تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

چه عواملي سبب شد که حاکميت کساني چون معاويه و يزيد بر مسلمانان ايجاد شود؟


حاکميت مطلق در اسلام و بينش اسلامي از آن خداوند است، خداوند اين حق خود را به پيامبران و خلفاي خود در زمين واگذار کرده تا آنان بر اساس عدل و قوانين خداوند که از طريق کتاب هاي آسماني به دستشان رسيده در جوامع انساني حکم کنند؛ پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم از جمله انبياي بزرگ الهي و خاتم پيامبران است که مأمور به اجراي قوانين الهي در زمين گرديد و براي اين منظور از مکه به مدينه هجرت نموده و حکومتي تشکيل داد و خليفه نبوت و رسالت خود را با اين ابزار در ميان مردم انجام داد. آن حضرت در طول 23 سال دوره نبوت توانست، فرهنگ جزيرة العرب را با فرمان توحيدي و کتاب آسماني و آموزه هاي اخلاقي عالي که خود داشت زيرورو و دگرگون کند، بنابراين پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم توانست، فرهنگ و آداب و اخلاق اجتماعي و فردي مردم را از جاهليت به مدنيت تبديل کند. آن حضرت براي پس از خود تدابيري انديشيد تا راهش استمرار يابد و فرامين الهي در جامعه پا برجا مانده تا به تکامل واقعي برسد. اما آنچه آن حضرت تدبير انديشيده بود به يکباره با کودتايي دگرگون گرديد، ورق پس از آن حضرت برگشت و کاري ديگر آغاز گرديد. عواملي که سبب حاکميت افرادي چون معاويه شد به چند گروه مي توان دسته بندي کرد. 1. عوامل اجتماعي و فرهنگي بافت اجتماعي جزيرة العرب که بافتي قبيلگي و عشيرگي بود اقتضاء مي کرد که قبايل در برتري به ديگر رقبا در عرصه هاي مختلف کوشش کنند، قبل از اسلام اين کنش ها سبب بروز جنگ هاي قبيلگي پي در پي مي شد. اما پس از اسلام پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ توانست وحدت بين قبايل ايجاد کرده و رابطه برادري و مساوات بين قبايل برقرار کند، پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در صدد از بين بردن کامل روابط قبيلگي و حزبي بود شايد به اين خاطر که مي دانست، اين مسئله آسيب و شکافي بالقوه بين مردم است، از اين رو در فکر برچيدن آن بود، در همين راستا در هنگام ورود به مدينه طرحي با عنوان، برادري را پايه ريزي کرد تا الفت و صميميت بين مردم مهاجر و انصار و قبايل ديگر برقرار و مانع ايجاد تنش هاي دوره جاهليت شود. در جريان سقيفه، آنچه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از آن بيم داشت پيش آمد نمود و تعصبات قبيلگي عود کرد و بر همين اساس عده اي امور را در دست گرفتند , انگيزه هاي قومي و اجتماعي و قبيلگي بر انگيزه هاي ديني غلبه کرد و برخي از مردم آنچه با پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ عهد کرده بودند به فراموشي سپردند، اين انحرافات پيش رفت، تا جريان خلافت به اجتماع سقيفه واگذار گرديد و با ابوبکر بيعت اجباري شد، و وي عمر را خليفه کرد، پس از عمر عثمان خليفه شد انتخاب او حاصل شورايي بود که عمر براي مسلمانان تدارک ديد، و هرگز اين شيوه و نه شيوه ابوبکر و نه انتخاب ابوبکر مورد تأييد پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نبود، رقابت هاي قبيلگي براي رسيدن به قدرت به حدي رسيد که امويان پس از عثمان خلافت را به چنگ آورده و مقدمه اي شدند تا افرادي چون معاويه به حکومت نائل شود. 2. عامل دومي که مي توان روي آن انگشت نهاد عامل سياسي بود، که پس از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ روي داد، گردش قدرت در ميان چندين خليفه و انتخاب واليان که گرايش به اهل بيت نداشتند از طرف خلفاي پيشين کار را تا آنجايي پيش برد که معاويه توسط عمر به امارت شام و فرمانداري آنجا پس از مرگ برادرش انتخاب گرديد وامور شام را به راحتي به دست گرفت، برادرش در زمان ابوبکر به شام به عنوان فرمانده سپاه اسلام رفته بود. پس از او معاويه جاي وي را گرفت و عمر وي را انتخاب کرد. اين گونه بود که معاويه پسر ابوسفيان با اينکه در ايمان آوردن به پيامبر به کندي و به اکراه قدم برداشتند اما در تسلط به امور سياسي اسلام به سرعت به اين مقام رسيدند و به زودي ولايت بر مردم را که از حقوق خدا و پيامبر و جانشينان واقعي آن حضرت (اهل بيت ائمه) بود به آنان رسيد، و به اين طريق انحرافات سياسي و تملک قدرت و سلطنت در اسلام آغاز گرديد و بر سر تصرف و رسيدن به مقام خلافت خون هاي بي شماري ريخته شد، شهرستاني در اين باره گفته است، خلافت تنها مسئله اي بود در اسلام که بر سر آن خون هاي زيادي ريخته شد، آيا رسالت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي خون ريزي بود که پس از آن حضرت چنين دگرگوني در عرصه سياسي اسلام به وجود آوردند؟ 3. عامل ديگري که مي توان در اين انحراف موثر شمرد، عامل جهالت مردم و ناداني آنان و عدم شناخت به مقام اهل بيت بود، اهل بيت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امير مومنان علي ـ عليه السلام ـ به خاطر حسادت عده اي از حکومت و خلافت که حق مسلم او بود دور ماند بر اساس اظهار علامه عسگري وقتي پيامبر از دنيا رفت، عباس عموي پيامبر به علي گفت بيا با تو براي خلافت که حق توست بيعت کنم، علي که گمان نمي کرد اين گونه غافل گير شود و مردم اين گونه حق او را ناديده انگارند، جواب داد در ميان مردم با من بيعت کن. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image