين ذات خداوند است، چرا علم خداوند را بخش بخش مي کنيم؟ علم ذاتي يا علم فعلي ، علم تفصيلي و اجمالي و... مگر بي نهايت مطلق مي تواند بخش بخش شود؟


يكي از اوصاف ثبوتي و کمالي و ذاتي خداوند علم است. خداوند به ذات خود و به همه موجودات آگاه است چنان که قرآن مي فرمايد: والله بکل شيء عليم علم از اموري است که مفهوم آن روشن و بديهي است و نيازي به تعريف ندارد و ما با مصاديق آن کما بيش آشنائيم. چنين مي نمايد که قرآن کريم اتصاف خداوند را به وصف دانايي و آگاهي، بي نياز از اقامه برهان و دليل مي داند با اين حال در پاره اي از آيات تعبيري به کار رفته است که مي تواند الهام بخش نوعي استدلال بر علم خداوند باشد الا يعلم من خلق و هو اللطيف الخبير اين آيه در قالب استفهام انکاري از مخاطبان خود مي پرسد: آيا ممکن است خداوندي که آفريننده است، عالم نباشد حال آنکه آفريدن، نيازمند آگاهي از احوال و خصوصيات آفريده است؟ بنابراين از ديدگاه قرآن کريم، نوعي تلازم ميان آفرينندگي و علم به آفريدگان هست هم چنين نکته ديگري که قرآن بر علم الهي تأکيد دارد، نامتناهي و نامحدود بودن آن است از آن جمله مي فرمايد: آنچه در زمين درآيد و آنچه از آن برآيد و آنچه در آن بالا رود همه را مي داند و هر کجا باشيد او با شماست و خدا به هر چه مي کنيد بيناست. مراتب علم خدا: به طور کلي براي علم خداوند سه مرتبه کلي بيان کرده اند مرتبه اول علم به ذات خود که علم به ماسوا نيز از علم حق به ذات خود ناشي مي شود. مرتبه دوم علم به مخلوقات پيش از آفرينش و مرتبه سوم علم به مخلوقات بعد از آفرينش. اينکه گفته شد خداوند به ذات خود عالم است به دو دليل قابل توجيه است يکي اينکه خداوند مجرد است و هر مجردي خود را تعقل مي کند پس کسي که تجرّد و عدم مادّيت ذات الهي را شناخته باشد به آساني مي تواند درک کند که ذات مقدسش عين علم به خويش است چنان كه در هر موجود مجرد مستقل چنين است. و دليل دوم اينکه علم به ذات يکي از کمالات وجودي است که در بعضي از موجودات مانند انسان يافت مي شود و خداوند متعال همه کمالات وجودي را به طور نامتناهي دارد پس اين کمال را هم در بالاترين مرتبه اش خواهد داشت. به عبارت ديگر همان طور که انسان به عنوان يک مخلوق علم به ذات خود دارد خداوند به عنوان خالق و در مرتبه اي بسيار بالاتر علم به ذات خود دارد. اما علم خداوند به مخلوقات پيش از آفرينش که در واقع همان علم اجمالي در عين کشف تفصيلي است ناشي از علم به ذات است (به تفصيلي که در کتب فلاسفه است) پس بازگشت اين مرتبه از علم در واقع به همان علم به ذات است. مرتبه ديگر از علم خداوند علم او به ما سواي ذات پس از ايجاد آنهاست اين مرتبه از علم در عين اينکه تفصيلي است عبارت است از ظهور علم ذاتي خداوند که همان علم فعلي ناميده مي شود که در قرآن و روايات و ادعيه به اين مرتبه از علم فراوان اشاره شده است از مطالب گفته شده چند نکته بدست مي آيد. نکته اوّل: در قرآن بارها از علم نامتناهي خداوند سخن گفته شده امّا هيچ گاه از مراتب يا داراي مرتبه بودن علم خداوند سخن گفته نشده است. البته برخي آيات قرآن (مثل 187 و 235 بقره كه مي‌فرمايد خدا دانست كه .... و ظاهر آن اين است كه گويا خدا قبلا اين را نمي‌دانست) به نوعي است كه فقط با علم فعلي الهي قابل تبيين است. به نظر می‌رسد از زمان ائمه اطهار بر اساس شبهات و مسائلي که براي مردم پيش مي آمده است، ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ اين گونه مسائل را پيش کشيده و درباره آنها صحبت کرده اند به همين ترتيب بر اثر گذشت ايام و بالا رفتن سطح علمي افراد و گسترش علم کلام و فلسفه و وارد شدن فلسفه يونان با ترجمه مترجمان به دين اسلام و پيدا شدن مسائل جديد و ابراز نظريات مختلف، بحث پيرامون علم الهي گسترش يافت و کلمات فراواني از بزرگان کلام و فلسفه وارد شد. و ائمه نيز در مقام پاسخ به اين سوالات بياناتي فرموده‌اند؛ از جمله احاديثي که اشاره به اين مراتب دارد حديثي است از امام باقر که مي فرمايد: کان الله و لا شيء غيره، و لم يزل عالما بما يکون فعلمه به قبل کونه کعلمه به بعد کونه خدا بود و چيزي غير از او وجود نداشت و او همواره با تمام موجودات عالم است پس علم خداوند قبل از خلقت موجودات مانند علم او به موجودات بعد از خلقت آنهاست. اين حديث به اين نکته اشاره مي کند که علم خداوند به موجودات قبل و بعد از آفرينش آنها يکي است. پس چند مرتبه دانستن علم الهي بياني است كه از سوي بزرگان دين براي فهم بيشتر مطلب صادر شده است. ضمن بيان اين مطلب که علم فعلي ظهور علم ذات و علم تفصيلي، تفصيل علم اجمالي است پس در فلسفه علم الهي گفته مي شود مراتب علم همه بازگشت به علم به ذات مي کنند و اين به اين معناست که علم حق يکي و مطلق است نه اينکه چند مرتبه يا گونه هاي مختلف از علم الهي داشته باشيم زيرا اين قول خلاف واقعيت است و واقعيت اين است که در ذات هيچگونه تکثر و ترکيبي راه ندارد. نکته دوم: با عنايت به نکته اول مي توان گفت که اين قائل شدن مراتب براي علم الهي اعتباري بوده و به دست مخلوقات جاري شده است نه اينکه در متن واقع علم الهي داراي مرتبه بوده باشد و همان طور که گفته شد اين پيدا شدن مرتبه چند دليل داشته است يا براي نزديک کردن افهام به واقع بوده يا بر اساس مسائل و پيشرفت علم کلام و سئوالات عموم مردم و خواص ائمه از ايشان بوده است. در هر صورت آنچه مهم است توجه به اين نکته است که قرار دادن مرتبه براي ذات حق اعتباري است نه اينکه ذات حق واقعاً داراي مراتب علمي بوده باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image